واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد سیاسی - هاشم خانی هاشم خانی*: بالاخره ماراتن انتخابات 2008 آمریکا هم به پایان رسید و همان طور که پیش بینی می شد، اوباما با پیروزی مقتدرانه خود، نوار پیروزی های مکرر «نئومحافظه کاران» حزب جمهوریخواه را قاطعانه قطع کرد. علیرغم آن که نتیجه به دست آمده در این انتخابات، به لحاظ سیاسی و اجتماعی تبعات گسترده ای را به دنبال خواهد داشت، اما می توان گفت که دست کم در کوتاه مدت، مهمترین تاثیرات پیروزی اوباما، در حوزه های اقتصادی به وقوع خواهند پیوست. برای مثال در زمینه قیمت های جهانی انرژی، اکنون دیگر قاطعانه می توان گفت که نه تنها دوران قیمت های سه رقمی نفت کاملا به پایان رسیده، بلکه بنا به نظر اغلب تحلیلگران، ظرف کمتر از شش ماه آینده، شاهد تثبیت نسبی قیمت های زیر 50 دلاری هم خواهیم بود. به این ترتیب ماه عسل نسبتا طولانی کمپانی های غول پیکر نفتی، عاقبت به پایان می رسد و اکنون این کمپانی ها (که از قضا اغلبشان هم آمریکایی هستند) باید خود را برای روزهای سختی که در پیش خواهند داشت آماده کنند.به زودی شاهد خواهیم بود که بر اثر مجموعه اقدامات رئیس جمهور جدید، قیمت های انرژی در سطح پایینی تثبیت می شوند و سرمایه های هنگفتی که در این چند سال مرتبا بورس های نفتی را هر روز فربه تر از دیروز ساخته بود، به سرعت از این بورس ها خارج شده و به سمت بخش های دیگر اقتصاد می روند. به این ترتیب می توان انتظار داشت که تدریجا با تزریق سرمایه جدید به سایر بخش های اقتصادی، دست کم تا حدی از رکود اقتصادی حاکم بر آن بخش ها کاسته شود و لااقل بخشی از بحران اقتصادی ای که در نتیجه سال های زمامداری «نئومحافظه کاران» به وقوع پیوسته، تقلیل یابد. برخی از مهم ترین اقدامات اوباما برای دستـــــیابی به نتــــایج فوق، به طور اجـــمالی عبارتند از: هدایت بخشی از سرمایه-های سفته بازان بورس نفت به سمت بورس سهام (عمدتا از طریق افزایش مالیات دریافتی از بابت معاملات بورس نفت و کاهش مالیات دریافتی از بابت معاملات بورس سهام)، نظارت بسیار دقیق تر بر روند حسابرسی مالیاتی شرکت های نفتی، افزایش استخراج نفت از منابع نفتی نسبتا بکر آمریکا (علی الخصوص ذخایر آلاسکا)، افزایش سهم سوخت های غیرفسیلی در سبد انرژی امریکا و نظایر آن.از طرف دیگر، بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت نیز، شرایطی مشابه کمپانی های بزرگ نفتی خواهند داشت. کشورهای مذکور هم باید بعد از بهره مندی چندساله شان از درآمدهای نفتی هنگفت بادآورده، شاهد دوره سقوط شدید درآمدهای ارزی خود باشند. اگرچه ممکن است برای برخی از این کشورها، باور شرایط جدید و قیمت های حول وهوش 45 دلار برای هر بشکه نفت کاری به غایت دشوار باشد، اما به هر حال واقعیات اقتصادی به سرعت خود را تحمیل می کنند و یکی از مهمترین این واقعیت ها آنست که در بلندمدت هرگز نمی توان بدون تلاش و برنامه ریزی علمی، درآمدهای بسیار بالای اقتصادی را استمرار بخشید و در واقع: "بادآورده را باد می برد!"بالتبع در میان کشورهای نفت خیز، ایران یکی از کشورهایی خواهد بود که از بابت سقوط قیمت های نفت به میزان چشمگیری متضرر خواهد شد. در سال های اخیر، بودجه عمومی کشور شدیدا به درآمدهای نفتی معتاد شده و متاسفانه اکنون، نقطه اوج این اعتیاد، با سقوط قریب الوقوع قیمت های جهانی نفت مقارن گشته است.به این ترتیب علاوه بر مشکلات عدیده ای که در فرآیند بودجه ریزی رخ خواهد داد، می توان حتی اتفاقات بسیار ناگوارتری را هم پیش بینی نمود؛ اتفاقاتی که فقط یکی از آنها ممکن است فروپاشی نظام ارزی کشور باشد. به طور خیلی خلاصه می توان مراحل احتمالی چنین سناریوی تلخی را به این شکل تصویر نمود: کاهش سریع و سرانجام اتمام ذخایر ارزی دولت و بانک مرکزی در آینده ای نسبتا کوتاه، کاهش ناگهانی و شدید میزان عرضه و فروش ارز توسط دولت و بانک مرکزی، عدم امکان کاهش ناگهانی میزان تقاضای ارز، افزایش تقاضای ارز به دلیل ورود سرمایه های سرگردان از سایر بخش های کم بازده (مثل سپرده های بانکی، بورس و اخیرا مسکن) به بازار ارز، ایجاد یک شکاف عمیق میان عرضه وتقاضای ارز، و سرانجام (درست در لحظه اتمام موجودی ذخایر ارزی) جهش چشمگیر و سریع نرخ ارز، به نحوی که قابل انتظار است ظرف دو الی سه هفته، افزایشی در بین هفتاد تا صد و بیست درصد را در قیمت ارز شاهد باشیم و آن گاه . . .اکنون بعضی ها هم هستند که با حسرت تمام زمان تشکیل صندوق ذخیره ارزی را در قریب به 10 سال قبل به خاطر می آورند؛ زمانی که به جز یک کشور نفت خیز(نروژ)، هنوز هیچ کشـــــور دیگری به فکر تشکیل چنین ساختاری نیفتاده بود. اما امروز در شرایطی دوران قیمت های رویایی نفت به پایان میرسد که برخی دیگر کشورهای نفت خیز با الگوبرداری از تصمیم 10 سال قبل ایران موفق به ایجاد ذخایر ارزی چشمگیری شده اند، اما خیاط قصه ما خودش در کوزه افتاده و در حال حاضر، تقریبا می توان گفت که در ایران، از صندوق ذخیره ارزی فقط اسمش باقی مانده و مقداری تشریفات کلیشه ای و دیگر هیچ. ای کاش لااقل حافظه تاریخی ما ایرانی ها این قدر ضعیف نبود تا دستکم جای دلخوشی باقی می ماند که در ازای پـــرداختن چنین هزینه های ســــنگینی، قدری تجربه بیاموزیم و لااقل در آینده، در مواجهه با فرصت هایی مشابه فرصت طلایی ناشی از قیمتهای رویایی نفت، با تجربه تـــرو پخته تر عمل کنیم. *تحلیلگر مسایل اقتصادی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]