تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836302492
مديرمسوول روزنامه آريا؛ اجازه انتشار حق من است
واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: مديرمسوول روزنامه آريا؛ اجازه انتشار حق من است
مهسا حكمتخيابان گلشهر، تحريريه آريا، ساعت 3 بعدازظهر؛ اعضاي تحريريه مشغول جمع آوري مطلب هستند تا بار ديگر تولد آريا را جشن بگيرند اما به بهانه منتشر نشدن متوالي براي سومين بار در بهمن سال 1386 اين روزنامه لغو امتياز شد. مديرمسوول و صاحب امتياز آريا اين خبر را از طريق خبرگزاري فارس مي شنود.محمدرضا زهدي تا قبل از انتشار آريا تنها به عنوان ناشر در روزنامه اخبار فعاليت مي كرده است. از آنجايي كه خانواده وي همگي در مطبوعات فعاليت مي كردند، به اين حرفه علاقه مند مي شود. از زماني كه آريا در سال 1379 لغو امتياز مي شود، محمدرضا زهدي تاكنون خانه نشين است. روزنامه آريا در مردادماه سال 77 منتشر شد. محمدرضا زهدي در اين روزنامه تنها مديرمسوول و صاحب امتياز محسوب نمي شد بلكه در نقش سردبير، مدير تداركات و مسوول چاپ هم فعاليت مي كرد. «به دليل محدوديت هاي مالي كه داشتم، بيشتر كارها را خودم انجام مي دادم. طبيعتاً آريا، به همين خاطر نقص هاي زيادي داشت. من از حميد مصلي كه فردي حرفه يي، خلاق و شرافتمند بود كمك گرفتم، كسي كه در نقش سردبير بود.» زهدي در مورد تعطيلي آريا اين طور مي گويد؛ «اين روزنامه درون موج تعطيلي قرار گرفت. هنوز هم نمي دانم به چه دليل تعطيل شد.» - در دادگاه چه موضوعاتي به شخص شما تفهيم اتهام شده بود؟نشر اكاذيب، توهين و تشويش اذهان عمومي اتهاماتي بود كه به آريا زده بودند، اتهاماتي كه به اكثر مطبوعات زده مي شود. اما مشكل اينجاست كه من معناي نشر اكاذيب و تشويش اذهان عمومي را تا الان نمي دانم و متوجه نمي شوم. آيا روزنامه يي با چند هزار تيراژ نشر اكاذيب مي كند؟ يا اتفاقاتي كه الان مشاهده مي كنيم، انجام مي شود و هيچ كس مورد سوال قرار نمي گيرد؟ مثلاً اگر كسي امروز بگويد تورم نداريم و فردا معلوم شود تورم وجود دارد، اين نشر اكاذيب نيست؟،از صاحب امتياز آريا درباره ارائه مدرك در دادگاه مبني بر اينكه كدام يك از نوشته هاي روزنامه باعث نشر اكاذيب شده بود، پرسيديم؛ «طبيعتاً نوشته هايي مدنظرشان بود اما نكته اينجاست كه اگر نيت محكوم كردن و محاكمه شدن و بستن باشد مطمئن باشيد مي توان در هر روزنامه يي كه بخواهيد مطلبي پيدا كرد. در روزنامه 16 صفحه يي كه قرار است در مدت كوتاه چند ساعته منتشر شود احتمال اشتباه بالا است. قبول دارم بايد تلاش كرد اشتباهات به حداقل برسد منتها آن عاملي كه مي خواهد برخورد بكند بايد شفاف، صادقانه، منطقي و قانوني باشد.- يعني شما مي گوييد شفاف، صادقانه، منطقي و قانوني با مطبوعات برخورد نشد؟به همه روزنامه ها به يك شكل نگاه نمي شود.- مثال بياوريد.مثال با اسم نمي زنم.مديرمسوول آريا براي توضيح بيشتر به اين نكته اشاره كرد كه اگر مطلبي در روزنامه آريا منتشر مي شد، به عنوان نشر اكاذيب، توهين و تشويش اذهان عمومي برداشت مي شد. در حالي كه مطالب تندتري در روزنامه ديگري كه دولت، حساسيت كمتري نسبت به آن دارد، چاپ مي شد بدون اينكه چنين مسائلي مطرح شود. اين مباحث را هم خود مطبوعاتي ها مي دانند و هم مخاطبان روزنامه. «روزنامه يي بوده است كه به اشخاص توهين كرده و حتي به دادگاه نرفته است ولي در روزنامه يي ديگر كافي است جمله يي پيدا بكنند كه به فلان كس توهين شده است. اين مساله روشن است. با يك چشم به مطبوعات نگاه نمي شود.» زهدي مشخص نبودن خط قرمزهاي مطبوعات را از ديگر مشكلات كار مي داند «من با تجربه يي كه در روزنامه هاي «اخبار» و «آريا» داشتم، هنوز هم نمي دانم خط قرمزها كجا هستند. امروز وزارت ارشاد يك چيز مي گويد. فردا نهاد ديگري چيز ديگري را اعلام مي كند. در مورد يك موضوع شايد امروز نبايد حرف زد اما براي فردا امكان پذير مي شود. خط قرمزها، حدودشان معلوم نيست.» - اين اتفاق چه تاثيري روي روزنامه دارد؟طبيعتاً نمي توان درباره اين مقوله صحبت كرد، همين باعث انواع خودسانسوري مي شود. چه براي روزنامه نگار و چه براي دبير و سردبير و مديرمسوول، همه اين عوامل نگرانند چه اتفاقي مي افتد. به همين خاطر محتواي روزنامه به آن شكلي كه مردم انتظار دارند، منتشر نمي شود. به عنوان مثال صحبت هاي وزير سابق اقتصاد و دارايي را در نظر بگيريم، اگر يك روزنامه قبل از سخنان ايشان در مراسم توديع اين حرف ها را مي نوشت چه اتفاقي مي افتاد؟ يا حرف هايي كه چند تن از نمايندگان مجلس زدند و بعد بيانيه دادند، اگر روزنامه نگاري مي گفت، چه بر سرش مي آمد؟ مساله اينجاست كه روي مطلب، قضاوت نمي شود. بيشتر به اين نگاه مي كنند كه چه كسي، چه مي گويد. من علاقه مند نيستم كسي كه در مسند قدرت است را پايين بكشم. من مي خواهم فردي كه در مسند قدرت است، در چارچوب قانون بهتر حركت كند و محبوب باشد. ولي هرچه گفته شود و هر كاري انجام شود، انگي زده مي شود. الان مدت ها است عملاً كار روزنامه نمي كنم ولي فكر مي كنم چقدر كار مطبوعاتي سخت شده است. - در دادگاه با پرونده شما به چه شكل برخورد شد؟اولين دادگاهي كه رفتم خودم با رئيس دادگاه به طور خصوصي صحبت كردم. گفتم اگر قرار است روزنامه منتشر نشود بگوييد من هم روزنامه را تعطيل مي كنم. اما قاضي به من گفت محاكمه عادلانه است. از آنجا كه خلافي نكرده بودم به باز شدن روزنامه اميد داشتم. از آنجايي كه افكارم حول منافع ملي، نظام و مملكت حركت مي كرد، مطمئن بودم تبرئه مي شوم اما در اولين دادگاه حكم لغو امتياز، محروميت از مديرمسوولي و جريمه نقدي دادند. در دادگاه تجديدنظر حكم لغو امتياز نقض شد.محمدرضا زهدي بعد از نقض حكم لغو امتياز تصميم مي گيرد روزنامه آريا را با محتواي اجتماعي منتشر كند. «با متخصصان و پيشكسوتان روزنامه نگاري صحبت كردم و مطابق اين امر به همراه علي حكمت كه تجربه فعاليت در روزنامه هاي خرداد و فتح را داشت و ماشاءالله شمس الواعظين كه روزنامه هايي مثل جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان در كارنامه اش وجود داشتند، مذاكره كردم. آنها پس از گفت وگوهاي فراوان پذيرفتند، همكاري كنند.»مديرمسوول آريا براي جلوگيري از هر گونه تنش به همراه اين دو نفر با يكي از شخصيت هاي مطلع و موثر، جلسه يي مي گذارد. «به ايشان توضيح داديم كه مي خواهيم روزنامه يي با محوريت اجتماعي منتشر كنيم و خواستيم نظرشان را در اين باره به ما اعلام كنند. حتي توضيح داديم اگر حكومت با انتشار اين روزنامه مساله دارد به طور شفاف اعلام كند تا ما خود از انتشار روزنامه خودداري كنيم.» - آن فرد چه سمتي داشت؟ترجيح مي دهم كه نگويم. تشخيص ما اين بود كه ايشان مي تواند نظر نهايي را به ما اعلام كند به همين خاطر با ايشان صحبت كرديم. جالب اينجا بود كه استقبال كردند و انتشار روزنامه را با شرايطي كه برايشان توضيح داديم يك وظيفه تلقي كردند و گفتند شما انسان هاي فرهنگي هستيد و بايد هرچه سريع تر كارتان را شروع كنيد و روزنامه يي در چارچوب مصالح مملكت منتشر كنيد.پس از اين جلسه صاحب امتياز آريا طي مصاحبه يي ماشاءالله شمس الواعظين را به عنوان سردبير و علي حكمت را رئيس شوراي سياستگذاري روزنامه آريا معرفي مي كند. «به محض منتشر شدن اين مصاحبه يكي از مقامات قضايي(تشكري) در مصاحبه يي اعلام مي كند، ما به راي تجديدنظر معترضيم و روزنامه آريا تا تعيين تكليف قطعي حق انتشار ندارد. بعد از نظر ايشان شعبه 31 ديوان عالي كشور راي مرجع تجديدنظر را نقض و حكم لغو امتياز را ابقا كرد. متعاقب اين امر براساس اعتراض مجددم به شعبه دوم تشخيص ديوان عالي كشور در اواخر آذرماه 85 مجازات لغو پروانه روزنامه آريا به دليل مغايرت با قانون لغو شد. به اين ترتيب روزنامه آريا مجدداً حق انتشار پيدا كرد. چند روز پس از اينكه حكم را به طور اتفاقي و غيررسمي ديدم اولين شماره را منتشر كردم چرا كه مي خواستم كار به صورت قانوني پيش برود. سه شماره به صورت نامرتب منتشر كردم و پس از 5 ماه به طور منظم هر روز آريا منتشر شد اما به خاطر اينكه آن چيزي نبود كه مي خواستم به صورت محدود چاپ مي كردم. زماني كه همه چيز آماده شد و قرار بود 3 الي 4 روز بعدش با تيراژي وسيع تر منتشر كنيم از طريق سايت خبرگزاري فارس مطلع شدم كه به استناد ماده 16 قانون مطبوعات، «آريا» لغو امتياز شد. با توجه به اينكه حكم شعبه دوم تشخيص ديوان عالي تا اين تاريخ كه روبه روي شما نشسته ام به من ابلاغ نشده است نمي دانم مبداء يك سال انتشار نامنظم روزنامه از چه زماني است،، و اين در شرايطي است كه خود من در خرداد سال 86 به طور غيررسمي از حكم مطلع شدم و نمي دانم به چه دليل قوه قضائيه و وزارت ارشاد اين حكم را به من ابلاغ نكردند.»- بعد از پيگيري ها چه شد؟شنيدم هيات نظارت گفته است يك سال به صورت نامنظم منتشر شده است. من با اين نيت كه حتماً اشتباه شده است نامه جامع و كاملي نوشتم كه مسير از اينجا تا اينجا بوده است و طبيعتاً كار من غيرقانوني نيست چرا كه بايد مبدايي براي يك سال وجود داشته باشد، آن مبدا هيچ چيز نمي تواند باشد جز ابلاغ قانوني و رسمي حكم كه تا اكنون به صورت رسمي به من ابلاغ نشده است. من همين توضيحات را به آقاي پرويزي مديركل مطبوعات داخلي وزارت ارشاد ارائه كردم و براساس نظر ايشان اين دلايل و توضيحات را به صورت كتبي براي تجديدنظر هيات نظارت به اين مرجع فرستادم.- نتيجه اش چه شد؟متاسفانه تا همين امروز هيچ پاسخي دريافت نكرده ام. از آنجايي كه نظر هيات نظارت مبني بر لغو امتياز را خلاف قانون مي دانم تا مدت محدودي صبر مي كنم و در صورتي كه عكس العملي از هيات نديدم مجدداً به قوه قضائيه شكايت مي كنم و اين حق را همواره براي خود محفوظ مي دارم كه جداگانه و براساس قانون اساسي شكايتي مبني بر تامين خسارت هاي متحمل شده در مورد احكام صادره از سال 79 به بعد تقديم قوه قضائيه بكنم.- آريا در سال هاي 77 تا 79 با رويكردي سياسي منتشر مي شد، چه شد كه تصميم گرفتيد در سال 86 آريا را با رويكردي صرفاً اجتماعي منتشر كنيد؟چون در شرايط حاكم بر دوره انتشار اوليه روزنامه، مسائل اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي تقريباً مغفول مانده بود و از طرف ديگر مخاطبان مطبوعات به نحوي سياست گريز شده بودند و نيز بسياري از مسائل اقتصادي كه از اولويت خاص برخوردار بود در كمتر نشريه يي مطرح شده بود ترجيح مي دادم در اين زمينه فعاليت كنم. مطمئن هستم كه اگر نشريه يي به اين صورت فعاليت بكند مي تواند نقش موثري در پيشرفت جامعه داشته باشد. براي رسيدن به اين هدف از تجربيات علي حكمت و ماشاءالله شمس الواعظين نيز كمك گرفتم كه تجربه يي مربوط به 10 روزنامه را با خود به همراه داشت. به همين خاطر اعتقاد داشتم اين گروه مي تواند بار ديگر مخاطبان مطبوعات را با روزنامه ها آشتي دهد.- چه شد كه اسم علي حكمت و ماشاءالله شمس الواعظين از روزنامه آريا خط خورد؟به رغم مذاكراتي كه به اتفاق آقايان شمس الواعظين و حكمت در جلسه يي با آن شخصيتي كه اول مصاحبه اعلام كردم، داشتيم؛ احساس كردم استفاده از اين اشخاص ممكن است انتشار روزنامه را با مشكل مواجه كند. به همين دليل اين دوستان هم حاضر به همكاري نشدند و توانستند من را راضي كنند كه نبودشان ضريب پايداري روزنامه را بالا مي برد. من هم قانع شدم و خودم به سراغ انتشار روزنامه رفتم.- خيلي ها عقيده دارند آقاي شمس الواعظين پشت پرده حضور داشته، اين حرف تا چه حد صحت دارد؟صريحاً اعلام مي كنم ادامه فعاليت من منحصراً از طريق گفت وشنود و استفاده از تجربه هاي پيشكسوتان و متخصصان است البته بدون توجه به جهت گيري سياسي آن افراد.- تا چه اندازه اميدواريد آريا بار ديگر چاپ شود؟اميد مطرح نيست و من حق خودم مي دانم كه مجدداً اجازه انتشار بگيرم. وقتي اجازه اش را گرفتم آن موقع بنا بر وضعيت خاص زماني خودش براي انتشار تصميم مي گيرم. اگر مطابق قانون بخواهد عمل شود بايد مجوز صادر شود و حالت دومي وجود ندارد.محمدرضا زهدي به اين مساله اشاره مي كند كه اگر اجازه انتشار را يك بار ديگر به آريا بدهند او اين روزنامه را با همان رويكرد اجتماعي منتشر مي كند چرا كه عقيده دارد مسائل اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي بايد در اولويت رسانه ها قرار بگيرند. مديرمسوول آريا در اين رابطه چنين اظهارنظر مي كند؛«مجموعه دولت بايد به اين درك برسد كه نقش مطبوعات چيست و رسانه ها را بشناسند. اگر قرار است مطلبي چاپ نشود بهتر است دستوري نباشد. در همه جاي دنيا گردانندگان امور براساس ضوابطي كه خودشان تنظيم مي كنند، جلساتي را به صورت دوستانه و غيررسمي با مسوولان مطبوعات برگزار مي كنند تا شرايط مملكت را مطرح كنند و از نظرات آنان كمك بگيرند و از طرف ديگر مطبوعات با ديدگاه هاي حكومت آشنا شود و با يك شكل منطقي به حركت خودش ادامه دهد. آنها مطبوعات را به عنوان ركن چهارم دموكراسي پذيرفته اند و اين ركن را در مقابل خود احساس نمي كنند. »- شما براي منتشر شدن آريا با يكي از مسوولين صحبت كرده ايد. دقيقاً كاري را انجام داديد كه در بالا به آن اشاره كرديد. آن فرد هم طبق گفته هايتان از حرف هاي شما استقبال كرد اما با اين حال قوه قضائيه دخالت كرد.نادانسته هاي ما بيشتر از دانسته هايمان است. من نمي دانم چرا اين اتفاق افتاد. براي من هم اين سوال وجود دارد متاسفانه آن فرد را هم نديده ام كه بپرسم شما به من اين جور گفتيد پس چه شد كه اتفاق ديگري افتاد. نه در جلسه يي ديدم شان و نه در شرايطي بودم كه بتوانم دوباره ايشان را ملاقات كنم.محمدرضا زهدي قبل از آريا به مدت يك سال ناشر روزنامه اخبار بود. «اين روزنامه به كمك آقاي قندي و همكاري تعدادي از جوانان توانست روزنامه يي را كه حدود 10 هزار تيراژ با 65 درصد برگشتي داشت، تبديل كند به روزنامه يي كه تيراژي قابل توجه و برگشتي كمتر از پنج درصد داشته باشد.»وي دليل اين موفقيت را مشورت با استادان و متخصصان روزنامه اعلام كرده و معتقد است استفاده از جوانان مستعد و علاقه مند و همچنين سردبيري آقاي قندي به عنوان يكي از پيشكسوتان روزنامه نگاري ايران حائز اهميت است. وي در مورد علت قطع همكاري اش با اخبار چنين گفت؛ «در هفته هاي پاياني انتخابات دوم خرداد به رغم اينكه تقريباً سمت و سوي آرا مشخص شده بود و توفيق جبهه دوم خرداد كاملاً قابل پيش بيني بود، گروه هاي ذي نفع به دليل وحشت از اين پيروزي به تهيه يك نظرسنجي ساختگي اقدام كردند. واقعي نبودن اين نظرسنجي را مي توان نتيجه انتخابات دوم خرداد دانست از طرف ديگر آقاي احمد صفايي فر مديرمسوول و صاحب امتياز روزنامه اخبار مصرانه علاقه مند به چاپ اين نظرسنجي بودند. نهايتاً در تيتر يك روزنامه منتشر شد كه حدود 75 درصد از آرا متعلق به جناح مقابل دوم خرداد و حدود 25 درصد نيز متعلق به طرفداران دوم خرداد است. همين مساله يعني انتشار اين نظرسنجي شروع اختلافات من با صاحب امتياز و مديرمسوول اخبار بود كه نهايتاً منجر به جدايي من از اين موسسه شد.»- با توجه به اينكه روزنامه آريا جزء روزنامه هاي اصلاح طلب محسوب مي شود نظرتان راجع به روزنامه هاي اصلاح طلب و به طور كلي جنبش اصلاحات چيست؟در اينكه اكثريت مردم مملكت ما مدافع اصلاحات هستند، ترديدي نيست ولي مهم اين است كه گروه زيادي از مردم با بعضي از شخصيت هاي اصلاح طلب مشكل دارند. بعد از پيروزي جبهه دوم خرداد در انتخابات رياست جمهوري بسياري از كارهايي كه بايد انجام مي شد، اتفاق نيفتاد. به عقيده من احزاب مطرح اصلاح طلب و همين طور برخي از شخصيت ها و تئوريسين هاي دوم خرداد بايد گذشته خودشان و اصلاحات را مورد بازنگري دقيق قرار دهند و نتيجه اين بازنگري را صريح و صادقانه در معرض افكار عمومي بگذارند. جبهه اصلاحات بايد با يك پالايش دروني مواجه شود تا بار ديگر مورد اقبال مردم قرار گيرد. همين تعبير در مورد روزنامه هاي اصلاح طلب نيز صادق است. روزنامه هاي اصلاح طلب بايد ضمن نقد دقيق و كامل دوره فعاليت شان و همچنين پالايش نيروهاي اصلاح طلب روزنامه نگار نسبت به برنامه ريزي صحيح و دقيق اقدام كنند.-در صورتي كه آريا اجازه انتشار بگيرد اين بار نيز شما خود و روزنامه تان را جزء مطبوعات اصلاح طلب محسوب مي كنيد؟من خودم را اصلاح طلب مي دانم اما با تعريفي كه خودم از اصلاحات دارم. مي خواهم نسبت به اطلاع رساني دقيق، كامل و علمي با استفاده از نيروهاي متخصص به اين كار اقدام كنم كه طبيعتاً اين وظيفه هر رسانه يي است. البته اين امر بدون نقد انجام پذير نيست و نقد از ابزار اوليه اين كار است.- شما گفتيد خودتان را اصلاح طلب مي دانيد اما با تعريفي كه خود از اين واژه داريد، تعريف شما از اصلاحات چيست؟من اصلاحات را براي كسب موقعيت هاي مالي و اجتماعي خاص نمي خواهم و تصور نمي كنم با قرار گرفتن در مراكز قدرت انجام اصلاحات ممكن شود. مطمئنم راه هاي ديگر از جمله افزايش سطح آگاهي مردم تاثير بيشتري خواهد گذاشت.
شنبه 25 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]
-
گوناگون
پربازدیدترینها