واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آمریکا - ریچارد هاس * سیاست خارجی آمریکا این روزها گرفتار بحث و مناقشههای بسیاری است، از سیاست تحریم و انزوا گرفته تا همگرایی و مذاکره. با این حال بیش از همه میان آن عده که معتقدند اصول سیاستهای خارجی آمریکا باید به تأثیر از رفتارهای بیرونی سایر کشورها تبیین شوند و کسانی که به پیوستگی سیاست خارجی و رویکردهای داخلی باور دارند بحث و تضارب آرای بسیاری وجود دارد. این بحث میان جمع سیاستمداران ایده آلیست و رئالیست در طول زمان شدت و قوت بیشتری یافته است. طی دوران جنگ سرد مقامات بسیاری بر این باور بودند که آمریکا باید به تدریج مواضع اتحاد جماهیر شوروی را عقب بنشاند، نظام کمونیستی را سرنگون و نظام دموکرات سرمایهداری را جایگزین آن کند. عده دیگری نیز با واهمه از دورانی که سلاحهای اتمی به روی کار آمده بودند بر این مسئله تأکید داشتند که آمریکا باید به هر ترتیبی خود را از تیررس قدرت مسکو و تأثیر آن دور کند. پس از گذشت 40 سال تخاصم اتحاد جماهیر شوروی و امپراتوری آن از میان رفت که البته نمیتوان از تأثیر فرعی سیاستهای آمریکا در این روند غافل بود. جرج بوش آخرین طرفدار جدی ایده آلیست آمریکایی بود که بهانه استقرار دموکراسی را در اولویت سیاستهای خارجی خود قرار داده بود. تئوری او بر این رویکرد استوار بود که برقراری دموکراسی نه فقط به منفعت آمریکا بلکه به سود دیگر کشورهای جهان نیز خواهد بود. اما جرج بوش پدر هیچگاه در مقام یک ایدهآلیست چنین باورهایی را آمیزه سیاست خارجی آمریکا نکرد. او همچون یک رئالیست عمل میکرد. جنگ عراق نمودی واقعی از کمالگرایی و واقعگرایی بوش پسر و پدر بود. جرج بوش در سال 2003 به بهانه تغییر حکومت عراق به این کشور لشگر کشید. او بر این باور بود که با تغییر رژیم بغداد، نظامی دموکراتیک در عراق پیاده کند، نظامی که سرآمد تمامی کشورهای عربی شود و سیاستهای منطقهای را همسوی خود کند. بر عکس در نخستین جنگ عراق به سرکردگی بوش پدر هیچ تلاشی برای سرنگونی رژیم صدام حسین صورت نگرفت. او نه در مناسبات شیعه و سنی عراق دخالت کرد و نه در ورطه استقلالطلبی کردهای این کشور گرفتار شد. برای او جنگ عراق در همان 1991 میلادی پایان گرفت. برای او خاورمیانه با درگیریهای پیچیده داخلیاش ورطهای بود که جز صرف هزینههای گزاف ماحصل دیگری نداشت. او برای تغییر ساختار حکومتی به عراق نیامده بود. در این میان باراک اوباما نیز چندان بیمیل به ادامه رویه رئالیستها نیست. در سیاست جدید آمریکا در قبال افغانستان نیز هیچ اشارهای به تغییر حکومت نشده است چنان که حتی رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا تلاش برای تشکیل هر دولت آمریکایی در آسیای میانه را باخت بزرگی برای کاخ سفید تلقی میکند. در ماه مارس نیز اوباما همه خواست خود را این گونه بیان کرد: " ما فقط یک هدف متمرکز و روشن داریم: قلع و قمع کامل القاعده در پاکستان و افغانستان و پیشگیری از بازگشت دوباره آنها در آینده کشور! " این تغییر حتی در سیاستهای آمریکا در قبال چین نیز کاملاً مشهود است. هیلاری کلینتون طی سفر اخیر خود به آسیای دور در ماه فوریه گذشته عنوان داشت مسئله حقوق بشر در میان رابطه آمریکا و چین در اولویت دوم قرار دارد. به همین طریق در بیانیه مشترک اوباما و مدودف که پس از نخستین دیدار آنها در لندن انتشار یافت صرفاً بر لزوم به کارگیری قوانین بینالمللی، آزادیهای شخصی و پذیرش نظرات مختلف تأکید شده بود. در موقعیت کنونی بیش از هر زمان دیگری نیاز به تغییر در روند سیاستهای خارجی آمریکا احساس میشود. البته در این میان دموکراتها وظیفه خطیری به عهده دارند چرا که هنوز در میان آنها هستند افراد بسیاری که هر گونه تغییری را بر درون مایههای ملیگرایی و پوپولیسم درمیآمیزند و مانعی برای هر دگردیسی دیپلماتیکی میشوند. هنوز برای این که دولت دموکرات آمریکا بخواهد به لزوم واقعی تغییر در گرایشهای خود پی ببرد زمان زیادی باقی مانده است. آنها باید به این باور برسند که میتوان به دولتهای غیر دموکرات هم تعاملی جدی داشت و هیچ نیازی به تغییر حکومتهای غیردموکرات برای آغاز رابطه با ملتهای آنها نیست. تاریخ خود به دفعات بازگوی این حقیقت است. اسرائیل سالیان سال است که با مصر و اردن به رغم همه واکنشهای منفی رابطه دارد. همکاری محدود ایالات متحده و شوروی سابق به رغم تفاوتهای اساسی در اصول دیپلماسی نیز گواه دیگری بر این مدعاست. امروز ایالات متحده و حکومت چین علاوه بر منافع متقابل بسیاری که در مناسبات اقتصادی و تجاری خود از آن بهرهمند میشوند در مصادیقی استرتژیک مانند موضعگیری در برابر کره شمالی نیز همگراییهای خاصی دارند. البته مسلماً گسترش دموکراسی از رویه سیاست خارجی آمریکا خارج نبوده و نیست اما باید توجه داشت که دموکراسی در هر گوشه از جهان رویکرد متفاوتی دارد. با دنیای خطرناکی که امروز با آن مواجه هستیم ریسک بزرگی در ادامه سیاستهای پیشین کاخ سفید متوجه اوباما و گروه دموکرات او خواهد بود. سیاست خارجی باراک اوباما امروز آمیزهای از بوش پدر و پسر شده است! *رئیس شورای روابط خارجی آمریکا نیوزویک 5 می2009 /ترجمه: لیدا هادی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]