واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: قطبي ؛ قطب شد و پيرواني؛ پيرو
------------
توضيح: دو قسمت مقاله قطبي؛ قطب شد و پيرواني؛ پيرو براي سهولت پيگيري مطلب يكجا در ذيل مي آيد؛
بخش اول؛ داستان عملكرد دو مربي بنام فوتبال ليگ هفتم ( افشين قطبي سر مربي پرسپوليس وغلامحسين پيرواني سر مربي فجر شهيد سپاسي) در روزهاي اخير در خصوص مربيگري تيمهاي مربوطه از زواياي مختلف ميتواند مورد توجه مربيان و بالاخص متخصصان و تحصيلكرده هاي ورزشي باشد.زاويه ائي كه مد نظر اينجانب است شايد كمتر مورد توجه قرار گرفته باشد ؛علي ايحال : هردو مربي در يك نقطه اشتراك مهمي داشتند و آن محبوبيت و تمايل بي شائبه هواداران و مديران در باقي ماندن اين مربيان در مربيگري تيمهاي پرسپوليس و مقاومت شهيد سپاسي.
غلامحسين پيرواني؛ بنا به قرائن موجود پس از 9 سال فعاليت دلسوزانه ؛ عليرغم عدم تمايل مسئولان و هواداران و حتي خودش ؛ از تيم سپاسي جدا و با ابومسلم قرارداد و رسما بعنوان سرمربي ابومسلم معرفي شد ولي ديري نپائيد كه اعلام شد بخاطر هواداران و درخواست و تمايل ... پيرواني به فجر شهيد سپاسي بازگشت.
افشين قطبي؛پس از حدود ده ماه فعاليت در پرسپوليس و كسب عوان قهرماني در ليگ هفتم ؛ عيلرغم تمايل بي حدو حصر مديران و هواداران پرسپوليس مبني بر ادامه مربيگري در تيم پرسپوليس نماند و يكشنبه ايران را ترك كرد.
به نظر ميرسد هردو مربي دلايل بسياري براي تصميمات خود داشتند ولي چيزي كه به نظر من در اين خصوص مهم ميباشد وجود دو رويكرد مختلف در مقابل يك موضوع مشترك بود .
موضوع مشترك اين قضيه تمايل؛ تقاضا و درخواستهاي سراسر شور و با احساس هواداران و مديران تيمهاي مربوطه از اين دو مربي براي ماندن در تيمهاي مربوطه
و دو رويكرد مختلف الف- رفتن قطبي از پرسپوليس ب- ماندن پيرواني در فجر شهيد سپاسي
با دقت در بخشي از صحبتهاي هردو مربي ( پيرواني : به احترام هواداران ؛ درخواستهاي مديران و... بر گشتم. يعني تبعيت و پيروي از احساسات و تمايلات ديگران براي برآورد كردن خواستها و توقعات آنها
قطبي : به احساسات و تمايلات هواداران احترام ميگذارم ولي نميتوانم توقعات هواداران و خواستهاي خودم را بر آورد كنم لذا ميروم يعني ...)
با بررسي نتيجه قهري موضوع ميتوان به سئوالهاي ذيل در آينده نزديك پاسخ داد:
1- تصميم كداميك منطقي و درست بود؟
2- آيا غلامحسين پيرواني امسال موفقتر از ليگ هفتم خواهد بود؟
بخش دوم؛ درنظر داشتم قسمت دوم اين مقاله را حداقل پس از 6 ماه الي يكسال بنويسم كه خوشبختانه و يا متاءسفانه روند جريانات و اتفاقات در فوتبال ما بالاخص باشگاه پرسپوليس آنچنان سريع پيش رفت كه پاسخ تقريبا مثبت حداقل به بخش اول موضوع و بخشي از سئوال نخست مقاله را در اين زمان مهيا كرد.( قطبي قطب شد و تصميمش منطقي بود)
واژه قطب در فرهنگ زبان ما تعاريف خاص خودش را دارا ميباشد ولي دراين مقاله منظور از قطب شدن آقاي قطبي؛ نماد شدن و يك تنه مقابل خواست و تمايل احساسي شديد ميليونها هوادار ايستادن و توانمندي ؛ شرايط؛ اوضاع حال و آينده را با منطق و تدبير و اصول پيش بيني كردن و سپس صادقانه تصميمگيري و اقدام نمودن؛ تعريف مينمائيم كه با گذشت زمان بسيار كوتاهي ملاحضه ميكنيم مديرعامل و هواداران و...كه آنچنان مصمم و محكم از آن شرايط رويائي و آرماني صحبت ميكردند؛ هم اينك ازامروز خودشان و.... حداقل غافل بودند. ميدانيد چرا؟ چون اينان با احساسات و بدون اصول و تدبير تصميمگيري و اقدام مينمودند.«البته خداي نكرده هيچگونه سوءنيتي نداشتند و شايد خيلي از افراد و مربيان در چنان وضعيت فوق العاده احساسي ( تقاضاهاي ميليوني هواداران؛ قرارداد ميلياردي ووعده هاي آنچناني مديران در اعطاي اختيارات وسيع و گسترده شامل: تغيير و تحول تمام و كمال از بازيكنان و كادر فني و حتي قبول پروازي بودن آقاي قطبي براي رفع بهانه مشكلات خانوادگي و ...) با كله و تمام وجود مربيگري پرسپوليس را حتي با كمتر از 50% شرايط فوق ميپذيرفتند.
ولي قطبي نپذيرفت ميدانيد چرا؟چون:
اولا او با تدبير ؛ عقل و منطق و از همه مهمتر با صداقت و سلامت تصميم گرفت و ثانيا ته دلش و در پيش وجدان خويش صادقانه به عدم توانائي اش در تحقق آرمانها و اهدافي كه پرسپوليس فعلي ميطلبيد اذعان داشت و آنرا با شجاعت بي نظيري در رسانه ها اعلام كرد و نخواست مثل خيلي هاي ديگر بر باد موج احساسات و امكانات و ... سوار شده و از آنها سوء استفاده نمايد و فردا هم كه آرمانها و اهداف مورد نظر محقق نشد خيلي طلبكارانه ديگران و زمين و زمان و.... را مقصر جلوه دهد.
آري ورزش و بالاخص فوتبال ما در كليه سطوح از بازيكن ؛ مربي؛ سرپرست؛ مدير؛گرفته تا داور؛ مسئولان اجرائي و روساي تصميمگيراصلي؛ نياز به انسانهائي دارد كه بايد در پيش وجدان حقيقي خود؛ اذعان صادقانه به توانائي يا عدم توانائي خويش در به سرانجام رساندن و محقق كردن؛ صحيح و درست؛ وظيفه ؛مسئوليت و رياستي را كه بعهده گرفته اند؛ ميباشد. و مطمئن باشيم تا زماني كه چنين تفكر و نگرشي در ذهن ؛و عملكردي در عمل نداشته باشيم هرگز به موفقيت فردي و موفقيت جمعي نخواهيم رسيد و دريك كلام جامعه ورزش ما به اصول؛ تدبير و نهايتا " صداقت نظري و عملي نياز مبرم دارد.
يونس قرباني
عضو هيئت علمي دانشكده تربيت بدني دانشگاه آزاد اسلامي تهران مركز
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]