تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815621660




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ديوارها و درختان، تنها براي گوش هاي شنوا سخن مي گويند


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 ديوارها و درختان، تنها براي گوش هاي شنوا سخن مي گويند
ديوارها و درختان، تنها براي گوش هاي شنوا سخن مي گويند   نويسنده: مهندس اميرحسين افراسيابي (1)   در اين يادداشت کوشيده ايم تا با رعايت اصول مباحث نظري، عناصر و عوامل موثر در کيفيت سيما و منظر شهر را طبقه بندي و تا حدي سازمان دهي کنيم تا (در حاشيه ي همايش سيما و منظر شهر) بتواند پايه و آغازي باشد براي تجزيه و تحليل مفصل تري در مورد شهرمان. در مباحث شهري، آن جا که صحبت از فيزيک يا جنبه هاي ديداري شهر باشد، سه لايه را مي توان مشخص کرد: منظر (عناصر و عوامل طبيعي)، شالوده (تأسيسات زيربنايي) و سيما (نماي ظاهري بناها). * اين جا منظور ما از منظر، دودسته از عناصر و عوامل طبيعي است. * يک دسته آن ها که پس از اشغال طبيعت به منظور ايجاد سکونت، درون شهرهامان يا در کنار آن ها حفظ کرده ايم يا نتوانسته ايم حذفشان کنيم. از اين دسته مي توان رودخانه ها، کوه، جنگل و يا در مقياس کوچک تر، درخت، صخره و نظاير آن را نام برد. نمونه هاي بارز آن، کوه صفه و زاينده رود خودمان اند که خوشبختانه هيچ يک را نمي توانيم حذف کنيم، هر چند در خراب کردن چشم انداز اولي مي کوشيم و بر قامت دومي لباس تصنع پوشانده ايم. * دسته ي دوم فضاهايي است که خود براي نزديک شدن به طبيعت و دلپذيرتر کردن زندگي شهري ايجاد مي کنيم، مانند پارک ها و فضاهاي سبز و مادي ها (در شهر اصفهان که علاوه بر کارکرد آبياي در حفظ درختان کوچه ها و پاکيزگي و خنکي هواي محله ها تأثيري به سزا داشته اند). * مراد از شالوده يا تأسيسات زيربنايي، خيابان ها، کوچه ها و متروهايند، و آن بخش از شبکه هاي تأسيساتي که به نحوي در منظر شهر موثرند. * سيما همان حجم ديدني يا پوسته ي ظاهري بناهاي شهر است که شايد بيش ترين تأثير را در کيفيت سيما و منظر شهر داشته باشد. دست اندرکاران تبليغات تجاري، فرهنگي و سياسي، لايه ي ارتباط و اطلاع رساني در فضاهاي عمومي را به اين سه لايه اضافه مي کنند. يعني علاوه بر تأثير خاص هر يک از اين لايه ها که مي توان تعبير به نوعي اطلاع رساني يا پيام غير مستقيم کرد، فرض لايه ي چهارم، از اصل براي اين منظور، يعني اطلاع رساني است. حس ساکن بودن و تعلق داشتن از طريق بده - بستان و تعاملي است که لايه هاي ذکر شده با يکديگر و با انسان دارند. چنان که گفتيم، هر يک از اين لايه ها پيام خاص خود را منتقل، و به نوعي، اطلاع رساني مي کنند. مي توانيم اين اطلاع رساني را به طريق زير تقسيم بندي کنيم: 1. پيام هاي طبيعي: منظور از اين نوع پيام، اطلاع رساني توسط انسان نيست، بلکه پيام ذاتي طبيعت است و متعلق به لايه ي منظر است. وزش نسيم از لابه لاي شاخ و برگ درختان سرسبز و ترنم جويبار حاوي پيام هاي شادي آفرين و زندگي بخش طبيعت است. چنان که مادي ها و رودخانه هاي خشک و بي آب، درختان پژمرده، تشنه و يا آفت زده، پيام يا حتي حس ناخوشايند مرگ را القا مي کنند. البته گاهي (يا هميشه) ما خود چنان خشک و تشنه ايم که اين منظره ها را نمي بينيم يا بديهي مي انگاريم. 2. پيام هاي پنهان (غيرمستقيم): اين پيام ها به دو لايه ي شالوده و سيما تعلق دارند و از نظر شکل، ماتريال، جايگاه و مقياس، داراي حالتي بسته اند. اين جا عرصه ي جولان معماران و طراحان شهري است و موضوعش انبوه ساخت و سازها و تأسيسات زيربنايي است. مردم از بناها انتظار دارند، علاوه بر انجام کارکردشان، قصه اي را بيان کنند. کاراکتر يک بنا بر خلق و خوي استفاده کننده تأثير مي گذارد. همين طور يک ميدان يا يک خيابان. پيام غيرمستقيم است که مشخص مي کند يک فضا خوش آيند يا ناخوش آيند است، رو به سمت و سوي آينده دارد يا سنت گرا است. 3. پيام هاي آشکار (مستقيم) که کارکرد لايه ي چهار مند: هر شکلي از اطلاع رساني که کارکرد اصلي اش رساندن پيام باشد، جزء اين دسته است. به عنوان مثال، براي اين دسته از اطلاع رساني، مي توان از رگلام هاي روي نماي ساختمان، تخته اعلانات، تابلوهاي راهنما و دکل هاي آگهي نام برد. نياز به اطلاع رساني، چهارمين لايه ي طراحي شهري را از اهميت خاصي برخوردار کرده است که مي تواند در زندگي شهري و سيماي و منظر شهر تأثير مثبت يا منفي داشته باشد. هنگامي که از سيما و منظر شهري سخن مي گوييم، با همين لايه ها و پيام هايشان سروکار داريم و چگونگي آن ها است که زيبا بودن، دوستانه بودن و با طبيعت هماهنگ بودن سيما و منظر شهر را تضمين يا انکار مي کند. پيام شماره ي 1 يا پيامي که از طبيعت دريافت مي کنيم، زماني مثبت و در رشد شادي و غناي زندگي موثر است که ما شناخت مکان از يک سو و احترام به طبيعت را از سوي ديگر آموخته باشيم. به گفته ي کريستين نوربرگ - شولتز، "کار بنيادين معماري دريافتن "استعداد" مکان است (2)" آنگاه که ما سواحل زاينده رود، يعني مکاني يگانه براي تفريح، استراحت، استفاده از طبيعت و ... را با مراکز خريد لوازم خانگي، فرش، لوستر و پاساژ و مجتمع تجاري و نظاير آن اشغال مي کنيم، يعني توانايي شناخت مکان را نداريم. و اين کار، يعني استقرار مراکز خريد و فروش در ساحل زاينده رود، که صرفاً برآمده از تسلط سودجويان بر شهر ما است، علاوه بر آن که طبيعت پيامي را، که قرار بوده از لايه ي منظر دريافت کنيم، دگرگون و نزديک به پيام شماره ي 3 کرده است، امکان نفس تازه کردن را هم از شهر گرفته است. نسيمي که در دوران کودکي من هواي تازه و خنک رودخانه و بيشه ها را به محله هاي کم درخت و کم آب شهر مي رساند بين ساختمان هاي بلند دو سو زنداني شده است. به اين که بيشه هاي طبيعي را تبديل به پارک هايي مصنوعي کرده ايم، شايد ايراد زيادي وارد نباشد، اما مي توانستيم بيشه ها را با حفظ ويژگي هاي طبيعي شان، از طريق ايجاد دسترسي ها و نقاط توقف متواضعانه قابل استفاده کنيم. نه اين که علاوه بر ايجاد حوض و فواره و عناصر مصنوعي ديگر، بنا کنيم به احداث انواع ساختمان ها در پارک و به اين کار هنوز هم ادامه دهيم. رودخانه ي دوران کودکي من هم، حتي در سال هاي کم آبي، حال و هواي ديگر داشت. نيزارها و تالاب هايي که آب پيچيده و رقصان از ميانشان مي گذشت جدا از بيشه ها نبودند. در واقع کل مجموعه معناي ديگري داشت: پل هايي که گويي رودخانه را فصل بندي کرده اند، پياده روهاي دو سو و حتي مزرعه هايي که گاه به گاه اين جا و آن جا در بستر رودخانه فرش سبزشان راگسترده بودند و زمين هاي شني مسطح و آفتاب گير که گازرها با پرده ها و سفره هاي قلمکار گسترده بر آن، آخرين لکه هاي رنگ را بر اين تابلوي بي آغاز و انتها مي گذرادند. اين همه بود تا اين که مرحوم "فايل"، شهرساز شرکت آلماني "ککس" يک پروفيل از رودخانه ترسيم کرد که بر اساس آن عرض رودخانه که همه جا در يک سطح قرار مي گرفت، 100 متر بود با و ديواره ي شيب دار سنگي در دو سو، کف سنگ فرش شده و آبي کم عمق اما فراگير به رودخانه را چند برابر بزرگ تر از آنچه بود نشان مي داد (عين خارج!!)، اما نيزارها و پيچ و خم ها، گرداب ها و تالاب ها خبري نبود، چنان که حالا هم نيست. در ارتباط با پيام شماره ي 2، از يک سو با پوسته ي ظاهري يا حجم بناها سروکار داريم و از سوي ديگر با نحوه ي قرار گرفتن آن ها در مکان و ارتباطشان با يکديگر (از طريق خيابان ها و کوچه ها) و با مکان يا طبيعت (فضاي سبزو عناصر طبيعي ديگر مانند رودخانه، کوه، جنگل و نظاير آن که ممکن است درون شهر يا در کنار شهر قرار داشته باشند). پوسته ي ظاهري، مرز ميان بيرون يا عرصه ي عمومي و درون يا عرصه ي خصوصي است. علاوه بر اين، درحالي که پوسته ي هر بنايي محافظ فضاي درون و عرصه ي خصوصي است، گروه هايي از پوسته ها، با هم (و همراه با عناصر طبيعي موجود در کنارشان) شکل دهنده ي فضاي محله و شهرند. اين همه به اين معني است که در کنار طراحي شهري، پوسته ي بناها تعيين کننده ي کيفيت سيما و منظر شهر هستند. در واقع، معماري با سطوح بسته (ديوارهاي بيروني) و بازش (پنجره ها) وارد نوعي مکالمه بده - بستان با شهر مي شود، که مانند هر مکالمه و بده - بستان ديگري مي تواند خوشايند يا نامطبوع باشد. به گفته ي الاين دِ بوتون (در معماري شانس، ص 79) "بناها سخن مي گويند - آن هم از درون مايه هاي آشکار و قابل ديدن. از مردم سالاري يا اشرافيت مي گويند، از تکبر يا گشاده رويي، از مهمان نوازي يا ارعاب و از ميل به آينده يا حسرت از گذشته مي گويند". (3) يعني معماري يک بنا مي تواند متواضع، انساني و دعوت کننده باشد يا برعکس. (عمارت عالي قاپو، که شايد در ميان کاخ ها متواضع ترين و مردمي ترين باشد، به نوعي هشدار دهنده است. انگار که بالابلندي سردر و ستون هايش مي گويند: "اين جا جاي هر کسي نيست." يا آن مصراع معروف قلندران: "سرزده وارد مشو، ميکده حمام نيست") به همين گونه بنايي امروزي که تقليدي از معماري سنتي است، حسرت و افسوس نسبت به روزگار گذشته و بي توجهي به زمان حاضر را القا مي کند. و اين همه خالي از تأثيرات خوب يا بد اجتماعي بر شهروندان و ايجاد حس علاقه يا بيزاري نيست. پيام شماره ي 3 تابلوهاي اعلانات، شعارها، بنرها، تصويرهاي تبليغاتي فرهنگي، سياسي و يا تجاري را در بر مي گيرد. اين جا وارد بحث نمي شويم، تنها يادآوري مي کنيم که اين لايه نياز به طراحي و جانمايي دقيق دارد. در اين يادداشت مختصر، کم و بيش فهرست وار، عوامل موثر در کيفيت سيما و منظر شهر را برشمرديم. براي روشن شدن بحث، اين عوامل را به لايه ها و تاثيراتشان بر سيما و منظر ر ا به پيام ها تعبير کرديم. هر يک از اين لايه ها مي تواند موضوع بحث مقاله ي مفصلي باشد که اميدواريم در آينده اي نه چندان دور فرصتش به دست آيد. پي نوشت:   1- کارشناسي ارشد معماري از دانشگاه تهران، تحصيلات تکميلي معماري در دانشگاه AA لندن 2-The Phenomenon of Place", Christian Norberg-Schulz, in "Designing Cities, Critical Readings in Urban design", edited by Alexander R Cuthbert, Blackwell, Oxford, 2003, pp. 116-127. ترجمه ي اين مقاله به زودي در ماهنامه "دانش نما" منتشر خواهد شد. 3- Alain de Botton, Architectuur van het geluk, p. 79   منبع: دانش نما شماره پياپي ‍‍180-179  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 448]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن