واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: حجتالاسلام والمسلمين منتجبنيا درگفتوگوباايسنا: شخصيت فاطمه زهرا(س) حتي در ميان دينداران شناخته نيست ضعف منابع تحليل زندگي معصومان بايد توسط شيعه برطرف شود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
حجتالاسلام والمسلمين منتجبنيا با اشاره به اين كه ناشناخته بودن شخصيت زن در جامعهي ما مسئلهاي است كه بايد به آن توجه كرد گفت: هنوز شخصيت بانوان به عنوان انسانهايي مستعد كمال و آمادهي رسيدن به اوج تعالي و ترقي آنطور كه بايد و شايد نه در بين دينداران و نه در بين كساني كه خود را متمدن و غربزده و متاثر از تمدن غرب ميدانند شناخته شده نيست.
قائم مقام دبير كل حزب اعتماد ملي در ايام فاطميه در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با تاكيد بر شناخت حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان الگو و اسوهي زنان و با اشاره به آياتي از سورههاي ممتحنه و تحريم گفت: در سوره ممتحنه اين بحث مطرح شده است كه وقتي پيامبر اسلام (س) مبعوث به رسالت شدند بانوان براي بيعت با پيامبر مي آيند. دو روايت از نحوه بيعت زنان با پيامبر نقل شده است. در بعضي روايات نقل شده است كه آبي در تشتي ميريزند و پيامبر(ع) دست خود را در تشتي ميگذارند و خانمها دست خود را در آب تشت ميبرند كه نشانهي بيعت كردن با پيامبر(ع) است. روايات ديگري هم دلالت بر اين دارد كه زنان براي بيعت از روي عبا با پيامبر دست ميدهند و بيعت ميكنند. صريحا در آن سوره بحث ميشود كه پس از اينكه پيامبر(ع) شرايط را اعلام ميكند هركدام از خانمها كه اين شرايط را پذيرفتند جزء بيعتكنندگان هستند.
منتجبنيا ادامه داد: قرآن به صراحت قشر زنان را بسيار ممتاز و شاخص بيان ميكند. در مورد مردها اين خصوصيات را ذكر نميكند. اينكه چگونه بيعت كنند و چه شرايطي دارد. خداوند در سوره تحريم به نكات جالب ديگري اشاره ميكنند. خداوند براي دو دسته مومنان و كافران ضربالمثل ميآورد. براي مومنان دو خانم را مثال ميزنند. يكي آسيه زن فرعون كه در خانهي فرعون بود و آن سختيها را تحمل كرد و به حضرت موسي(ع) و خداي حضرت موسي ايمان داشت و خداوند در آن سوره داستان شكنجه او را نقل ميكند. نمونهي دوم مريم دخترعمران است. كه در قرآن تصريح ميكند كه مريمي كه دامان خود را پاك نگه داشت و ما از روح خود در او دميديم، اين دو نمونه براي زنان پاك است.
وي افزود: دو نمونه هم براي كساني كه كفر ورزيدند مثال ميآورد. زن نوح و لوط ، دو زن پيامبر، با اينكه در خانهي پيامبر بودند به وي خيانت كردند و اينكه نسبتي با پيامبر داشتند و زوجهي پيامبر بودند هيچگونه تاثيري بر آنها نداشت.
منتجبنيا با تاكيد بر اينكه در مورد شناخت جايگاه بانوان هنوز ما خيلي عقب هستيم اضافه كرد: بايد توجه داشت كه قرآن از زنها مثال زده و مدل بيان ميكند كه نشان ميدهد، قرآن و اسلام و خداوند متعال چقدر به اين جنسيت و قشر خاص توجه دارد.
وي با بيان اينكه حضرت فاطمه (س) الگوي زنان عالميان است تصريح كرد: در ميان مردان افراد زيادي بودند كه به اوج كمال رسيدند. پيامبران بزرگ و اوليالاعزم و ... . بر اساس روايات در ميان بانوان چهار زن به عنوان زنان الگو و مومن معرفي شدند. آسيه، مريم، خديجه و فاطمه بنت اسد است. در پايان اين روايت آمده است در ميان زنان هم كاملترين و برترين آنها فاطمه زهرا (س) است.
وي ادامه داد: با درنظر گرفتن اين موضوع بايد گفت آنچنان كه شايسته و بايسته است، روي شخصيت حضرت زهرا و شناختشان كار نشده و ايشان به جامعه معرفي نشده است تا زنان بدانند الگويي كه بايد از آن درس بگيرند و خود را به آن متصل كنند در چه زمينههايي به كمال رسيده و برترهاي ويژهاي دارد.
