تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسا روزه‏دارى كه از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏دارى كه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806891272




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«معنا‌گرایی» در زمانه بی‌معنا


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما  - تأملی درباره مفهوم «سینما معناگرا» رحمان بوذری: 1- جولیان یانگ کتاب مهمی دارد با عنوان «مرگ خدای مسیحی و معنای زندگی» که صالح نجفی در حال ترجمه آن است. یانگ که خود فیلسوفی جوان است و به پژوهش در فلسفه مشغول، در سراسر این کتاب به این پرسش می‌پردازد که بعد از اعلام مرگ خدای مسیحی توسط نیچه، چگونه می‌توان همچنان فرآیند معنا‌بخشی به زندگی آدمی را ادامه داد و یا به زبان ساده‌تر: آیا بعد از این، زندگی معنایی خواهد داشت و اگر چنین است، چگونه؟ پرسش او اگر‌چه پهلو به جمله معروف داستایفسکی می‌زند که «‌اگر خدا نباشد همه‌چیز مجاز است» و در واقع به‌نوعی درصدد طرح دوباره این مسئله است اما گزارشی که ارائه می‌کند گزارشی است تاریخی از عنصر معنابخش به زندگی آدمی در هر برهه و این‌که چطور همین عناصر در دوره‌های بعدی «خاصه» یا ویژگی معنابخشی خود را از دست داده‌اند. یانگ کتاب جذاب و خواندنی خود را که شاید بتوان بدان زیر‌عنوان «تاریخ فلسفه از منظر پرسش معنای زندگی» داد، با جمله‌ای از نیچه آغاز می‌کند که از این قرار است: «وقتی مردم یک‌ریز درباره ‌ارزش‌ها حرف می‌زنند، آدم می‌فهمد ارزش‌ها توی دردسر افتاده‌اند». جمله درخشان نیچه در ایران، با تغییری بسیار کوچک اما مهم، استلزامات بحث‌برانگیزی دارد. وقتی رسانه‌ها و فضای عمومی، از صداوسیما و مسئولان و مدیران فرهنگی گرفته تا در و دیوار شهر و کارشناسان و متخصصان سفارشی، به بیانی کلی‌تر گفتار رسمی، یکسره از «جست‌و‌جوی حقیقت» و «ماورا» و «‌معنویت» و «‌معنا‌گرایی» و «‌ارزش‌ها» و از این قبیل حرف می‌زنند، آدم درمی‌یابد که همه این مفاهیم بدجوری به دردسر افتاده‌اند اما چنین امری در ایران معنایی مضاعف و ضمنی هم دارد: وقتی همه ابزارهای دولتی دست به دست هم می‌دهند تا در محصولات و آثار به‌اصطلاح فرهنگی«معنا» تولید کنند، هراس نهفته پشت چنین تلاشی، البته عبارت است از این‌که در میان مردم هیچ معنایی وجود ندارد. از این‌رو ضروری است که در فیلم‌، موسیقی، کتاب، و هر چیزی که به هر دلیلی، و یا به هیچ‌دلیلی، به حوزه هنر مربوط می‌شود (‌که آن هم البته در نگاه غالب و رسمی از امور ظریفه و مرتبط با روح آدمی است، در تقابل با جسم) معنا تولید شود تا جامعه از بی‌معنایی مفرط رنج نبرد. دقت دارید که «معنا» در این آثار به نحوی مکانیکی (‌معمولاً از سوی آسمان و با اسپشال افکت‌های عجیب‌و‌غریب) تولید و بازتولید می‌شود، در عوض این‌که خود، در فرآیند دیالکتیکی میان «اثر» و «مخاطب» صورت پذیرد. این درست که در سرمایه‌داری متأخر، اثر هنری هم به مکانیسم تولید و بازتولید بازار و سرمایه تن می‌دهد و به‌واقع با آن یکی می‌شود اما چنین نکته‌ای در فیلم‌ها و آثار هنری ایرانی به مبتذل‌ترین شکل ممکن و بدون کمترین مهارت و ظرافتی اتفاق می‌افتد. اگر فی‌المثل «دالان سبز» دارابونت از همین معضل معنا‌گرایی روبه‌روست و سر آخر به «نورهای خیره‌کننده» و «حشرات» و «ترکاندن لامپ» متوسل می‌شود اما لااقل راه و رسم بیان سینمایی را خوب می‌داند و می‌داند چگونه داستان فیلم را به‌گونه‌ای تعریف کند که تماشاگر (‌حتی مخالفش هم) از صندلی خود تکان نخورد و دل به قصه بسپارد. در عوض چند مثال سینمایی صرفاً در همین جشنواره فجر امسال و نه کل آثار سی ساله سینمای ایران از «تحول»‌های باسمه‌ای شخصیت‌ها، آن هم نه در طول فیلم بلکه در لحظات پایانی آن سراغ دارید، یا بهتر است بگوییم چند مورد غیر از این سراغ دارید؟ سوای این بحث، رقابت میان فیلم‌سازان ایرانی در نشان‌دادن «‌تحول» در آثارشان هم خود قابل توجه است.  2- چه وقت آدمیان از یک چیز در لفافه و با کنایه سخن می‌گویند؟ درست زمانی که نتوان از آن چیز به‌طور مستقیم سخن گفت یا آن چیز موجود نباشد. کی و از چه زمانی باب شد که به‌جای واژه «‌دین» یا «‌مذهب» بگویند «‌معنویت» یا «‌معنا‌گرایی»، و یا به عوض «‌خدا» از «‌ماورا» سخن به میان آید؟ دقیقاً زمانی‌که حس شد دیگر چنین واژگانی جذابیت خود را از دست داده‌اند و بهتر است در لباسی نو پیچیده شوند؛ یا با بازگشت به همان جمله نیچه، می‌توان گفت زمانی که «‌دین» و «دینداری» به دردسر افتاده‌اند و با مشکل مواجه‌اند و دیگر کارکرد «معنابخش» خود را از دست داده‌اند، و‌الا در مباحثات و مناقشات پس از انقلاب، 57 اثری از «‌سینما-ماورا» به چشم نمی‌خورد و هر چه هست سخن از «سینمای دینی» است.  با این توصیف آیا نمی‌توان در سینما، یا کلی‌تر اثر هنری، از مذهب سخن گفت؟ آیا «‌مذهب» نمی‌تواند موضوع یا دستمایه یک اثر هنری باشد؟ آیا فیلم یا اثر مذهبی به‌خودی‌خود ایرادی دارد؟ به‌هیچ‌وجه. از این سخن نباید مخالفت با اثر هنری مذهبی، اعم از ادبیات و سینما و نقاشی و غیره، را برداشت کرد. اثر هنری می‌تواند مذهبی باشد چنان‌که بسیاری از آثار هنری این‌چنین‌اند. در سینما، به‌ویژه سینمای اروپا نمونه‌های زیادی وجود دارد؛ برسون، درایر و از این قبیل اما مهم نحوه بازنمایی (mode of presentation) تماتیک مذهب در اثر هنری است. از این منظر برای نمونه «اُردت» درایر یا «‌موشت» برسون به‌مراتب اثر قابل‌تأمل‌تری است از «دالان سبز» دارابونت؛ یا در ایران «مهاجر» حاتمی‌کیا بسیار صادق‌تر است از آثار متاخر او و کل آثار معنا‌گرای سینمای ایران. جمله نیچه را با وام ‌گیری اصطلاحات روان‌کاوی لکان، بار دیگر و در سطح ایران، می‌توان قرائت کرد: «‌معنا‌گرایی» آشکار و واضح در سینمای ایران (به تبعیت از «معنا‌گرایی» موجود در فضای جامعه) یک «دردنشان» است؛ سمپتومی از یک بیماری فراگیر؛ علامتی بر بی‌معنایی زمانه ما. در زمانه‌ای که همه از «معنا» سخن می‌گویند، لاجرم «معنا» به خطر افتاده است و این‌همه تلاش برای جست‌وجوی معنا، به‌سادگی، نشانی است از بی‌معنایی منتشر در فضا.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 559]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن