واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آمریکا - باراک اوباما از آغوش باز برای رقبا سخن گفت و با مشت های گره کرده دوستان روبه رو شد ویل آینبودن استراتژی تعامل باراک اوباما جواب می دهد؟ جواب نمی دهد؟ موفق می شود؟ موفق نمی شود؟ در میانه این گمانه زنی ها و پیش بینی ها یک مساله اساسی مورد بی توجهی قرار می گیرد و آن معنای ذاتی مشت های بسته و انگشتان از هم باز است. بیش از یک سال و نیم از حضور اوباما در کاخ سفید گذشته است ، او مدت زمان کافی برای چیدن تیم امنیت ملی خود در چنته داشته است. او فرصت داشت تا شعارهای انتخاباتی را به عمل تبدیل کند . فرصت داشت تا از طرح های جدید سخن بگوید و حتی برخی اشتباهات را در سکوت تصحیح کند . حقیقت این است که تاریخ باید در نهایت این موفقیت یا شکست را به قضاوت بنشیند . اما ما نیز می توانیم در همین بازده زمانی نتیجه گیری اولیه ای داشته باشیم. برای یافتن پاسخ این سوال که " آیا باید با بدها مصالحه کنیم یا مبارزه" باید ابتدا اصول اولیه دولت اوباما و اولویت های در دستگاه سیاست خارجی این کشور را به چالش بکشیم. باید ابتدا سیاست های اوباما را در چهارچوب باورهای دموکرات های امریکایی به قضاوت نشست . در این راستا سیاست تعامل و دوستی که باراک اوباما از آن سخن گفت در پنج بعد قابل ردیابی و تحقق است : تعامل با شهروندان، متحدان بین المللی، شرکای جدید و البته نهادها و سازمان های بین المللی. اوباما با طرح این استراتژی به عنوان اولویت در دستگاه دیپلماسی خود در حقیقت به زبان بی زبانی به این پیش فرض اولیه اذعان دارد که امنیت ملی در بسیاری از کشورها و اعضای بین المللی معنای واحدی دارد . با چنین پیش فرضی می توان به این نتیجه رسید که کشورها از همکاری با یکدیگر در مسیر مبازره با ناامنی و رسیدن به اهداف مشترک استقبال می کنند. بسیاری از تحلیل گران اما اعتقاد دارند که اوباما باید استراتژی مشارکت تعاملی را با استراتژی مشارکت رقابتی جایگزین کند . دلیل بسیاری از شکست های اوباما در این حوزه این است که برخلاف باور اوباما الزاما تمامی کشورها منافع یکسانی را در سطح بین المللی دنیال نمی کنند. تجربه تعامل امریکا با چین ، روسیه ، ترکیه و برزیل نشان داد که قدرت های بزرگ می توانند همگی از یک لنز به تحولات بین المللی نگاه کنند اما الزما منافع یکسانی را نه ببینند و نه ابزارهای یکسان برای رسیدن به آنها را دنبال کنند . اشتباه باراک اوباما نیز از نادیده گرفتن همین حقیقت ریشه می گیرد . زمان آن فرا رسیده است که کاخ سفید به جنبه رقابتی بودن در ژئوپلتیک بیشتر بیندیشد و بیشتر به متحدان و شرکای سیاسی بیندیشد که با امریکا در اهداف مشترک هستند و نه در توانایی ها و ظرفیت . در مبحث روابط بین الملل ، سخنرانی باراک اوباما در قاهره و در جمع مسلمانان در حقیقت آغاز خوبی بود برای نوعی مصالحه و آشتی با مسلمانان. اما آغاز خوب ضمانتی بر موفقیت نهایی نیست چرا که اوباما در مباحثی مانند حقوق بشر در میان کشورهای عربی و اعمال فشار بر دیکتاتورهای عرب خوب بازی نکرد .البته دوستی با جهان اسلام هم نظریه ای نبود که باراک نخستین طراح آن در ایالات متحده باشد . این موضوع یکی از کلیدی ترین مباحث دوران ریاست جمهوری جورج بوش هم بود که اصلی ترین دلیل آن هم طرح خاورمیانه بزرگ است . در همان زمان هم بوش قصد داشت دامنه همکاری با مسلمانان را از بحث دغدغه های امنیتی فراتر ببرد و به نوعی با جهان اسلام در تعامل کامل اجتماعی ، سیاسی و حتی اقتصادی قرار بگیرد . کم نیستند تحلیل گرانی که اعتقاد دارند هزینه این استراتژی جدید اوباما از دست دادن دوستان قدیمی و متحدان همیشگی است . درست در روزهایی که باراک اوباما برای مصالحه و دوستی با چین ، روسیه ، کوبا، سوریه و سودان برنامه ریزی می کند ، دوستان قدیمی نظیر بریتانیا ، هند، گرجستان ، ژاپن، لهستان و حتی کلمبیا به دست فراموشی سپرده می شوند . هر کدام از روابط با کشورهای اخیر در این یک سال و نیم به کمترین حد خود در مقایسه با سال های جورج بوش رسیده است . باراک اوباما به نوعی نظم بین المللی معتقد است و این در حالی ست که این احتمال وجود دارد که کشورهایی که باراک دست دوستی به سمت آنها دراز کرده است به این نظم بین المللی اعتقاد نداشته باشد و یا این نظم را به گونه ای دیگر بخواهند . فارین پالیسی پانزدهم جولای / ترجمه : سارا معصومی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]