واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خوف و رجاي موحدين هيچ كار اختياري آگاهانه اي نيست كه از انسان سر بزند و عامل خوف و رجا در آن تأثيري نداشته باشد. هر كاري كه ما انجام مي دهيم اگر كار عقلايي و حساب شده باشد، يا به اميد نفع و لذتي است يا از ترس وقوع ضرر و خطر و شري است. منتها كساني كه باخدا هستند و ايمان به خدا دارند، به اندازه ي معرفتشان نسبت به توحيد (به خصوص توحيد افعالي) خوف و رجاءشان نسبت به خدا فرق مي كند. خوف و رجا لازمه ايمان دو حالت خوف و رجا را بايد در خودمان حفظ كنيم، «لَا يَكونُ الْمُوْمِنُ مُوْمِناً حَتَى يَكونَ خَائِفاً رَاجِى» (انعام:43)؛ مومن مومن واقعي نيست مگر اينكه هم داراي خوف باشد و هم رجا. در روايتي وارد شده كه اگر خوف و رجاء در قلب مومن را وزن كنند و بسنجند، هيچ كدام بر ديگري ترجيح ندارد. اگر خوف زياد شود موجب يأس از رحمت الهي مي شود و اگر رجاء زياد شود موجب امن از مكر خدا مي شود. خوف و رجاي عبادي نكته ي لطيف اين كه خود همين تلاش براي كسب و ايجاد تعادل بين خوف و رجا چون مرضي خداست، مي شود يك عبادت. البته بعضي روايت ها عبادت را سه قسم مي كند؛ بعضي عبادت مي كنند؛ «خَوْفاً مِنَ النَارِ»، بعضي «طمعاً للجنة »، يا «رَغْبَةً فِى ثَوَابِهِ »، يك دسته ي ديگري هم كه شايد نسبت به هم اختلاف درجه داشته باشند، جامعشان اين است كه به خاطر خوف از عقاب يا اميد به ثواب نيست، بلكه يا «حباً لله» است، يا «شكراً لله»، و يا گونه اي كه اميرالمومنين(ع) مي فرمايند: خدايا به خاطر ترس از جهنم يا طمع در بهشت عبادت نمي كنم، «بل وجدتك اهلاً للعباده فعبدتك»، بلكه تو شايسته عبادت هستي، تو را اين گونه يافتم، تو عبادت كردني هستي. البته دسته سوم هم به حسب مرتبه ي خودشان داراي خوف و رجا هستند. فرض كنيد مي ترسند كه حق محبت را به جا نياورند! مي ترسند شاكر نباشند و حق شكر را به جا نياورند. بنده كارش بندگي است؛ مي ترسند از اينكه در انجام اين وظيفه شان كوتاهي كنند و حق بندگي را به جا نياورند. خوف و رجاي صادقانه همه ي ما كمابيش ادعا داريم كه هم از عذاب خدا مي ترسيم و هم اميد به بهشت خداوند داريم. هم خوف داريم و هم رجاء. اما اين ادعا چه اندازه واقعيت دارد، معلوم نيست! چند روايت نوراني در اين زمينه، خدمتتان عرض مي شود. در نهج البلاغه، حكمت صد و پنجاه، امير المومنين(ع) مجموعه نصايحي را فرموده اند. مرحوم سيد رضي وقتي اين ها را نقل مي فرمايد، مي گويد: اگر در نهج البلاغه غير از همين حديث نبود، همين يك حكمت بالغه براي موعظه ي انسانها كافي بود. اولش اين است، مي گويد: «لَاتَكنْ مِمَنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ» چنين نباش كه بگويي اميد به آخرت دارم اما كاري انجام ندهي، «يُرَجِى التَوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ »، وقتي پاي گناه پيش مي آيد بگوي انشاءالله خدا مي بخشد. وقتي به او مي گويند: توبه كن! مي گويد: حالا زود است. به واسطه ي آرزوهاي دور و درازي كه دارد توبه را عقب مي اندازد. رجاي كاذب در نهج البلاغه اميرالمومنين(ع) خطبه 160 روايتي كوبنده است كه مي فرمايد: «يَدَعِى بِزَعْمِهِ أَنَهُ يَرْجُو اللَهَ»؛ به گمان خودش ادعا مي كند كه من اميدوار به خدا هستم، «كذَبَ وَ الْعَظِيمِ»؛ به خداي بزرگ كه او دروغ مي گويد و اميد به خدا ندارد. بعد علت دروغش را تبيين مي فرمايد، مي گويد: «مَا بَالُهُ لَا يَتَبَيَنُ رَجَاوُهُ فِى عَمَلِهِ». اگر واقعا اميد دارد چرا در عملش آثار اميد ديده نمي شود، «فَكلُ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاوُهُ فِى عَمَلِهِ»، هر كس اميدي دارد در عملش معلوم مي شود كه به چه اميد دارد. شما حساب كنيد كسي براي گرفتن يك وام كوچك از صندوقي چند ساعت وقت صرف مي كند و چقدر التماس پيش اين و آن مي كند و ريش گرو مي گذارد كه ضمانتش كنند! براي يك كار كوچك در دنيا كه اميدش هم به بنده خدا است! چقدر زحمت مي كشد. اما براي امور عظيمي كه اميدش را از خدا دارد: نعمت ابدي، نجات از عذاب ابدي و...، چقدر زحمت مي كشد؟! حالا به زور اگر نمازش را درست بخواند! آنجا كه اميدش براي وام صد در صد نبود، چقدر تلاش مي كرد تا وام بگيرد؟! اينجا مي خواهد مجاني از خدا نعمت هاي ابدي بگيرد، اما خيلي خونسرد! آن وقت راست مي گويم كه اميد دارم؟ «يَرْجُـو اللَهَ فِـى الْكبِيـرِ وَ يَرْجُو الْعِبَادَ فِى الصَغير»؛ اميدهاي بزرگي از خدا دارد و اميدهاي كوچكي از بندگان! «فَيُعْطِى الْعَبْدَ مَا لَا يُعْطِى الرَبَ»؛ به آن كسي كه اميد كمي از او دارد حاضر است چه قدر وقت صرفش كند! التماس و خواهش و تمنا كند، واسطه و ضامن ببرد، اما براي اميدهاي بزرگ و نعمت هايي كه از خدا انتظار دارد، حاضر نيست چيزي خرج كند! ما بايد خوف و رجايي تحصيل كنيم كه در ادعايش صادق باشيم. علامت ادعايش هم اين است كه متناسب با اميدي كه داريم آنچه از دست ما بر مي آيد كوتاهي نكنيم. اگر چيزي هم از دستمان بر نيامد آن وقت با دعا و تضرع از خدا بخواهيم كه از گناهان و تقصيرهايمان چشم پوشي كند و به كرم خودش ببخشد. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 568]