واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زن ،" ابزاری" برای خلق اثر دراماتیكبا نگاهی به مجموعه های تلویزیونی " امام علی (ع)" و " معصومیت از دست رفته"
همه ما این جمله را بارها شنیده ایم كه " زن شیطان است"؛ حال چه این تفكر را نپسندیم و چه آن را كاملاً غیر منطقی وبر گرفته از تفكر مرد سالارانه بدانیم. این جمله تم اصلی دو سریال تاریخی- مذهبی به نام های " امام علی"(ع) و " معصومیت از دست رفته"( هر دو به كارگردانی داود میر باقری) است.در این مجموعه ها كه اولی درباره زندگی امام علی(ع) است و دیگری درباره قیام امام حسین(ع) است، میرباقری برای روایت حقایق زندگی این امامان، محور اصلی قصه را نمایش ترفندها و قدرت دشمنان ایشان انتخاب كرده است. او با زشت نشان دادن سیره دشمنان، می خواهد این نكته را بیان كند كه این معصومان با چه آدم های نیرنگ باز و دنیا پرستی رو به رو بوده اند.در سریال امام علی (ع) شخصیت محوری ، دختری جوان به نام قطام است كه ریشه تمام فتنه هاست، اوست كه تمام حوادث شوم را باعث می شود و حتی نحوه شهادت امام(ع) را تعیین می كند؛دختری چشم و ابرو سیاه و دلربا كه می تواند تمنای خود را در دل هر مردی جای دهد. مردان در مقابل قطام ضعیفند و ازامیر و غنی ، تا فقیر و ضعیف همه آرزوی وصالش را در سر دارند.او به خوبی می داند كه می تواند " زن" بودن و ویژگی های خود را به ابزاری برای رسیدن به مقاصد خویش تبدیل كند. بنابراین طی تلاشی چندین ساله امام علی (ع) را ناجوانمردانه به شهادت می رساند.میر باقری در سریال " امام علی"(ع) در مقابل شیطانی به نام قطام، شخصیت زن و مثبت دیگری خلق نكرد. اما حضور همین زن آن قدر بار دراماتیك قصه را غنا بخشیده بود كه در زمان پخش مجموعه ، خیابان های شلوغ خلوت می شد و مردم به تماشای این سریال، یا بهتر بگوییم به تماشای قطام، می نشستند.میرباقری داستان پرداز و دراماتیست خبره ای است . او می داند كه اگر به اصل تاریخ وفادار می ماند ، نمی توانست مخاطبان بسیاری داشته باشد، بنابراین گوشه ای از واقعه ای تاریخی را در نظر می گیرد، آن را با تخیل خود در هم می آمیزد و شخصیت های تازه خلق می كند.در" معصومیت از دست رفته" نیز میرباقری به ذهنیت خود رجوع می كند و مجموعه ای از آدم های منفی تاریخ را كه باعث شهادت امام حسین(ع) شده اند گردمی آورد. دراین سریال نیز شخصیت محوری و منفی قصه، زنی چشم و ابرو مشكی است كه حمیرا نام دارد . در واقع حمیرا همان قطام است كه نامش تغییر كرده و یهودی شده است. او هم به قصد انتقام، كمر به نابودی علویون و امام حسین(ع) بسته است. حمیرا نیز می داند كه دل مردان در مقابل ابزار زنانه ضعیف است. او شوذب، خزانه دار كوفه را تبدیل به بازیچه ای برای رسیدن به اهداف خود می كند. حمیرا جلوه ای از نیرنگ شوم است؛ او شیطانی است كه از قدرت های پنهان خویش استفاده می كند.در" معصومیت از دست رفته" بر خلاف سریال امام علی (ع) ، میرباقری در مقابل این زن كه اوج شرارت است، زنی دیگر به نام ماریا را قرار داده كه مظهر پاكی، صداقت و وفاداری به امام علی(ع) است. ماریا مسیحی است و به دلیل عشق به امام علی(ع) ، عشق شوذب خزانه دار را می پذیرد و برای راهیابی به صف پیروان علی(ع) همسر او می شود. ماریا بازدارنده شوذب از كردار ناروا و بی وفایی به خاندان رسول (ص) و علی(ع) است. جمع آوری سرباز برای رویارویی با حسین(ع) برای او كابوس های سختی را به همراه دارد. در این سریال ماریای مسیحی كه اكنون مسلمان شده به نمادی از عشق و وفاداری به خاندان نبوت تبدیل می شود . ایمان او از تمام مسلمانانی كه میرباقری در قصه خود آورده محكم تر است.این نوع وفاداری شخص مسیحی به امام حسین(ع) را پیش از این، بهرام بیضایی در فیلنامه " روز واقعه" كه شهرام اسدی آن را كارگردانی كرد، به رشته تحریر در آورده بود. در آن جا مردی مسیحی بنا به عشقی كه به سیره علی (ع) و خاندان او دارد، دل در گرو دختری مسلمان می گذارد، خرقه از تن به در می كند و مسلمان می شود و درست در روز عروسی، ندای " كیست مرا یاری كند"امام حسین (ع) را از درون خود می شوند و به یاری وی می شتابد. ماریا و مرد مسیحی" روز واقعه" هر دو حسین را تمثیلی از مسیح می دانند كه به صلیب كشیده می شود.در" معصومیت از دست رفته"، حمیرا و ماریا دو سر نخ هستند كه میرباقری در میان آنها شوذب را قرار داده، او در میان خیر و شر مانده است، دل درگروی هر دوی آنها گذاشته ؛ در حالی كه یكی از آنان او را به سمت قتل پسر علی (ع) می برد و دیگری به سوی یاران او؛ اما گویا شوذب ضعیف تر از آن است كه بتواند دل از حمیرا بكند و گوش به سخنان ماریا بسپارد.ماریا بنا به تعهدات اخلاقی، انسانی و ایمانی خود، بیش تر از كلام و منطق بهره می گیرد تا ابزار زنانه بنابراین نمی تواند موفقیتی را كه حمیرا به دست می آورد، كسب كند.به هر حال میرباقری با آثار خود نشان داده است كه از جایگاه زن و جذابیت های حضور او در ادبیات داستانی و نمایشی مطلع است و با استفاده از حضور زن می تواند قصه را پر كشش نماید. و به این وسیله مردم زیادی را مخاطب خود قرار دهد. در حالیكه می توان گفت : این نوع استفاده از شخصیت زن ، نوعی استفاده ابزاری است، برای رسیدن به اهدافی غیر از منزلت بخشیدن به مقام والای زن.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 643]