واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: برای من باور كردنی نبود
اونجا در تیم آرژانتینوس یاد گرفتم كه جنگیدن از پایین یعنی چه این كه یك پسر بچه چطور باید جلوی بزرگ ها بجنگه ، اگر لغت افت و خیز را برای رسیدن به مقام قهرمانی كنار بگذاریم با تیم شروع كردیم به بالا آمدن و عرض اندام در مقابل همه تیم ها . در مسابقات متروپولیتن سال 78 پنج شدیم و من با 22 گل بهترین گلزن شناخته شدم در مسابقات ملی همان سال خیلی كم بازی كردم. اما از همان بازی های كم حداكثر استفاده رو با زدن چهار گل بردم.و همان زمان بود كه با گیتراسپیلر رابطه مان را به طور حرفه ای شروع كردیم. باور نكردنیه كه از سال 1977 با تیم سبولیتو تا آن زمان رابطه مان فقط بر پایه دوستی بین ما بود حتی بدون اینكه یك برگه امضا كنیم ، اما دیگه اوضاع خیلی تغییر پیدا كرده بود و دیگه نمی شد مثل سابق ادامه داد وقتش بود كه تمام روابط كاریمان ، بطور كامل حرفه ای باشه. من به یك نفر احتیاج داشتم كه بتونم بهش اعتماد داشته باشم و این اعتماد را به گینراسپیلر داشتم از همه طرف پیشنهادهای مختلفی می شد ، برای تبلیغ روزنامه ها ، برای بازی تا حتی یك پیشنهاد از انگلستان كه برای من و كارلیتوس فرن مبلغ یك میلیون و چهل هزار دلار پیشنهاد شده بود. برای من باورنكردنی بود ، یك میلیون و چهل هزار دلار. بنابراین یك روز از خانه ام در ارگریچ پیش فرن رفتم.من 16 سال داشتم و فرن 18 ساله بود. بهش گفتم : رئیس می خوام كه منو راهنمایی كنی و همه چیز جام جوانان از اینجا شروع شد. پیراهنم را با بكن باوئر عوض كردماون كه درسشو در سال سوم اقتصاد ول كرده بود منو در مسابقات جوانان آفریقای جنوبی در كاراكاس ونزوئلا همراهی كرد. سال 1977 بود كه ناكامی بزرگی نصیب ما شد. همه چیز خیلی بد رقم خورد. هیچ كسی آن تیم ما رو حمایت نكرد تمام حواس ها متوجه جام جهانی 1978 بود و ما حسابی تنها مانده بودیم.تازه بعد از اینكه جام سال 78 تمام شد حواسها متوجه ماها شد. بعد از اینكه از جام جهانی فارغ شدیم بلافاصله بعد از آن منوتی شروع كرد به اینكه از جوونا تو تیم خودش استفاده كنه. یك گروه فوق العاده بودند كه به وسیله استاد لوچینی انتخاب شده بودند و دروازه بان سرجیو گارسیا بود و كارابلی كه قبلاً با تیم هوراكا مقابل سبولیتو بازی كرده بود از تیم آرجنتینوس خوانچی سیمون و گرنیگو اسپراندیو بودند. از نیوولز روبن خوان رونمی از كولون هیگوئینتو الوزوباچینو از بوكا ، خوانسیتو بارداس و گابی كالدرون از راسینگ ، اسوالدیتو رینالدی از سن لورنزو ، پیچی اسكودرو از چاكاریتا رامون دیارز از ریور ، پیاچیو و آلفردو تورس از آتلانتا فلاكولاكو از ولز كوهسا ، به همه جای كشور می رفتیم و با همه تیم های بزرگ بازی می كردیم و گل بارانشان می كردیم ، زمین ها هم از تماشاچی لبریز می شدند. در ماه نوامبر سال 78 یادم می آد كه در مقابل تیم كومسوس در توكرمان بازی كردیم . بازی را با نتیجه دو بر یك بردیم در حالیكه زمین هم در حال انفجار بود. یكی از گل ها را من زدم و دیگری را بررا زد. وقتی بازی تمام شد پیراهنم را با پیراهن فرانس بكن باوئر عوض كردم كه برای سلام و احوالپرسی به دیدنم آمده بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 532]