واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: دانش - يك حقيقت وحشتناك درباره اژدهاي كومودو
دانش - يك حقيقت وحشتناك درباره اژدهاي كومودو
جان ويدال/ ترجمه كاوه فيضاللهي: من جهنم را به چشم خودم ديدم كه بدون ترديد در جزيره رينكا در اندونزي است. اين نقطه اژدهازده همان جايي است كه هفته گذشته سه غواص انگليسي كه جزر و مد پرتلاطم جزيره آنها را به ساحل برده بود، در آن گير افتادند. اژدهاهاي رينكا كوچكترين شباهتي به آن خزندگان «دركنشده»اي كه فقط «گاهي» به انسان حمله ميكنند ــ آنطور كه همكارم يان هنلي در ضميمه گاردين پس از آن برايم تعريف كرد ــ ندارند و دست به كارهايي ميزنند كه بايد كثيفترين و تهوعآورترين اعمال حيواني باشند كه تاكنون انساني شاهد آن بوده است.
سال گذشته با سه تا از كثيفترينهايشان روبهرو شدم. از كنار چند اژدهاي كومودو كه لابهلاي بوتهها آفتاب ميگرفتند يا زير پايه خانهها خزيده بودند و ظاهر بيآزاري داشتند رد شده بوديم، و كم مانده بود به اين نتيجه برسيم كه ميتوانيم دوستان خوبي براي هم باشيم كه به آن چاله آب رسيديم. گاوميش بزرگي به پهلو خوابيده و به وضوح معلوم بود كه دو اژدهاي 8/1 متري و يكي ديگر كه از آنها هم بزرگتر بود، آن را زمين زدهاند. اين سه مارمولك آهسته روي آن ميخزيدند و ظرف 24 ساعت آينده سعي كردند آن را زندهزنده بخورند.
اژدهاي اولي بيضههايش را گرفته بود و تلاش ميكرد با جويدن آن راهي از زير به درون بدناش باز كند. اژدهاي دوم خيلي آهسته زور ميزد از سر گاوميش راهي باز كند و از طريق گلويش وارد شود. سومي هم داشت راه مخرج را امتحان ميكرد. براي آنكه اين صحنه فجيع هرچه هولناكتر شود، كل اين صحنه كشتار حركتكند در عمق لجن اتفاق ميافتاد. پس از چند ساعت همهچيز سياه شد، غير از خون سرخ كه هرازگاهي قل ميزد و از اعماق لجن بيرون ميجوشيد، بزاق سفيد كه گاهي از دهان گاوميش جاري ميشد و زبانهاي روشن و دوشاخه سه اژدها كه مدام ميجنبيدند و سوسو ميزدند.
همهچيز به كندي در هم ميلوليد و ميلغزيد تا آنكه ديگر به سختي ميشد ميگفت كدام دم متعلق به كدام اژدها است، بدن يكي كجا تمام و بدن ديگري آغاز ميشود و چهكسي با چهكسي چه ميكند. بوي گند همهچا پيچيده و گرما كشنده بود. هر چند وقت يكبار گاوميش ميلرزيد و تلاش ميكرد برخيزد. آيا واقعا هنوز زنده بود؟ ما از چند متر دورتر تماشا ميكرديم، راهنمايمان تنها مسلح به يك چوبدستي بود و همچون ما ميخكوبشده و منزجر. نزديك بود بالا بياوريم. گاوميش همچنان تكان ميخورد. چند بار رفتيم و برگشتيم؛ هربار صحنه وحشت كاملتر ميشد. فرداي آن روز دو آمريكايي به ما گفتند كه آن سه اژدها به درون بدن گاوميش نفوذ كردهاند، گاوميشي كه هنوز تكان ميخورد.
Guardian, Jun.12, 2008
پينوشت مترجم: اژدهاي كومودو بزرگترين و سنگينترين مارمولك دنياست كه طول آن به 1/3 متر و وزن آن در نرهاي مسن به 150 كيلوگرم ميرسد. در چندين جزيره كوچك و خشك اندونزي و از جمله در جزيره فلورس كه اين اواخر به خاطر پيدا شدن سنگواره آدمكوتولهها معروف شد، زندگي ميكند. بدني تنومند دارد كه روي پاهايي ستبر استوار است و سرش پهن و داراي آروارههاي نيرومند است. رنگ افراد بالغ خاكستري متمايل به قهوهاي يكنواخت است در حالي كه به خاطر امنيت، درختزيترند، رنگي روشنتر و پرنقشونگار دارند. اژدهاي كومودو شكارچي مخوفي است كه از پستانداران بزرگي همچون خوك، گوزن، اسب و گاوميش تغذيه ميكند. پيش از آنكه اين حيوانات توسط انسان وارد جزاير شوند، تصور بر آن است كه از فيلهاي كوتولهاي تغذيه ميكرد كه اكنون منقرض شدهاند. از پرندگان و خزندگان و حتي همنوعان كوچكتر خود تغذيه ميكنند و در مواردي گزارش شده انسان هم خوردهاند. اين مارمولك به خاطر لاشهخواري نيز بدنام است اما از آنجا كه تنها گوشتخوار خشكيزي بزرگ اين جزاير است، بيشتر لاشهها در واقع طعمههاي خود اژدها هستند. اژدهاي كومودو به هنگام شكار در كمين طعمهاي بزرگ مينشيند. اگر جانور از حمله نخست جان سالم به در برد اما زخمي شود، اژدها ردش را ميگيرد و تعقيباش ميكند تا بميرد. مرگ طعمه چندان طول نميكشد زيرا در بزاق اين جانور باكتريهاي مهلكي همچون سياهزخم وجود دارند كه خيلي زود قرباني را از پا درميآورند. در اين شرايط كشتن طعمه توسط اژدها كاري ترحمبرانگيز به نظر ميرسد.
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 460]