واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: بسياري از اين مهاجران با فروش همه امكانات زندگي خود در كشورهايشان راهي آمريكا شده اند و با اين وضعيت اكنون احساس مي كنند كه ديگر قادر به بازگشت به كشورشان نيستند و همين موضوع باعث شده تا بيش از پيش مورد سوء استفاده قرار گيرند. خبرنگار ايرنا در نيويورك در گفت وگويي با پروفسور ديويد رچلف از اساتيد آمريكايي كه طي 28 سال گذشته پژوهش هاي زيادي در زمينه حقوق مدني و زندگي كارگران در آمريكا به عمل آورده و كتاب ها و مقالات زيادي از او به چاپ رسيده، پرسد كه آيا رقمهايي كه از شمار مهاجران غيرقانوني در آمريكا ذكر مي شود ، مي تواند درست باشد؟ استاد دانشگاه مك اليستر ايالت مينه سوتا جواب داد: اين افراد به دليل غير قانوني بودنشان ، نامشان در دفاتر رسمي به ثبت نرسيده است و به همين دليل مشكل مي شود تخمين درستي از جمعيت آن ها به دست داد. وي كه مدرس مباحث آينده نهضت كارگري و مهاجرت و قوميت در تاريخ آمريكا است ، افزود: از طرفي هم پژوهش هاي دقيق آكادميك زيادي در مورد تاثيرات بحران سه ساله اخير اقتصادي در جابجايي مهاجران اين كشور صورت نگرفته كه بدانيم مثلا چه در صدي از اين مهاجران به دليل شرايط بد اقتصادي مجبور به ترك كشور و رفتن به كشورهايي با شرايط اقتصادي مساعد تر شده اند و يا اين كه چه در صدي در اين سه سال با توجه به همين شرايط اقتصادي تصميم به آمدن به آمريكا گرفته اند. اين استاد آمريكايي با اين توضيح كه من تعبير مهاجران غيرمستند را به غير قانوني ترجيح مي دهم، گفت: با نگاهي به يك دوره تاريخي در آمريكا كه مشابهت هاي زيادي با وضعيت حاضر داشته ، يعني بحران عظيم آمريكا در دهه 1930، مي بينيم كه مردان و زنان سفيد پوست اين كشور در آن زمان در اثر بيكاري هاي دراز مدت كم كم حاضر به قبول كار هاي سطح پايين تر از قبيل كار در مزارع، خدمات خانگي و كارهاي ارزان قيمت كارخانه اي شدند كه پيش از آن از قبول آن سر باز مي زدندو مي گذاشتند آفريقايي تبار هاي آمريكايي و ساير مهاجران آن ها را انجام دهند. رچلف اظهارداشت: در نتيجه يكي از پيامد هاي اين شكست اين خواهد بود كه كارگران سفيد پوست بيكار كم كم به سراغ كارهايي مي روند كه زماني آن ها را رد مي كردند. وي گفت:از طرفي محققين نشان داده اند كه مهاجران اعم از مستند و غير مستند با پرداخت ماليات، دادن اجاره مسكن، خريد غذا و غيره به رشد و تحول اقتصادي در جامعه كمك شاياني مي كنند و در نتيجه اگر قرار باشد كه مهاجران غير مستند مجبور به ترك كشور بشوند اين عناصر مهم اقتصاد ما يعني ماليات ها، خريد مايحتاج، اجاره مسكن و كسورات مربوط به دوران بازنشستگي صدمه محسوسي خواهد خورد. اين استاد آمريكايي افزود: اما متاسفانه بايد بگويم باوجود همه اين ملاحظات ودلائل اقتصادي در ارتباط با تاثير مثبتي كه مهاجران مستند و غيرمستند در اقتصاد كشور دارند، امكان اين كه كنگره لايحه اصلاح قوانين مهاجرتي را به تصويب برساند كم است. رچلف گفت:متاسفانه گرايش هايي از قبيل بيگانه ترسي، بومي گرايي ، نژاد پرستي، ترس و خشم همراه با فرصت طلبي هاي سياسي در آمريكا، نيرومندتر از آن هستند كه به استدلال هاي منطقي مجال پيروزي بدهند. وي اظهارداشت: اما در عين حال همچنان اميدوارم كه تلاش براي حمايت از حقوق مهاجران همگام با تلاش هاي مر بوط به حقوق مدني و كارگري در اين كشور به آنچنان نيروي ترقي خواهانه شاياني مبدل شود كه در نهايت بتواند به اصلاحات جامعي در رابطه با قوانين مهاجرتي بيانجامد اما متاسفانه ما تا آن زمان فاصله زيادي داريم. اين استاد آمريكايي در جواب اين سووال كه چه كسي از شكست اين لايحه بيشترين نفع را مي برد؟ گفت: تاريخ نشان مي دهد كه درست بر خلاف ظواهر امر و منطق هاي مورد اشتراك در جامعه امروزي ، زماني كه مهاجران و كارگران رنگين پوستي وجود دارند كه اجازه مي دهند تا اين اندازه مورد استثمار قراربگيرند، لطمه اش به كارگران سفيد پوست هم مي خورد . وي توضيح داد : به اين دليل كه كارفرمايان اين فرصت را غنيمت شمرده و سطح دستمزدها را پايين تر مي آورند، روند استخدام هاي دائمي را به استخدام هاي هر از گاهي و متكي بر كار مهاجران بدل مي كنند و استاندارد ها را براي همه كارگران پايين تر مي آورند بنا بر اين اگر جو قانونمداري سيستم مهاجرت را در بر نگيرد مهاجران چه قانوني و چه غير قانوني هردو در معرض استثمار قرارمي گيرند و همه شان در خطر خواهند بود. اين استاد آمريكايي تصريح كرد: به زبان ساده تر هرچه كارگران در خطر بيشتري قرار بگيرند كارفرمايان سود بيشتري مي برند و به نيروي كار ارزان يعني نيروي كاري كه قادر به دفاع از خود نيست دسترسي بيشتري پيدا مي كنند، نيروي كاري كه مي توان آن را به كار سنگين تر وادار كرد و دستمزدش را به زير سطح استاندارد ها پايين آورد و نتيجه اين مي شود كه حالا مي بينيم يعني ثروت مندها ثروتمند تر مي شود. خبرنگار ما از اين استاد آمريكايي پرسيد: با رقيب نيرومندي مثل چين در دنياي اقتصاد به نظر شما آيا آمريكا هنوز قادر خواهد بود به استيلاي اقتصادي خود در جهان ادامه بدهد؟ رچلف جواب داد: من تصور نمي كنم كه ديگرتعبيري مثل استيلاي اقتصادي در جهان در سطح ملت ها معنايي داشته باشد. بخش عمده نيروي هاي مورد استثمار در چين براي شركت هاي سهامي آمريكايي مثل والمارت و غيره كار مي كنند. وي گفت:عمده شركت هاي سهامي، شركت هاي چند مليتي هستند و پيوند و وفاداري چنداني به سرزمين مادري خود ندارند .اين احتمال هنوز هست كه آمريكا بتواند استيلاي نظامي خود را حفظ كند و از آن براي كمك به شركت هاي سهامي كه ريشه اي آمريكايي دارند استفاده كند اما اين تلاش ها لزوما نخواهند توانست ايالات متحده اي ها ( اين اصطلاحي است كه من به آمريكايي ها ترجيح مي دهم و دليل آن هم اين است كه آمريكا به يك قاره اطلاق مي شود و هم ما را و هم كشورهاي جنوب و شمال اين قاره را در بر مي گيرد) به طور عام و طبقه كارگر اين كشور به طور اخص كمكي برسانند. اين استاد آمريكايي گفت: تركيبي از ويژگي هايي مثل جهاني شدن و ليبراليسم نو ، سازوكار هاي كليدي اقتصاد و شيوه هاي اداره كشور ها را عميقا دگرگون كرده است. وي افزود: با سودبري هاي بيشتر سرمايه داران و ضعيف تر شدن كارگران طبقه به عامل تعريف كننده مشخص تري در جامعه تبديل مي شود يعني كم كم اين كه آيا تو يك كارگر هستي برجسته تر مي شود تا اين كه آيا چيني و يا ايالات متحده اي هستي. Professor Peter Rachleff اروپام 2253 **360
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]