واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دكتر قريب با غير ارزش ها غريبه بود...
سريال دكتر قريب بنيانگذار طب اطفال، با عنوان روزگار قريب در نظرسنجيهاي صداوسيما و بازتاب ملموس مردمي توانسته است جاي خود را درميان بينندگان سيما باز كند.
مجموعهاي كه به بهانه بيان فرازونشيب يك چهره علمي شرايط اجتماعي، فرهنگي و سياسي چند دهه گذشته را تصويرسازي كرده است.
كيانوش عياري، كارگردان صاحبنام سينما، كه از سال 1381 درگير ساخت اين مجموعه تلويزيوني است در گفتگو با اطلاعات درباره ميزان موفقيت خود، نوع نگاه به زندگي دكتر قريب، تكنيك كار و ديگر موضوعها، نكاتي را عنوان كرده است كه از نظرتان ميگذرد:
جناب عياري چه شد كه دكتر قريب را به عنوان سوژه قبول كرديد؟
* پيشنهاد دكتر قريب توسط سيمافيلم به من داده شد و البته من شناخت نسبي از ايشان داشتم و بعد از اين پيشنهاد مطالعات مقدماتي انجام دادم و كار را آغاز كردم.
چه مدت تحقيقات شما طول كشيد؟
*كمتر از 2 ماه تحقيقات من طول كشيد و براين اعتقاد بودم كه با پرداختن به اين شخصيت علمي بهتر ميشود زمينههاي اجتماعي چند دهه قبل ايران را نشان داد. به ويژه قصدم اين بود كه موانع سرراه پيشرفتهاي علمي، فرهنگي و اجتماعي را در گذر يك قرن پيش به تصوير بكشم.
آيا اين تلاش منجر به نتيجهاي ايدهآل شد؟
* هيچگاه يك اثر كامل نيست اما به صورت نسبي ميتوان گفت كه آنچه روي آنتن رفته است از حد استاندارد فراتر رفته و توانسته قابل ارزش برآورد شود. بازخورد سريال نشان ميدهد كه توانسته است كه سطوح مختلف فرهنگي را متوجه خود كند و به ارتقاي كيفي تلويزيون بيانجامد.
چه ميزان از رخدادهاي سريال نزديك به واقعيت زندگي دكتر قريب بود؟ آيا به عنوان مثال در زمان خدمت زير پرچم وقتي دكتر قريب جوان با لباس شخصي به سرلشگر در ايستگاه راهآهن سلام ميدهد، عين واقعيت بود؟!
* خير، بسياري از آن چيزي كه ميبينيد ناشي از تخيل من است كه براي بهسازي نشان دادن و ترسيم موانع توسعه ايران در سريال گنجاندم.
من سعي كردم با اين ترفندها، سريال را جذاب و از نظر بصري غني كنم.
آيا استفاده از بستگان دكتر قريب براي حضور در مستندي در دفاع از سريال در زمان هجمههاي منتقدان به سازندگان سريال شهريار، عمدي بود؟
* خير، من اگر چنين حسابگريهايي داشتم، به شرايط ايدهآلتري دست پيدا ميكردم. اتفاقي اين مستند ساخته شد. البته اين حق را ميدهم كه عدهاي نظير شما چنين برداشتي را داشته باشند.
جريان از اين قرار است كه در همان زمان دكتر حسينقريب، پسر دكتر محمد قريب از آمريكا براي بزرگداشت پدر،در موزه علم پزشكي در شمال اميرآباد به ايران آمده بود و من نيز از مدعوين بودم و با بسياري از نزديكان و شاگردان و همچنين با پسر ايشان مصاحبه كردم و پخش اين مستند به صورت اتفاقي بود.
آيا ميتوان سرگذشت دانشجوي پزشكي شيدايي كه سرانجام به شهريار تبديل ميشود و دانشجوي پزشكي متمركز به درس را با هم مقايسه كرد؟
* (ميخندد) البته گفتهاند تاجر ورشكسته شاعر ميشود ولي اين زياد مستدل نيست. قضيه اين است كه جوهر هنر، برخي را به سوي هنر سوق ميدهد. ما در تاريخ موارد زيادي داشتيم كه يك هنرمند در زمينههاي متفاوت كارايي داشته است ولي آن جاذبه هنري به تدريج او را از زمينه تحصيلي به جايگاه اصلي يعني هنر رسانده است. اگر شهريار در راه تحصيل مسير خود را عوض كرد، نه تنها نميتوان به او ايرادي گرفت بلكه ميتوان گفت كه او به دنبال آن چيزي گام برداشت كه دوست داشت.
يك جوان بايد به دنبال چيزي باشد كه به آن علاقه دارد.
باز هم مقايسهاي ديگر براي اين دو سريال، آيا ميتوان وجه مشترك دو سريال را گويش شاعرانهاي براي ساخت هر دو سريال دانست. آيا شما سريال خود را شعرگونه ساختيد؟
* حقيقتاً كوششي براي اينكه گويش شاعرانه براي ساخت اين سريال داشته باشم نداشتم ولي اين استنباط شما را منكر نميشوم و نميتوانم كاملاً نظر شما را رد كنم.
تيتراژ كار چه كساني بود؟
* ايده آن از من بود و تيم متخصصي با رايانه آن را پياده كردند و داريوش عياري برادرم برخي از مسائل فني تيتراژ را اعمال كرد. البته اين تيتراژي است كه از همان ماههاي اول فيلمبرداري يعني سال 1381ـ1382 در نظر گرفته شده بود.
