تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834287133




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در حصار تاريك تكرار


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: در حصار تاريك تكرار بيماری- سميه شرافتي: وسواس، فقط يك عادت بد نيست، يك بيماري است كه روانپزشكان آن را درمان مي‌كنند. مي‌خواهند از روزهايي از عمر خود سخن بگويند كه در حصار افكار مزاحم گذشت، از شب‌هايي كه در اضطرار تا صبح بيدار ماندند و با اضطراب صبح تا شب دويدند و لحظه‌اي از زندگي لذت نبردند. وسواس، مثل هراس از مهمترين بيمارى‌هاى فكرى و روانى بشر است كه اگر درمان نشود، ممكن است به جنون كشيده شود؛ نوعي درماندگى مطلق. آنان كه به فكر درمان درد بزرگ وسواس مي‌افتند، زخم‌هاي بزرگي از وسواس برداشته‌اند و رنج عميقي در جاي‌جاي زندگي آنان وجود دارد، بي آن‌كه گناهي داشته باشند و شايسته ملامت باشند. وسواس، يك ايده، فكر، تصور، احساس است با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن. روانشناسان وسواس را نوعى تكانه شديد مى‏دانند كه تعادل روانى و رفتارى را از بيمار سلب مي‌كند؛ روانكاوان نيز وسواس را نوعى غريزه واخورده و ناخودآگاه معرفى مى‏كنند و آن را حالتى مى‏دانند كه در آن، فكر، ميل، يا عقيده‏اى خاص، كه اغلب وهم‏آميز و اشتباه است آدمى را در بند خود مى‏گيرد، آنچنان كه حتى اختيار و اراده را از او سلب كرده و بيمار را وا مى‏دارد كه حتى رفتارى را برخلاف ميل و خواسته‏اش انجام دهد. بيمار هرچند به بيهودگى كار يا افكار خودآگاه است، اما نمى‏تواند از قيد آن رهايى يابد. دكتر علي اسلامي‌نسب،‌ روان‌درمانگر و رييس انجمن وسواس ايران مي‌گويد: «علائم وسواس را مى‌توان از ديدگاه بالينى به چهار دسته تقسيم كرد: علائمى كه مربوط به خود وسواس است. يعنى اگر وسواس عبارت است از افكار، تصاوير ذهنى و تكانه‌هاى ناخواسته و مزاحم كه تا خود فرد بيان نكند، كسى قادر به مشاهده آن نخواهد بود، خصوصيات و علائمى كه خاص وسواس است را مى‌توان اولين علامت دانست. دوم مربوط به علائم مرتبط با اجبار است. مثل انواع شست وشو. به طور مثال: خانمى كه به جاى يك بار، چهار بار دستش را مى‌شويد و يا آقايى كه اگر هنگام رانندگى اتومبيلش از خط سفيد ممتد خيابان عبور كند، احساس اضطراب شديد مى‌كند و در امتداد آن رانندگى مى‌كند و يا مثل مرد وسواسى كه نيمه شب به دفعات از منزل به خيابان برگشته و قفل اتومبيل را وارسى مى‌كند.» دكتر اسلامي‌نسب در ادامه عامل سوم را اضطراب مي‌داند و مي‌گويد: « در اين حالت فرد، اضطراب شديدى احساس مى‌كند، به خصوص اينكه هنوز به عمل تكرارى عادت نكرده باشد يا كسى جلوى تكرار عمل اجبارى او را بگيرد. يا حتى اضطراب جديدى به اضطراب قبلى اضافه شود.» علامت بعدى، افسردگى است. وي در اين باره معتقد است: «اين افسردگى پاسخى است به ناكامى فرد در ناتوانى از جلوگيرى از عمل اجبارى و تحقير ديگران.» دكتر اسلامي‌نسب با تقسيم عوامل مؤثر در ايجاد وسواس به عوامل هيجاني، جسمي و اجتماعي اشاره كرده و مي‌گويد: «از عوامل هيجانى مؤثر مي‌توان به هيجان‌هاى جنسى مهار شده، خشم‌هاى فروخورده شده، عوامل افسرده‌ساز، تغيير خلق‌هاى ناشى از تغييرات هورمونى و عوامل جسمى اثر گذار، مثل نقص عضو يا ناتوانى فيزيكى و مشكلات هورمونى اشاره كرد. همچنين عوامل اثرگذار چون خانواده، اطرافيان، اجتماع و آموزش‌ها نيز از عوامل بسيار مهم در اين زمينه هستند.» خصوصيات شخصيت وسواسي – اجباري وسواس، يكي از چهار اختلال بزرگ و آسيب‌زاي رواني در دنيا است (افسردگي، ‌هراس، سوء مصرف دارو، وسواس) كه در ايران حداقل 44 درصد از مردم به آن مبتلا هستند. وسواس در بسياري از موارد با افسردگي و هراس همراه مي‌شود. دكتر اسلامي نسب با اشاره به خصوصيات شخصيت وسواسي – اجباري مي‌گويد: «شخصيت وسواس – اجبار به ترتيب، قواعد، فهرست‌ها و خلاصه كردن جزئيات امور به قدري اشتغال دارد كه رشته امور را از دست مي‌دهد. افراد داراي اين شخصيت به شدت كمال‌گرا و به عبارت بهتري بي‌نقص‌‌‌گرا هستند و گاهي آنقدر بي‌نقص‌‌‌گرايي به خرج مي‌دهند كه نمي‌توانند تكاليف محول شده را به اتمام برسانند.» مثلاً يكي از همين افراد مي‌گويد به دليل بي‌نقص‌گرايي و اين‌كه مي‌خواست پايان‌نامه‌اي بدون نقص ارائه دهد از دفاع پايان‌نامه كارشناسي ارشد خود بازمانده بود و در حالي‌كه مهلت ارائه پايان‌نامه‌اش به اتمام رسيده بود، هنوز آن را كامل نمي‌ديد و مدرك فوق‌ليسانس نداشت. دكتر اسلامي‌نسب ادامه مي‌دهد: «معيارهاي بيش از حد دقيق شخصيت‌هاي وسواسي يا اصلاً قابل دسترسي نيستند يا دسترسي به آنها بسيار مشكل و مستلزم وقت و هزينه زياد و گاهي از دست دادن روند عادي و لذت‌بخش زندگي است. افراد مبتلا به شخصيت وسواسي به شكلي افراطي خود را وقف كار مي‌كنند و به اين ترتيب حتي اگر ضرورت اقتصادي و شغلي در زندگي آنها وجود نداشته باشد معمولاً به تفريح و روابط دوستانه و حتي روابط خانوادگي مناسب و مؤثر با همسر و فرزندان خود نمي‌رسند. اين افراد بيش از حد با وجدان هستند. اخلاقي‌اند و در مورد مسائل اخلاقي و ارزشي خود به هيچ وجه انعطاف نشان نمي‌دهند. آنها به شدت سرسخت و يك‌دنده‌اند و تعصب افراطي دارند.» روانشناسان مي‌گويند شخصيت‌هاي وسواسي معمولاً محتكرند به اين معنا كه نمي‌توانند اشياء كهنه و از رده خارج شده يا بي‌ارزش را دور بيندازند. آنها داشتن يك انباري مناسب را جزء لاينفك و بسيار ضروري براي خود مي‌دانند، از سپردن وظايف خود به ديگران يا كار كردن با آنها پرهيز مي‌كنند به نوعي سلطه‌طلب هستند و فكر مي‌كنند هيچ كس مثل آنها از پس انجام امور بر‌نمي‌آيد مگر اينكه مطابق روش آنها رفتار كند و يا زير نظر آنها باشد. هرچند كه آنها حتي اگر رييس يا مدير هم باشند باز هم بدشان نمي‌آيد كه جزئي‌ترين امور را نيز به دست خودشان انجام