تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821074134




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اوباما، در عوض عراق بايد تمركز اساسي خود را بر ايران قرار دهد


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

 15 نفر از كارشناسان برجسته در دو موسسه مطالعاتي در مجموعه‌اي به باراك اوباما، رئيس جمهور آتي آمريكا توصيه كردند تمركز خود را از عراق به موضوع ايران معطوف كرده و به تعامل ديپلماتيك و مذاكره با جمهوري اسلامي ايران روي آورد.    اين توصيه‌هاي كه در مجموعه‌اي با عنوان "احياي توازن: راهبرد خاورميانه‌اي براي رئيس جمهور بعدي آمريكا" ارايه شده توسط 15 نفر از كارشناسان مركز مطالعاتي "شوراي روابط خارجي" و مركز "سابان" در موسسه "بروكينز" توصيه شده و به صورت خلاصه گزارش در پايگاه اينترنتي موسسه مطالعاتي شوراي روابط خارجي آمريكا منتشر شده است. نظر به اهميت اين گزارش كه منعكس كننده نظر برخي افراد بانفوذ در دستگاه سياست خارجي آمريكا است اقدام به ترجمه خلاصه مطالب ارايه شده توسط مولفان آن كرده و انتشار آن به معني تاييد مطالب نيست. به زودي مشروح فصل‌هاي اين توصيه‌ها ارائه خواهد شد. فصل اول زمان تجديد ديپلماتيك: به سوي راهبرد جديد آمريكا در خاورميانه نويسندگان: "ريچارد هاس" و "مارتين اينديك" خلاصه مطلب: چهل و چهارمين رئيس جمهوري آمريكا با مجموعه‌اي از چالش‌هاي مهم، پيچيده و مرتبط با هم در خاورميانه مواجه خواهد بود كه نيازمند توجه فوري وي است: به نظر مي‌رسد ايران در تلاش است كه به آستانه دانش هسته‌اي نزديك شده يا از اين آستانه در زودترين زمان ممكن عبور كند، شرايط شكننده در عراق كه توان نظامي آمريكا را محدود مي‌كند، دولت‌هاي ضعيف در لبنان و فلسطين از سوي سازمان‌هاي قويتر مانند حزب‌الله و حماس با چالش مواجه هستند، يك روند صلح لرزان و كاهش نفوذ آمريكا با توجه به از بين رفتن شديد آبرو و شهرت اين كشور. لازم خواهد بود كه رئيس جمهوري آمريكا سياست‌هاي متعددي براي رسيدگي به همه چالش‌هاي فوق‌الذكر در پيش گيرد اما وي به زودي در مي‌يابد كه زمان عليه وي در جريان است. باراك اوباما مجبور خواهد بود سياست‌هاي آمريكا در خاورميانه را از نو اولويت‌بندي كرده و بار ديگر هدايت كند چرا كه در 6 سال گذشته مسئله عراق سياست‌هاي آمريكا را به خود اختصاص داده بود. ضروري است اين امر ادامه پيدا نكند. رئيس جمهوري بعدي مي‌تواند به تدريج حضور نيروهاي آمريكا و نقش رزمي آنها را در عراق كاهش دهد و بطور فزاينده‌اي مسئوليت‌ها را به نيروهاي عراقي واگذار كند. اما از آنجايي كه شرايط در اين كشور شكننده است، اين كاهش نيروها بايد با دقت صورت گرفته و چنان سريع يا دستوري نباشد كه خطرات نابودي دستاوردهايي را كه در دو سال گذشته در اين كشور با هزينه‌هاي فراوان به دست آمده به همراه داشته باشد. همه اين مسايل بايد مطابق با توافقنامه‌اي باشد كه درباره حضور نيروهاي آمريكايي در عراق توسط مقامات آمريكايي و عراقي بحث شده است. بي‌ثباتي ناشي از يك خروج بسيار سريع مي‌تواند توجه رئيس جمهوري بعدي آمريكا را از ديگر اولويت‌هايي كه بايد اتخاذ كند منحرف كرده و فرصت‌هايي در عراق براي استفاده ايران و القاعده ايجاد كند. به هر حال خروج بسيار كند نيز مي‌تواند نيروهاي آمريكايي را در عراق زمين‌گير كرده و آنها نتوانند به ديگر ماموريت‌هاي داراي اولويت مانند حمايت از دموكراسي اوباما در ايران با پشتوانه نظامي كافي، بپردازند. نياز است كه رئيس جمهور بعدي توازني در اين امر ايجاد كند. اين درخواست براي تحكيم مواضع آمريكا در عراق نبايد به هيچ وجه به عنوان پيشنهادي براي خروج كلي نيروهاي آمريكايي از منطقه تلقي شود. خاورميانه بزرگ با توجه به مكان ژئوپلتيكي، منابع انرژي و مالي،‌ تعهد آمريكا به اسرائيل، تروريسم در منطقه و گسترش مواد و تسليحات هسته‌اي در اين منطقه براي چندين دهه آينده براي آمريكا حياتي خواهد بود. رئيس جمهور، اوباما، در عوض عراق بايد تمركز اساسي خود را بر ايران قرار دهد زيرا زمان هر لحظه درباره برنامه هسته‌اي ايران تنگ‌تر مي‌شود. وي بايد تعامل رسمي مستقيم با حكومت ايران را بدون هيچ‌گونه پيشرفتي مطرح سازد و در كنار ديگر مشوق‌ها تلاش كند كه از توسعه توان توليد مقدار لازم براي سوخت هسته‌اي قابل استفاده در تسليحات در مدت زمان كوتاه جلوگيري كند. همزمان با اين امر، وي بايد تلاش‌هاي بين‌المللي را براي اعمال تحريم‌هاي سخت‌تر بر ايران هماهنگ سازد در صورتي كه اين كشور پاياني را رد كند كه براي آمريكا و ديگر كشورها مورد قبول باشد. توصيف اهداف مورد نظر آسان است اما دستيابي به آن بسيار دشوار است: هدف، تحقق تعليق برنامه غني‌سازي ايران قبل از اين است كه اين كشور بتواند به ظرفيت غني‌سازي اورانيوم كافي كه به اين كشور توان گريز از وضعيت را بدهد، دست پيدا كند. اقدام نظامي بازدارنده توسط آمريكا يا اسرائيل در صورتي كه ابتكارات ديپلماتيك به شكست بينجامد با توجه به هزينه‌ها و خطرات كار جالب توجه نيست. به هر حال بايد گزينه‌هاي مختلف با دقت مورد بررسي قرار گيرند و اين كه اين گزينه‌ها به كجا ختم مي‌شوند يا چه خطراتي با دستيابي عملي ايران به توان تسليحات هسته‌اي به همراه خواهد بود، بررسي شود. بخاطر آسيب‌پذيري اسرائيل در برابر يك حمله اوليه هسته‌اي از سوي ايران، آستانه تحمل اسرائيلي‌ها به طور طبيعي از آستانه تحمل آمريكايي‌ها كمتر است. انجام مذاكره در كنار افزايش تحريم‌ها بي‌شك براي اين كه كارايي داشته باشد، به زمان نياز دارد. آقاي اوباما براي افزايش تحمل اسرائيلي‌ها در برابر تعاملات ديپلماتيك با ايران بايد توان بازدارندگي اسرائيل را با ارايه تضمين‌هاي هسته‌اي و توان ضدموشك‌هاي بالستيك آن تقويت كند. تاكيد ثانويه بايد بر ارتقاي توافقات صلح ميان اسرائيل و همسايگان عرب بخصوص سوريه قرار گيرد. سوريه‌اي كه هم‌اكنون با ايران و عوامل آن يعني حزب‌الله و حماس متحد است. دولت سوريه در موقعيتي است كه بتواند توافقات صلح را عملي كند و به نظر مي‌رسد اختلافات دو طرف قابل رفع باشد. گذشته از اين، پتانسيل براي يك تجديد همترازي راهبردي به نفع تلاش‌ها براي تضعيف نفوذ ايران در اين منطقه حساس خواهد بود و از ميزان حمايت‌هاي خارجي از حزب‌الله و حماس خواهد كاست و دورنماي ثبات در خاورميانه را بهبود خواهد بخشيد. به عبارت ديگر، اين امر به رئيس جمهور، اوباما، اهرم‌هاي راهبردي لازم عليه ايران ارايه خواهد كرد و در عين حال كه وي به سران منطقه راهكار سازنده‌اي براي خروج از معماي امنيتي ميان خود ارايه مي‌كند. اوباما بايد همچنين تلاش‌هاي جدي براي پيشرفت امور ميان اسرائيل و فلسطينيان ارايه كند. در اين مورد به نظر مي‌رسد عوامل مربوط به زمانبندي در تناقض با هم باشند. نياز مبرمي به تلاش‌هاي ديپلماتيك براي دستيابي به توافق نهايي صلح بر اساس راهكار تشكيل دو كشور مستقل وجود دارد چرا كه اين راهكار هنوز شدني به نظر مي‌رسد. با اين حال، تفرقه عميق ميان سران فلسطيني (صرفنظر از اختلاف ميان سياسيون اسرائيل) و توانايي ترديدآميز تشكيلات خودگردان براي كنترل سرزمين‌هايي كه اسرائيل از آنها عقب‌نشيني مي‌كند به شدت دورنماي توافقنامه مداوم صلح را كم رنگ مي‌كند و اين بي‌توجه به تلاش‌هاي خارجي است. اين وضعيت دشوار كه به واقع ناجور است قابل اغماض نيست اما نيازمند تلاش‌هاي خاص براي ايجاد شرايط لازم براي موفقيت ديپلماسي مبهم‌تر است. آنچه كه در اين ابتكارات ارايه شده براي موضوع ايران و مناقشه اعراب و اسرائيل مشترك است تلاش تازه بر ديپلماسي به عنوان ابزاري براي سياست خارجي آمريكا بيش از آنچيزي است كه در 8 سال گذشته رايج بوده است. آمريكا خواستار حمايت ديگر قدرت‌هاي جهان مانند روسيه، چين و اروپا و مشاركت واشنگتن با همپيمانان منطقه‌اي از جمله اسرائيل، مصر، عربستان سعودي و تركيه است. مشاوره و هماهنگ كردن همه اين عوامل نيز به زمان و صبر نياز دارد. واقعيت‌هاي كه جريان دارد نيز نياز به رويكرد تازه به ارتقاي اصلاحات در منطقه را مي‌طلبد. نظام‌هاي استبدادي كه سركوبگر هستند و تا حدود زيادي نسبت به خواست مشروع جامعه بي‌تفاوت و بي‌مسئوليت هستند باعث بروز متغيرهايي مي شوند كه در آن مخالفان در مساجد گردهم مي‌آيند. بايد از ايجاد شدن چنين تضادي ممانعت كرد. پاسخ،‌ برگزاري انتخابات زودهنگام نيست بخصوص اين كه احزاب و شبه‌نظاميان با آنها در رقابت هستند بلكه راهكار،‌ روند تدريجي و تحول‌آميز دموكراسي كردن و تاكيد بر ساختن جامعه مدني،‌ گشودن فضاي سياسي و تقويت نهادهاي مستقل (از جمله احزاب سياسي، رسانه‌ها و قضايي) است. ترغيب اقتصاد بازار مي‌تواند به تقويت اين تلاش‌هاي منجر شود. دست آخر اين كه، اوباما بايد درك كند كه سياستش به سوي تشكيل خاورميانه بزرگ با توجه به وابستگي شديد آمريكا به منابع هيدروكربني منطقه، به شدت گرفتار خواهد ماند. مصرف آمريكا به تلاش ايران براي نفوذ در سراسر منطقه كمك خواهد كرد. وابستگي آمريكا همچنين اين كشور را به شدت در برابر تحولات نامساعد در درون منطقه و اين كه عراق بتواند هم راستا با اين تحولات قرار گيرد يا اين كه حكومت عربستان بتواند ثبات خود را حفظ كند، آسيب‌‌پذير مي‌سازد. هدف آمريكا بايد تداوم مداخله در منطقه باشد اما در جهت كاهش آسيب‌پذيري واشنگتن در برابر آن. سياست انرژي بخشي از سياست خارجي است. برخي از اين ابتكارات زمان زيادي خواهد برد تا به ثمر بنشينند (مانند بازسازي قابليت‌هاي فلسطيني‌ها، ارتقاي توسعه سياسي در كشورهاي عربي و افزايش امنيت انرژي)،‌ در حالي كه امكان اين امر يا ضرورت اين امر وجود دارد كه ديگران خيلي زود نياز به پشنهاد ديپلماتيك به ايران در كنار تهديد به تحريم‌هاي سخت‌تر، كاهش نيروهاي در عراق و پيشبرد روند صلح سوريه و اسرائيل را تشخيص دهند. لازم است اوباما دستكم درباره ماهيت مرتبط به هم متغيرهاي منطقه‌اي آگاه بوده و تلاش كند كه راهبردهاي متعدد خود در خاورميانه را با هم منطبق ساخته و زمان لازم را در موقعيتي كه گزينه جايگزيني وجود ندارد همزمان با استفاده فوري از فرصت‌ها يا رسيدگي به نيازهايي كه مطرح مي‌شوند، فراهم آورد.   "ريچارد هاس" رئيس مركز مطالعاتي شوراي روابط خارجي بوده و تا ژوئن 2003 مديريت طرحريزي سياسي در وزارت امور خارجه برعهده داشته و از مشاوران اصلي "كالين پاول" وزير امور خارجه وقت آمريكا محسوب مي‌شده است. هاس پيش از آن معاون رئيس و مدير مطالعات سياست خارجي در موسسه مطالعاتي بروكينز بوده و نقش مهمي در دولت جرج بوش پدر داشته است. "مارتين اينديك" نيز مدير مركز سابان براي سياست‌هاي خاورميانه در موسسه مطالعاتي بروكينز است. وي در پست‌هاي متعددي در دولت آمريكا خدمت كرده كه از جمله آنها سفير آمريكا در اسرائيل بوده است. پيش از آن نيز وي دستيار وزير امور خارجه در امور خاور نزديك بوده و دستيار ويژه بيل كلينتون، رئيس جمهور اسبق آمريكا و مدير ارشد امور خاور نزديك و جنوب آسيا در مركز مطالعاتي شوراي روابط خارجي بوده است. فصل دوم: سير تكاملي راهبرد عراق نويسندگان: "استفن بيدل"، "مايكل اي. اوهانلون"، "كنث ام. پولاك"   خلاصه مطلب: در طول پنج سال گذشته، مسئله عراق به يكي از موضوعات تفرقه‌انگيز و اختلاف‌افكن در تاريخ نوين آمريكا بدل گشته است. اكنون نيز عراق موضوعي است كه جمهوريخواهان و دموكرات‌ها بطور اساسي درباره مسايل گذشته مربوط به اين جنگ (دلايل آغاز جنگ)، مسايل كنوني (اثر طرح ويژه افزايش نيروها در بغداد بر نيروهاي آمريكايي) و آينده سياست آمريكا (سرعت و روش ترك عراق توسط نيروهاي آمريكايي) با هم اختلاف دارند. دو نامزد انتخابات رياست جهوري آمريكا با نشان دادن اين اختلاف، موضعي كاملاً متفاوت در طول رقابت‌هاي انتخاباتي اتخاذ كردند كه بيشتر مباحثات عمومي درباره عراق بيش از اين كه سازنده و جامع باشد، عاطفي و ايدئولوژيكي بود. با پايان يافتن رقابت‌ها و ورود رئيس جمهور جديد آمريكا به قدرت، مباحثات بايد به سمت سياست تغيير كند. روندهاي كنوني نشان مي‌دهد كه آمريكا بايد بتواند نيروهاي خود را در عراق به زودي به حد قابل توجهي كاهش دهد به گونه‌اي كه به شكست منجر نشود بلكه بر احتمال موفقيت استوار باشد. در 18 الي 20 ماه گذشته شاهد تحولات مثبت در عراق بوده‌ايم كه اين اميد را به همراه داشت كه آمريكا ممكن است قادر باشد ثبات در عراق را تضمين كند ضمن اين كه تعداد زيادي از نيروهاي خود را هر چه زودتر بازگرداند. احتمالا اين نتيجه نبايد بزرگنمايي شود. بخاطر تحولات قابل توجه در ماه‌هاي اخير، بهترين سناريو ايجاد شده اما به سختي مي توان درباره آن مطمئن بود. چالش‌‌ها هنوز عراق را فراگرفته‌اند و ماهيت آنها به مرور زمان تغيير مي‌كند حتي اگر خطر كلي كه اين مسايل به همراه دارند، كاهش پيدا كند. بنابراين، همانگونه كه مشكلات تازه سر بر مي‌آورند،‌ رسيدگي و انطباق با اين مشكلات، آمريكا و متحدان عراقي آن را وادار مي‌كند كه تغييرات مهم در راهبرد و تاكتيك داشته باشند تا اين كه به راهبردهايي پايبند باشند كه در برابر مشكلاتي كه ديگر اهميت خود را از دست داده‌اند،‌ موفق بوده‌اند. به نظر ما، اكنون طرح ويژه افزايش نيروها پايان يافته است و هرگونه كاهش نيروها بايد به تدريج صورت گرفته تا اين كه عراقي‌ها بتوانند با اتكاء به خود از دو دور انتخابات مهمي كه در پيش دارند، عبور كنند- يعني انتخابات شوراهاي استاني كه قرار است در اوايل 2009 برگزار شود و به دنبال آن برگزاري انتخابات ملي. اين انتخابات اين احتمال را به همراه دارد كه دستاوردهاي مهمي حاصل شود يا اين كه زخم‌هاي كهنه بار ديگر سر باز كنند. اما رئيس جمهور، اوباما، خواهد توانست اگر روند كار به همين صورت پيش رود، در اوايل 2010 نيروهاي آمريكايي را در عراق كاهش دهد و شايد تعهدات كلي آمريكا در عراق را تا اواخر 2010 يا 2011 به نصف برساند بدون اين كه خطرات زيادي را در ارتباط با ثبات عراق و در منطقه خليج فارس به جان بخرد. كاهش سريع نيروها توصيه نادرستي خواهد بود. اما اگر صورت گيرد، مهم است كه به صورت متوازن باشد. اما موضع حمايتي و رزمي از سوي آمريكا براي سال‌هاي آينده در عراق لازم خواهد بود. كاهش سريع نيروها كه در نيروهاي باقي مانده را بدون تشكيلات رزمي باقي بگذارد، بدتر از كاهشي خواهد بود كه توانايي رزمي نيروهاي باقي مانده را تا حد زيادي حفظ كند. اين رويكرد، نشان مي‌دهد كه يك يا دو سال دشوار براي نيروهاي مسلح آمريكا در منطقه در پيش باشد بخصوص اين كه احتمال تقويت حضور نيروهاي آمريكايي در افغانستان در سال 2009 وجود دارد. با وجود آن كه ارتش آمريكا در محدوديت قابل توجهي به سر مي‌برد، بيشتر روندها در جذب و استخدام نيروها و ديگر نشانه‌ها درباره روحيه و انعطاف نيروها به حد قابل توجهي، باثبات است. با پايان يافتن، طرح افزايش نيروها، بدترين مشكل استقرار بيش از حد نيروها سپري خواهد گشت. نگراني درباره سلامت نيروها از نظر ما در مقايسه با احتمال خطر شكست در جنگ‌هاي عمده‌‌اي كه براي منافع آمريكا حياتي است، نبايد از مسايل تعيين كننده اصلي براي راهبردهاي آتي ارتش آمريكا باشد. پيشنهاد ما استفاده از رويكرد وابسته به شرايط است و تدوين نوعي افق تدريجي براي كاهش نيروهاي آمريكايي در عراق باشد. اما اين امر همچنين پيش‌بيني اين احتمال است كه نيروهاي اصلي رزمي آمريكا بتوانند تا سال 2011 عراق را ترك كنند و اين امر نشانه آن است كه آمريكا نياز دارد به دنبال راه‌هاي دستيابي به اهرم‌هاي لازم بر سياستگذاران عراقي باشد تا آنها را درباره تعهد بي‌انتها و بدون قيد و شرط آمريكا مطمئن سازد. اگر چه اين رويكرد با هيچ يك از معيارهايي سازگار نيست كه آمريكايي‌ها آن را پيش از انتخابات رايج و مرسوم مي‌دانند. همينطور اين رويكرد نشانه اهميت عناصر واقعيت سياسي در عراق است تا لفاظي‌هاي اخير دولتمردان آن. نوري مالكي، نخست‌وزير عراق داراي حمايت‌هاي حزبي در طرح لفاظي‌هايي است كه درباره خروج نيروهاي آمريكايي از عراق مطرح مي‌سازد. وي ممكن است توان نظاميان خود را در صورت عدم حضور نيروهاي آمريكايي دست بالا گرفته باشد. اما توانايي عملي وي در تامين امنيت عراق بدون حضور نيروهاي آمريكايي داراي محدوديت‌هاي جدي است. آگاهي فرماندهان مالكي از اين امر ممكن است به تاكيد بيشتر بر اهداف بلندپروازنه براي خروج آمريكا تمركز داشته باشد تا به ارايه تعهدات الزام‌آور. جزئيات مربوط به اجراي كار همواره در سياست عراق مهم بوده است و جا براي ادامه حضور نيروهاي آمريكايي بيشتر از مواضع اعلامي است كه برخي اوقات از سوي سياستمداران عراقي شاهد هستيم.   "استفن بيدل": يكي از اعضاي ارشد سياستگذاري دفاعي در مركز مطالعاتي شوراي روابط خارجي آمريكا است. وي قبل از پيوستن به اين شورا رئيس مطالعات نظامي در مركز مطالعات راهبردي دانشكده جنگ نيروي زميني ارتش آمريكا بوده و در دانشگاه‌هاي مختلف به تدريس و تحقيق مشغول بوده است.   "مايكل اوهانلون" يكي از اعضاي ارشد مطالعات سياست خارجي در موسسه بروكينز است. وي همچنين مدير تحقيقات ابتكار قرن بيست‌ويكم وزارت دفاع و يكي از مولفان ايندكس عراق در مركز بروكينز به شمار مي‌رود و به اعضاي كنگره در زمينه هزينه‌هاي نظامي مشاوره مي‌دهد.   "كنث پولاك" مدير تحقيقاتي در مركز سابان در امور سياستگذاري خاورميانه مركز بروكينز است. وي به عنوان تحليلگر نظامي خليج فارس در سازمان سيا مشغول بوده و يكي از اساتيد ارشد تحقيقاتي در دانشگاه دفاع ملي است و مدير امور خليج فارس در شوراي امنيت ملي است.    





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن