واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
انسان در كمدي اجتماعي 10 درسي كه از بالزاك ،نويسنده فرانسوي درباره رفتار هاي اجتمعي مي توان آموخت اونوره دو بالزاك رمان نويس و مورخ فرانسوي با رنج فراوان در روز بيستم ماه مي سال 1799 در شهر تور در غرب فرانسه زاده شد . كودكي را در شبانه روزي و دور از مادر گذراند . وي در سال 1813 به آغوش خانواده بازگشت و به مدت يك سال در مدرسه « تور » به تحصيل پرداخت . اما سپس به خواست خانواده نويسندگي را پيش گرفت . بالزاك سال هاي زيادي را شبانه روز به نوشتن پرداخت . او را پيشواي مكتب رئاليسم اجتماعي در ادبيات مي دانند . « كمدي انساني » نامي است كه بالزاك براي مجموعه چند داستان كوتاه برگزيده است . او افراد هر طبقه اجتماعي ،از اشراف تا دهقانان را در كمدي انساني خود جاي مي دهد و جنبه هاي گوناگون شخصيتي آنان را در معرض نمايش مي گذارد . « بالزاك » در روز يكشنبه 8 آگوست 1850 در سن پنجاه و يك سالگي در گذشت . سود جويي محرك رفتار اجتماعي عالم انساني به چندين اجتماع مختلف تقسيم شده است كه هر يك داراي خطوط مشخصي هستند و انسان به عنوان مولود اين اجتماعات پيوسته دائما در حال تحول است . از همه مهم تر اين كه تنها منافع شخصي و سود جويي است كه محرك اصلي همه اعمال و رفتار انسان به شمار مي آيد . ( كمدي انساني ) جامعه پر از تضاد اجتماع با قدرت و توانايي بر ما مسلط است . در اين اجتماع به نفرت آورترين و سود جويانه ترين علايق تند و شديد برخورد مي كنيم . در جايي مادري مي خواهد به نفع فرزندان خود كه سوگلي اش هستند كودكان شوهرش را از ارث محروم كند و از طرف ديگر شوهري مي خواهد ثروتش را به كودكاني كه مورد بي مهري و كينه مادر واقع شده اند اختصاص دهد . ( كتاب زن 30 ساله ) رد پاي زمان بر چهره زنان صورت يك زن جوان ،آرامش ،صفا و طراوت سطح يك درياچه را دارد . چهره واقعي زنان تنها در 30 سالگي آشكار مي شود . تا اين هنگام نقاش در چهره آنها تنها سرخي و سفيدي ،لبخند و حالاتي را مي بيند كه همگي دائما يك مفهوم را تكرار مي كنند و آن مفهوم ظاهري و كم عمق جواني و عشق است . اما با گذشت زمان ، همه چيز در زن گويا مي شود و احساسات بر چهره اش نقش مي بندد او زماني عاشق، همسر و مادر بوده است. شديدترين حالات شادي و اندوه در خطوط سيماي او نمايان مي شود و به صورت چين و چروك هايي در مي آيند كه هر كدام سرگذشتي متفاوت دارند . ( كتاب زن 30 ساله ) اثبات توانمندي به چه قيمت ؟! شايد طبيعي به نظر برسد كه وقتي كسي از روي فروتني واقعي يا ضعف و بي اعتنايي هر نوع معضلي را تحمل كند ،ديگران هم تمايل پيدا مي كنند از اين خصلت سوء استفاده كرده و هر گونه سختي اي را به او تحميل كنند . اين ويژگي خيلي از ماست . بيشتر ما دوست داريم كه نيرومندي و قدرت خود راحتي بازيان رساندن به منافع ديگران و سوء استفاده از شخص يا اشخاص ديگر هم كه شده به اثبات برسانيم . خيلي از ما اين حس را از كودكي داشته ايم ،چرا كه در سرما و يخبندان زمستان در كوچه پس كوچه ها مي دويديم و درهاي خانه ها را مي زديم تا تفريح كنيم يا اينكه هر ديوار سفيدي پيدا مي كرديم نام خود را روي آن مي نوشتيم . اين حد توانمندي تمام كاري بود كه در آن ايام از عهده آن بر مي آمديم ( كتاب بابا گوريو ) كسب اعتبار ميان غريبه ها بسيارند افرادي كه از نزديكان خود دوري مي كنند و ترجيح مي دهند عقده ها و رازهاي دل خود را با اولين غريبه اي كه بر سر راه خود مي بينند در ميان گذارند . اين يك پديده اخلاقي عجيب ولي واقعي است كه ريشه آن را به آساني مي توان در روحشان پيدا كرد. شايد بتوان گفت علت آن اين است كه اين افراد ميان كساني كه با آنها حشر و نشر دارند ديگر جايگاهي ندارند و اصولا نمي توانند جايگاه جديدي به دست آورند زيرا كه پيش از اين ، بي برگ و باري روح خود را مقابل آنها نمايان كرده اند . آنها در دل خود به خوبي حس مي كنند و باور دارند كه اطرافيان به واقع و همان طور كه هستند و شايسته آنان است درباره شان قضاوت مي كنند . اما از آنجا كه اين گونه اشخاص احتياج مبرمي دارند كه از آنها مدام تعريف شود و مورد تاييد قرار گيرند و همچنين تمايل دارند خود را واجد صفاتي جلوه دهند كه از آنها محرومند به اشخاص بيگانه رو مي آورند تا اعتماد و احترام و محبتشان را جلب كنند. ( كتاب بابا گوريو ) از محبت خارها گل مي شود قدرت نفوذ احساسات بسيار قابل توجه است يك انسان هر چقدر هم خشن و زمخت باشد، وقتي محبت واقعي و نيرومند در وجود او راه پيدا كند، چهره اش را دگرگون مي كند . حركاتش جان مي گيرد و صدايش پر طنين مي نمايد . غالبا خشن ترين افراد هم زير فشار محبت و عواطف به بالاترين درجه مهرباني مي رسند ( كتاب بابا گوريو ) تقليد كوركورانه مخرب است انديشه هايي وجود دارند كه ما بدون اينكه آنها را بشناسيم از آنها پيروي مي كنيم . تمايل به اين تفكرات اگر چه ممكن است در درون ما وجود داشته باشند ولي گاهي مي توانند بسيار مخرب باشند. هر چه اغلب اين انديشه ها بيشتر عجيب و شگفت آورند و رنگ و بوي واقعيت ندارند ولي خيلي از ما ناخود آگاه آنها را مي پذيريم . اگر كمي دقت نظر داشته باشيم هزاران نمونه از آنها را در زندگي مان مي يابيم ( كتاب زن 30 ساله ) زيبايي پاك زيستن اينكه مي خواهم مردي بزرگ و ثروتمند باشم آيا نشانه اين نيست كه تصميم گرفته ام دروغ بگويم ، كمر خم كنم ،چاپلوسي كنم و دورو باشم ؟ آيا اين به معني آن است كه راضي ام نوكر كساني باشم كه دروغ گفته و كمر خم كرده اند ؟ در اين صورت بيش از اين كه شريك جرمشان بشوم، بايد نوكرشان باشم ولي من مي خواهم با نجابت و سلامت كار كنم و ثروتم را فقط مديون زحمت خود باشم . اين ثروت بسيار به كندي به دست خواهد آمد ولي در عوض هر شب بدون انديشه ناگوار سر بر بالين خواهم گذاشت . چه چيزي بالاتر از اين است كه انسان به زندگي خود نگاه كند و آن را مثل گل زنبق ،سفيد و پاك ببيند . ( كتاب بابا گوريو ) پنهان، پشت موقعيت هاي مردم پسند حتما به افراد زيادي برخورد كرده ايد كه بيهودگي و پوچي عميق وجودشان براي اطرافيان و كساني كه با آنها آشنايي كامل دارند امري عيان و واضح است ولي مقام ،شهرت خانوادگي ،پست هاي مهم و كليدي ،ادب و تربيت صرفاً ظاهري ،رفتار و كردار غلط انداز و نفوذشان همانند نگهباناني عمل مي كنند كه نمي گذارند چهره واقعي آنها در نظر افراد ديگري كه اطراف آنها زندگي مي كنند و به معايب آنها گاهي ندارند، جلوه كرده و به اعماق وجود حقيقي آنان رسوخ كنند ( كمدي انساني ) هر چه طبقات بالاتر، آلودگي بيشتر چه اجتماع كثيفي؛ انسان هر چه در جامعه هاي بالاتر قدم مي گذارد در آنجا گل و لاي و آلودگي هاي بيشتر از طبقات پايين تر به چشم مي خورد . تفاوت آنها هم اين است كه در آن بالا آلودگي ها سخت و فشرده ترند . درست است كه براي تكامل بيشتر بايد تربيتي بالاتر و نامي شريف تر داشت ولي براي اينكه انسان بتواند به آخرين مرحله پستي برسد بايد گاهي به مقام بالاتر صعود كند . ( كمدي انساني ) منبع:نشريه همشهري مثبت شماره 6 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 421]