محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845966948
القسام؛ از ولادت تاشهادت(5)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
القسام؛ از ولادت تاشهادت(5) تهيه کننده و مترجم: حسن خامه يار نگاهي به زندگينامه زنده ياد شهيد شيخ عزالدين القسام عمليات مسلحانه بر ضد شهرک هاي صهيونيست نشين در پي درگيري هايي که بين مسلمانان و يهوديان در سال 1928در کنار ديوار البراق در نزديکي مسجد الاقصي روي داد. شهيد شيخ عز الدين القسام و همرزمانش را ناچار کرد مبارزات شان را از مرحله آماده سازي به مرحله عملي انتقال دهند.خليل محمد عيسي يکي از اعضاي جنبش القسام نقل کرده است که يهوديان ساختمان هاي مسکوني خود را به شکل دژ نظامي بنا مي کردند و با اقدامات کينه توزانه متعرض فلسطيني ها مي شدند که موجب بروز درگيري هاي خونين ميان طرفين مي شد. با وجودي که يهوديان هوشيارانه و با احتياط رفتار مي کردند اما اعراب هيچ توجهي به رعايت احتياط و مسائل ايمني و امنيتي نداشتند. يهوديان با سوء استفاده از اين بي توجهي فلسطيني ها بسياري از آنان را به قتل مي رسانده يا مجروح مي کردند. در ابتداي سال 1928با خريد يک قبضه تفنگ، شخصي به نام محمد ابوالعيون را به منظور آموزش نظامي مجاهدان استخدام کرديم. جلسات آموزش نظامي با سخنراني شهيد القسام شروع مي شد و سپس مربي نظامي کارتيراندازي را به مجاهدان آموزش مي داد. روز 14اوت سال 1929قيام تاريخي ملت فلسطين در واکنش به اقدامات تحريک آميز يهوديان از مسجدالاقصي آغاز شد. يهوديان به بهانه سالگرد تخريب معبد حضرت سليمان در شهرهاي تل آويو و قدس تظاهرات برگزار کردند. در قدس به سوي ديوار ندبه راهپيمايي کرده و پرچم مخصوص خودشان را برافراشته و سرود خواندند. يک روز بعد که مصادف بود با روز جمعه و سالروز تولد پيامبر اکرم (ص)مسلمانان فلسطيني در مسجد الاقصي تجمع کرده و پس از اقامه نماز جمعه تظاهرات باشکوهي برگزار کرده و با حرکت به سوي ديوار ندبه ادعيه اي که يهوديان در شکاف هاي ديوار جاسازي کرده بودند آتش زدند. در نتيجه درگيري هاي خونيني که بين مسلمانان و يهوديان روي داد و به مدت يک هفته طول کشيد، ده ها نفر کشته و زخمي شدند. شهيد القسام به دليل عدم آمادگي براي قيام همگاني و نيز عدم تکميل دوره هاي آموزش نظامي و کمبود تسليحاتي از شرکت جنبش در اين انقلاب خودداري کرد. زيرا از تأسيس اين جنبش چند ماهي نگذشته بود و تعداد اعضاي آن از تعداد انگشتان دو دست فراتر نبود. ولي با افزايش تعداد افراد و پايگاه هاي سازماني شان شهيد القسام مجاهدان خود را در پنج کميته نظامي دسته بندي کرد: 1ـ کميته تهيه اسلحه به عضويت حسن الباير و نمر السعدي. 2ـ کميته آموزش نظامي زير نظر افسري از ارتش ترکيه. 3ـ کميته اطلاعاتي براي تجسس و آگاهي از طرح ها و توطئه هاي يهوديان و انگليسي ها که شيخ ناجي ابوزيد رياست آن را بر عده داشت. 4ـ کميته تبليغات و اطلاع رساني که پايگاه آن در مساجد و محافل اجتماعي قرار داشت. 5ـ کميته ارتباطات سياسي. پس از قيام همگاني سال 1929اين پرسش در درون جنبش هاي ملي گراي فلسطيني مطرح گرديد که روش هاي موفقيت آميز مبارزه با طرح هاي مشترک انگليسي ها و صهيونيست ها کدام است. آيا دامن زدن به ناآرامي هاي استاني بهتر است يا اقدامات مخفي و حمله به انگليسي ها و شهرک نشينان صهيونيست؟ با بررسي روند و عملکرد جنبش ملي فلسطين به اين نتيجه مي رسيم که بيشتر رهبران جنبش ملي که داراي ارتباطات خانوادگي با يکديگر بودند راه مبارزه سياسي را انتخاب نمودند . اما ساير جنبش هاي اسلامي و نيروهاي مردمي مبارزه خشونت آميز و عمليات مسلحانه را بر ضد صهيونيست هاي غاصب و انگليسي هاي اشغالگر تجويز کرده و به منظور ضربه زدن به اهداف مشخص دشمن بيدرنگ عمليات نامنظم را آغاز کردند. از نظر تاريخي ثابت شده که جنبش القسام در محور عمليات نامنظم چريکي فعاليت مي کرده است. زيرا اين جنبش تنها تشکيلاتي بود که از ابتداي سال 1930به يک تشکيلات نظامي شناخته شده بود و در زمينه آموزش نظامي و ارجاي عمليات مسلحانه چريکي عليه شهرک هاي صهيونيست نشين فعاليت مي کرده است. مجاهدان جنبش القسام تمرين هاي نظامي و اطلاعات و عمليات شان را براي شناسايي اهداف دشمن در خلال گشت هاي شبانه انجام مي دادند . يکي از مجاهدان عضو جنبش القسام از روستاي سيله الحارثيه که در سن 18سالگي به اين جنبش پيوسته گفته است که در منطقه وادي رشم واقع در جنوب شهر حيفا در دوره هاي آموزش نظامي شرکت مي کرده و شهيد القسام نيز در اين دوره ها حضور داشته است. حسن شبداق عضو شوراي نظارت بر اتحاديه معدنچيان الکبابير واقع در جبل الکرمل که توسط شيخ عزالدين القسام آموزش نظامي ديده است در توصيف شيوه آموزش نظامي گفته است :پيش از عزيمت به جبل الکرمل در مسجد الاستقلال، يا مسجد بزرگ، يا مسجد کوچک تجمع مي کرديم سپس به بهانه اشتغال در معادن سنگ در قالب دسته هاي سه نفره به جبل الکرمل صعود مي کرديم و شهيد القسام با استفاده از تفنگ مجاهدان را آنجا آموزش نظامي مي داد. از سوي ديگر برخي منابع گفته اند که القسام عضويت در انجمن جوانان مسلمان را سرپوشي براي صعود به مناطق کوهستاني به منظور برنامه ريزي آموزش نظامي جوانان در سايه فعاليت هاي ورزشي و پيشاهنگي قرار داده بود. در گزارش سري يکي از جاسوسان آژانس يهود در شهر حيفا که در تاريخ ماه مه سال 1933تهيه شده به روشني به فعاليت نظامي گروه هاي فلسطيني از قبيل برگزاري دوره هاي آموزش نظامي و خريد اسلحه اشاره شده است. اجراي اولين عمليات چريکي (1931-1932) با فراهم شدن زمينه جهاد و آماده سازي مجاهدان فلسطيني، جنبش القسام با هدف متوقف ساختن مهاجرت يهوديان به سرزمني فلسطين و جلوگيري از ارائه هر گونه کمک به جنبش صهيونيستي، عمليات چريکي در شهرک هاي صهيونيست نشين و حمله به محافل صهيونيستي در فلسطين را آغاز کرد، و اولين عمليات اين جنبش در شهرک صهيونيست نشين ياجور به مورد اجرا گذاشته شد. شامگاه پنجم آوريل سال 1931گروهي از عناصر جنبش القسام با کمين در جاده اصلي اين شهرک، به سوي خودروي حامل دختران و پسران جوان يهودي که از مراسم جشني بازگشته بودند آتش گشوده و سه تن از سرنشينان خودرو را کشته و شماري را نيز زخمي کرده و سالم به پايگاه خود بازگشتند. نماينده دولت اشغالگر انگليس در فلسطين به منظور شناسايي عاملان اين اقدام مسلحانه جايزه اي به مبلغ 400پوند اختصاص داد اما تلاش هاي آن ناکام ماند. مجاهدان جنبش القسام از تاريخ 1931/4/7تا اواخر سال 1932به ده ها عمليات چريکي در شهرک هاي صهيونيست نشين دست زده که در نتيجه آن ده ها صهيونيست به هلاکت رسيده يا زخمي شده که اينگونه عمليات کيفي که مجريان آن ردپايي از خود برجاي نمي گذاشتند، خشم انگليسي ها و آژانس يهود را برانگيخت . اين عمليات اشک آژانس يهود را جاري ساخت . بگونه اي که ميزان جوايز نقدي خود را براي شناسايي مجريان عمليات چريکي افزايش داد. اين در حالي است که تلاش هاي دامنه دار مأموران امنيتي انگليس و آژانس يهود ناکام ماند. پس از گذشت شش ماه از اين عمليات مأموران انگليسي به جوانان عضو انجمن جوانان مسلمان مشکوک شده و به بازرسي روستاي صفوريه مبادرت کردند. با کشف نمونه بمب هاي بکار رفته در عمليات چريکي و کشف يک قبضه تفنگ جنگي در منزل مصطفي احمد، او و خليل محمد عيسي و احمد الغلاييني توسط پليس بازداشت شدند . دادگاه وابسته به اشغالگران انگليسي در پي دستگيري هشت تن از انقلابيون مجاهد از جمله شيخ عزالدين القسام و بازجويي از آنان سرانجام در ماه هاي نوامبر و دسامبر سال1932مصطفي احمد را اعدام و احمد الغلاييني را به پانزده سال زندان محکوم کرد که پس از سپري کردن دوران محکوميت در سال 1944آزاد گرديد . در مراحل بازجويي از مجاهدان بسياري از اسرار جنبش القسام آشکار گشت بگونه اي که همه فعاليت ها و برنامه هاي اين جنبش زير زره بين محافل امنيتي و سازمان هاي جاسوسي انگليس و جنبش صهيونيستي در فلسطين قرار گرفت. زيرا عبد طه يکي از اعضاي انجمن جوانان مسلمان حيفا در جريان بازجويي، همه اسرار جنبش القسام را لو داده بود که پيامدهاي منفي براي جنبش به دنبال داشت. با اين وصف اکنون جاي اين پرسش ها باقي است که چرا شهيد شيخ عزالدين القسام منطقه شمالي فلسطين را براي اجراي برنامه هاي انقلابيش انتخاب کرده بود؟ و چگونه توانست در دل انگليسي ها و يهوديان رعب و وحشت ايجاد کند؟چرا رهبران سياسي جنبش ملي نتوانستند در ساير مناطق فلسطين اشغالي تجره القسام را تکرار کنند؟آهرون کوهين يکي از کارگزاران آژانس يهود دلايل موفقيت جنبش القسام در مناطق شمالي فلسطين را اينگونه برشمرده است: 1ـ وجود نيروهاي جوان و انقلابي در شمال. 2ـ شرايط مساعد جغرافيايي که به اجراي عمليات مسلحانه کمک مي کرد. 3ـ وجود مرزهاي گسترده با سوريه که امکان فرار انقلابيون را فراهم مي کرد . 4ـ منزوي بودن شهرک هاي صهيونيست نشين و وجود فاصله زياد ميان آنها. 5ـ کمبود پرسنل و وسايل ارتباطي پليس با شهر حيفا. 6ـ نبود خاندان هايي بزرگ در شمال تا براي کسب امتيازات و سلطه سياسي با يکديگر رقابت داشته باشند. اگر چنين خاندان هايي در شمال حضور داشتند بي ترديد براي اعمال سلطه بر گروه هاي انقلابي با يکديگر به رقابت بر مي خواستند. 7ـ افزايش املاک و مستغلات يهوديان در شمال. گويي که سرنوشت چنين تقدير کرده تا همه عوامل ياد شده در حيفا فراهم شوند، و القسام متولي يکي از مساجد مهم آن شهر شود، و شرايط براي حرکت جهادي او فراهم گردد. نگرش آگاهانه القسام به رويدادهاي سياسي و تاريخي فلسطين در شرايطي که رهبران جنبش هاي ملي و احزاب لائيک فلسطين در آن مرحله همچون امروز با اشغالگران انگليسي روابط دوستانه و منافع مشترک داشتند، و اين روابط مانع گرايش آنان به مبارزه مسلحانه شده بود، جنبش شهيد عز الدين القسام نخستين جنبشي بود که شجاعانه جهاد و مبارزه مسلحانه را در برابر اشغالگران انگليسي و يهوديان مهاجر در پيش گرفت. روزي از شيخ درباره روش هاي قانوني مبارزه با انگلستان سؤالي کردند که او با يک تعبير کوتاه اما بسيار گويا چنين پاسخ گفت:«هر فردي که آزموده را بيازمايد خائن است و اگر مؤمني قول دهد به قول خود عمل مي کند و اگر سخني بگويد راست گفته است». شيخ شهيد در تفسير آن دو جمله افزود:«جنبش ملي پس از تجربه هاشمي ها (فرزندان شريف حسين که با انگليسي ها بر ضد دولت عثماني همدست شده بودند)در مکه و بغداد موجب شده که انسان مؤمن نتواند به انگلستان اعتماد کند. اکنون امکان ندارد انسان مؤمن براي کسب حقوق خود با استعمارگران وارد مذاکرده شود. چرا که انسان مؤمن اجازه ندارد وعده هاي استعمار را باور کند همچنانکه اجازه ندارد با استعمار گر صادقانه برخورد کند. بنابراين هاشمي ها که روزي پيشگامان انقلاب بودند به اين انقلاب خيانت کردند. زيرا راه سازش را در پيش گرفته بودند». در جريان نشست تعدادي از طرفداران جنبش ملي در مرکز انجمن اسلامي حيفا به منظور بررسي راه هاي متقاعد کردن کميسر انگليس براي جلوگيري از مهاجرت انبوه يهوديان به فلسطين و فروش اراضي به آنان، القسام نسبت به اين نشست واکنش تندي نشان داد و اظهار داشت:«رهبري جنبش ملي مسئول اصلي اوضاع وخيم فلسطين است. چرا که اين رهبري به علت همکاري با نماينده و دستگاه هاي اجرايي اشغالگران با دست خود طرح ايجاد ميهن ملي براي يهوديان را امضا کرده است. اکنون زمان براي جلوگيري از مهاجرت يهوديان به فلسطين و فروش اراضي به آن ها از طريق توسل به کميسر انگليسي ها سپري شده است و لازم است با روش ديگري با اين بحران برخورد شود». در منابع تاريخي آمده است که القسام در برابر روش هاي سازشکارانه رهبران جنبش ملي، اصول و راهکارهاي سازمان سري جهادي خود را براساس قرآن کريم و سنت پيامبر اکرم (ص) پايه گذاري کرد. براساس اين منابع گفته شده که ساختار سازماني شيخ شهيد مانند ساختار مسلمانان صدر اسلام بوده که رسول اکرم(ص) در ابتداي نهضت، دسته هاي پنج نفره تشکيل مي داده و آنان را براي تبليغ اسلام به مناطق گوناگون اعزام مي کرده است. او بر اين باور بود که برگزاري تظاهرات گسترده مردمي در چارچوب همدري اعراب با ملت فلسطين و ابراز احساسات عاطفي هرگز به تجاوز گري سازمان يافته انگليسي ها و صهيونيست ها عليه ملت فلسطين پايان نخواهد داد. لذا طرحي را بر مبناي اصول پنجگانه زير برنامه ريزي کرد: 1ـانگليس دشمن، و اصل بيماري اعراب و مسلمانان است. 2ـجنبش صهيونيستي نوزاد استعمار انگليسي است:انگليس سرافعي و صهيونيسم دم آن است . اگر سرافعي قطع شود اثري از دم باقي نمي ماند. مجاهدان براي جلوگيري از فروش اراضي به يهوديان مسئوليت سنگيني برعهده دارند. 3ـرهبران سياسي و احزاب خانوادگي و اداره اوقاف موقعيت شايسته اداره مبارزه را ندارند. 4ـانقلاب و قيام سازمان يافته همگاني تنها راه جلوگيري از برپايي رژيم صهيونيستي است. 5ـائمه جمعه و جماعات وظيفه بسيج مردم را برعهده دارند، و لازم است به جوانان توامند آموزش نظامي داده شود. شيخ عز الدين القسام با اعتقاد به لزوم فراگيري قيام و انقلاب در سرتاسر فلسطين و محدود نبودن آن به مناطق شمالي، کوشيد حاج امين الحسيني مفتي قدس و فلسطين را متقاعد سازد تا او را به سمت مبلغ و واعظ ديني منصوب کند، تا از طريق برقراري ارتباط با اقشار مختلف جامعه در شهرها و روستاها بتواند آن ها را براي قيام آماده سازد. ولي حا ج امين با اين تقاضا مخالفت کرد و به القسام گفت که مي کوشد بحران فلسطين را با شيوه سياسي حل نمايد. موضع گيري ها و ديدگاه هاي شهيد القسام نشان مي دهد که او تنها يک جنگجوي شجاع و مجاهد خستگي ناپذير که توان اداره مبارزه مسلحانه با دشمن را داشته باشد، و در برابر قدرت نظامي دشمن عقب نشيني نکند، نبوده است . چه او از ميزان آگاهي بسيار عالي و توان تحليل مسائل سياسي آن مرحله برخوردار بوده است. بر اين اساس مي توان شيخ را يک شخصيت تأثير گذار در رود مبارزات ملت فلسطين ناميد که راه کارها و ديدگاه هاي او همچنان در دستور کار جنبش هاي اسلامگراي معاصر فلسطيني قرار دارد. اکنون بسياري از جنبش هاي اسلامي در منطقه، القسام را نماد اخلاص، فداکاري، مدير با تدبير و تلاشگر خستگي ناپذير توصيف مي کنند. جايگاه مردمي القسام در حقيقت شهيد عزالدين القسام هيچگاه خود را به عنوان رئيس يک حزب سياسي، يا رهبر ملي، يا فرزند يک خانواده سرشناس مطرح نکرده بود. چه همواره خود را يک مجاهد آرمانخواه و تلاشگر براي رهايي امت از سلطه استعمارگران معرفي مي کرده است. او با شهادت در مسير تحقق آرمان مقدس خود، از چنان جايگاه و قداستي بهره مند شد که بزرگترين رهبران دنياي معاصر عرب خواب آن را هم نمي ديدند. شهيد القسام ساده زيستي را برگزيد و خود را شريک شادي و اندوه اقشار مستضعف جامعه دانست، و به زندگي مستمندان توجه داشت و براي از بين بردن بيسوادي ميان کارگران و اقشار کم در آمد جامعه يک مدرسه شبانه تأسيس کرد. شيخ کامل القصاب که در مدرسه نهضت مبارزه با بيسوادي به آموزش جوانان به القسام کمک مي کرد نقل کرده که شهيد از طريق اين مدرسه شناخت و آگاهي را ميان کارگران و کشاورزان حيفا که عموما افراد روستائي بودند گسترش داد. اين افراد که با زور اسلحه از زمين هايشان رانده شده بودند در کمک به نهضت القسام نقش عمده اي ايفا کردند. شبي شيخ وارد کلاس شد و از دانش آموزان خواست کتاب و دفتر ديکته خود را آماده کنند. او ناگهان کلت کمري اش را از جيب بيرون آورد، و به شاگرا ن کلاس گفت : شما در کنار سوادآموزي بايد در زندگي تان روش حمل و استفاده از اسلحه را هم ياد بگيريد. اين داستان نشان مي دهد که شيخ با توجه به شرايط دشوار اقتصادي گريبانگير جوانان مي کوشيد آنان را از انحرافات و کژروي ها برهاند و به مسير راست هدايت شان کند. سخنان او بين جوانان بسيار پرجاذبه و تاثير گذار بود. تا جايي که برخي افراد او را يک انسان پاکدامن توصيف کرده بودند. او لحن سخن گفتن با افراد فاسد و تبهکار جامعه را شناخته بود و خوب مي دانست با چه روشي با آن ها دوست صميمي شود. روزي بازرگانان بزرگ و ثروت اندوزان حيفا شيخ عزالدين القسام را به دليل همنشيني با فقيران و مستمندان دروازه عکا مورد تمسخر قرار دادند. اصولا شيخ از آغاز زندگي همواره با فقر دست و پنجه نرم کرده و براي امرار معاش با چند پوند روزانه قناعت مي کرده است . پس از شهادت نيز از او خانه و زميني بر جاي نمانده است. همسايگان شهيد نقل کرده اند که او به شدت در تنگنا زندگي مي کرده است. احمد الشقيري اولين رئيس سازمان آزادي بخش فلسطين که در دوران جواني معاصر شيخ شهيد بوده درباره اخلاق و رفتار القسام چنين گفته است : به دليل آشنائي ديرينه اي که با شيخ داشتم او را مردي پرهيزگار، پاکدامن، سخنور و توانا يافتم . در کنگره هاي انجمن جوانان مسلمان حيفا و اماکن ديگري با اوديدار مي کرد. او به قدري ساده زندگي مي کرد که نه من و نه هيچ کس ديگري از دوستان نزديک او گمان نمي کردند که روزي اين شيخ روحاني و اين پيشنماز مسجد الاستقلال، انقلاب مسلحانه و قيام همگاني را عليه استعمارگران انگليسي رهبري مي کند. منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 419]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها