تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آفت دینداری حسد و خودبینی و فخر فروشی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821240379




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهادت جمعی از فرماندهان ارشد سپاه در سیستان و بلوچستان


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: raya19th October 2009, 06:31 PMشهادت جمعی از فرماندهان ارشد سپاه در سیستان و بلوچستان در این اقدام تروریستی، سردار نورعلی شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس،‌ سردار محمدزاده فرمانده سپاه استان سیستان و بلوچستان، فرمانده سپاه ایرانشهر و فرمانده سپاه سرباز و فرمانده تیپ امیرالمومنین (ع) به شهادت رسیدند. سردار شوشتری، جانشین فرمانده زمینی سپاه و برخی دیگر از فرماندهان سپاه در شهر سرباز استان سیستان و بلوچستان به مقام شهادت رسیدند. به گزارش خبرنگار «تابناک» در سیستان و بلوچستان، فرماندهان نیروی زمینی سپاه در محدوده پیشین شهرستان سرباز ترور شدند. سردار شوشتری که با هدف شرکت در نشست سران طوایف و ریش‌سفیدان، راهی منطقه پیشین در محدوده منطقه سرباز شده بود، به دست افراد ناشناس، مورد حمله قرار گرفته و ترور شد.کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند همچنین در گزارش خبرگزاری فارس آمده است،‌ صبح امروز در اقدامی تروریستی، جمعی از فرماندهان سپاه استان سیستان و بلوچستان به فیض شهادت نایل آمدند. در این اقدام تروریستی، سردار نورعلی شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس،‌ سردار محمدزاده فرمانده سپاه استان سیستان و بلوچستان،مرادی فرمانده سپاه ایرانشهر و فرمانده سپاه سرباز و علویان فرمانده تیپ امیرالمومنین (ع) به شهادت رسیدند. این اقدام تروریستی، هنگامی رخ داد که این گروه از فرماندهان در تدارک برگزاری همایش وحدت میان عشایر شیعی و سنی کشور بودند. دراقدامتروریستیصبحامروزدرا ستانسیستان و بلوچستان، گروهیازسرانقبایل و عشایراستاننیزبهشهادترسیده‌ اند. بر پایهاینگزارش، شمار شهدایایناقدامكورتروریستی،حد ود بیست نفربرآورد می‌شود. raya20th October 2009, 12:56 PMزعفران ارزان شد رئیس هیات مدیره صندوق توسعه صادرات زعفران از کاهش چشمگیر قیمت این محصول در بازار خبر داد. علی شریعتی مقدم با اعلام اینکه قیمت هر مثقال زعفران از 22 هزار تومان به 18 هزار تومان کاهش یافته است ، به خبرنگار واحد مرکزی خبر گفت : بارندگی ها و برداشت چند برابری زعفران در مقایسه با پارسال و افزایش عرضه موجب شده است ، قیمت این محصول کاهش یابد. وی افزود : با توجه به افزایش قابل توجه برداشت زعفران در سال جاری باید انتظار کاهش قیمت هر مثقال را تا 6 هزار تومان هم داشت. علی شریعتی مقدم افزود : زمانی که کشور با خشکسالی مواجه شد قیمت زعفران به صورت کاذب افزایش یافت و چون کمبود در کشور احساس می شد قیمت ها از کنترل خارج شد. شریعتی، برداشت امسال زعفران را حدود 150 تن پیش بینی کرد و گفت : پارسال حدود 30 تن زعفران برداشت شد. raya20th October 2009, 01:03 PMعامل حادثه تروریستی ‌سرباز شناسایی شد‌ معاون امنیتی ـ انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان گفت: عامل حادثه تروریستی سرباز، شناسایی شد. جلال سیاح امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در زاهدان با بیان اینكه اطلاعاتی هم در خصوص ارتباطات این عامل به دست آمده اما نتایجی كه منجر به دستگیری فردی در این زمینه شود هنوز به دست نیامده اظهار داشت: احتمال می‌دهیم افراد پشتیبانی كننده این حادثه بعد از انجام این اقدام به آن سوی مرز متواری شده باشند. معاون امنیتی ـ انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان ادامه داد: اطلاعات تكمیلی بعد از خاتمه تحقیقات متعاقبا اعلام خواهد شد. سیاح بیان كرد: آمار شهدا همان 41 نفر است كه اسامی آنها اعلام شده و پیكر تعدادی از این شهدا هم ظهر امروز در زاهدان تشییع شد. وی افزود: مجروحان حادثه نیز در بیمارستان‌های چابهار تحت درمان و مراقبت هستند و طبق گزارشات واصله هم اكنون حال همه آنها خوب است. raya20th October 2009, 01:33 PMهلال احمر: تهرانی‏ها امشب آماده بخوابند شهروندان تهرانی بدون هیچ نوع ترسی و فقط برای آمادگی‌ بیشتر حتی المقدور برای امشب و روزهای آینده برخی از موارد امدادی و همچنین پیشگیریهایی برای مقابله با زلزله را انجام دهند. رئیس امداد و نجات جمعیت هلال احمر اعلام کرد شهروندان تهرانی منتظر پس لرزه های زلزله باشند. احمد اسفندیاری در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: این زلزله خوشبختانه تلفات و خساراتی نداشته است و از شهروندان تهرانی می خواهیم در 12 ساعت آینده خونسردی خود را حفظ کنند. در ساعت 14 و 23 دقیقه و 56 ثانیه بعداز ظهر امروز شنبه زلزله ای به مرکزیت پاکدشت روی داده است. لرزشهای زلزله در منطقه توچال و حصار امیر پاکدشت که به مرکز زلزله نزدیک بوده اند بیشتر از سایر قسمتها احساس شده است. این مقام مسئول در هلال احمر بیان داشت: شهروندان تهرانی بدون هیچ نوع ترسی و فقط برای آمادگی‌ بیشتر حتی المقدور برای امشب و روزهای آینده برخی از موارد امدادی و همچنین پیشگیریهایی برای مقابله با زلزله را انجام دهند. به گفته اسفندیاری، شهروندان تهرانی باید برای استراحت در شب حتماً خروجیها و ورودیهای منزل و محل سکونت را کنترل و آماده کنند. رئیس جمعیت امداد و نجات هلال احمر با اشاره به این که ایران کشوری زلزله خیز است، ادامه داد: حدود 100 زلزله از اول سال رخ داده و ما آمادگی کامل برای مقابله با آن داریم. raya7th November 2009, 12:10 AMگلثومه در یتیم خانه کابل کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند در سن چهار سالگی با شوهر سی ساله عروسی کرده بعد از سالها لت و کوب و صد ها جراحت در بدن کوچکش از خانه شوهر فرار نموده فعلآ در یک یتیم خانه کابل با اندکی مهر ومحبت آشنا شده گلثومه دختر یازده ساله روی پارچه گلیم در بیرون در وازه خانه خسر خود افتاده. خسرش فریاد میزند که اگر او ساعت بند دستی گمشده را تا فردا پیدا نکند او را می کشد . خسر. خشم آلود گلثومه از بایت گم شدن ساعت بند دستی دخترش وی را مکرر با چوب لت کوب نموده . تمام بدن وی را زخمی و خون آلود میسازد . از زخم های درد ناک گلثومه خون جاری میشود بازوی راست و پای راست وی در اثر زدن می شکند . صدای فریاد دلخراش دختر کوچک به آسمان بلند میشود. گلثومه میداند اگر وی همان لحضه فرار نکند خسر بیرحم به گفته اش وفا خواهد کرد و او را خواهد کشت . وقتی من او را در وزارت امور زنان دیدم .اوفعلآ دوازده سال دارد معلوم نمیشود دختری در این سن و سال کوچک چنین زنده گی وحشتناک را پشت سر گذاشته باشد . او کلاه سرخ بیسبال بر سر دارد و چادر نارنجی رنگی روی آن پوشیده است . چشم های زیبای نصواری دارد از چهره زیبایش خنده مقبول را می بینی . وقت دست دادن دست مرا میان دو دست کوچکش گرفته و با گرمی فشرد . هارون دوست و تر جمان من می گوید او" صحت است اما ازسن خود بزرگتر معلوم میشود" هردو هم عقیده هستیم . در یتیم خانه. اول در قندهار و بعدآ در کابل یکسال را در بر گرفت تا رنج و درد یک عمرزندان . وحشت . ترس و جنایاتی که که در حق او توسط فامیل خسرش شده التیام یابد . دریک اطاق وزارت امور زنان وی در چوکی چوبین پشت بلند نشسته . راجع به زنده گی گذشته اش که مربوط سالهای دور معلوم میشود قصه میگوید و گاهی توقف نموده اشکهای چشمانش را با گوشه چادرش خشک میکند . قصه وی از قریه یی بنام ملا علم آخند در نزدیک قندهار آغاز میگردد. میگوید وقتی سه ساله بودم پدرم وفات نمود . یکسال بعد آن مادرم دوباره ازدواج نمود اما پدر اندرم مرا نمی خواست تا با ایشان زنده گی کنم . همان بود که مادرم مرا با وعده عروسی برای پسر بزرگ همسایه داد. او در آنوقت سی سال داشت . آنها مجلسی گرفتند و مرا سوار اسپی نموده به خانه خسرم فرستادند . به سبب خورد سالی گلثومه روابط زنا شوهری در میان نبود اما گلثومه گوچک سال در طول سال بعد دانست که عروسی کردن . مستلزم کار های است . که تقریبآ از وی کنیز سر خانه خواهد ساخت . در سن پنج سالگی او مجبور شد که. نه تنها غم شوهرش را بخورد . بلکه باید از پدر و مادر وی. با دوازده نفر طفل دیگر در خانه نگاهداری کند . گلثومه می گوید همه در آن خانه رحم نمی کردند اما خسرش بیرحم ترین همه بود . خسرم از من خواست تا همه کارهارا انجام دهم – کالا شویی و تمام کار های خانه . من تنها وقتی اجازه داشتم در خانه بخوابم . که مهمان در خانه میبود . در غیر آن روی پارچه نمد در بیرون خانه جایم بود . آنهم بدون لحاف و کمپل. در تابستان گرم بود اما زمستان ها همسایه ها برایم کمپل و لحاف می آوردند. گاهی هم کمی غذا . وقتی که نمی توانستم کار هارا در موقع انجام دهم . تمام اعضای خانه به لت و کوب من می پرداختند . با سیم برق تمام اعضای خانه مرا لت وکوب میکردند . خسرم برایشان گفته بود که او را در پا ها و دست ها بزنید استخوانهایش را بشکنانید اما به روی و صورتش نزنید که معلوم میشود . زمانی هم میشد که آزار فامیل از چوکات اذیت گذشته. مانند اشخاص سادیسمی اعضای خانه . بدن کوچک وی را روی زمین انداخته . او را مانند میز برای نان خوردن برای تکه وپارچه کردن نان با کارد و چاقو زخمی میکردند . گلثومه می گوید تنها یک بچه در فامیل که به سن و سال او بود بنام"عتیق الله " که وی را آزار و اذیت نمیکرد و دلش به او میسوخت . او گاهی برایم غذا می آورد و هم وقتی خشویم او را می فرستاد که چوب بیاورد . تا مرا لت و کوب کند . او مبرفت و وقتی می آمد. میگفت چوب پیدا نکرده است . وقتی دیگران به لت و کوب من می پرداختند. او مانع می شد و میگفت گلثومه خواهر من است. اینکار گناه دارد . من حالا گاهی راجع به او فکر میکنم و می گویم کاش او اینجا با من میبود. می توانستم او را برادر خود بدانم . گلثومه می گوید یکشب وقتی همسایه ها. برایش نان و کمپل آورده بودند . خسرش مطلع شد . بعد از آنکه لت و کوب شدید خورد. وی را برای دوماه دریک اطاق تاریک. در بیرون حویلی بندی نمود. تمام روز را زندانی می بودم. شب ها برای تشناب رفتن رهایم میکردند. و بعدآ برایم کمی غذا میدادند. تنها یک مرتبه در بیست و چهارساعت . غذا همیشه نان خشک با آب بود. گاهی کمی لوبیا با نان برایم میدادند . در هر روزی که در خانه روی حویلی بندی بودم. آرزو میکردم که پدرم زنده میبود و با مادرم می آمدند و مرا نجات میدادند. اما بیادم می آمد که پدرم مرده . و مادرم شوهر دیگر دارد. که مرا نمی خواهد و نمی آید . اما گلثومه قدرت و نیروی مبارزه داشت. کهحتی وحشتو جنایت خسرش هم نتوانست آنرا بشکند . وقتی در خانه روی حویلی زندانی بودم خسرم می آمد و میگفت " تو چرا نمی میری من هروز کوشش میکنم تا نان کمتر برایت بدهم که بمیری اما تو هنوز زنده هستی " وقتی برای آخرین مرتبه وی را. از زندان روی حویلی رها کردند. خسرش دست های کوچکش رادر پشتش بست و چاینک . پر از آب جوش را. بر سرو پشتش ریخت . خیلی درد ناک بود. او میگوید و چشم های اشک پرش را با دستمال روی سری اش. پاک میکند .میگوید . من چیغ میزدم و از درد ناله ام بلند میشد . پنج روز بعد خسرش. دوباره به لت و کوب شدید وی پرداخت . چراکه ساعت بند دستی دخترش مفقود شده بود . او فکر کرد که من ساعت را دزدیده ام. با چوب به لت و کوب من آغاز کرد. او دست و پایم را در حال زدن شکستاند و می گفت اگر تا فردا ساعت پیدا نشود من تو را میکشم . آنشب گلثومه فرار نموده در کوچه در زیر یک ریگشا. پنهان شده . به خواب میرود. فردا وقتی ریکشا والا می خواهد ریکشا را چالان کند متوجه گلثومه میشود . گلثومه با بدن خون آلود و دست و پای شکسته قصه را به ریکشا والا می گوید . همان روز ریکشا والا به پولیس رفته و پولیس گلثومه را به شفاخانه برده بستری میسازد . گلثومه میگوید داکتری که وی را معالجه کرد شخص خوبی بود . بسیار جگر خون شده بود . می گفت کاش می توانستم ترا به چهارراهی قریه میبردم . بدنت را به تمام مردم نشان میدادم تا ببینند و دیگر کسی. چنین بیرحمی را در حق یک طفل نکند . تنها در شفاخانه یک ماه وقت گرفت تا صحت و زخم های بدنی گلثومه بهتر شد. اما زخم های روانی این طفل شاید سالها تا وقت مرگ با وی باشد . من خیلی خوشحال بودم . که در شفاخانه تخت خواب و غذا داشتم . اما فکر میکردم وقتی خوب شدم مرا دوباره به فامیلم خواهند داد . وقتی پولیس برای تحقیق خسر رفت او مریضی سایه گرفتگی را بهانه قرار داده گفت که وی از زینه افتاده اما همسایه ها شهادت دادند. که گلثومه هروز مورد لت و کوب قرار میگرفت . پولیس شوهر و خسرش را زندانی کرد . و گفت شما تا زمانی در زندان خواهید ماند که گلثومه شما را ببخشد . همه با شنیدن قصه زنده گی من به گریه می افتند . گلثومه میگوید . گلثومه در قندهار به یتیم خانه سپرده شد. اما وی تنها دختر در آنجا بود. تا اینکه قصه به وزارت امور زنان رسید . و او به یتیم خانه کابل تبدیل شد. جایکه او هنوز در انجا بسر میبرد . گلثومه کلاه بیسبال خود را از سر بر می دارد . سرش به اندازه چند سانتی متر کل شده. و حاصل آب جوش انداختن های خسرش میباشد . صد ها لکه و زخم در پشت این طفل بیچاره است که یادگار شرم و خجالت فامیل خسر میباشد. شاید سالها در بدن کوچک این دختر به یادگار بماند . حالا بهتر هستم در یتیم خانه دوستان زیاد دارم . اما هنوز هم شبها می ترسم که فامیلم بیایند و مرا با خود ببرند وی میگوید شبها وقتی می خوابم لرزه خنک بر اندامم ایجاد میشود. هنوز هم فکر میکنم در بیرون در زمستان و شب های سرد خوابیده ام . او میگوید یقین دارد دختر های دیگری در قندهار و بقیه جا ها در افغانستان هستند. که زنده گی مانند وی دارند . او میگوید موضوعات حقوق انسانی را درس می خواند. تا روزی رفته به آن دختر ها کمک کند . وقتی برای گرفتن عکس به بیرون قدم زده می رویم. از او می پرسم با گذشته یی که توداری . آیا مشکل است که به انسانهای دیگر اعتماد کنی ؟ وی خیلی زود جواب میدهد نی نی … من به کسی اعتماد نداشتم تا مرا کمک کند جز از خدا. اما دیدم مردم خوب دیگر زیاد هستند .. مانند همسایه ها .ریکشا دریور پولیس و داکتر وغیره من همیشه برای شان دعا میکنم . راسآ به کمره ام نگاه میکند. مثل اینکه هیچ حادثه یی برایش اتفاق نیفتاده و می گوید همه آدمها خوب هستند جز کسانی که برای من بدی کردند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند آب جوش موهای گلثومه را برده است کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند بدن جراحت برداشته گلثومه طفل افغان SAHELE ARAM11th November 2009, 07:18 PMبعیده کسی این چیزا رو ببینه و بازم لب به شکایت باز کنه mamad 201014th November 2009, 10:38 AMدر كتاب ركوردهاي گينس ثبت شد پخت بزرگ‌ترين كوفته جهان جام جم آنلاين: نمايندگان كتاب ركوردهاي گينس نام آشپز يك رستوران ايتاليايي در آمريكا را به خاطر پختن بزرگ‌ترين كوفته گوشتي جهان به وزن صد و يك كيلوگرم در اين كتاب به ثبت رساندند. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند «ماتيو ميتنيسكي» آشپز رستوران ايتاليايي ناني در شهر «كنكورد» در ايالت «نيوهمپشاير» واقع در شرق ايالات متحده موفق شد با پختن يك كوفته گوشتي (ميت بال) نام خود را در كتاب ركوردهاي گينس ثبت كند. به گزارش شبكه بي‌بي‌سي، ماتيو ميتنيسكي گفت: هميشه آرزو داشتم يك كار فوق‌العاده را با پختن يك كوفته بزرگ در ساحل شرقي انجام دهم. پيش از اين ركورد بزرگترين كوفته جهان متعلق به جيمي كيمل بود كه در شهر مكزيكو كوفته‌اي به وزن 90 كيلو را در ماه آگوست سال جاري پخته بود اما ركورد او فقط اندكي بيش از دو ماه دوام آورد و ماتيو توانست ركورد او را بشكند. ماتيو پس از پختن اين كوفته بزرگ و تاييد آن توسط ركوردهاي گينس دوستان خود را در شهر كنكورد به خوردن اين كوفته دعوت كرد.:)) kamikh15th December 2009, 11:36 AMواقعا درد آوره سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 503]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن