محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829481524
اسراييل مدعي برتري در خاورميانه (5)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اسراييل مدعي برتري در خاورميانه (5) نويسنده: جيمز پتراس ترجمه: غدير نبي زاده گفت و گوهاي «صلح» با هدف جنگ احتمال اينكه دولت اوباما جهان را به سوي جنگي تهاجمي با ايران پيش ببرد، از روي خيال پردازي يا برخي گفته هاي او در مبارزات انتخاباتي اش نيست. تا زماني كه اوباما و كلينتون شروطي مغاير با استقلال و منافع ملي ايران دارند، هيچ كس آنان را كه هوادار «گفت و گو با ايران» هستند جدي نمي گيرد. دولت اوباما آشكارا ايران را به جنگ تهديد مي كند؛ در صورتي كه اين كشور خلع سلاح يك سويه و بازرسي مداخله آميز تاسيسات دفاعي استراتژيك را نپذيرد اين كار به آمريکا و اسراييل امكان مي دهد تا اهدافي حياتي براي نخستين دور از تجاوزهاي خود را تعيين كنند. آنچه قطعاً نشان دهنده اشتياق اوباما براي جنگ با ايران است، انتصاب دنيس راسِ ميليتاريست- كه از صهيونيست هاي متعصب به شمار مي رود- به سمت استراتژيست ارشد در امور ايران است. اوباما، راس را به عنوان «فرستاده ويژه در امور ايران» منصوب كرد. او قرار است در جايگاه سزار سياست خاورميانه اي ايفاي نقش كند. جورج ميچل هم فرستاده او در پرونده گفت و گوهاي اسراييل- فلسطين است؛ ميچل «پليس خوب» در برابر «پليس بد» يا همان دنيس راس است. راس كه اغلب «وكيل اسراييل» خوانده مي شود، در حقيقت يك صهيونيست واقعي و وليعهد لابي صهيونيستي آمريکا در همه تعهداتش در قبال ايران است. راس از بنيانگذاران آيپك و از نظريه پردازان تاثيرگذار صهيونيست هاي محافظه كار است كه فعاليت ها را به سوي يورش به عراق پيش برد. او از جمله تاثيرگذارترين و پركارترين نويسندگان تبليغاتچي هاي مؤسسه واشنگتن براي سياست خاور نزديك يا همان دستگاه تبليغاتي به راه افتاده با بودجه صهيونيستي است كه ستيزه جويانه ترين اسناد براي ترغيب مداخله نظامي آمريکا به سود جاه طلبي هاي سرزميني اسراييل را مي ساخت. در سال هاي رياست جمهوري كلينتون، راس به عنوان رئيس كميته ميانجي آمريکايي در گفت و گوهاي اسراييل و فلسطين (2000-1999) فعاليت مي كرد. به گفته يكي از ديپلمات هاي صهيونيست آمريکايي، او در اين جايگاه، به عنوان وكيل اسراييل عمل مي كرد. او با دنباله روي از الگوي اسراييل، هرگونه احتمال سازش منطقي را از بين برد. او شروطي تعيين كرد كه بي ترديد فلسطينيان آن را نمي پذيرفتند در حالي كه آن مردم بدبخت را مورد سرزنش قرار مي داد. راس تاثيري ژرف بر سياست هاي اوباما در موضوع اسراييل دارد. راس در حقيقت يكي از سران «مركز سياست سازي دو حزبي» است كه به عنوان گروه جديد و پيشروي صهيونيستي خوانده مي شود. اين مركز اخيراً گزارشي با عنوان «رويارويي با چالش: سياست آمريکا در برابر پيشرفت هسته اي ايران» منتشر كرده است. اين نقشه راه براي جنگ با ايران و از سوي يك گروه ويژه متشكل از دنيس راس و دو صهيونيست افراطي و داراي شهروندي دوگانه اسراييلي و آمريکايي به نام هاي ميچل ماكوفسكي و مايكل روبين شكل گرفت. تاييد اين گزارش از سوي راس نشان مي دهد كه او مخالف احتمال هرگونه مصالحه از راه گفت و گو با ايران است كه در آن حق قانوني ايران براي برنامه غني سازي اورانيوم به مانند قراردادهاي بين المللي به رسميت شناخته شود. پستي و بلندي هاي اخير دنيس راس در مسئوليت جديدش در كابينه اوباما و نقش او به عنوان رياست كنوني مؤسسه سياست گذاري يهوديان ساكن اورشليم، زير نظر آژانس يهود است كه بخشي رسمي از دولت اسراييل به شمار مي رود. فعاليت كنوني او در يكي از سازمان هاي دولت اسراييل، مي تواند مشكلاتي را براي وي در برابر قانون ثبت ماموران خارجي (1) ايجاد كند. اين قانون از قوانين فدرال است كه از افراد شاغل در يك دولت خارجي مي خواهد فعاليت خود را ثبت كنند، كه راس تاكنون چنين نكرده است. اين گزارش از بمباران هوايي و موشكي پيشگيرانه اسراييل بر ضد ايران در صورت عدم وقوع چنين حمله اي از سوي آمريکا و اروپا حمايت مي كند. اين گزارش تاييد شده از سوي دنيس راس، خواهان تحريم ممنوعيت هوايي و دريايي ايران به هدف آغاز حمله آمريکا به زيرساخت هاي حياتي ايران است. اين سند از اوباما مي خواهد «نيروها و تجهيزات را زيرپوشش درگيري هاي عراق و افغانستان به منطقه گسيل كند و بدين ترتيب به حفظ سطحي از آمادگي راهبردي و تاكتيكي بپردازد.» به عبارت ديگر در واقع انتصاب راس از سوي اوباما به عنوان رياست گروه مشاوران سياست خاورميانه اي آمريکا، يكي از حاميان دوآتشه و مروجان جنگ وحشيانه با ايران را در جايگاه كليدي استراتژيك سياست خارجي قرار مي دهد. هيلاري كلينتون و دنيس راس هركاري كه از دستش برآيد براي شكل گيري و توجيه حمله مشترك آمريکا و اسراييل عليه ايران انجام مي دهد. راس و كلينتون با مذاكرات ساختگي بر پايه اولتيماتوم هاي غيرقابل پذيرش آغاز مي كنند. سپس جنگ هايي به مانند تحريم غزه به هدف تحميل فقر و گرسنگي بر مردم ايران اعمال مي كنند و با حمله برق آساي هوايي مانند غزه هم پايان مي دهند. با توجه به شمار زياد صهيونيست هاي منصوب شده از سوي اوباما در سطوح كليدي دولت آمريکا، احتمال بحث ها و مخالفت هاي داخلي درباره نقشه راس به منظور جنگيدن براي منافع اسراييل بسياركم است. اوباما چندان فرد نزديك و وفاداري به ارتش اسراييل را برگزيده است كه همين موضوع هرگونه احتمال مذاكرات معنادار با ايران را منتفي مي كند. تنها عامل مؤثر بازدارنده از تجاوز اسراييل به ايران به شيوه تجاوز به غزه، توان تهران براي مقابله به مثل نظامي به ويژه موشك هاي دوربرد دقيق با توانايي انهدام سايت هاي نظامي، زير ساخت ها و سامانه هاي پشتيباني مربوطه است. هنگامي كه سران اسراييل اصول اخلاقي را رعايت نمي كنند و چنان در ايدئولوژي ميليتاريستي غوطه ورند كه خشونت وحشيانه گسترده، اصول اوليه ابراز قدرت و تضمين حمايت مردم اسراييل است، احتمالاً يك حمله متقابل نظامي مؤثرترين عامل بازدارنده براي سران اسراييل مي باشد تا در سياست خارجي نظامي خود تجديد نظر كنند. زماني كه ميليتاريست هاي اسراييل گفتمان دفاعي را برمي گزينند، راهبرد آنان تضعيف توانايي هاي دفاعي ايران و آسيب پذيركردن آن نسبت به تهديدات نظامي و فشار ديپلماتيك در دوره تدارك براي يك تجاوز هوايي پيشگيرانه است. بازرسي هاي بين المللي آژانس هاي سازمان ملل تنها از سايت هاي ايراني صورت مي گيرد و نه از تاسيسات نظامي آمريکا در منطقه، رزم ناوها و زيردريايي هاي هسته اي يا سايت ها و آزمايشگاه هاي تسليحات هسته اي اسراييل. اين گونه بازرسي هاي يك جانبه موجب مي شود تا داده هاي فراواني از ظرفيت نظامي، مكان هاي نظامي و آزمايشگاه هاي تحقيقات استراتژيك پيشرفته ايران به شدت آيد. بازرسان سازمان ملل پيش از يورش آمريکا به عراق، تاسيسات دفاعي مهم عراق، دانشمندان هسته اي اين كشور، محل كار و خانه آنها را شناسايي كردند كه در بمباران ها و ماموريت هاي ترور دانشمندان برجسته عراق مورد استفاده قرار گرفت. اين نوع از داده ها در هدايت بمباران و تجاوزهاي موشكي اسراييل و ترور رهبران و خانواده آنان در جريان حمله به لبنان و غزه بسيار حياتي بود. دستور اسراييل به تحريم اقتصادي ايران و اجراي آن از سوي صهيونيست هاي آمريکا كاملاً در راه تضعيف استانداردهاي زندگي در ايران و كارايي اقتصادي اين كشور است؛ دقيقاً همان راهي كه اسراييل بر غزه تحميل كرد. اين بخشي از روش «تضعيف» پيش از يورش تمام عيار است. اما امروزه، با وجود تلاش هاي بي وقفه صاحب منصبان صهيونيست در دولت ايالات متحده و فشارهاي شديد لابي هاي صهيونيستي بر مديران صندوق هاي بازنشستگي آمريکا، تحريم ها تاثير چنداني بر اقتصاد ايران نداشته است. به ويژه با آغاز ركود اقتصادي، سقوط بازارهاي جهاني و تقاضاي رو به افزايش در بخش انرژي چين، شركت هاي چند مليتي غربي و آسيايي فراواني مشتاق تجارت با ايران و ناديده انگاشتن فشارهاي اسراييل و صهيونيست هاي آمريکايي هستند. سرانجام، نسل كشي اسراييل در غزه، شكافي جديد در حاكميت صهيونيستي بر افكار عمومي يهوديان خارج از كشور ايجاد كرد. سازمان هاي برجسته يهودي و سخنگويان روحاني آنان هنوز هم از هر جنايت و ظلمي - از بمباران آمبولانس ها و درمانگاه هاي صليب سرخ گرفته تا مدارس، انبارهاي غذا و دارو و اردوگاه هاي پناهندگان سازمان ملل- حمايت مي كنند. بالاخره، اين گونه حمايت ها، مخالفت هايي جدي در ميان متفكران، نويسندگان و افراد برجسته يهود برانگيخت. شخصيت ها و سازمان هايي جديد در جامعه يهود ايجاد شده اند كه مصرانه نسل كشي اسراييل را تكذيب مي كنند. برخي فعالان يهودي، با اشغال دفاتر كنسولي اسراييل در برخي شهرهاي بزرگ و فراخوان تحريم كالاهاي اسراييلي و تبادل دانشگاهي، اقدامات برجسته اي انجام داده اند و شماري هم در نشست هاي عمومي و خبري با مدافعان صهيونيسم برخورد كرده اند. گرچه تعداد و تاثير انتقاد يهوديان از جنايات جنگي صهيونيست ها كم است اما اهميت آن در اعطاي مشروعيت و ترغيب ميليون ها نفر از غيريهوديان وحشت زده و منزوي به ابراز عقيده نهفته است. در نتيجه شمار زيادي از مردم غرب، بيزاري و مخالفت خود را نسبت به بلاي خانمانسوز صهيونيسم و حمايت خود را از تحريم هاي اقتصادي عليه اسراييل ابراز مي كنند. گرچه مخالفت گسترده يهوديان و غيريهوديان نه موجب قطع جنايت اسراييل در غزه شد و نه آن را تضعيف كرد، اما پايه هاي سياسي و سازماني آغاز مبارزه گسترده عليه برنامه جنگ صهيونيستي آمريکا بر ضد ايران را موجب شد. كاميابي هاي نظامي اسراييل تب خودبرترانگاري كاذبي در ميان همه سران اسراييل و حاميان متعصب آنان از ميان اعضاي ميليوني سازمان هاي يهودي- صهيونيستي در ايالات متحده ايجاد كرد و اين موضوع موجب شده است تا هزينه هاي گزاف جنگ با ايران را دست كم بگيرند. در واقع يك حمله بسيار كوچك اسراييلي- آمريکايي به ايران، اقدامات تلافي جويانه سياسي و نظامي گسترده اي را در سرتا سر خاورميانه رقم خواهد زد و قطعاً تلفات انساني، نظامي، سياسي و اقتصادي بسياري بر تاسيسات نظامي آمريکا در منطقه خليج فارس وارد خواهد ساخت. اين مسئله دقيقاً در عراق و كشورهاي وابسته حوزه خليج فارس روي مي دهد كه ارتش آمريکا آسيب پذيري بسيار زيادي در آنها دارد. شايد تجاوز اسراييل منجر به بي ثباتي يا سرنگوني كشورهاي عرب وابسته شود. همچنين، ممكن است ايران با پرتاب موفقيت آميز موشك هاي دوربرد دقيق خود دست به مقابله به مثل بزند و مجتمع هاي نظامي اسراييل و مراكز پرجمعيت را هدف قرار دهد. با توجه به انزجار و بيزاري جهاني از جنايات جنگي اسراييل در غزه و نفرت هايي كه با تجاوزهاي احتمالي هوايي در ميليون ها ايراني برانگيخته مي شود، انتقام تهران از اسراييل و آمريکا محكوميت چنداني را موجب نخواهد شد بلكه به احتمال فراوان، بيشتر مردم احساس حقانيت درستي خواهند داشت كه سرانجام اسراييل متجاوز، تاوان تجاوزش به مردم غيرمسلح و محصور غزه را مي پردازد و همان گونه كه بازماندگان حمله راكتي V2 نازي بر مراكز پرجمعيت انگليس از بمب گذاري در سدن شاد شدند، بخش گسترده اي از افكار عمومي نيز از اقدام متقابل ايران به عنوان بازدارنده واقعي در مقابل فجايع سريالي اسراييل برضد بشريت استقبال خواهند كرد. يكي از مؤثرترين تهديدات براي روش جنگ همراه با نسل كشي اسراييل، تحقيق و تفحص از جنايات جنگي اين كشور و ايجاد دادگاهي براي محاكمه سران نظامي و سياسي اسراييل براي جناياتشان بر ضد بشريت است. (2) سران اسراييل به سربازان جنايتكار خود گفته اند كه از حفاظت قضايي برخوردار خواهند بود. خود آن سران از دستگير شدن توسط شهروندان يا محاكمه از سوي دادگاه هاي خارجي ابراز نگراني كرده اند. چندين دولت در پي ثبت درخواست اتهام به جرم جنايات جنگي در دادگاه جنايات جهاني در لاهه هستند. مسئله اصلي در ثبت اتهام عليه جنايات جنگي اسراييل، تمايز قائل شدن ميان رهبران نظامي - سياسي است كه هدايت جنايات جنگي را بر عهده داشتند و افسران ميداني كه سياست هاي ناقص كنوانسيون ژنو را به اجرا درآوردند؛ براي نمونه، شناسايي افرادي كه به ويژه بيش از چهار روز مانع كار امدادگران در تخليه آسيب ديدگان و مردم گرسنه، از جمله كودكان از محل جنايت مرگبار اسراييل بر ضد مردم غيرنظامي غزه شدند. يهوديان اسراييلي كه از بمباران غيرنظاميان دوربرد چنان خوشحال شده بودند كه با سبدهاي پيك نيك خود براي ديدار از كشتار در حال وقوع اقدام كردند، همان اسراييلي ها «از ديدن تصاوير چهره خندان سربازان اسراييلي سوار بر تانك ها خانه ها را ويران مي كردند مشعوف مي شدند.» (3) شايد شعف اسراييلي ها، سرمستي سياسي آنان و پذيرش گناه كشتار مردم غير مسلح از ديدگاه افكار عمومي نفرت بار باشد اما در يك دادگاه بين المللي جرم زيادي نيست. البته اين موضوع همان حس بد جشن آلماني ها به خاطر اقدام هيلتر به بمباران شهرهاي شوروي، لهستان و بالكان را در ما زنده مي كند. حتي اگر كاخ سفيد تحت كنترل صهيونيست ها از حق وتوي خود در شوراي امنيت سازمان ملل براي جلوگيري از تحقيق و تفحص جنايات جنگي سران اسراييل استفاده كند، اراده اتهامات و دستگيري هاي احتمالي در برخي كشورهاي اروپايي، سران اسراييل را مجبور خواهد كرد تا درباره بي آبرويي خود بينديشند و از تلاش خود براي جنگ مرگبار با ايران دست بردارند. ما فهرستي از نام سران نظامي اسراييل، درجه، نقش عملياتي و مسئوليت آنها را در ارتكاب به جنايت جنگي در غزه، آورديم. هم اكنون اسراييلي ها بيزاري افكار عمومي را كاملاً بي ربط با تجاوزهاي نظامي خود مي دانند. اين امر موجب مي شود تا اسراييل اهميت افكار عمومي را در كاهش حمايت سياسي استراتژيك خود در آينده ناديده بگيرد. بسياري از ناظران بر اين باورند كه صدها ميليون نفر از اعراب و بسياري از غيراعراب و غيرمسلمانان در حال باور اين موضوع اند كه اسراييل و ستون پنجم صهيونيستي خارج از كشور تنها زبان زور را مي فهمند زيرا آنها براي تحميل علايق خود بر مردم بدبخت و بيچاره به تروريسم دولتي روزانه دست مي زنند. در نتيجه بسياري از تحليلگران استدلال مي كنند كه مي توان درك كرد كه تنها راه باقيمانده براي مقابله با اسراييل، مقاومت مردمي بي وقفه، سازمان يافته و نظامي است. شايد در اين شرايط سران و دولت هاي ضعيف، ناتوان و خائن عرب سرنگون شوند و گونه اي از رهبري مبارزاتي شكل گيرد كه به افكار عمومي مراجعه كند و به حمايت گسترده از احساسات عميق، عزت ملي و بيزاري شگرف از تحقير صهيونيستي بپردازد. پس گفتار جنگ اسراييل در غزه، سران و ماموران استراتژيك اين كشور را در خارج هدايت مي كند كه اين كار براي لاف زدن و ايجاد جنگ جديدي با ايران براي تامين بخشي از استراتژي منطقه اي به منظور تضمين قدرت استعماري در نظام سياسي آمريکاست. دولت اوباما و نخست وزير اسراييل، مشتركات زيادي در سياست گذاري و تعهدات طولاني مدت براي برقراري امپراطوري نظامي دارند. آنان مشخص كردند كه دسته اي از تحركات ديپلمات و اقتصادي به هدف ايجاد زمينه اي براي آغاز جنگ مرگبار عليه ايران را دستور كار خود خواهند داشت؛ اين هماهنگ با گفتار اوباما در زمينه باز ايجاد ائتلاف يهوديان با سياهپوستان آمريکايي، بر پايه منافع اسراييل و جان آمريکاييان است! تنها عامل بازدارنده از جنگ هاي خانمان برانداز جديد، فعاليت توده مردم است كه هزينه هاي سياسي، اقتصادي و نظامي را در تجاوز اسراييل كاهش خواهد داد. تنها و تنها زماني كه تلفات اسراييل بالا رود، استثمارگران و بانكداران اسراييلي متضرر شوند و دانشگاهيان و مكان هاي گردشگري تحريم شوند. اسراييلي ها و هواداران آمريکايي شان دوباره در وابستگي كوركورانه و سياست هاي نظامي گرايانه خود انديشه خواهند كرد. تنها در آن زمان است كه آنان به نسخه يهود محوري نادرستي كه براي مردم برگزيده ساكن در تنها كشور اخلاق مدار جهان و از سوي آنان پيچيده اند دوباره انديشه خواهند كرد. متاسفانه، شايد برخي شوك هاي نظامي براي از ميان بردن اين گونه تعصبات قبيله اي لازم باشد؛ گرچه تاريخ به ما مي آموزد كه شكست خونبار، تنها راه پايان دادن به عقده سوپرمني نيست. پي نوشت ها : 1)Foreign Agents Registration (FARA) 2)فايننشال تايمز، 16 ژانويه 2009، ص5. 3)همان، 26 ژانويه 2009. منبع:نشريه 15 خرداد شماره 22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها