تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837646930
اين پنگوئنهاي خوشحال!/Happy Feet
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: fariborz_109-03-2008, 05:53 AMاشاره : از اولين انيميشن بلند تمام كامپيوترياي كه شركت پيكسار ساخته است، مدت زيادي ميگذرد و در اين مدت تجربيات و پيشرفتهاي متعددي حاصل شده است. طرفداران اين نوع انيميشن نيز بيشمارند. فيلمي كه در اين مقاله مراحل شكلگيري آن بررسي شده، يك انيميشن واقعگرايانه كامپيوتري است كه در ادامه با مشكلات و سختيهايي كه استوديوي سازنده براي ساخت اين فيلم، در طول چهار سال و نيم پشت سر گذاشته است، آشنا ميشويم. يعني اولين تجربه استوديوي انيمال لاجيك (Animal Logic) در زمينه ساخت يك انيميشن بلند تمام كامپيوتري، به نام پاهاي خوشحال. منبع: كامپيوتر گرافيك ورلد بررسي نحوه ساخت انيميشن كامپيوتري «پاهاي خوشحال» محصول استوديوي انيمال لاجيك اين پنگوئنهاي مقاوم! و مسحوركنندگي حركاتشان، سُر خوردنشان، پريدن و شنا كردنشان، و حركت دستهجمعي آنها روي يخها. بزرگترها با آن پوشش يكدست، و كودكان با پوششي پُرزمانند به عروسك ميمانند. با اين حال پنگوئنها نميتوانند يك كار را انجام دهند؛ و آن هم همنوايي با آهنگ است. اين موضوع در دنياي پنگوئنها اهميتي ندارد، اما براي انيمال لاجيك، يك استوديوي انيميشن و جلوههاي بصري در استراليا، هماهنگ ساختن پنگوئنها با موسيقي تلاشي چهارساله را به دنبال داشت. كاركنان استوديو از پيچيدگيهاي مراحل ساخت انيميشن «پاهاي خوشحال» ميگويند؛ يعني آخرين انيميشن شركت برادران وارنر، كه يك موزيكال ماجرايي- كمدي است. كارگردان استراليايي، جرج ميلر (George Miller) براي اولين بار دست به كارگرداني يك انيميشن بلند زده و اين تجربه را با موفقيت كامل به انجام رسانده است (اين انيميشن اسكار بهترين انيميشن سال را از آن خود كرد). ميلر قبلاً «بچه خوك در شهر»، سري «مكس ديوانه» و «ساحرههاي ايستويك» را كارگرداني كرده است. پاهاي خوشحال، داستاني آهنگين درباره به بلوغ رسيدن يك پنگوئن را با تمي حماسي بيان ميكند. ستاره فيلم يك پنگوئن پشمالوي نر جوان به نام مامبل (با صداي اليا وود) است كه توانايي آواز خواندن ندارد. در صورتي كه پنگونها با آواز خواندن نداي قلب خود را به گوش همگان ميرسانند و جفت خود را پيدا ميكنند. آنچه مامبل ميتواند انجام دهد، همنوايي با آهنگ و حركات متناسب با آن است؛ آن هم هماهنگ با هر نوع آهنگي كه توانايي شنيدنش را داشته باشد. مادر مامبل (با صداي نيكول كيدمن) به توانايي او اطمينان دارد و برايش دلسوزي ميكند. بر خلاف پدرش (با صداي هيو جكمن) و بزرگان دهكده؛ يعني همانها كه پنگوئن كوچك بيچاره را براي به هم ريختن نظم طبيعي سرزمين پنگوئنهاي امپراتوري سرزنش ميكنند و فكر ميكنند او باعث ناپديد شدن ماهيها شده است. در نتيجه آنها مامبل را طرد ميكنند و او نيز سفر حماسي خود را از ميان آنتاركتيكا آغاز ميكند تا گواهي براي اثبات اشتباه آنها بيابد. سفر پرماجراي استوديوي انيمال لاجيك چهار سال و نيم پيش آغاز شد. در آن زمان كاركنان حدوداً شصت نفري استوديو روي تعدادي آگهي و جلوههاي ويژه فيلمهايي چون ماتريكس، ارباب حلقهها و ... كار كرده بودند، اما استوديو براي پاهاي خوشحال و جلوههاي بصري فراوان آن، جمعاً پانصد نفر را به كار گرفت. سرپرست ديجيتالي تيم، برِت فيني (Brett Feeney) كه گروه انيمال لاجيك را رهبري نموده، و مراحل كار و ابزارهاي مورد استفاده را طراحي و تعيين كرده است، ميگويد: «مشخصاً، جمعيت همنوا با موسيقي پنگوئنها چالشي بود كه بايد با آن دست و پنجه نرم ميكرديم.» فيني ادامه ميدهد: «و پوشش پنگوئنها ... واقعاً ما تا به حال هرگز تجربه ساخت چنين پوشش پر مويي را نداشتيم، اما از ميان همه چالشها، ساخت محيطهاي واقعگرايانه، زمان طولانيتري برد.» آناتومي پنگوئنها با وجود حركات خاص پنگوئنها، ميلر تمايل داشته است آنها و دنياي اطرافشان، واقعگرايانه باشند. به همين علت، كاركنان انيمال لاجيك بايد در بخش آناتومي پنگوئنها با دقت مضاعفي كار ميكردند. دِيمن گرِي(Damien Gray)، سرپرست فني كاراكترها ميگويد: «كارگردان ميخواست كاراكترها در حالتهاي طبيعي به تصوير كشيده شوند.» او ادامه ميدهد: «ما آنها را چنان گرد هم آورديم كه ميتوانيد در هر مستندي مشابه آن را ببينيد. ما بايد درجه بالايي از واقعگرايي را در نظر ميگرفتيم و در عين حال حركات خاص و موزون آنها را نيز به درستي در ميآورديم.» http://www.shabakeh-mag.com/Data/Gallery/s77_Pinguan01_s.jpg ممكن است بينندگان اين اثر، با ديدن آن به ياد مستند «رژه پنگوئنها» كه در 2005 ساخته شد بيفتند، اما تيم طراحي كاراكترها، خيلي قبل از آن كار خود را آغاز كرده بودند. براي الهام، آنها به سري تلويزيوني زندگي در فريزر بيبيسي رجوع كردند. همچنين به بررسي انواع پنگوئنها پرداختند تا انواعي را انتخاب كنند كه براي فيلمشان مناسبترند. گرِي ميگويد: «به هر حال پنگوئنها براي اينگونه حركات خاص و موزون ساخته نشدهاند. اسكلتبندي آنها قوز كرده است و قفسه سينهاي حجيم دارند. آنها براي حركتي اژدر مانند در زير آب طراحي شدهاند و در خشكي روي پنجههاي خود حركت ميكنند، و در واقع شانهاي ندارند.» يك سري از اين ويژگيها بايد مقداري تغيير كنند؛ بدون آنكه پنگوئن بودن آنها از دست برود. مامبل و دوستانش با پاشنهها و كف پاهاي خود روي يخها ضربه ميزنند و براي آنها شانه طراحي شده است. عموماً آناتومي شاهپنگوئنها پايهاي براي پنگوئنهاي امپراتوري، آديلي و ديگر انواع پنگوئنها است. چنانكه گري توضيح ميدهد: «شاهپنگوئنها تنومندتر است و براي تعيين طول پا، آزادي عمل بيشتري به ما ميدهد. ما نميخواستيم پنگوئنها شبيه مردمي شوند كه زيرشلواري پوشيدهاند.» براي ايجاد پنگوئنهاي شاد متحرك و محيط اطرافشان، انيمال لاجيك از اتودِسك مايا، و XSI محصول سافتايميج براي مدلسازي استفاده كرده است. گروه از XSI براي انيميشن، از مايا براي افكتها و نورپردازي، و از پيآر رندرمن پيسكار براي رندر استفاده كرده است. همچنين از نرمافزار خود استوديو، به نام مايامن نيز براي انتقال فايلهاي RIB از مايا به رندرمن استفاده شده است. تيم موشن كپچر نيز از نرمافزار و سختافزار استوديوهاي جاينت (Giant Studios) استفاده كردهاست. حركات پنگوئنها براي آنكه انيماتورها بتوانند يك عده پنگوئن شاد و پرجنب و جوش را، در حال همخواني، به خوبي مامبل به دست آورند، از موشن كپچر كمك ميگيرند. همچنين براي جمعيت همراه و هماهنگ با موسيقي، اعضاي گروه از نرمافزار خودشان، به نام هُرد (Horde) استفاده كردهاند. فيني ميگويد: «ما با صحنههاي داراي جمعيت بالا آشنا بوديم، اما براي صحنههاي شادماني فكر ميكرديم بهتر است سيستم مخصوص خود را براي اين كار طراحي كنيم.» آنها پانزده تصوير از حالت شادماني و حركات همنوا با آهنگ را كپچر كردند و 45 حالت اختصاصي از حركات پا را ثبت كردهاند، كه بين نيم ميليون پنگوئن تكثير شدهاند. فيني ادامه ميدهد: «با توجه به زماني كه ما داشتيم، نتيجه طبيعيتر از يك كار معمولي از آب در آمد.» استوديو تصاوير اين پايكوبيها را براي صحنههاي دراماتيك و يك سري حركات اكشن نيز كپچر كرد. http://www.shabakeh-mag.com/Data/Gallery/s77_Pinguan02_s.jpg براي يادگيري رفتارها و وضعيتهاي مهم پنگوئنها، موجوداتي كه قرار بود پايكوبي كنند، كتاب «مدرسه پنگوئنها» نوشته دكتر گرِي ميلر (Dr. Gary Miller) پرندهشناس، را خواندند. فيني اشاره ميكند: «زيبايي سيستم جاينت اين بود كه جورج (ميلر) ميتوانست در حاليكه انسانها در حال اجرا بودند، ببيند كه پنگوئنها چگونه ديده خواهند شد. اين سيستم در آن زمان بر هر چيزي ارجحيت داشت.» به عنوان مثال، وقتي كه شخص به جلو خم ميشود، كارگردان ميتواند تصميم بگيرد كه آيا آن حركت با رفتار طبيعي پنگوئنها به اندازه كافي مطابقت دارد يا خير. مرحله موشن كپچر همه صحنههاي تعيينشده در فيلم، دوازده ماه طول كشيد. در طول اين زمان، انيمال لاجيك از Softimage XSI براي ويرايش دادهها استفاده ميكرد تا با توجه به نظر ميلر، به نتيجه دلخواه برسند. در نهايت، برداشتهاي ويرايششده براي تنظيم حركات دوربين به بخش ليآوت ميرود و بعد از پرداختها و ويرايشهاي نهايي، به انيماتورها سپرده ميشود. فيني ميگويد: «با وجود مقادير قابل توجهي از اطلاعات كه ما كپچر كرديم، گروه ويرايش تصوير، به پاكسازي و ويرايش ريزهكاريهاي لازم پرداخت.» پوششهاي اوليه ابتدا انيماتورها حركات صورت و يك سري از اجراها را كليدگذاري كردند و دادههاي به دست آمده نسبت به دادههاي موشنكپچر شده، 85 درصد افزايش يافت. همچنين، آنها اشياي داخل صحنه، وسايل نقليه و تكههاي يخ را نيز انيمِيت كردهاند. گرِي گفته است: «ما 425 وسيله مختلف را براي صحنه آماده كرديم.» و ادامه ميدهد: «بعضي از كاراكترها ده نسخه مختلف از پوشش اوليه 1 را داشتند؛ مامبل كه به راحتي پنجاه نسخه مختلف داشت. همچنين هر آنچه كه تحتتأثير شخصيتها قرار ميگرفت، يا لمس ميشد نيز پوشش اوليه و تنظيم خاص داشت.» كار روي هر كاراكتر با يك پوشش استخواني سبك آغاز ميشد كه با عملكرد موشن كپچر كنترل ميشد. يك پوشش اوليه ديگر نيز براي انيميشن اضافه ميشد، كه براي حركات صورت و تنظيم نهايي حركات موشنكپچرِ شده كاربرد دارد. علاوه بر اينها، خيلي از كاركترها داراي پوششهاي اوليهاي براي شنا يا حركات اكشن ديگر نيز هستند. نهايتاً يك پوشش استخواني تغيير شكل دهنده يكدست داريم كه با عملكردي ماهيچهمانند فرم كلي پنگوئن را حفظ ميكند، بقيه پوششهاي استخواني به تسريع روند ساخت انيميشن كمك ميكنند. http://www.shabakeh-mag.com/Data/Gallery/s77_Pinguan03_s.jpg ايدن سارزسفيلد (Aidan Sarsfield)، سرپرست ساخت كاراكترها، توضيح ميدهد: «ما از پوششهاي استخواني مختلفي استفاده كرديم. براي انيميشنهاي بسته و حركات صورت، از صورتي با وضوح تصوير بالا و بدني با وضوح پايين استفاده كرديم و در جمعيت، بر عكس عمل شد.» در واقع، سه نوع مختلف از پوششهاي استخواني به دست آمده از موشنكپچر، با فرمتهاي مختلفي تطبيق داده شدند. با اين حال، سارسفيلد توضيح ميدهد كه همه پوششهاي استخواني، براي رندر نهايي مرتب ميشوند و درون بافتهاي اصلي قرار ميگيرند. براي انتقال احساسات پنگوئنها از طريق صورتشان، مدلسازان به راهحلهاي ويژهاي متوسل شدند. حركت نوك پنگوئنها مانند لب نيست و قابليت نشان دادن هماهنگي حركت لب با گفتار را ندارد. همچنين چشمهاي پنگوئنها در دو طرف صورتشان قرار دارد. بنابراين انيماتورها به جاي آنكه نوك پنگوئنها را مانند دهان تكان دهند، از چرخاندن و حركت دادن گوشه دهان پنگوئنها استفاده كردند. «براي نشان دادن صداي او، گوشهها به جلو متمايل ميشوند.» سارسفيلد ادامه ميدهد: «براي ايجاد صداي شبيه ئي، گوشهها به عقب متمايل ميشوند.» براي چشمها، مدلسازان از فرمهاي خاص چشم و ابرو استفاده كردند تا احساس نگاه كردن پنگوئنها به زواياي مختلف را القا كنند. طبق گفته گري: «چشمهاي مامبل احتمالاً بيشتر از بقيه در جلوي صورتش (به جاي طرفين) قرار دارد؛ چرا كه اين مهم است كه بيننده با اين شخصيت درگير شود. ما خيلي روي فرم ابروها كار كرديم تا به حس همدلانهاي كه در صورت اليا وود وجود دارد، دست يابيم، اما مسائل عمده سر، كره چشمها بود. ما تلاش بسياري كرديم كه حركات چشمها، چنان كه بايد، از آب درآيد و احساسات را نشان دهد (با توجه به اين كه كره چشم كاملاً سياه است).» يكي ديگر از قسمتهاي ويژه، زانوها بود. «ما نقاط تعيينكنندهاي براي زانوها، ساق، قوزك و ران داشتيم.» گرِي ادامه ميدهد: «اما در هنگام حركات خاص بدن، براي نشان دادن برآمدگي زانو به ترفندهايي متوسل شديم. ما آن را به نقطهاي پايينتر از محل مفصل قرار داديم.» پوشش استخواني، امكان حركت و خم شدن آزادانه زانو را به كاراكتر ميداد. چنانكه پوستي كه كاملاً زانو را احاطه و محدود كند در كار نبود. در رندر نهايي نيز استخوانها ديده نميشدند، پس زانو درون پوست آزادنه حركت ميكند و پوست بهطور منطقي و ماهرانه تغيير شكل ميدهد. به ويژه وقتي كه مثلاً پنگوئن يك لگد ميزند، ما شاهد حركتي قابل باور خواهيم بود. پرها و كُركها مامبو در بيشتر فيلم در مرحله قبل از بلوغ قرار دارد. بنابراين گروه ميتوانست با استفاده از RenderMan RiCurvesسطح پوست مامبل را كركدار كند. اكثريت پنگوئنها پوشيده از پر يا كرك هستند. فيني توضيح ميدهد: «ما از سيستم مشابهي براي پرها و كرك استفاده كرديم، اگرچه پرها از فرمهاي هندسي تشكيل شدهاند.» اين سيستم قاعدهمند اختصاصي در مايا به كار گرفته شد. او ادامه ميدهد: «داشتن ده يا دوازده هنرمند براي پرها به كار سرعت ميبخشيد. بنابراين در پنگوئنها با استفاده از يك سيستم دايناميك و شبيهسازي، اگر هم پرها با هم برخورد داشتهباشند، مشكلي پيش نخواهد آمد.» فيني ميگويد: «اساساً پرها از چنين قاعدهاي پيروي ميكنند: نوك هر پر كه به بدن وصل است، بايد فاصله مشخصي با بدن داشته باشد. بنابراين وقتي كه همه پرها از اين قاعده پيروي كنند، ديگر در هم نميروند، اما در مورد پرندههاي بزرگ كه شبيه مرغ دريايي هستند، اعضاي تيم سعي كردند از در همرفتگي پرها جلوگيري كنند؛ چراكه آنها پرهايي بزرگتر و واضحتر دارند.» همچنين براي پنگوئنهاي كوتاهقد آديلي، كه مامبل در سفرش با آنها دوست ميشود، انيماتورها پرهاي روي سر آنها را كليدگذاري كردند و امكانات اضافي به انيماتورها اجازه داد كنترل بيشتري روي پرهاي سينه و دم اين پرندهها داشتهباشند. پرندههاي آماده براي آنكه كار انيماتورها، بافتپردازان و نورپردازان آسان شود، انيمال لاجيك يك فرمت جديد براي ذخير اطلاعات مربوط به اشكال و فرمها در انيميشن ايجاد كرد، كه آن را بابجكت (bobject) ناميدند. فيني ميگويد: «كريس بُن (Chris Bone)، سرپرست بخش تحقيق و توسعه، و من به اين فكر افتاديم. زماني كه او در هر فريم فايلهاي OBJ را به نتيجه رسانده بود. با اين شرايط بهترين راه انتقال فايلها از يك پكيج به يك پكيچ ديگر بود، اما اين موضوع بايد در مورد تعداد زيادي فايل تكرار ميشد. بنابراين ما يك فايل كوچكتر باينري يا بابجكت(Binary Object :Bobject) ساختيم. ما اجزاي اصلي مدل را انتخاب ميكرديم و آنها را به بابجكت تبديل مينموديم.» http://www.shabakeh-mag.com/Data/Gallery/s77_Pinguan04_s.jpg هم مايا و هم XSI ميتوانند اين شكلها را در هر فريم بخوانند و تغيير دهند. بنابراين بهعنوان مثال، وقتي انيماتورها يك قسمت را تمام ميكنند، آن قسمت به صورت پوشش اوليه ماهيچهاي در ميآيد و به يك بابجكت تبديل ميشود. گروه نورپردازي و پردازش سطوح، فقط قسمتهاي مورد نياز خود را از طريق فايل بابجكت در اختيار ميگيرند. در صحنههايي كه از صدها موجود پردار ديجيتالي تشكيل شدهاند، سنگيني كار واقعاً مشكلساز ميشود. سارسفيلد ميگويد: «در پايان روز، ما كاراكترهايي داشتيم كه داراي سه ميليون پر اختصاصي بودند.» طبق گفته او، بعد از تحويل كاراكترها، تنظيم عملكرد پرها انجام شد و در ضمن هر آنچه كه ممكن بود باعث سبك شدن كار شود، و وجودش در اين مرحله الزامي نبود، حذف شد. توده يخ پرها با وجود سختي طراحيشان، عمدتاً با ترفندهايي ايجاد ميشدند و به انجام ميرسيدند، اما طبيعي در آوردن محيط و سطوح پيراموني آن، چالشي به مراتب بزرگتر از درآوردن پوست پنگوئنها بود. چنان كه فيني ميگويد: «ما بايد زماني را به در آوردن ظاهر پنگوئنها اختصاص ميداديم، اما براي در آوردن محيط بايد خود را كاملاً وقف آن ميكرديم.» در ابتدا آنها گمان كردند كه با اسكن تودههاي يخ بتوانند فضاهاي اطراف را ايجاد كنند. فيني توضيح ميدهد: «ما يك اسكنر را با خود به نيوزلند برديم. اين كار در برخي موارد جواب ميداد، اما در ساير موارد بيفايده بود. همچنين فتوگرامتري (تهيه نقشه و دياگرام بر اساس عكسهاي هوايي) نيز بيفايده بود.» سرانجام آنها براي ايجاد محيط، به قدرت مدلسازان متوسل شدند (كه با توجه به شواهد و راهنماييهاي موجود به شكل دادن محيط ميپرداختند)، و براي گسترش اين محيط از مهارتهاي matte painterها2 استفاده كردند. فيني ميگويد: «ما در ابتداي كار، گمان ميكرديم با نُه يا ده محيط فيلم را به پايان ميرسانيم. در عوض ما دوازده مكان مختلف و متفاوت داشتيم، كه هر كدام تا سي صحنه گوناگون را شامل ميشدند.» Matte paintingها نيز با استفاده از Maya camera projection بهعنوان عناصر سهبعدي هندسي وارد صحنه شدند. انيمال لاجيك يك سيستم لايهبندي مخصوص در مايا براي سايهزنها ساخته است كه فريزر (Freezer) ناميده ميشود و به اعضاي گروه در ساخت سطوح كمك ميكند. فيني در اين رابطه ميگويد: «بيشتر هنرمندان فتوشاپ را به خوبي بلد بودند. بنابراين ما سيستمي را ايجاد كرديم كه آنها قادر باشند به راحتي بافتهاي رنگي خود را لايهبندي كنند؛ همانطور كه يك الگو را در فتوشاپ ايجاد ميكردند.» براي ساخت يخ نيمهشفاف، گروه فني به دنبال دستكاري لايه زيرين سطح يخها بودند و چنانكه فيني توضيح ميدهد آنها عاقبت با استفاده از مقالههاي هنريك جنسن به نتيجه رسيدند: «ما سرانجام با استفاده از يك سيستم معقولانه منحصر به فرد، لايههاي زيرين سطح يخها را با جزئيات زياد و در ابعاد گسترده به شكل دلخواه درآورديم.» فيني توضيح ميدهد: «اگر ما صد دستگاه داشتيم، اين محيط عظيم بيروني را بين تعدادي از دستگاهها تقسيم ميكرديم و در نهايت هر تكه را به قطعات ديگر متصل مينموديم.» در واقع در انتهاي كار يك برنامه مخصوص همه تكهها را به يك الگوي بافت عظيم تبديل ميكرد. همچنين گروه از نورپردازيهاي محيطي پيشرفته نيز استفاده كرده است. مسئول نورپردازي، بن گانزبرگر (Ben Gunsberger)، تخمين ميزند كه نورپردازان از بيست تا سي منبع پايهاي نور استفاده كردهاند. هر صحنه بهطور اختصاصي نورپردازي شده است و در بسياري اوقات تحت تأثير داستان قرار ميگيرد. بهعنوان مثال، صحنهاي كه مامبل به جامعه خود باز ميگردد، شروعي خوشبينانه و آفتابي دارد، اما وقتي موقعيت به تلخي ميگرايد، ابرها ميآيند و آسمان تاريك ميشود. ابرها در خيلي از موارد، مفيدند. http://www.shabakeh-mag.com/Data/Gallery/s77_Pinguan05_s.jpg اولين محيط يخي كاملاً رندر شده، با كاراكترهايي كاملاً پرداختشده در مارس 2004 از مرحله رندر بيرون آمد؛ يعني صحنهاي كه معلم سعي ميكند به مامبل آواز خواندن را آموزش دهد، اما فيني ميگويد: «ما به نوعي احساس ناخوشايندي نسبت به آن داشتيم.» رُي مكگنِس (Rory McGuinness)، كه تجربه فيلمبرداري در قطب را داشت، به كمك آنها آمد تا دريابند كجاي كار ايراد دارد. فيني ميگويد: «او نتيجه را بررسي كرد و گفت: مشكل نقاط تيره است. شما جز پنگوئنها هيچ عنصر تيره ديگري در صحنه نداريد.» بنابراين گروه به دنبال راههايي گشتند، تا بر حضور عناصري مانند ابرها در صحنه تأكيد كنند. گانزبرگر توضيح ميدهد: «يك زمين كاملاً تخت، امكان بازي با فرمها و كنتراست را به ما نميداد. بنابراين از سايههاي متحرك ابرها براي ايجاد كنتراست و عامل تنوعبخش استفاده كرديم.» براي ايجاد ابرها، استوديو از عكسهاي گرفتهشده در تاسماني و فيجي استفاده كرد كه از تصاوير پاناروماي 360 درجه اصلاحشده و درجهگذاريشده، برداشت شده بودند. گانزبرگر ميگويد: «ما گروه كوچكي براي مهيا كردن عناصر آسمان داشتيم كه از روش مشابه Matte painterها استفاده ميكردند. با اين تفاوت كه آنها با عناصر متحرك سر و كار داشتند.» وقتي گانزبرگر كار روي فيلم را در سال 2003 آغاز كرد، اعضاي اصلي و ثابت گروه او متشكل از پنج هنرمند و نورپرداز بودند. در انتهاي كار، او گروهي هفتاد نفري را هدايت ميكرد كه همه نورهاي ايجاد شده در هر صحنه را با هم تركيب ميكردند. او در ادامه ميگويد: «سر و صورت پنگوئنها در مقايسه با بدنشان كوچك است. ما براي القاي احساسات مشكلاتي داشتيم؛ به ويژه در بعضي كاراكترهايي كه صورتي كاملاً سياه داشتند. اگر ما نور را زيادي پخش ميكرديم، اين صورتهاي سياه سرد و خاكستري به نظر ميرسيدند. با كنترل و جداسازي هر بخش از مدل كاراكتر، مثل صورت، چشمها، نوك، زبان و ديگر موارد، نورپردازان ميتوانند آزادي عمل بيشتري براي انيماتورها فراهم كنند.» نتيجه نهايي با نزديك شدن به انتهاي مراحل توليد، استوديو تصميم گرفت در چهار صحنه پرتحرك از دو استوديوي ديگر كمك بگيرد. چنانكه فيني ميگويد: «جرج (ميلر) صحنههايي را كه داراي مقدار زيادي جلوههاي حركتي و ذرات يخ و آب بودند را انتخاب كرد و قرار شد اگر با كيفيت مطلوب بازتوليد نشدند، مورد استفاده قرار نگيرند، اما صحنهها عالي از كار در آمدند.» استوديوي Rhythm&Hues افكتهاي صحنهاي را به عهده گرفت كه نهنگها در تعقيب پنگوئنها هستند و همچنين صحنهاي كه مامبل قايقي را دنبال ميكند. استوديوي Giant Killer Robots نيز افكتهايي از صحنه سورتمهسواري و صحنهاي كه مامبل علامت «بيگانهها» را ميبيند به عهده گرفتند. كل فيلم، مسئوليت بزرگي براي يك استوديوي جلوههاي ديجيتالي نسبتاً كوچك بود، اما همانند پنگوئنها، انيمال لاجيك با استواري اين سفر پر ماجرا را به پايان رساند و قدم به قدم پيش رفت. گرِي نيز ميگويد: «ما اين پروژه را روز به روز جلو ميبرديم، اما در پايان پروژه، قادر بوديم كارهايي را در عرض چند سا سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]
-
گوناگون
پربازدیدترینها