تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نصيحت كردن در حضور ديگران، خُرد كردن شخصيت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833322025




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مشاهیر ادبی استان کردستان


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : مشاهیر ادبی استان کردستان hosseinmahtab4th October 2009, 07:26 PMمستوره اردلان ماه شرف خانم مستوره‌ اردلان ویا به‌ اختصار مستوره‌ اردلان (زاده ۱۱۸۴ (۱۸۰۵)، درگذشته‌ ۱۲۲۷ (۱۸۴۸).) شاعر، نویسنده‌ و تاریخ‌نگار کرد ایرانی بود. وی در شهر سنندج در غرب ایران چشم به‌ جهان گشود و از شاهزادگان دربار اردلان به‌ مرکزیت سنندج بود. زبان‌های کردی، فارسی و عربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت. همسرش خسروخان اردلان حاکم امارت بود و با مرگ وی امارت اردلان دچار دخالت‌های قاجار شد. با هجوم قاجار به‌ امارت اردلان در سده‌ ۱۹، مستوره‌ همراه با خانواده‌اش به‌ امارت بابان در سلیمانیه‌ کوچ کردند. پسرش رضا قلی‌خان، جانشین خسروخان توسط قاجارها به‌ زندان افتاد. دویستمین سالگرد وی در اربیل در طی جشنواره‌ای به‌ یاد وی برگزار شد پیشینه ابوالحسن بیگ پدر ماه شرف خانم از سوی پدر از خوانین درگزین همدان بود که جد بزرگ آنان قادر نام زمان شاه سلطان حسین صفوی (۱۷۲۲-۱۶۹۳ / ۱۱۳۵-۱۱۰۵) از همدان به سنندج مهاجرت کرده‌است. میرزا عبدالله رونق این مهاجرت را در سال ۱۱۲۰ هـ.ق مطابق ۱۷۰۸ میلادی نوشته‌است، بخش دیگری از درگزینی‌ها به سلیمانیه عراق کوچ کردند و امروز محلهٔ درگزین به نام آنان است. حاج رجبعلی کلانتر جد بزرگ مستوره در زمان احمد خان فرزند سبحان وردی خان مصادف با حکومت نادر شاه (۱۷۴۳-۱۷۴۰ / ۱۱۵۶-۱۱۵۳) مرد با نفوذی در دستگاه حکومت اردلان‌ها بوده‌است. محمد آقای ناظر کردستانی پدربزرگ مستوره یکی از شخصیت‌های بلند مقام بود که پنجاه سال همعصر با چند تن از والیان مسئولیت آرامش داخلی و مرزهای کردستان و دخل و خرج و اداره ولایت را بر عهده داشته و در تمام جنگ‌ها به همراه خسروخان بزرگ به جنگ و پیکار مشغول بوده‌است. زندگی ماه شرف خانم در سال ۱۲۲۶ قمری (برابر با ۱۱۸۴ خورشیدی و ۱۸۰۵ میلادی)، زمان حکومت امان الله خان والی در خانواده اهل فرهنگ قادری در سنندج به دنیا آمد و به تحصیل و تربیتش همت گماشتند و برخلاف سنت دیرین و جاری زمان، ماه شرف خانم را هم سطح با مردان به آموختن علوم متداول زمان تشویق و ترغیب نمودند، دیری نگذشت که این زن توانمند و با استعداد در ردیف ادیبان و سخن سنجان قرار گرفت و در عفت و پاکدامنی و آشپزی و خانه داری و خصایص و صفات خاصهٔ زنانگی جزو زنان مجرب و کارکشته گردید. مستوره با ذوق و قریحهٔ شعریش توانست با سرودن قصائد نغز و غزلیات آبدار با شاعران نامدار زمان خود مقابله کند و در تاریخ نویسی پا به پای مورخین در عرصهٔ وقایع نگاری جلوه نماید. میرزا علی اکبر منشی دیوان غزلیات مستوره را بیست هزار بیت دانسته‌است. میرزا علی اکبر وقایع نگار در شرح حال او می‌نویسد: سزاوار است نام مستوره به خاطر فضل و کمال و خط و ربط و شعر و تاریخ نگاری اش در ردیف زنان برجسته و مورخین نامدار قرار گیرد. ماه شرف خانم در هفده سالگی به اجبار به عقد و ازدواج خسرو خان فرزند امان الله خان بزرگ درآمد. میرزا علی اکبر منشی می‌نویسد: «مستوره چون شأن و شایستگی خود را برابر با مردان روزگار می‌دانست از این مواصلت و مزاوجت امتناع داشت تا اینکه خسروخان پدر و جد او را همراه چند تن از بستگان به زندان انداخت و ابوالحسن بیگ را مجبور به پرداخت جریمهٔ سی هزار تومان نمود و شرط استخلاص آنان را منوط به عقد مستوره نمود، مستوره به ناچار بدین مزاوجت تن در داد و جز تسلیم در مقابل استخلاص پدر و جدش راه دیگری نداشت در حالی که خسرو خان پیش تر با حسن جهان خانم بیست و یکمین دختر فتحعلی شاه ازدواج کرده بود و از او سه پسر به نام‌های رضا قلی خان، امان الله خان و احمد خان و سه دختر به نام‌های خانم خانم‌ها که زن اردشیر میرزا برادر محمد شاه قاجار بود و دیگری عادله خانم همسر حسین خان والی شیراز و سومی آغه خانم داشت. حسن جهان خانم زنی بود ادیب و شاعر و سیاست‌مدار و صاحب قدرت و مسلط بر زندگی خسروخان. مستوره بیشتر اوقات خود را به مطالعه و سرودن شعر و نوشتن تاریخ می‌گذرانید و چون خسرو خان نیز شاعر بود بیشتر او را بدین کار تشویق می‌نمود، رفته رفته مستوره به خسروخان علاقه مند شد. ماه شرف خانم در میان شاعران فارسی زبان با یغمای جندقی ارتباط شعری داشت و با سید عبدالرحیم مولوی که از بزرگان مکتب شعر گورانی است آشنا بود زیرا هر وقت سید عبدالرحیم مولوی به دیدار دوستانش غلامشاخان و رضا قلی خان به سنندج می‌آمد از مستوره نیز دیدن می‌کرد و او را تشویق می‌نمود تا شعر کردی گورانی بگوید. اشعار مستوره به علت پختگی و استحکام و زیبایی در کردستان بابان دست به دست می‌شد، نالی شاعر معروف کرد سورانی سرا در اشعارش ضمن ستایش مستوره با گوشه و کنایه و طنز می‌خواست از حرمت او بکاهد اما برخلاف میلش موجب اشتهار و معروفیت مستوره در شعر و ادب گردید. برخی براین عقیده‌اند که‌ برخی از شعرای سورانی‌سرا به علت اینکه مستوره شعر کردی نمی‌گفت ناراحت بودند و غزلی را سروده به او نسبت دادند به این مطلع: گرفتارم به نازی چاوه‌کانی مه‌ستی فه‌تتانت بریندارم به زه‌خمی سینه‌سوزی تیری موژگانت در منطقه کردستان اردلان تا آن تاریخ و بعدها سرودن شعر کردی سورانی مرسوم نبود. البته‌ برخی آن غزل را از مستوره‌ می‌دانند و آن را نمادی برای درهم شکستن آداب و رسوم مردسالاری آن زمان می‌دانند با سفارش‌هایی که مرتب مرحوم سید عبدالرحیم مولوی در سرودن اشعار کردی به مستوره می‌نمود، بعید به نظر می‌رسد که مستوره از قول و گفته او سرپیچی نموده و شعر کردی گورانی نسروده باشد، بعید نیست که هنوز اشعار کردی‌ای از مستوره در زوایای منازل یا بیاض‌ها و جُنگ‌ها و اوراق پراکندهٔ قدیمی موجود باشد. دوران خوش بختی و آرامش روحی و به قول مستوره روزگار اعتبارش چندان طولانی نبود، زیرا خسرو خان در سال ۱۲۵۰ هـ.ق به عارضه کبدی گرفتار و پس از دو ماه مریضی در سن بیست و نه سالگی درگذشت، مرگ همسر و داغ از دست دادن برادر جوان ناکامش ابوالمحمد که در سن بیست و دو سالگی وفات یافت، علاوه بر اینکه نشاط و شادابی جوانی را از او سلب نمود، ضربات روحی زیادی بر پیکر نحیف و ضعیف او بر اثر دو ماه مریض داری و شب نخوابی، وارد ساخت و او را به سوی انزوا و عزلت و مطالعهٔ کتب دینی و تالیف کتاب عقاید کشانید. مستوره سالیانی را به تنهایی در میان خانوادهٔ جانشینان خسروخان گذرانید. میرزا عبدالله رونق در شرح حال مستوره می‌نویسد: «در سنهٔ ۱۲۶۳ به علت فَترت ولایت، با خویش و عشیرت که یکی از آنها حقیر بود جلای وطن اختیار و در ملک بابان و خاک روم سکونت قرار داده و بار سفر آخرت را در آن مقام گشاده دست اجل گریبان حالش را گرفته بسوی گلشن جنان کشید و در جوار زهرا آرمید.» در یک تذکره شعرای کردی چاپ عراق آمده: «جنازهٔ مستوره را از سلیمانیه به نجف انتقال دادند» ممکن است کلمه‌ای از نوشتهٔ میرزا عبدالله رونق در اینجا ترک و از قلم افتاده باشد و منظور آن باشد: «در جوار زوج زهرا آرمید.» آثار مستوره‌ اردلان چندین کتاب شعر نوشت. تاریخ اردلان او به عنوان یکی از متون شیوای فارسی شناخته شده‌است. اشعار پراکنده‌ای نیز به‌ گویش گورانی زبان کردی از او بجا مانده‌است. آثار مستوره عبارت‌اند از: ۱- دیوان اشعار [۳] که به فارسی سروده شده و در حدود دو هزار بیت است و سه بار به چاپ رسیده‌است، چنانکه چاپ اولش در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به همت حاج شیخ یحیی معرفت»اعتضاد الاسلام«و اسدالله خان کردستانی در تهران انجام گرفته، چاپ دوم به کوشش احمد کرمی سلسله نشریات»ما«در سال ۱۳۶۳ در تهران. چاپ سوم به وسیله آقای صدیق صفی زاده بوره که یی که بیست غزل کردی سورانی را به نام مستوره در پایان اشعار فارسی بدان افزوده که جز یک غزل منسوب فوق الذکر بقیهٔ اشعار برای مردم کردستان ناآشنا و فاقد اعتبار علمی و تحقیقی است. ۲- تاریخ اردلان:[۴] این کتاب معروفیت و ارزش علمی و اجتماعی مستوره را دو چندان نموده زیرا تا اواخر قرن نوزدهم میلادی در تمام خاورمیانه در عرصهٔ تاریخ نویسی خصوصا کردشناسی در میان زنان جز مستوره کسی به این کار نپرداخته‌است، این اثر ارزشمند در سال ۱۹۴۷ میلادی مطابق ۱۳۲۶ شمسی به وسیله مرحوم ناصر آزادپور در سنندج به چاپ رسید. ۳- عقاید مستوره: این کتاب که رسالهٔ کوچکی از عقاید مستوره در مذهب اهل سنت شافعی است بر ارزش شخصی و عقاید دینی وی می‌افزاید و به جرات می‌توان گفت در میان زنان تا این زمان کسی به چنین تالیفی نپرداخته‌است. در زمستان ۸۵ در اربیل عراق کنگره بزرگداشت مستوره اردلان برگزار شد و در آنجا ده کتاب منتشر شد. کتاب مستوره برگهایی از تاریخ سر به مهر نوشته جمال احمدی آئین و ترجمه کردی آن از عدنان برزنجی و کتاب شرعیات مستوره با تصحیح جمال احمدی آئین و مقدمه نوید نقشبندی و ترجمه کردی آن از نوید نقشبندی از این کتابها بود. hosseinmahtab4th October 2009, 07:36 PMعلی اشرف درویشیان کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) در کرمانشاه به دنیا آمدم. سوم شهریور ماه 1320 خورشیدی؛ در کوچه علاقه بندها. نزدیک تیمچه ملاعباسعلی، پشت سرباز خانه شهری. پدرم آهنگر بود؛ اُسا سیف الله. در گاراژ. دکانش را از دست داد. با عموهایم دعوایش شد و آن ها از دستش درآورند. ناچار شاگرد شوفر شد. باغبان شد. قصاب شد. بقال شد و چند جور کار دیگر. بعد که ما بزرگ شدیم و من معلم شدم، خانواده هفت نفری را به عهده من گذاشت و فرار کرد به شیراز. به حافظ و سعدی عشق می ورزید. مدتی هم قاچاقچی شد و به زندان افتاد که در کتاب آبشوران و سال های ابری نوشته ام. عاقبت هم در شیراز ، در غربت مریض شد و در کرج مرد. مادرم زهرا سیگار قلم می زد. البته من یادم نیست. اما هر وقت چشم هایش درد می کرد و ناراحتش می کرد، می گفت که مربوط به سیگار قلم زدن است. مادربزرگم خیاط بود. مشتری ها از سراسر کرمانشاه برای او کار می آورند. مادرم مدتی کلاش ( گیوه ) می چید. بعد از مادربزرگم خیاطی یاد گرفت و خودش خیاطی می کرد. خیلی از زندگی ام را در آبشوران نوشته ام. در سال های ابری نوشته ام. در فصل نان نوشته ام. در همراه آهنگ های بابام نوشته ام. اولین کسی که مرا با افسانه ها و قصه های عامیانه آشنا کرد، مادربزرگم بود. حتی او بود که با وجود بی سوادی مرا با نام صادق هدایت آشنا کرد. او یکی از داستان های صادق هدایت را از بر بود و برای من می گفت. نمی دانم این داستان را از کجا شنیده بود. داستانی به نام " طلب آمرزش". دایی بزرگم ریخته گری داشت و من شش سال داشتم که به دکان او می رفتم و شاگردی می کردم. ناپدری مادرم بنّا بود. دایی کوچکم کارگر شرکت نفت کرمانشاه بود. عموهایم، آهنگر و آشپز و بستنی فروش دوره گرد بودند. عموی بزرگم کبابی داشت. پدربزرگم پیله ور بود و خر کوچکی داشت. وقتی به دوازده سالگی رسیدم، کودتای 28 مرداد شاه پیش آمد و من برای افسرها و سرهنگ های توده ای که تیرباران شدند، گریه کردم. بیشتر اوقات خانه به دوش بودیم. در بیشتر محله های کرمانشاه کرایه نشینی کرده ایم. از آن جمله، محله های سرتپه، چنانی، تیمچه ملاعباسعلی، گذر صاحب جمع، در طویله، لب آبشوران، سنگ معدن، علاف خانه، وکیل آقا و ... به این خاطر است که در سال های ابری آن همه از خانه کشی و کرایه کشی نوشته ام و هرچه هم بنویسم باز دلم از آن رنج ها سبک نمی شود.... برای تامین مخارج خانه و خرج تحصیلی ام کار می کردم. شاگرد بنایی، شاگرد آهنگری، شاگرد مغازه های مختلف و ...یک وقت هم من و پدرم هر دو شاگرد یک آهنگر شدیم. زمانی هم باربری و حمالی می کردم و استخوان هایم در زیر بارهای سنگین، صدا می کرد... کلاس چهارم ابتدایی بودم که کتاب امیرارسلان را خواندم. البته پدر و مادرم نگذاشتند فصل آخرش را بخوانم چون عقیده داشتند که آواره در ِ خانه ها می شویم. در حالی که واقعا همیشه آواره بودیم. من دزدکی و دور از چشم آن ها فصل آخر کتاب را هم خواندم... در سال 1335 که به دانشسرای مقدماتی کرمانشاه رفتم روز به روز علاقه ام به مطالعه بیشتر می شد. کتاب برایم از نان واجب تر شده بود. پدرم که می دید من هرچه درآمد دارم به کتاب می دهم از دستم عصبانی بود... همزمان در دانشسرایعالی تهران در رشته مشاوره و راهنمایی و در دانشگاه تهران در رشته روان شناسی تربیتی درس می خواندم و در هر دو رشته تا فوق لیسانس ادامه دادم. در تابستان 1350 در کرمانشاه به خاطر فعالیت های سیاسی و نوشتن مجموعه داستان " از این ولایت" دستگیر شدم. پس از هشت ماه آزاد شدم و دو ماه بعد دوباره در تهران دستگیر شدم و به هفت ماه زندان محکوم شدم. از شغل معلمی منفصل و از دانشگاه اخراج شدم. بار سوم در اردیبهشت 1353 دستگیر و به یازده سال زندان محکوم شدم در حالی که سه ماه بود ازدواج کرده بودم. در آبان ماه 1357 با انقلاب مردم ایران از زندان بیرون آمدم. پسرم بهرنگ نوزده سال و دانشجوی شیمی است. دخترانم گلرنگ و گلبرگ دانش آموز دبیرستان هستند. همسرم شهناز هم دبیر زبان است و با هم بار سخت زندگی را به دوش می کشیم. کتاب‌شناسی مجموعه داستان‌ها سال های ابری از این ولایت از ندارد تا دارا آبشوران درشتی شب آبستن است همراه آهنگ‌های بابام فصل نان هميشه مادر(منتشر نشده) داستان‌های کودکان گل طلا و کلاش قرمز ابر سیاه هزار چشم رنگینه رمان‌ها سلول ۱۸ سال‌های ابری برای کودکان و نوجوانان روزنامه دیواری مدرسه ما کی برمی گردی داداش جان آتش در کتابخانه بچه‌ها دیگر آثار کتاب بیستون (جنگ) چون و چرا داستان‌های محبوب من سی و دو سال مقاومت در زندان‌های شاه: خاطرات صفر خان (صفر قهرمانیان) افسانه‌ها و متل‌های کردی فرهنگ افسانه‌های ایران (مجموعه ۲۰ جلدی با همکاری رضا خندان مهابادی) داستان‌های محبوب من (نقد و بررسی داستان‌های ایران، ۷ جلد- جلدهای ۱ تا ۵ با همکاری رضا خندان مهابادی) واژه نامه گویش کرمانشاهی خاطرات صفرخان (صفر قهرمانی) یادمان صمد (صمد بهرنگی) آثار در دست انتشار عقاید و رسوم مردم کرمانشاه (از انتشارات اشاره) همیشه مادر (از انتشارات چشمه) قصه آن سال‌ها (از انتشارات چشمه) داستان‌های تازه داغ (از انتشارات چشمه) داستان‌های کوتاه کردی (از انتشارات چشمه) hosseinmahtab22nd October 2009, 10:04 AMمحمد قاضی کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند محمد قاضي در ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ در شهر مهاباد ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در زادگاه خود و تحصيلات متوسطه و دانشگاهي را در تهران در رشته حقوق در سال 1318 به پايان رسانيد. در طول سا لهايي كه به مشاغل مختلف مشغول بود به شعر گفتن و ترجمه مي پرداخت. از سال 1352 با كانون پرورش قكري كودكان و نوجوانان همكاري و به ترجمه كتابهايي در اين زمينه پرداخت.نخستين ترجمه قاضي , كلود ولگرد اثر ويكتور هوگو در سال 1317 منتشر شد. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : قاضي علاوه بر كارهاي اداري به شعر گفتن و ترجمه نيز مي پرداخت ولي خود اومعتقد بود كه ؛؛ من پيش از پرداختن به كار ترجمه , شعر هم مي سرودم, اما صادقانه اين احساس به من دست داده بود كه من هر چه شعر بگويم , هيچ وقت يك شاعر طراز اول نخواهم شد , اين اميد را داشتم كه اگر بهترين مترجم نيز نشوم روزي در صف مترجمان خوب و عامه پسند قرار خواهم گرفت و من مترجم خوب و بنام بودن را بر شاعر بد و يا حتي متوسط بودن ترجيح مي دادم. د والدين و انساب : پدر قاضي ملا و پيش نماز بود و به گفته خودش مادري سخت متعصب و مقيد به سنن آباء و اجدادي داشت. نام پدرش , ميرزا عبد ا لخالق قاضي , فرزند حاجي شيخ جلال , امام جمعه شهر مهاباد بود و مادرش آمنه دختر عموي پدرش بود. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : قاضي درپنج سا اگي پدر خود را از دست داد و مادرش نيز پس از مرگ همسر , او و تنها خواهرش را ترك كردو با يكي از خوانين منطقه به نام فيض الله بيگي , ازدواج كرد. محمد دوران كودكي را تحت سرپرستي مادر بزرگش در روستاي چاغرلو گذراند ولي از هفت سالگي به مهاباد رفت وتحت سرپرستي قاضي علي , پدر زنده ياد قاضي محمد -قهرمان قرار گرفت. تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد قاضي در دبستان سعادت مهاباد به تحصيل پرداخت. او در سال 1307 , دبستان را به پايان رساند وشاگرد اول شد, اما چون در آن زمان مهاباد داراي دبيرستان نبود , براي مدتي از تحصيل باز ماند. در سال 1308 به نزد عمويش دكتر جواد قاضي آمد و در دبيرستان دارالفنون به تحصيل پرداخت. در سال 1315 ديپلم خود را در رشته ادبي دريافت كرد و در همان سال وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد. قاضي در سال 1318 در همين رشته فارغ التحصيل شد. خاطرات و وقايع تحصيل : قاضي علا قمند بود كه براي تحصيل به دانشكده ادبيات رفته و در آنجا نام نويسي كند , ليكن اين امر به دليل مخالفت عمويش تحقق نيافت و وي ناچار وارد دانشكده حقوق شد. از جمله خاطرات خوش قاضي در دوران دانشجويي و افسري ارادت و آشنايي گرمي بود كه با شاعره ارجمند خانم پروين اعتصامي داشت. فعاليتهاي ضمن تحصيل : قاضي در مهاباد شاگردعبد الرحمن گيو كه از كردستان عراق به مهاباد آمده بود شد تا نزد او به كاري مشغول شود. به گفته خود قاضي , پايه هاي فن ترجمه زبان فرانسه و عشق به ترجمه در كنار گيو , در نهادش جان گرفت. همسر و فرزندان : در فروردين سال 1342 قاضي با دختري گيلاني به نام فاطمه ازدواج كرد ولي او هميشه وي را ايران صدا مي كرد. وقايع ميانسالي : قاضي در روز چهارم تير ماه سال 1342 براي معالجه قلب همسرش عازم لندن شد و اين عمل با موفقيت انجام شد ولي پزشكان از انجام عمل ديگري بر قلب همسرش در آينده خبردادند كه حداقل مي بايست با يك فاصله چند سا له از عمل اول انجام مي گرفت , در سال 1347 براي انجام عمل دوم آماده اعزام به لندن بود كه همسرش بدرود حيات گفت. در تابستان 1345 به اتفاق برادران مادريش سفري به اروپا كرد كه در اين سفر به ياد ماندني او با نويسنده مشهور آن زمان , بزرگ علوي كه در برلين زندگي مي كرد , ملاقات نمود. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : قاضي همزمان با تحصيل در دانشگاه تهران , در اداره بايگاني وزارت امور خارجه به صورت پاره وقت مشغول به كار گرديد و پس از به پايان رساندن خدمت سربازي همزمان با ورود متفقين به ايران و فرار رضا شاه , در اداره بودجه اقتصادي وزارت دارايي به كار پرداخت. در اداره تصفيه املاك واگذاري به سمت رييس دفتد دكتر رضا كاوياني مدير كل كارگزيني وزارت دارايي منصوب گرديد و بعد از آن مامور اداره جيره بندي قند و شكر و چاي تهران شد. همچنين چند ماهي نزد دوستش محمد علي مفرح در بانك صادرات كار كرد و پس از آن به عنوان مترجم در شركت كامپاكس نزد آقاي انوشيروان به فعاليت پرداخت. فعاليتهاي آموزشي : در اواسط سال 1352 به پيشنهاد سيروس طاهباز مدير انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان همكاري با اين كانون را شروع كرد و به ترجمه كتابهايي در اين زمينه پرداخت. آثار ترجمه از آثار مهم ترجمه‌شده توسط محمد قاضی می‌توان از این کتب نام برد: جزیره پنگوئن‌ها (اثر آناتول فرانس) چهل روز موسی داغ اثر فرانتز ورفل (ترجمه‌شده در ۱۳۷۳ خ.) درد ملت (ترجمه به همراه احمد قاضی از رمان کردی «ژانی گه‌ل» نوشته ابراهیم احمد) دن کیشوت اثر میگل د.سروانتس (ترجمه‌شده در ۱۳۳۶ خ.) زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس شازده کوچولو، سنت اگزوپری، ۱۳۳۳ خ. صلاح‌الدین ایوبی اثر آلبر شاندور. قلعه مالویل کمون پاریس مسیح بازمصلوب نان و شراب (اثر اینیاتسیو سیلونه) آخرین روز یک محکوم آدم‌ها و خرچنگ‌ها آزادی یا مرگ ایالات نامتحد (اثر ولادیمیر پوزنر) باخانمان بردگان سیاه پولینا چشم و چراغ کوهپایه آناماریا ماتوته) تاریخ ارمنستان تاریخ مردمی آمریکا (هاروی واسرمن) خداحافظ گری کوپر (رومن گاری) داستان کودکی من در زیر یوغ (اثر ایوان وازوف) در نبردی مشکوک زن نانوا ساده‌دل از ولتر، ۱۳۳۳خ. سپیددندان (جک لندن)، ترجمه در ۱۳۳۱ خ. سرمایه‌داری آمریکا سگ کینه‌توز سمرقند شاهزاده و گدا اثر مارک تواین، ترجمه ۱۳۳۳ خ. غروب فرشتگان اثر پاسکال چاکماکیان فاجعه سرخپوستان آمریکا کرد و کردستان، نوشته واسیلی نیکیتین کلود ولگرد (اثر ویکتور هوگو)، ترجمه در ۱۳۱۷ خ. کلیم سامگین (اثر ماکسیم گورکی) کوروش کبیر اثر آلبر شاندور ماجراجوی جوان مادر (اثر ماکسیم گورکی) مادر (اثر پرل باک) درباره مفهوم انجیل‌ها (اثر کری ولف) تالیف خاطرات یک مترجم سرگذشت ترجمه‌های من قاضی در سحرگاه چهارشنبه ۲۴ دی‌ ۱۳۷۶ در بیمارستان دی در سن ۸۴ سالگی در خیابان ولی‌عصر تهران درگذشت. همسر وی که «ایران» نام داشت پیش از او درگذشته‌بود. با اینکه قاضی سال‌ها در تهران (خیابان عباس‌آباد) ساکن بود ولی او را در مهاباد به‌خاک سپردند. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11564]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن