واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
باشگاه جواني خبرگزاري برنا- هم خوب است و هم بد. هم شجاعت مي خواهد و هم ترسي آميخته با حيا. نميداني اما ميخواهي وابسته نباشي. عجب حکايتي دارد اين ترش و شيرين نوجواني... نوجواني حد فاصل بين کودکي و بزرگسالي است. اگر نوجوان در اين سن به حال خودش رها شود اين حد فاصل ميشود برزخ، حد فاصل بين دنيا و آخرت. از يکطرف ميخواهد مستقل شود و ديگر طفيلي نباشد، از طرف ديگر با انبوهي از سوالات متفاوت براي پيمودن اين راه مواجه است چرا که بسياري از انتخابها و تصميمها در اين دوران انجام ميشوند. ادامه تحصيل، انتخاب رشته مورد علاقه و در نهايت تعيين کردن شغل احتمالي آينده براي حضور در اجتماع، انتخاب دوست به عنوان شخصي که نوجوان بيشتر اوقات خود را با او ميگذراند و انتخابهاي ريز و درشت ديگري که در اين سن ميتوانند بسيار حساس و سرنوشت ساز باشند. تمام اين انتخابها همزمان با شکل گيري شخصيت فرد صورت ميگيرد. براي انتخاب علاوه بر نياز داشتن به آگاهي کامل و همه جانبه، مسئله اساسي ديگري نيز احساس ميشود. آنهم نياز به آرامش رواني در اين سن. آرامش براي مواجه شدن با تغيير و تحولات ناگهاني که به نوبه خود نوجوان را تا حدودي عصبي ميکند و ... اين آرامش رواني براي مواجه شدن با مشکلاتي که نوجوان با آن درگيري دارد ممکن نيست مگر با داشتن اطلاعات کافي. يکي از مسائلي که دختران و پسران نوجوان در اين برهه حساس سني با آن مواجه ميشوند، شيوه برخورد با مسائل و سوالات جنسي است که برايشان پيش ميآيد. براي اينکه نوجوان رشد سالمي در اين سن داشته باشد بايد به سوالات و نيازهاي او پاسخ داده شود اما... کودکان از آسمان نيامدند!اين اولين باري نيست که فرد در زندگي خود با اين قبيل سوالات مواجه مي شود. گاه اينها علامتهاي سوالي است که از دوران کودکي کنج ذهن او مانده است. به گزارش برنا، دکتر غريب دوست مشاور خانواده در اين زمينه معتقد است:" در سن 5-3 سالگي کودک نسبت به جنسيت خود حساس ميشود و ممکن است سوالاتي بپرسد. سوالاتي از قبيل " من از کجا آمدهام... خواهرم از کجا آمده..." والدين هيچگاه نبايد به کودک دروغ بگويند. "تو از آسمان روي زمين پرتاب شدي..." يک جواب کاملاً غير منطقي به کودک 5 ساله است. والدين بايد در مقابل سوالات او اطلاعاتي در حد درک و فهم کودک بدهند. در خارج از کشور آموزش جنسي به کودکان را از دوره مهد کودک و پيش دبستاني شروع مي کنند، اما آموزش ها در حد و اندازه مورد نياز کودک است. آموزشها در سنين مختلف فرق مي کند. اما در ايران، حتي بين خانواده ها به عنوان اولين جايي که کودک بايد بطور غير رسمي آموزش ببيند، اين مسائل پنهان ميشود. کودکي که بخواهد در اين زمينه صحبت کنند، بعضا سرکوب ميشود. همين پنهانکاري باعث ماندگار شدن اين کنجکاوي رازگونه در کودک ميشود. بچه ها در سنين بالاتر سعي ميکنند از کانال هاي مختلفي اين اطلاعات را کسب کنند. اينترنت، فيلم، سي دي، بلوتوث و مهمتر از همه اينها دوستان بزرگسال يا دوستان همسني که در خانواده و يا محيط هاي بازتري رشد پيدا کردند." علامت سوال را ببينيديادمان باشد که مهمتر از خود اطلاعات، شيوه و نحوه دريافت آن است. چه بسا دريافت نادرست آنها ممکن است مخرب تر از نداشتن آن باشد. دکتر پيرنيا هم در اين زمينه معتقد است: چه بسا اين دوستان هم اطلاعات درستي نداشته باشند. آن ها هم از دوستان ديگري اطلاعات گرفتهاند. همه اين مشکلات به عملکرد بد خانواده باز مي گردد. اگر نوجوان براي سوالش در درون خانواده پاسخ درستي دريافت نکند، به گروه دوستان ارجاع داده مي شود. ارائه اطلاعات لزوما به اين معني نيست که همه چيز را همانطور که هست، و نوجوان در بزرگسالي درک خواهد کرد، بازگو کنند. اما بايد در حد فهم او اين موضوع فرضا بصورت داستان وار گفته شود تا علامت سوال از ذهن او پاک شود. به گزارش برنا، دکتر پيراني در اين زمينه ادامه ميدهد:" تفکر غلطي که بين خانوادهها وجود دارد اين است که با سرپوش گذاشتن و ناديده گرفتن اين علامت سوال، نوجوان سالمتري را به بار خواهندآورد. بسياري از مادران با افتخار بيان ميکنند بچهها تا به حال هيچ سوالي درباره مسئله جنسي از ما نپرسيده اند. اين افتخار نيست چون علامت سوال در ذهن او وجود دارد، اما مجال گفتگو را پيدا نکرده است. اين مسائل نشان دهنده نبود فضاي مناسب براي پرسش و پاسخ است. اگر فضا براي دريافت اطلاعات درست ايجاد شود، در آينده که نوجوان به سن جواني ميرسد اگر اطلاعاتي هم بينشان رد و بدل شود، مطالب درستي در حد شناخت خودشان خواهد بود. اين يعني ايمن شدن از خطرات احتمالي در اثر اطلاعات نادرست." وي مي افزايد: "به نظر من در حال حاضر آموزش را نبايد از بچه ها شروع کرد. اين آموزش بايد از بزرگتر ها شروع شود. به مادرها بگوييم که بايد در مقابل سوالات بچهها چه جوابي بدهند." بنا بر اين گزارش بعضي از والدين معتقدند که نبايد کودکان اطلاعاتي در اينباره داشته باشند. به عبارتي داشتن اطلاعات را مساوي با انحراف فرزند مي دانند. آنها احساس مي کنند هر چه کودکشان کمتر درباره مسائل جنسي بداند ايمنتر خواهد بود. دکتر غريبدوست معتقد است که به هرحال فردي که آگاهي دارد بهايي را هم مي پردازد و ادامه ميدهد:" بزرگترين حسن داشتن اطلاعات اين است که از بسياري مشکلات بعدي جلوگيري مي شود. يکي از خطرهاي مهمي که نوجوان را تهديد مي کند، سوء استفاده هاي جنسي است. اگر اطلاعات مورد نياز از طريق خانواده يا مرجع رسمي به نوجوان داده شدهباشد و او بداند بايد در مقابل تهديد ها و سوء استفاده ها از خودش محافظت کند اين مشکلات پديد نخواهد آمد. داشتن اطلاعات هم براي محافظت از خطر و هم براي رعايت بهداشت لازم است. سوءاستفاده هاي جنسي، آسيب هاي روحي و رواني زيادي بهبار خواهد آورد که گاه درمان آن در آينده هم به سختي انجام خواهد شد. پيشگيري مسئله اي است که مورد غفلت واقع شده. يک جنبه اين پيشگيري، آموزش ديدن والدين است و جنبه ديگر آموزش نوجوانان براي محفاظت خودشان. آگاهي در ازاي تجربه اي تلخ جداي از الزام اطلاعات داشتن نوجوانان درباره مسائل جنسي و تغيير تحولات دروني و بيروني آنها، بايد براي خانواده و مدرسه به عنوان نهادهاي آموزشي اين مسئله روشن شود که بايد تا چه حد و مرزي سير آگاهي دادن ادامه پيدا کند. دکتر پيراني مي گويد:" در لزوم ارائه اطلاعات درست، شکي نيست. سن بلوغ سن مواجه شدن با مسائل جنسي است. چه از لحاظ دروني و چه از لحاظ اجتماعي، نوجوان بايد اطلاعات درستي را دريافت کند. اما قطعاً اين اطلاعات مرز دارد. بايد متناسب با سن و سالشان باشد. اطلاعاتي که نوجوانان امروز بايد دريافت کند، مطمئناً متفاوت خواهد بود با اطلاعاتي که والدينشان در سنين نوجواني به آن نياز داشتند. نياز بچه هاي الان خيلي بيشتر است، به علت ارتباط آنها با منابعي مثل اينترنت، ماهواره، بلوتوث و... اين گزارش ادامه دارد...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 296]