واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بسماللهالرحمنالرحیمدرباره مرحوم آیتالله شهید صدوقی (ره) گفتنی بسیار است و فضایل اخلاقی و معنوی و روحی و فكری ایشان، شایسته آن هست كه دربارهاش ساعتهای متوالی بحث شود و من یك نفر هم برای بیان همه ابعاد شخصیت ایشان كافی نیستم، بلكه باید از مجموعه دوستان و آشنایان قدیمی ایشان سخنانی درباره ایشان شنید تا بتوان چهرهای از آن بزرگوار ترسیم كرد.و اما آنچه كه من در مورد ایشان در طول چند سال آشنایی خودم میدانم این است كه این بزرگوار از كسانی بود كه در انقلاب بزرگ اسلامی ما، نقش قابل توجهی داشت و دخالت و علاقمندی ایشان به فعالیتهای انقلاب بیشتر از زمانی اوج گرفت كه قضایای بعد از شهادت مرحوم آیتالله سیدمصطفی خمینی در ایران آغاز شده بود. همان طور كه میدانید در چهلم شهدای تبریز در یزد در مسجد ایشان یك مجلس بزرگی به رهبری و هدایت ایشان تشكیل شد. خود آن جلسه و پیامدهای آن جلسه هم یكی دیگر از مقاطع حساس و برانگیزاننده انقلاب بزرگ اسلامی بود.در طول یكی دو سال قبل از پیروزی انقلاب، مرحوم آیتالله صدوقی محوری بود برای بیشتر فعالیتهای نه فقط یزد، بلكه سراسر كشور، و این به خاطر این بود كه آیتالله صدوقی شخصیت عینی روحانی محترم و معتبری بود كه نظرات ایشان تشخیصهای ایشان و پیشنهادهای ایشان در امور شهرستانهای دیگر هم اثر میگذاشت؛ غالبا مورد مشاوره قرار میگرفت و طبق نظر ایشان حتی در تهران عمل میشد.و نیز رأیها و نظرات این بزرگوار برای علمای شهرستانها راهگشا و راهنمای خوبی بود. از جمله خصوصیات مرحوم آیتالله صدوقی كه او را در حركات انقلابی به صورت فرد مؤثری در میآورد، شجاعت آن مرد بود. از دستگاه جباری كه آن روز حاكم بود واهمهای نداشت، لذا در سال 56 كه تعداد زیادی از روحانیون و علماء در تبعید بودند این پیرمرد محتاج استراحت، از یزد با عدهای از یارانش حركت كرد و راههای طولانی را پیمود و به دیدن همه تبعیدیهایی كه در شهرهای مختلف بودند، رفت و طبیعی است كه رفتن ایشان روحیه خیلی زیادی به این تبعیدیها میداد و همچنین در وضع فكری مردم یزد و شهرهایی كه تبعیدیها در آنجا بودند آمدن ایشان و سركشیشان اثر میگذاشت. از جمله به دیدن خود ما آمدند كه من و آقای حجتیكرمانی منظور آقای آشیخ محمدجواد در ایرانشهر تبعید بودیم و ایشان آمدند ایرانشهر و حدود یكی دو سه روز در رفت و برگشت و دیدارشان در آنجا ماندند.از ایرانشهر رفتند چابهار. چند نفر در آنجا تبعید بودند آنها را دیدند و بعد برگشتند به ایرانشهر و برخورد ایشان با افراد تبعیدی مشوق فعالیت آن عناصر بود. این كار از روحانی ارزشمند محترم معمری مثل ایشان، خیلی نادر و كمنظیر بود. علماء شهرستانها خیلی به این كار نمیپرداختند كه راه بیفتند و به دید و بازدید تبعیدیها بروند، اما ایشان این كار را كردند و از تعقیبات كه ممكن است داشته باشد، هرگز هراسی نكردند. از جمله نشانههای همین خصلت عالی ایشان، یعنی شجاعت ایشان، آن بود كه در یزد اعلامیههای آیتالله صدوقی اعلامیههایی بود كه اولا در سطح ایران منتشر میشد و ثانیا مضامین تند و راهگشایی داشت. در هر قضیهای خیلی زود، عكسالعمل نشان میدادند، مثلا همان اوقات قضیه سینما ركس آبادان را فرض كنید، كه ایشان بلافاصله موضعگیری میكرد و اعلامیه میداد و مردم را روشن میكرد و دستگاه، خیلی حساس بود ولی ایشان هراسی نداشتند.همان اوقات در یزد گفته میشد: عوامل دستگاه قصد جان ایشان را دارند، ایشان بدون هیچگونه محافظتی و مراقبتی راه میرفتند و حركت میكردند و به مسجد میرفتند و میآمدند و اجتماعات بسیار بزرگ در مسجد ایشان تشكیل میشد. در اواخر سال 57 بود شاید حدود مثلا آذر یا آبان، یادم نیست درست، بنده از تبعید برمیگشتم، از طریق یزد آمدم مسجد ایشان، وقتی رفتم دیدم كه اینجا مثل اینكه جزو محیط اختناق كشور ایران نیست. توی مسجد ایشان اعلامیههایی زده بودند، خیلی آزاد. همه میآمدند و میخواندند در این اعلامیهها مضامین فوقالعاده تحریكآمیزی وجود داشت، آنكه یادم ماند. مثلا فرض بفرمایید مقایسهای شده بود میان بهای تانكها و هواپیماها و وسایل نظامی كه دستگاه از پول ملت میخرید بر علیه ملت با بهای ساختن مدارس و بیمارستانها و دیگر امور خیریه كه میتوانست در خدمت ملت باشد و همین را اعلامیه كرده بودند و پشت شیشه مسجد ایشان زده بودند. و مردم میآمدند و میخواندند و به یكدیگر میگفتند و یا طریقه ساختن كوكتل مولوتف، فرض كنید یا نارنجك دستی را آنجا زده بودند.مردم خیلی راحت میرفتند و میخواندند و میآمدند و كسی جرأت نمیكرد یعنی پاسبانها و پلیس جرأت نمیكردند كه حالا بروند توی مسجد ایشان و بگردند و اعلامیهها را بكنند، خود این بزرگوار كه هر شب منبر میرفت و جمعیت بسیار انبوهی در مسجد حظیره جمع میشدند و با بیانات خودشان ارشاد میكردند، مطالبی میگفتند، صریحا بر علیه دستگاه، و علیه مقامات انتظامی و اجرایی، لذا از شجاعت ایشان، مردم یزد هم شجاعت پیدا كرده بودند و روحانیون كه دور و بر ایشان بودند هم شجاعت پیدا كرده بودند.این خصوصیات ایشان، این قدر بركت داشت برای انقلاب، بعد از انقلاب هم دیدید كه غالبا در جبهههای جنگ و در جاهای خطر شركت میكرد، و حركت میكرد. یكی دیگر از خصوصیات مرحوم صدوقی، خستگیناپذیریش بود. آدمی نبود كه بگوید: حالا بالاخره كار خودمان را كردیم و برویم گوشهای بنشینیم. و هنگامی كه عمل جراحی را روی چشم ایشان انجام داده بودند، ایشان از حالت بیماری در حقیقت از بیمارستان بیرون آمده بود. بنده روی علاقهای كه به ایشان داشتم، از ایشان خواهش كردم كه چند وقتی در تهران بمانند. گفتم: خوب است، یزد نروید. ته دلم این فكر بود كه ممكن است یزد برای ایشان مسئلهای پیش بیاید و سوءقصدی بشود و گفتم: مصلحت نیست شما بروید یزد، در تهران باشید و استراحت كنید.ایشان شاید خیلی استدلال هم نمیكردند، ولی قبول نكردند، گفتند: میخواهم بروم یزد و به جبهه هم بروم كه من به ایشان گفتم: شما خوب است اگر جبهه میروید، به طرف غرب بروید كه آنجا هوایش در فصل بهار و اردیبهشت خوب است و جنوب نروید چون گرم است. ایشان گفتند: تا ببینیم چه میشود.و ناگهان دیدیم ایشان سر و كلهاش از جنوب پیدا شد و در حمله بیتالمقدس حاضر بود و همه مردم در تلویزیون دیدند كه ایشان چه رزمنده خستگیناپذیری بود و دنبال كار بود و خستگی نداشت و یك خصوصیت دیگر ایشان كه واقعا مهم بود، این بود كه تسلیم و مطیع امام بود. فكرش و عقیدهاش و عملش در جهت و در خط فكر و عقیده و عمل امام بود. و هیچگونه رأی و فكری را بر رأی و فكر امام ترجیح نمیداد. به همین دلیل بود كه مواضع ایشان از اول انقلاب تا زمان شهادتشان یك مواضع صد در صد صحیح و درست بود و آن روح نظرات امام را میفهمید و همان جور عمل میكرد، همان جور اظهار میكرد.نكته دیگری كه در كار ایشان وجود داشت كه بسیار جالب و مهم بود روح رهبری ایشان بود. آقای صدوقی را من در یزد یك رهبر، به معنای واقعی یافتم، میدانید بعضی از آقایان علماء محترم و بزرگ بودند و هستند در شهرستانها كه به كار مردم واقعا میپردازند و به مردم اهمیت میدهند، لكن قدرت رهبری ندارند. مرحوم صدوقی قدرت رهبری داشت، به این معنا كه در جزئیات امور مردم برای سؤال مردم پاسخ داشت و هیچ وقت مردم را دچار ابهام نمیكرد و نمیگذاشت. همه چیز را حتی پیش از انقلاب هم، من این را احساس كرده بودم دیدم در همه چیز مردم، ایشان یك نظری دارد، یك رأیی دارد و یكی از خصوصیات مهم رهبری این است كه مردم را در حال ابهام و خلأ نگه ندارد، سؤال میكنند، نظر میخواهند، بتواند نظر درست را به مردم ارائه بدهد، حركت مردم را ادامه بدهد. شعارهای لازم را به مردم ارائه بدهد. این از خصوصیات رهبری است و مرحوم صدوقی این را داشت. البته از لحاظ اخلاقی، یعنی اخلاق معاشرتی و شخصی هم، امتیازات زیادی داشت. از جمله اینكه بسیار متواضع بود، هیچ حالت كبر و غرور و بیاعتنایی به زیردستان، به كوچكان و به هم قطاران در او نبود خاكسار بود، رفیق بود، و با صفا و با اخلاص و صمیمی بود، متواضع بود، خوشمحضر و خوش مجلس بود. بسیار خوش حافظه بود، معلومات زیادی در ذهن او همیشه حاضر بود. آدم متقی و خداترسی بود. به هر حال مرحوم صدوقی انسان شایستهای بود..، و از لحاظ خصوصیات اخلاقی خیلی حرفهای دیگر میشود درباره ایشان گفت كه من مختصر اشارهای كردهام.همان طور كه فرمودید در مورد سوابق مبارزاتی ایشان اگر خاطراتی از این شهید بزرگوار به یاد دارید در مجلس خبرگان و غیره كه با خط لیبرالها مقابله میكردند یا گروهكها توضیح دهید.مخصوص مجلس خبرگان نبود مقابله ایشان با خط لیبرالها از اول انقلاب یك مواضعی را انتخاب كرده بود. مرحوم صدوقی كه دقیقا در جهت خط امام بود، همان طور كه گفتم و اشاره كردم، مواضع سیاسی ایشان بسیار مواضع سیاسی درستی بود. مثلا از زمانی كه بنیصدر مطرح بود، بعضی در گوشه و كنار از افراد خوب و مؤمن بودند كه دچار اشتباه شدند و برای مدت كوتاه و یا بلندی درباره بنیصدر با نگاه موافق نگاه كردند. چند نفر از ائمه جمعه معروف و بزرگ بودند كه حتی یك لحظه هم دچار این اشتباه نشدند، از جمله مرحوم آیتالله صدوقی بود.البته باید همین جا بگویم كه مرحوم آیتالله دستغیب و مرحوم آیتالله مدنی این دو شهید دیگر محراب هم در این جهت، مثل آیتالله صدوقی بودند، یعنی هیچ دچار سلطه و لغزشی در مورد بنیصدر نشدند. در مورد ارتباطات مقامات دولتی با سیاستهای خارجی، ایشان همیشه یك فرد صد در صد، ضد آمریكایی بود یعنی ضد آن سیاست مهاجم بر انقلاب ما بود و آدمی نبود كه اهل نرمش باشد در مصوباتی كه همیشه داشتیم خوب، بعضی از مصوبات بود، كه شاید دقیقا منطبق بر موازین شرعی نبوده یا از روی علت و یا از روی احساس ضرورت. مرحوم آیتالله صدوقی با این گونه مصوبات مقابله میكرد، یعنی بر روی معیارها و ضوابط شرعی یك اصرار و پافشاری فوقالعادهای داشت كه نمونه این را ما در سمینار ائمه جمعه كه در قم تشكیل شد، مشاهده كردیم در مجلس خبرگان هم همین جور بود و در جاهای دیگر هم همین حالات و خصوصیات از ایشان مشاهده میشد. به هر حال یك فرد پابند به مواضع درست اسلامی و مواضع درست انقلابی ما، در همه تجربهها از آغاز انقلاب تا آخر بود.در پایان ضمن عرض معذرت و همچنین تشكر از جنابعالی یك پیامی هم برای ملت ایران و بخصوص خانوادههای شهدا و همچنین برای رزمندگان اسلام بفرمایید.پیام به مناسبت نام مرحوم آیتالله شهید صدوقی جز این نخواهد بود كه ملت ایران توجه كنند و بدانند كه شهادت و فداكاری در راه خدا مخصوص طبقه خاصی و مردم خاصی نیست ما پیرمردی در سن آیتالله صدوقی و عالمی در حد آیتالله صدوقی و مبارز سابقهداری در حد ایشان را هم در خلال شهدا و زمره گلگونكفنان و مبارزان راه خدا داریم كه ارائه دهیم و این چیزی است كه اولا ملت ما را تشویق میكند به فداكاری و باید تشویق كند، ثانیا كل این نظام را سرافزار و مفتخر میكند. ما میتوانیم به ملتهای دنیا بگوییم كه این نظام، نظامی نیست كه كسانی در صفوف بالای این نظام بنشینند و به توده مردم و عامه مردم بگویند بروید شما فداكاری كنید تا ما برایتان این نظام را حفظ كنیم نه حتی در سطوح بالا، چه سطوح بالای دولتی و مقامات رسمی و چه سطوح بالای اجتماعی مثل روحانیون بزرگ، كسانی هستند كه اینها هم مشتاق فداكاریند در خط جهاد فی سبیلالله حركت میكنند و هیچگونه ابا و امتناعی از اینكه مانند توده مردم بروند و در راه خدا فداكاری كنند ندارند، حتی اگر ممكن باشد مایلند آنها شهید بشوند و جوانان مردم و توده مردم سالم بمانند. بنابراین پیام به همه فداكاران، رزمندگان و پدران و مادران و همه ملت ایران این است كه این یكپارچگی را قدر بدانند و در راه خدا هر چه بیشتر با فداكاری بكوشند تا هدفهای عالی جمهوری اسلامی انشاءالله تأیید بشود.با تشكر والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]