واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: ويليام چيتيك: عرفاني كه از اسلام تغذيه نكند آيندهاي نخواهد داشت
گروه انديشه: عرفان در دنياي مدرن كنوني جايگاه ويژه و با اهميتي يافته است و عرفاني كه از اسلام تغذيه نكند آيندهاي نخواهد داشت.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، «ويليام چيتيك» در سال 1943 در شهر ميلفورد آمريكا به دنيا آمد. وي ليسانس خود را در رشته تاريخ اخذ كرد و در سال 1966 به ايران آمد و در رشته زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه تهران به تحصيل پرداخت و در سال 1974 به اخذ درجه دكترا در اين رشته نائل شد.
چيتيك در زمينه تاريخ معنويت اسلامي تخصص دارد. وي نوشتههاي بسياري در زمينه صوفيان، مولانا جلالالدين رومي، ابنعربي و نيز مباحث مختلف در فلسفه اسلامي منتشر كرده است.
وي مدت 12 سال در ايران اقامت داشت و از استاداني چون «جلالالدين همايي»، «فروزانفر»، «سيدحسين نصر»، «ايزوتسو»، «هانري كربن» و «سيدجلالالدين آشتياني» استفاده شايان كرد. ويليام چيتيك متخصص مطالعات علمي و آكادميك تصوف و عرفان است و از سال 1983 تاكنون عضو هيئت علمي دانشكده الهيات دانشگاه استونيبروك نيويورك است. اكنون هيچ استادي تا كتابهاي او را نخوانده باشد، نميتواند در امريكا درباره ابنعربي تدريس كرد.
همچنين به نظر او شعر از گذشته تا امروز، راهي براي بازتاب انديشه تحقيق در فرهنگ اسلامي بوده است. او معتقد است: «عرفان در دنياي مدرن كنوني جايگاه ويژه و با اهميتي يافته است و عرفاني كه از اسلام تغذيه نكند آيندهاي نخواهد داشت.»
وي معتقد است كه غرب در زندگي منهاي امر مقدس، موفقيتي كسب نكرد و حتي سر از دورهاي تيره درآورد.
آنچه در ذيل ميآيد، حاصل گفتوگو با دكتر چيتيك درباره زندگي، انديشه و آثار اوست:
چطور شد كه به زبان و ادبيات فارسي و عرفان و تصوف روي آورديد؟
رشته تحصيلي من تاريخ بود. سال 1964، 1965م. كه در دانشگاه بيروت بودم، با تاريخ خاورميانه و تصوف آشنا شدم تا سراغ تاريخ عرفان، تصوف و فلسفه بروم، چون عرفا انسانهاي جالبي هستند. دنبالش رفتم و در دام افتادم. در دانشگاه بيروت با دكتر سيدحسين نصر كه مهمترين استادم بود، آشنا شدم و بعد براي دكتراي زبان و ادبيات فارسي در سال 1966م. به دانشگاه تهران وارد شدم. دكتر بديعالزمان فروزانفر و جلالالدين همايي از استادانم در دانشگاه تهران بودند.
تاكنون چه آثاري را درباره عرفان، تصوف و ادبيات فارسي ترجمه و منتشر كردهايد؟
روي آثار ابنعربي خيلي كار كردم. پنج اثر از ابنعربي را ترجمه كردم. ترجمه صحيفه سجاديه كه از متون اصلي تشيع است، «لمعات» فخرالدين عراقي و نفحاتالانس عبدالرحمن جامي كه دو سوم آن عربي است، از جمله آثاري است كه منتشر كردهام. «اكسيرالعارفين» و «الواردات» را از ملاصدرا و بيشتر آثار «باباافضل كاشاني» كه به نظر من مهمترين فيلسوف اسلامي است، از جمله مصنفات او را به انگليسي ترجمه كردم. كتابي را هم درباره مولانا به نام راه عرفاني عشق تأليف كردم كه به زبان فارسي هم ترجمه شده است.
ترجمه مقالات شمس تبريزي كه به عنوان من و رومي منتشر شده است، چه مدتي طول كشيده و چه ويژگيهايي دارد؟
«من و رومي»، ترجمه تعدادي از مقالات شمس است كه براي ترجمه آن از مقالات شمس تبريزي محمدعلي موحد استفاده كردهام. مقالات شمس بسيار خواندني و تعجبانگيز است و هيچ كتاب فارسي ديگري مثل آن نيست. مقالاتي را انتخاب كردم و به آنها ترتيب دادم. كتاب من و رومي شامل سه قسمت است. قسمت اول زندگي شمس قبل از ملاقات با مولاناست، قسمت دوم تعليمات شمس و گفتههاي اوست كه جنبه تعليمي دارد.
عرفاني كه شمس به مولانا و حلقه مولانا ياد ميدهد، اهميت شيخ و پيرو داستانهايي از «بايزيد بسطامي»، «عبدالرحمن جامي» و «منصور حلاج». قسمت سوم كتاب شمس در حضور مولاناست. من كي هستم كه به دنبال مولانا بيايم. مولانا كيست كه من به او علاقهمند شدم و حرفهايي درباره مولانا. مقالات شمس به فارسي خيلي ثقيل است. سه سال روي آن كار كردم و بسياري از مسائل را حل كردم تا ترجمه آن براي خوانندگان قابل فهم باشد.
مولانا در سالهاي اخير در جهان شناخته شده است. مردم كشور آمريكا تا چه حد با مولانا آشنا هستند و وضعيت انتشار آثار مولانا در آنجا چگونه است؟
مولانا امروز در غرب خيلي معروف است، سه سال پيش شعرهاي مولانا پرفروشترين اثر شاعران در امريكا شد. مولانا محبوبيت عجيبي دارد و معروفترين شخصيت فرهنگي ايران در آمريكاست. عمر خيام نيشابوري از قرن نوزدهم به خاطر رباعياتش در غرب خيلي معروف بود، اما امروز مولانا خيلي شناخته شده است.
كتابي كه از سال 1983 ميلادي درباره مولانا منتشر كردم، يك كتاب علمي است و مورد پسند عوام نيست، اما با اين حال هر سال هزار نسخه به فروش ميرسد. خودم ادبيات معاصر نميخوانم و علاقهاي به اين رشته ندارم، البته آثاري از ادبيات معاصر از جمله آثار «صادق هدايت» ترجمه شده است. بعد از انقلاب اسلامي هم آثاري از چند نويسنده ايراني ترجمه شده، اما اين آثار در آنجا مخاطب ندارد و شمارگان آنها محدود است.
پژوهشگران غربي همواره در پايهگذاري و گسترش ايرانشناسي نقش مؤثري داشتهاند. در حال حاضر وضعيت ايرانشناسي در غرب چگونه است؟
وضعيت ايرانشناسي خيلي خوب نيست. ايرانپژوهي امروز تقويت نميشود و اين دلايل مختلفي دارد. مراكز معدودي هستند كه زبان و ادبيات فارسي را آموزش ميدهند. كار جدي در حوزه ايرانشناسي انجام نميشود و بيشتر پژوهشگراني كه در اين زمينه كار جدي انجام دادهاند، اكنون بالاي 60 سال سن دارند و ديگر جوانان به اين كار نميپردازند. يك دليل اين است كه دولت امريكا چهره نامناسبي از ايران جلوه ميدهد و دولت ايران هم حرفهايي درباره آمريكا ميزنند، البته به مسائل معاصر ايران مثل تاريخ معاصر و علوم سياسي در غرب توجه ميشود، اما ادبيات و فرهنگ كهن ايران مورد بيتوجهي قرار ميگيرد.
فرهنگ ايران و زبان ادبيات فارسي بسيار غني است، اما قحطالرجال است و كسي نيست آنرا معرفي كند. يكي از اهداف من اين است كه مردم را به زبان فارسي تشويق كنم. ما در اين راه كوشش ميكنيم، اما خود ايرانيها به زبان و ادبيات فارسي بيتوجهند. اين فرهنگ و زبان قابليت دارد، اما جوانان از فرهنگ خودشان بيخبرند. بسياري از جوانان ايراني حافظ را نخواندهاند.
جايزه جهاني كتاب سال چه تأثيري ميتواند در ترغيب پژوهشگران به مطالعات ايراني داشته باشد؟
بايد درباره اين جايزه تبليغ شود. آيا كسي متوجه ميشود كه در ايران جايزه جهاني وجود دارد. شايد اين جايزه در ميان ايرانيان مقيم خارج كشور بازتاب داشته باشد، اما در ميان جهانيان آگاهي درباره آن وجود ندارد. مسأله تبليغ درباره جايزه جهاني خيلي مهم است.
چه آثار ديگري را درباره عرفان، تصوف و فرهنگ ايران و ادبيات فارسي در دست ترجمه و انتشار داريد؟
كتابي به نام «روح الارواح في شرح اسماء الملكه الربيع» از «احمد سمعاني» قرن ششم هجري. شرح اسماء الهي به زبان فارسي است كه نثر زيبايي دارد و چند سال است كه روي آن كار ميكنم. من بيشتر در حوزه عرفان و فلسفه فعاليت دارم.
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]