دهند. اسلامي‌نسب با اشاره به اينكه مبتلايان به اين اختلال علي‌رغم ظاهر شق و رق، رسمي و خشك و به ظاهر مقتدرانه فاقد قدرت تصميم‌گيري‌اند. وي در ادامه مي‌گويد: «اين افراد هنگامي‌ كه بخواهند يك تصميم مهم بگيرند و يا انتخاب كنند، دچار ضعف و ناتواني مي‌شوند و اين امر از آنجا ناشي مي‌شود كه آنها به شدت از اشتباه كردن مي‌ترسند و نمي‌خواهند تحت هر شرايطي اشتباه كنند. بنابراين براي اتخاذ يك تصميم بارها مطالعه و مشورت مي‌كنند و از پذيرفتن مسئوليت تصميم‌گيري به تنهايي طفره‌ مي‌روند.» وسواسي‌ها، هيجانات محدود دارند، بيش از حد مرتبند، مداومت و پافشاري مي‌كنند، معمولاً در صحبت پيش‌دستي نمي‌كنند و خلقشان جدي است و از اين مضطرب مي‌شوند كه خودشان بر جريان امري مسلط نباشند و به قولي اوضاع از كنترل آنها خارج شود. آنها معمولاً به گونه‌اي رفتار مي‌كنند كه اتفاق غير‌منتظره‌اي نيفتد چون در آن صورت شايد نتوانند از پس كنترل شرايط برآيند حتي فكر كردن به اين قضيه آنها را مضطرب مي‌كند. اگر سؤالي از شخصيت‌هاي وسواسي بپرسيد پاسخ‌هاي با حاشيه و پر طول و تفضيل مي‌‌دهند،‌ به شدت از قواعد پيروي مي‌كنند و كوچك‌ترين تخطي از قوانين ذهني‌شان را تحمل نمي‌كنند. دكتر اسلامي‌نسب ضمن بيان اينكه اگر كسي حداقل چهار صفت از صفات بالا را داشته باشد، دچار اختلال شخصيت وسواس -اجبار است و بايد براي درمان اقدام كند،‌ ادامه مي‌دهد: «متأسفانه افراد مبتلا به اين شخصيت اغلب در ابتدا موفق و مثبت به نظر مي‌رسند و از سوي والدين،‌ خانواده،‌ مربيان و جامعه تشويق مي‌شوند ولي جمع اين صفات و شرايط، زندگي را براي آنان سخت مي‌كند و آنها در اضطرار و اضطراب دائم به سر مي‌برند و كم‌كم قابليت‌هاي فردي آنها تحليل رفته و زندگي‌شان مختل مي‌شود. اغلب مبتلايان اختلال وسواس – اجبار در معرض تربيت سختگيرانه و كمال‌گرا بوده‌اند و به عبارت بهتر به سبب اين تربيت دچار اختلال مي‌شوند و تا مدتي به دليل همين اختلال تشويق مي‌شوند. اما به تدريج كه نشانه‌ها شديد‌تر مي‌شود و به سمت آسيب زدن به خانواده و حتي محيط كار و جامعه مي‌رود، از جامعه طرد و منزوي خواهند شد. مثلاً از كار اخراج مي‌شوند و يا به دليل انعطاف‌‌ناپذيري قادر به كنار آمدن با هيچ كدام از محيط‌هاي كاري نيستند و مرتب شغل عوض مي‌كنند،‌ استعفا مي‌دهند و ...» نخبه‌هاي وسواسي بسياري از افراد مبتلا به اين شخصيت از افراد نخبه و سرآمدان جامعه هستند. آنها معمولاً تحصيلات بالايي دارند و از بهره هوشي عملي فوق‌العاده‌اي برخوردارند. اما بهره هوش عاطفي، ‌اجتماعي‌، انتزاعي آنها رشد نكرده است و فقط بالا بودن هوشبهر، زمينه‌ساز تمايز آنها در مقاطعي از زندگي شده است و گاهي توجه و عطش بيمار‌گونه به تمايز و برترين شدن همراه با ساير عوامل، ‌زمينه‌ساز ايجاد اختلال در آنها شده است. براي هر فرد وسواسي رفتارهاي اجباري شكل خاص خود را دارند. دكتر مهدي دوايي،‌ روانپزشك و عضو هيأت مديره انجمن وسواس در اين باره مي‌گويد: «فرد وسواسي در پاسخ به حال بد و اضطراب خود يا عمل اجباري انجام مي‌دهد كه اين اعمال شامل شستشو و پاك كردن (نجاست يا انواع آلودگي) را در برمي‌گيرد يا اگر نتواند به اعمال اجباري بپردازد،‌ از شرايط و مكان‌ها و يا اشياء و رفتارهاي خاصي اجتناب مي‌كند كه اين اجتناب‌ها نيز بسيار متنوعند: به عنوان مثال شخصي كه از رفتن به مهماني‌ها، رستوران‌ها يا مكان‌هاي عمومي به دليل وسواس اجتناب مي‌كند و يا حتي افراد مذهبي كه آنقدر از انجام غسل و وضو و نماز دچار اضطراب شده و عمل وسواسي انجام داده است كه از نماز خواندن اجتناب مي‌كند.» وي در ادامه مي‌گويد: «گاهي هم شخص وسواسي دائماً از اطرافيان خود اطمينان‌گيري مي‌كند. به عبارت ديگر براي اينكه در هنگام اضطراب و مواجهه شدن با شرايطي كه اعمال اجباري را موجب مي‌شود از انجام اعمال وسواسي فرار كند، از اطرافيان خود سؤال مي‌كند يا آنها را به نظارت اعمال خود فرا مي‌خواند و... مثلاً در مورد نجس بودن اشياء، عدم نفوذ آلودگي و ميكروب، قفل بودن يا باز نبودن شير گاز و... مرتباً سؤال مي‌كند، حتي شهادت كتبي و امضا مي‌‌گيرد يا مثلاً در هنگام انجام غسل يا وضو و نماز، مادر، همسر و بالاخره يكي از بستگان نزديك و مورد اطمينان خود را وادار به نظارت مي‌كند.» وسواس زمان نمي‌شناسد! ظاهراً وسواس سن شروع خاصي ندارد. در هر شرايطى كه فشار و استرسى به فرد وارد شود و فرد زمينه وسواس داشته باشد، اين اختلال در او آشكار مى‌شود. دكتر دوايي در اين باره معتقد است: «هر چقدر سن وسواس پايين مى‌آيد، عمل وسواسى به صورت ناپخته ظاهر مى‌شود. به عبارتى، وسواس از يك ترس شروع مى‌شود كه اين ترس براى آن فرد معنادار است و آن ترس عامل آشكارساز است. حال وقتى فرد مى‌ترسد، تمام سيستم عصبى از كار مى‌افتد. اگر زمينه وسواسى در فرد وجود داشته باشد، وسواس آن آشكار مى‌شود وگرنه زمينه مشكل جسمى، درد و ناراحتى در يكى از اعضاى بدنش ايجاد مى‌گردد. يعنى پاسخ به ترس بنا به زمينه‌اى كه هر فرد دارد ممكن است جسمى يا روانى باشد.» وي ادامه مي‌دهد: «با اين حال اكثر متخصصان دوره ظهور بيمارى وسواس را از ۲۲ تا ۳۶ سالگى مى‌دانند و بيشتر مبتلايان به بيمارى را زنان تشكيل مى‌دهند هرچند كه مردان مبتلا زودتر از اين سن بيمارى خودشان را نشان مى‌دهند. هرچند كه در پاره‌اى موارد كودكان نيز قربانى اين بيمارى هستند و بيمارى وسواس در آنان به صورت كندى در انجام تكاليف به دليل حس كمال‌طلبى شان بروز مى‌كند.» آيا درمان مي‌شود؟ تصور رايج در جامعه، وسواس را يك بيماري درمان‌ناپذير مي‌داند و همانطور كه اشاره شد، بسياري از روانپزشكان نيز درمان دارويي را به عنوان آخرين راه مداوا پيشنهاد مي‌كنند. اسلامي‌نسب با بيان اين‌كه درمان علمي وسواس در همه دنيا، روان‌درماني است مي‌گويد: «در اين روش از مواجهه استفاده مي‌شود. اين نوع درمان، مانع از آن مي‌شود كه بيمار از واقعيت‌ها و مشكلات فرار كند و در واقع او را وادار مي‌كند كه با «خود» روبه‌رو شود. اين كار اضطراب فرد مبتلا را از بين مي‌برد و فكر مزاحم را ضعيف مي‌كند.» يكي از بيماراني كه با همين روش مواجهه‌سازي درمان شده مي‌گويد: «وسواس من آنقدر شديد بود كه حتي نان را هم آب مي‌كشيدم و مي‌خوردم ولي با اين روش مجبور بودم با هرچه كه نسبت به آن دوري مي‌كردم روبه‌رو شوم. به طوري كه اگر حمام كردنم 4 ساعت طول مي‌كشيد، بايد 4 دقيقه‌اي حمام مي‌كردم و در شبانه‌روز فقط يكبار دستم را مي‌شستم. وسواس من با روش مواجهه‌سازي ظرف مدت دو ماه و نيم كاملاً از بين رفت.» در مرحله بعد درمان كه در حال حاضر تنها در ايران انجام مي‌گيرد، از روش «مرگ‌آگاهي» استفاده مي‌شود كه در آن فرد با تكرار مواجهه و خودآگاهي از شر اعمال وسواسي خلاص مي‌شود و در واقع ترس او كه يكي از علت‌هاي اصلي بيماري‌اش است، از طريق مواجهه با يك ترس بزرگ‌تر به نام مرگ، از بين مي‌رود. دارو‌درماني يا... «15 سال مبتلا به وسواس بودم. در اين مدت چند سال هم دارو خوردم كه متأسفانه بدتر شدم و نه تنها وسواسم بهبود نيافت بلكه افسرده هم شدم و خيلي هم چاق شدم. با اينكه از اعمال وسواسي من يك ذره هم كم نشد و باعث شد كه من خودم مصرف دارو را قطع كنم.» اينها جملات يك زن 38 ساله مبتلا به وسواس است. در مورد اين بيماري تصورات غلطي حتي در ميان روانپزشكان وجود دارد چرا كه خيلي از آنها درمان بيماري وسواس را منوط به مصرف دارو مي‌دانند. دكتر علي اسلامي‌‌ نسب، روان‌درمانگر و رييس انجمن وسواس ايران در اين باره معتقد است: «برخي از مبتلايان به وسواس سال‌ها دارو مي‌خورند چون دارو‌درماني را درمان وسواس قلمداد مي‌كنند و پس از سال‌ها تحمل اثرات سوء‌مصرف دارو در كمال ناكامي به اين نتيجه مي‌رسند كه دارو هيچ تأثيري در درمان وسواس ندارد و همه علائم با قطع دارو باز مي‌گردد و چه بسا وسواس با شدت بيشتري روح و زندگي آنان را مي‌آزارد.» وي با اشاره به اينكه عده‌اي از روانپزشكان نيز وسواس را با دارو و آرام‌بخش آرام كرده‌اند، مي‌گويد: «ولي آنها از اين امر غافلند كه وسواسي در خواب هم روياهاي وسواسي مي‌بيند و هنگامي كه بيدار مي‌شود با التماس از هر چيز و هر كس براي انجام اعمال وسواسي ياري مي‌طلبد.» اسلامي‌نسب ضمن بيان اينكه خواه ناخواه شخصيت وسواسي بر پايه وراثت،‌ تربيت، تحقير و ترس به وجود آمده و ريشه دوانده است، ادامه مي‌دهد: «اجتناب،‌ فراموش كردن و يا حتي دلخوش كردن به درمان دارويي و درمان‌هاي سطحي هيچ كمكي به درمان وسواس نمي‌كند هر چند مدتي تعدادي از علامت‌ها بهبود مختصري مي‌يابد كه بعد از مدت زمان كوتاهي دوباره همان علايم با شدت بيشتري دوباره به سراغ بيمار مي‌آيند.»




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 780]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن