واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: بيش از دو دهه است كه با شور و حرارت زيادي در مورد وضعيت سلامت پزشكان صحبت ميشود، اما اغلب مطالعات بر سلامت روان آنها تمركز داشته، مانند محروميت از خواب، وابستگي به مواد مخدر، افسردگي و خودكشي... با اين حال، دادههاي مرگومير نشان ميدهند كه اغلب پزشكان بيشتر از آنكه از بيماري رواني بميرند، از مشكلات جسماني جان ميبازند. با وجود آگاهي از تمامي موارد فوق، اطلاعات محدودي در مورد سلامت جسماني يا حفظ وضعيت سلامتي پزشكان در دسترس قرار دارند. در اين مقاله سعي بر آن است تا اطلاعات موجود را با هم مرور كنيم و بر اين موضوع تاكيد شود كه چقدر مهم است تا پزشكان خود پزشك مستقل ديگري براي بررسي وضعيت سلامتيشان داشته باشند. عادات تغذيهاي و ورزشي: آيا هيچگاه از خود پرسيدهايد كه چرا بيمارتان به توصيههاي شما توجهي نشان نميدهد و وزن خود را كم نميكند؟ آيا به نظر شما اين مساله به خود شما باز نميگردد؟ هرگز شده با نگاه يك بيمار به خود بنگريد؟ آيا عادات تغذيهاي و ورزشي خود را بازنگري كردهايد؟ بايد اذعان داشت كه بدون شك عادات شخصي پزشكان بر توصيههاي ايشان به بيمارانشان تاثيرگذار است و ميزان اعتماد به نفس وي را در امر درمان بيماران رقم خواهد زد. محققان به اين نتيجه رسيدهاند عواملي كه پيشبيني كننده اعتماد به نفس پزشك در ارايه توصيههاي مشورتي در مورد روش زندگي بهينه به بيماران است، شامل زماني است كه خود پزشك به ورزش اختصاص ميدهد، اينكه اضافه وزن دارد يا خير و آيا آموزشهاي لازم را در اين زمينه ديده است يا نه. در واقع اگر پزشكان شيوه زندگي سالمي داشته باشند، خود به خود آن را براي بيمارانشان نيز ترجمه كرده و به آنها منتقل ميكنند و به بيماران ميگويند: «من را باور كنيد و به من اعتماد داشته باشيد.» از سوي ديگر پزشكان چاق اعتماد به نفس كمتري داشته و نميتوانند مشاورههاي مناسبي به بيماران ارايه دهند. در واقع سطح آمادگي آنها بر توصيههايشان به بيماران تاثير قابلتوجهي خواهد داشت. بايد به ياد داشت که اغلب پزشكان بسيار گرفتارند، خصوصا در دوره آموزشي خود، اما خوردن غذاي سالم و انجام ورزش منظم ممكن است به بهتر شدن سلامت شخصي، همچنين بهبود مراقبت از بيمار بينجامد. سلامت جسماني: ما پزشكان بايد خوشحال باشيم كه از ميزان استاندارد مرگ ومير كمتري برخوردار هستيم. با اين حال اين مساله مقياس خامي از سلامت به حساب ميآيد. در يك بررسي نشان داده شد كه 44 درصد پزشكان با مشكلات مزمن سلامتي دست و پنجه نرم ميكنند. در اين ميان همانند جمعيت عمومي، بيماري قلبي عروقي با 4 تا 15 درصد موارد، بيماري تنفسي با 10 تا 21 درصد موارد، مشكلات عضلاني اسكلتي با 9 تا 37 درصد موارد، سرطان با 2 تا 3 درصد موارد و ناهنجاريهاي رواني با 3 تا 10 موارد در صدر مشكلات جسماني پزشكان قرار دارند. لازم به ذكر است كه حدود 30 درصد پزشكاني كه در جستوجوي مراقبتهاي روحي هستند، بيماري مزمن جسمي همراه هم داشته و آنهايي كه مبتلا به بيماريهاي جسماني هستند، بيشتر در معرض خطر خودكشي قرار دارند. با وجود تمامي موارد فوق، پزشكان اغلب براي دريافت مشاورههاي پزشكي رغبتي نشان نميدهند. به عنوان نمونه يك پزشك توضيح داده كه چگونه خودتشخيصي و نداشتن مشاوره با پزشك مستقل ديگر، مراقبتهاي درماني وي را در زمان ابتلا به لنفوم به تاخير انداخته است. واكسيناسيون: بر اساس دادههاي موجود در مورد ميزان واكسيناسيون پزشكان عليه هپاتيت B و تتانوس، متاسفانه مشخص شده كه تعداد اندكي از آنها به ميزان كافي واكسينه شدهاند و كلا اهميتي به اين موضوع نميدهند. بهرغم توصيههاي لازم در مورد واكسيناسيون عليه هپاتيت B كه به دليل خطرات شغلي ما هستند، ميزان آن بين 49 تا 87 درصد متغير است، بنابراين به نظر ميرسد لزوم توجه بيشتر به اين موضوع جاي بحثي نداشته باشد. بررسيهاي قلبي ـ عروقي: مطالعات حاضر حاكي از وضعيت بهتر سلامت قلبي ـ عروقي ميان پزشكان است. آنها لااقل ميتوانند فشارخون خود را كنترل كنند و تست كلسترول خود را انجام دهند. يك مطالعه نشان داده كه 93 درصد پزشكان عمومي در طول 3 سال گذشته، فشارخون خود را كنترل كرده و 64 درصد آنها نيز سطح كلسترول خود را پايش كردهاند كه مطابق با دستورالعملهاي پيشگيرانه سلامتي است. از سويي 51 درصد پزشكان اذعان داشتهاند كه دستور انجام آزمون خوني براي خودشان جهت مقاصد تشخيصي قابلقبول است. ميزان بالاي انجام تستهاي كلسترول خود مويد اين مساله هستند. البته اينكه آيا پس از گرفتن نتايج آزمايشگاهي، به دنبال مشاوره با پزشكان ديگر باشند، هنوز مشخص نيست. غربالگري سرطان: نتايج بررسيها حاكي از آن هستند كه پزشكان زن نسبت به جمعيت عمومي به نسبتهاي متغيري (47 تا 81 درصد) ماموگرافي انجام دادهاند. همچنين در مور انجام پاپاسمير نيز همين وضعيت برقرار است، در حالي كه به عنوان نمونه در يك بررسي، 30 درصد پزشكان زن اعتراف كردند كه هرگز تحت تست پاپ قرار نگرفتهاند كه نسبت به جمعيت عمومي، آمار بالايي را تشكيل ميدهند. پزشكان خانوادگي پزشكان: از نظر عقلاني كاملا پذيرفته شده كه پزشكان براي خود پزشك خانوادگي برگزينند و يك مطالعه نشان داده كه 55 درصد آنها اين كار را انجام ميدهند، اما يك سوال باقي است و آن اينكه آيا واقعا پزشكان خانواده مستقل از مساله پزشك بودن بيمار خود عمل ميكنند يا تحتتاثير توصيههاي وي نيز قرار ميگيرند؟ هرچند در مطالعه ديگري مشخص شد اگرچه 43 درصد پزشكان گزارش كردهاند كه پزشك خانوادگي دارند، كمتر از 25 درصد آنها از اين پزشك بهره بردهاند. اما به راستي مزاياي اين امر چيست؟ اول آنكه اين امر به جمعآوري بهتر مستندات و ارايه مراقبتهاي پيشگيرانه مبتني بر شواهد و فراهم آوردن فرصتها براي توصيههاي ارتقاي سلامت كمك ميكند. دوم آنكه پزشك خانوادگي بسياري از كارهايي را انجام ميدهند كه پزشكان خود فرصتي براي انجام آنها ندارند. در نهايت آنكه يافتن و داشتن يك پزشك خانوادگي براي مسايل روتين سلامت به اين معناست كه وقتي مشكلي رخ ميدهد، خصوصا اگر نياز فوري وجود دارد، ارتباط با يك پزشك خانوادگي مورد اطمينان به خوبي حلال مشكلات خواهد بود. پس بياييد تا مساله سلامتي خود را جدي بگيريم. salamat.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 652]