چرا اينقدر ساخت اين اثر طول كشيد؟
* بعد از چند ماه كه فيلمبرداري آغاز شد، درگير زلزله بم شديم و اين درگيري منجر به ساخت فيلم سينمايي «بيدار شو آرزو» شد. پس از آن هم به علت وسواس بالا و سختگيريهاي زياد كار طول كشيد و كمكم با فرارسيدن سال تحويلها متوجه شديم كه بيش از حد سختگيري كردهايم. به صورتي كه يكي از پلانها را با 109 برداشت به پايان رسانيديم! البته اين دقت بالا نياز بود چون بايد كل مجموعه همگون ميشد.
در بخشهايي از فيلم كه داستان در فلشبك (بازگشت به گذشته) روايت ميشد، در ابتداي فلشبك تصويربرداري به صورت سياه و سفيد بود و سپس دوباره بعد از چند دقيقه به حالت رنگي و معمول بازميگشت آيا اين كار بكر بود و يا اينكه پيش از اين هم كارگرداني از اين تكنيك بهره برده بود؟
*ما براي نشان دادن فلاشبك نيازمند به اعمال ترفندي بوديم كه بيننده به راحتي متوجه تغيير تاريخ داستان بشود و درثاني زياد تكنيك به رخ كشيده نشود براي همين با اين روش سعي كردم كه با بيننده يك قراردادي ايجاد كنم كه براحتي بپذيرد كه به گذشته سفر كردهايم. و من بياد نميآورم كه درگذشته اين بازگشت تصوير به صورت رنگي استفاده شده باشد.
آيا پايان هر قسمت از سريال، تعليق داشته است كه اسير مميزي شده يا اينكه در كل داستان هر قسمت تعليقي نداشت؟
* اصولاً قرار نبود كه قسمتها آكنده از تعليق و پركشش باشد. سعي كردم كه سادگي را در نظر بگيرم و به همان سادگي كه هر قسمت شروع ميشود به پايان برسد و هيچ نوع مميزي در اين راستا نبود.
از ديالوگهاي روان و برخي از ديالوگهاي اشخاص بگوييد. چه ميزان از بداههگويي بهره برديد؟
* ديالوگها نوشته خودم بود و براين اعتقاد هستم كه حتي يك پرنده در فضاي تصوير بايد با رضايت سازندگان عبور كند. هر چند بداهه در كار پيش ميآيد. مثلاً در صحنهاي دليجاني چپ شد و ميتوانستيم با برداشت مجدد آن صحنه را ترميم كنيم ولي چون ديدم اين حادثه ميتواند در خدمت مجموعه باشد براي آن چند ساعت تأمل كردم و بخش چپ شدن دليجان را حذف نكردم. گرچه بداهه روش بدي نيست ولي در سريال روايي و تاريخي نظير دكترقريب جايي ندارد.
در ابتداي هر قسمت جملهاي به اين مضمون ميآيد كه اين سريال عيناً زندگي دكتر قريب نيست و تلاش شده كه خارج از واقعيت هم نباشد. آيا اين يك تناقض نيست؟
*كوشش براين بود كه زندگي دكتر قريب جداي از منش و باورهاي او نباشد. اگر اينكه دكتر قريب مردم را مهمتر از خود ميداند نبايد فراموش نشود.
اگر اينكه او پزشكي را شغل نميداند و حتي نيمه شب هم بدون منت به نيازمند كمك، ياري ميرساند، بدون هيچ خدشهاي بايد در سريال منعكس بشود. در واقع ما سعي كرديم كه رفتار و كردار او را در اين مجموعه نشان دهيم. سعي كرديم بيآنكه قهرمان كاذب بسازيم، انسان نيكوكاري را به تصوير دربياوريم.
آيا در زمان انتخاب همسر براي دكتر قريب، وقتي دكتر با نامزد اولش به سينما ميرود و مواجه ميشود با علاقه دختر به بازيگري، هنر سينما را تخطئه نكرديد؟
* اتفاقاً اين از تخيل من بود چون من سينماهاي آن زمان را خيلي دوست داشتم. ولي هرگز چنين نيتي در كار نبود. اينگونه نيست كه اگر در جايي نشان ميدهيم يك پرستار در جامعه رفتار بدي دارد همه پرستاران و جامعه پزشكي زير سؤال بروند. خوب و بد همه جاهست.
و حسين پناهي با آن روحيه خاص چگونه در اين سريال با شما تعامل پيدا كرد؟
* زندهياد حسين پناهي به شدت خودش بود و اين نكته برجسته رفتاري او بود. روزي كه به فكر استفاده از پناهي افتادم و به صورت قطعي قرار براين شد، بخشهاي فيلمبرداري ما در ميمه اصفهان بود. ميدانستم كه نميتوانم حسين پناهي را به سمت كسي بكشانم كه در فيلمنامه است و براي همين فيلمنامه را به رفتار او نزديك كردم.
همه كساني كه كارهاي او را ديدهاند براين باورند كه او بهترين بازي خود را در اين سريال بيادگار گذاشته است.
او كسي بود كه ارزشها و غيرارزشهاي مشخصي را براي خود در نظر گرفته بود. و با اين غيرارزشها سازش نداشت. روزمرگي و مسائل روزمره از غيرارزشهاي او بود. اگر با كسي راحت نبود لبخند ساختگي برلب نميآورد و با حوصله به اراجيف او گوش نميداد و همه دانستند كه او علاقهاي به شنيدن چنين صحبتها ندارد زيرا هم با كلام و هم با رفتار اين تمايل نداشتن را نشان ميداد.
و سخن آخر كار بعدي شما چيست؟
چند ايده براي ساخت فيلم سينمايي در ذهن دارم.
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]