منتجبنيا در ادامه با بيان اين كه حضرت زهرا (س) مثل پدر و همسرشان يك بعد قدسي و ماورايي و بعد ديگر بشري داشتند كه اين بعد قابل تاسي و پيروي است، گفت: بخشي از ابعاد شخصيت زهرا(س) اسرارآميز و دستنايافتني است. ولادت حضرت زهرا(س) ولادتي بسياراستثنايي است. پيامبر حتي در ايام تولد حضرت زهرا(س) بايد 40 شبانهروز از خديجه فاصله بگيرد تا نطفهي فاطمه زهرا بعد از40 شبانهروز منعقد شود.
وي ادامه داد: بخشي از جنبههاي اسرارآميز زندگي فاطمه(س) پس از رحلت پيامبر(ع) است كه بروز و ظهور دارد. در احاديث فراوان داريم كه فاطمه زهرا(ع) محدثه بودهاند. در خود روايات تفسير شده است كه جبرئيل امين در فاصلهي پس از رحلت پيامبر تا شهادت حضرت زهرا با او مراوده ميكرده است و رفت و آمد داشته است، خدمت زهرا (س) ميرسيده و مسايل و پيامهايي را از جانب خداي متعال به فاطمه منتقل ميكرده است. در روايات داريم كه جبرئيل امين آنها را بيان ميكرده است و فاطمه زهرا آن را به زبان ميآورده و اميرالمومنين(ع) مينوشته است.علي نويسندهي مطالبي بوده است كه جبرئيل براي فاطمه ميآورده است. حضرت امام خميني (رض) ميفرمايد من وقتي زندگي فاطمه (س) را مطالعه ميكنم از همه براي من مهمتر و جذابتر اين جمله است كه جبرئيل با حضرت زهرا (س) مراوده داشته است و رفت و آمد ميكرده است. در يك جمله زيارت هم هست كه وقتي سلام ميكنيم به حضرت فاطمه (س) ميگوييم و سرالمستودع فيها. كه از اسراري كه خداي متعال در وجود فاطمه (س) به وديعت نهاده است ياد ميكند.
وي افزود: پس بخشي از شخصيت و زندگي فاطمه زهرا(س) اسرارآميز است و مربوط به عالم بالا و فراتر از دسترس ماست، ولي بخش عمدهاي از زندگي فاطمه در حيطه مسائل ظاهري و بشري است. همان مشياي كه پيامبران و امامان معصوم (ع) داشتند فاطمه زهرا (س) هم در ظاهر شبيه آنها بوده است و اين بخش قابل تاسي و الگوبرداري است. اينكه پيامبر دربارهي فاطمه ميفرمايد سيره او پيشوا و الگو براي همهي زنان عالم است. در همهي زمينهها فاطمهي زهرا درس دارد و الگو ارايه ميكند و ميتواند زندگي كامل تمام عيار بانوي مسلمان و بانوي طالب رشد و تكامل را ترسيم كند. هم در ارتباط با خداوند متعال و جنبههاي عبادي و هم در ارتباط با بندگان خدا و مردم در مساله همسرداري و تربيت فرزند و مبارزات و مجاهدات در زمان حيات پيامبر و بعد از رحلت پيامبر و هم در علم و دانش و فضيلت كه لازم است به طور جداگانه به خطبهي حضرت زهرا اشاره شود كه ايشان در همهي زمينهها ميتواند الگو باشد و پيامبر گرامي اسلام هم او را به عنوان الگو و سيره معرفي ميكند، به دليل توجه به همين جهات است و نه جنبههاي ماورايي و اسرارآميز كه آن قابل دسترسي و پيروي و تاسي نيست.
منتجبنيا ادامه داد: شخصيت حضرت زهرا (س) كامل و جامعالاطراف بوده و همهي جوانب را در بر داشته است. نه يك زن صد درصد خانهدار بوده است كه فقط به خانهداري اكتفا كند، نه يك زن فقط اجتماعي كه خانه و وظايف داخل خانه را به دست فراموشي بسپارد. همهي جوانب در شخصيت حضرت زهرا (س) جمع بود و بخش عمدهي آن مربوط به تربيتي كه پيامبر گرامي اسلام و مادرش خديجه طاهره نسبت به فاطمه زهرا (س) داشتند. عنايتي كه داشتند و فاطمه زهرا دستپروردهي پيامبر(ع) بوده است. در همهي ابعاد ميبينيم فاطمه زهرا نه تنها يك زن خانهدار بوده است بلكه از دوران طفوليت در رنج و زحمت و جهاد بزرگ شده است. مرحوم دكتر شريعتي وقتي زندگي فاطمه را بيان ميكند ميآورد فاطمه زهرا (س) در دوران كودكي در شعب ابيطالب بود و سختيها را تحمل كرد. از همان اول با ساختي و دشواري تربيت پيدا ميكند و بعد هم در جنگها و غزوات حضور دارد و بخشي از وظايفي از او انتظار ميرفته است را به عهده ميگرفته است. در زمينهي مسايل اجتماعي و ارتباط با مردم به گونهاي تربيت شده بود كه بتواند پاسخگوي همهي جنبهها باشد نه فقط در زمينهي مساله خانهداري. گرچه خانهداري فاطمه زهرا (س) هم خانهداري فوقالعادهاي بوده و ويژگي ديگري داشت. او فرزنداني داشته است. 4 فرزند را بايد تربيت ميكرد كه 2 فرزند او امام هستند و نگهداري نوجواني كه آيندهي او بر فاطمه زهرا (س) مشخص است كار سنگيني است و تربيت دو دختري كه ميخواهند پيامآور نهضت عاشورا باشند. تربيت اين چهار فرزند بسيار طاقتفرسا و بزرگ است. يا رسيدگي به زندگي كسي كه نسخه دوم پيامبر و جانشين اوست - علي كه تمام زندگياش در رنج و زحمت سپري ميشود. در خانهي علي زندگي كردن يعني در دل اجتماع بودن و با همهي مشكلات اجتماعي و سياسي دست و پنجه نرم كردن. خانهي علي (ع) نقطهي توجه همه بود. حتي پيامبر (ص) وقتي به مسجد ميرفتند به اين خانه سلام ميكردند.
وي تاكيد كرد: در انجام كارها نه تنها ممانعتي وجود نداشته است بلكه بين علي و فاطمه كاملا هماهنگي بوده است. فاطمهي زهرا (س) به عنوان دفاع از علي وارد صحنه ميشود كه به شهادت ايشان منجر ميشود. ارتباط عميقي ميان حضرت فاطمه (س) و علي (ع) وجود داشته است و عمده اينكه پس از وقوع اين حادثهي دلخراش فاطمه زهرا (س) خطبههايي كه ميخواند و ملاقاتهايي كه دارند تا قبل از رحلتش خيلي عجيب است. چند سخنراني و خطبه از ايشان نقل كردهاند كه مهمترين اين خطبهها خطبهاي است كه در مسجد قرائت ميكنند و در حالي كه انصار و مهاجرين هم حضور داشتند خطبهاي كه از عجايب زندگي فاطمه (س) است و جزء موارد اسرارآميز است، خطبهاي مشحون از دقيقترين معارف اسلامي، مسائل كلامي و اعتقادات، اسلامشناسي و مسائل اجتماعي و فقهي و بسياري از حقايق در آن هست و در عين حال در آن مصاحبه و مباحثهاي است با كساني كه با علي (ع) و فاطمه (س) برخورد تند كردند و داستان فدك را مطرح ميكند.
وي افزود: اين خطبه خطبهي بسيار عجيبي است و بسياري از علما بر اين خطبه شرح زدهاند. كتابهايي در شرح اين خطبه نوشته شده است. حتي بعضي از بزرگان و مراجع معاصر شرحي بر اين خطبه زدهاند و همه ميگويند هرچه نوشتيم هنوز نتوانسته است پردهاي از پردههاي روي اين گنجينه عظيم را بردارد. زنان مهاجر در دوران كسالت فاطمه خدمت حضرت زهرا (س) ميرسند. ايشان براي آنها خطبهي عجيبي ميخوانند. كوبنده، و قاطع و پر از حقايق و مسايل، همچنين به آيات قرآن و روايات استدلال ميشود؛ استدلالي منطقي و عقلاني.
وي افزود: اين دو بزرگوار به عنوان دو ركن خانهاي الگو براي بشريت هر دو مكمل ديگري بودند.
منتجبنيا در ادامه با بيان اينكه ما در بسياري از موارد به ويژه شناخت زنان و رسالت آنها همواره دچار افراط و تفريط بوديم و الان هم اين افراط و تفريط همچنان وجود دارد گفت: اگر افراط و تفريط در امور باشد انسان نميتواند حقيقت را آنچنان كه هست ببيند. در مورد قشر زنان نيز هرگونه افراط و تفريط ما را از شناخت واقعي زنان دور ميكند و آنها را از ايفاي نقش حقيقي خودشان باز ميدارد.
وي افزود: حتي در ميان دينداران نيز هنوز زن و شخصيت او آنچنان كه بايد شناخته شده نيست تا چه رسد به بيبند و بارها و افرادي كه به زن نگاهي ديگر دارند. وقتي قرآن كريم ميخواهد انسان زنده به زندگي طيب و پاك را معرفي كند ميفرمايد «عن صائي من ذكر و انثي» ميخواهد مرد باشد يا زن. مذكر و مونث بودن و حيات طيب و زندگي معنوي دخالت ندارد. موضوع براي تحقق زندگي طيب انسان بودن است و جنسيت آنچه كه موجب تفاوت ميشود ويژگيهايي است كه وجود و شخصيت زن و جامعه در برخورد با آن دارد. انسان موجودي است كه قابل رشد و تكامل است. با اين نگاه فلسفي به وجود انسان و دقت نظر در آن مساله حل ميشود. همانطور كه مردها در زندگي بايد نقش بيافرينند زنها هم همينطور بايد عمل كنند و جدا كردن مرد از زن در اين شرايط ديگر معنا ندارد. آنچه مشكل ايجاد كرده است اين است كه ما ماهيت انسان را در يك قشر منحصر كردهايم و با افراط مواجه هستيم.
منتجبنيا همچنين گفت: ما در زمينهي تحقيق و مطالعه و تحليل زندگي حضرت فاطمه و تدريس و معرفي ايشان مشكل داريم. تحقيق مناسب و بايستهاي در مورد زندگي و شخصيت ايشان صورت نگرفته است و ابعاد زندگي حضرت زهرا (س) آنچنان كه بايد شكافته شده نيست و تحليل كمتر انجام شده است. كتابها به تاريخنويسي اكتفا كردهاند كه آن هم تكرار مكررات در آن زياد است. نيامدهاند از درون روايات و تاريخ مسايلي را استخراج كنند كه قابل انطباق با شرايط مختلف زماني باشد. اين كار دانشمندان دقيق و علاقهمند به اهل بيت و حوزههاي علميه است كه روي اين مسايل كار كنند و به بيان تاريخ دقت نظر كنند.
وي گفت: كارهاي انجام شده با نيازهاي موجود تناسب ندارد و در زمينهي شناخت بسياري از معصومين اين مشكل وجود دارد. در مورد سيدالشهدا كتابهاي موردي نوشته شده است كه آن هم بيشتر به واقعهي عاشورا اكتفا شده است. در جمع اطلاعاتي كه در مورد هر كدام از ائمه است بعضا به 10 صفحه نميرسد. اين مطالعات كارهاي لازمي است كه شيعه بايد انجام دهد، چون دشوار است انجام نميشود و ساده ترين راه را انتخاب ميكنيم. جاي كار زياد است، كاري كه به صورت متني در آيد و در اختياراستادان قرار گيرد و بشود در دانشگاهها به صورت مادهي درسي تدريس كرد. جاي تاسف است و مصرانه به عنوان يك طلبه از بزرگان علم و دانش، محققان و پژوهشگران تقاضا ميكنم كار و در بررسي تاريخ معصومين تلاش كنند. چون به هر حال ما موظف هستيم و اين ميراث اسلامي ماست.
منتجبنيا در ادامه به شرحي از معناي سوره مباركه كوثر پرداخت و گفت: در شرايطي اين سوره نازل ميشود كه تنها فرزند ذكور پيامبر اسلام، ابراهيم از دنيا مي رود و پيامبر به جز فاطمه فرزند ذكوري ندارد در حالي كه در دوران جاهليت بر مساله ذكور بودن فرزند خيلي تاكيد ميكردند و بقا و نسل انسان را به وسيله فرزند ذكور ميدانستند؛ لذا وقتي ديدند پيامبر پسري از خود ندارد شايع شد كه او ابتر است و نسلش منقرض ميشود، گاهي كه پيامبر از جايي عبور ميكردند مي گفتند " هذا رجل ابتر " و لحظه شماري ميكردند كه پيامبر از دنيا برود وعقبهاي نداشته باشد. در چنين شرايطي طبيعي است كه پيامبر براساس بعد بشري خود نگران شوند كه نكند پس از او عليرغم زحمات 23 سالهاش شرايط به دوران جاهليت برگردد. اينها بود كه خداي متعال سوره كوثر را نازل ميكند. كوثر معاني مختلف دارد، خير كثير و منشا و سرچشمه خيرات و براساس روايات متعددي كه آمده است منظور از كوثر فاطمه زهراست و با توجه به شان نزول اين سوره كاملا به حضرت زهرا(س) منطبق ميشود. اگر ابراهيم را خداوند به پيامبر داده بود هيچ كدام جاي حضرت زهرا(س) را نميگرفت. يكي از آثار اين كوثر دو فرزند امام، حسن و حسين(ع) هستند كه از نسل سيد الشهدا امامان برخاستند. همچنين سادات كه در نسل فاطمه هستند نه فقط در بين شيعيان هستند بلكه در دل اهل سنت هم ما سادات داريم.
وي در پايان گفت: معاني كوثر فقط محدود به اين موارد نميشود؛ يعني در هر لحظهاي در دنيا همه افراد بشر از اين سرچشمه بهرهمند ميشوند.
انتهاي پيام
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]