واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: معلم شهيد
آفتاب: دكتر علي شريعتي در دوم آذر سال ۱۳۱۲ در كاهك، يك روستاي سنتي كوچك، كنار كوير، در نزديكي سبزوار ديده به جهان گشود. پدرش محمد تقي شريعتي، موسس كانون حقايق اسلامي و مادرش زهرا اميني، زني روستايي متواضع و حساس بود. پدر پدر بزرگ علي، ملاقربانعلي، معروف به آخوند حكيم، مردي فيلسوف و فقيه بود كه در مدارس قديم بخارا و مشهد و سبزوار تحصيل كرده و از شاگردان برگزيده ملاهادي سبزواري محسوب ميشد.
در سال ۱۳۳۱، اولين بازداشت او رخ داد و اين اولين رويارويي او و نظام حكومتي بود. در تاريخ ۲۴ تير سال ۱۳۴۷ با پوران شريعت رضوي، يكي از همكلاسيهايش ازداوج كرد.
شريعتي تحصيلات دانشگاهي خود را در مشهد گذراند و تحصيلات عالي خود را در سال ۱۳۴۱ در فرانسه و در رشته ادبيات ادامه داد. در سال ۱۳۴۳ به ايران برگشت و در مرز دستگير شد. حكم دستگيري از سوي ساواك بود و متعلق به ۲ سال پيش يعني در هنگام خروج از ايران كه به همان دليل معلق مانده بود و در عين حال لازمالاجرا بود. بعد از بازداشت به زندان قزلقلعه در تهران منتقل شد. اوائل شهريور همان سال بعد از آزادي به مشهد برگشت.
از آبان ماه ۱۳۵۱ تا تير ماه ۱۳۵۲، دكتر به زندگي مخفي روي آورد. ساواك به دنبال او بود و از تعطيلي به بعد، متن سخنرانيهاي دكتر با اسم مستعار به چاپ ميرسيد. در تير ماه ۱۳۵۲، دكتر در نيمه شب به خانهاش مراجعه كرد و دو روز بعد به شهرباني مراجعه كرد و خودش را معرفي كرد. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادي رفت.
شريعتي سپس در فروردين سال ۱۳۵۲ تحت شرايط ويژهاي آزاد شد كه بر طبق آن اجازه تدريس، انتشار، و يا برپايي گردهمايي را چه به صورت خصوصي و چه عمومي نداشت. علاوه بر اين، ساواك كليه تحركات او را به شدت زير نظر داشت.
شريعتي اين شرايط را نپذيرفت و تصميم به هجرت از ايران گرفت. اما سه هفته بعد از ورود به سواتهمپتون انگلستان، در 28 خرداد 1356، به طرز مشكوكي از دنيا رفت. دليل رسمي مرگ وي حمله قلبي اعلام شد. در ايران بسياري از او با نام شهيد ياد ميكنند. شريعتي بر خلاف وصيت خود كه خواسته بود بود وي را در حرم امام هشتم شيعيان در مشهد دفن كنند، در حرم حضرت زينب(س)، در شهر دمشق به خاك سپرده شد.
انديشهها
شريعتي يكي از متفكران مسلمان بود و درعين حال، رويكردي نقادانه نسبت به برخي از باورهاي مذهبي داشت كه به زعم او ريشههاي اسلامي نداشتند. او بهطور خاص، آنچه را كه تشيع صفوي ميناميد مظهر سنت مسخ شده ميداند و آن را توام با اسارتپذيري، خرافه، تقليد و جبرگرايي معرفي ميكرد. وي همچنين از نگاه سطحي به مدرنيته نيز انتقاد ميكرد و معتقد بود كه راه پيشرفت و ترقي ملتهاي شرقي، متفاوت از راهي است كه غرب پيمودهاست. البته استفاده آگاهانه از تجربيات مدرنيته در غرب، مورد پذيرش شريعتي قرار داشت. او يكي از بزرگترين اسلام شناسان مي باشد.
آثار
ابوذر
اسلام شناسي
امت وامامت
انسان
انسان بيخود
اومانيسم اسلامي
با مخاطبهاي آشنا
بازگشت به خويش، بازگشت به كدام خويش
تحليلي از مناسك حج
تشيع علوي و تشيع صفوي
توتم پرستي
جهاد و شهادت
جهانبيني و ايدئولوژي
جهتگيريهاي طبقاتي در اسلام
چه بايد كرد؟
حج
حسين وارث آدم
خودسازي انقلابي
روش شناخت اسلام
زن در اسلام
علي انسان تمام
فاطمه فاطمهاست
فلسفه تاريخ در اسلام
كوير (مجموعه مقالات)
گفتوگوهاي تنهايي
ما و اقبال
مذهب عليه مذهب
مسئوليت شيعه بودن
ميعاد با ابراهيم
نامهها
نيازهاي انسان امروز
نيايش
هجرت وتمدن
هنر
يك جلوش تا بينهايت صفرها
ويژگيهاي قرون جديد
هبوط
استحمار
شنبه 1 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]