تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806942131




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

القسام؛ از ولادت تاشهادت(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
القسام؛ از ولادت تاشهادت(2)
القسام؛ از ولادت تاشهادت(2)   تهيه کننده و مترجم: حسن خامه يار   نگاهي به زندگينامه زنده ياد شهيد شيخ عزالدين القسام   سرگذشت گردان صبحي برکات   صبحي برکات در ماه مه سال 1919در شهر انطاکيه در ايالت اسکندرون گردان انقلابي خود را تشکيل داده و برادرش ثريا در فرماندهي اين گردان او را همراهي مي کرده است. فرانسوي ها به منظور سرکوب و شکست اين گردان، محمد چرکسي يکي از دوستان صبحي برکات را که به همکاري با استعمارگران شهرت داشت و در شهر حلب زندگي مي کرد به نزد او اعزام کردند. صبحي برکات پس از گفت و گو و مذاکره با محمد چرکسي از قيام صرفنظر کرد. و در ماه ژوئيه سال 1920به اتفاق همرزمانش تسليم نيروهاي فرانسوي شدند. او با اين اقدام اولين خيانت را به قيام سرتاسري مردم سوريه واولين شکست را در جبهه ايالت اسکندرون وارد کرد. گفته مي شود که اين سازشکاري در نتيجه همدستي کمال آتاتورک رهبر ترکيه با فرانسوي ها بوده است. زيرا او با امضاي عهدنامه سفر استقلال کشورش را تضمين کرد. صبحي برکات پس از کناره گيري از مبارزه با ژنرال گور فرانسوي در بيروت ديدار کرد. در پي اين ديدار به شهر حلب بازگشت و مردم را به تفاهم با فرانسوي ها فراخواند. فرانسوي ها نيز به پاس خدمات صبحي، در سال 1923مسئوليت تشکيل دولت سوريه را به او سپردند. ولي طولي نکشيد که مردم او را خائن توصيف کردند، و در نهايت به ترکيه فرار کرد. سرگذشت گردان ابراهيم هنانو   ابراهيم هنانو به خانواده سرشناسي در شهرستان حارم در استان حلب در شمال سوريه منسوب مي شود . ولي او در سال 1886در روستاي تخاريم در استان انطاکيه در جنوب ترکيه تولد يافته و تحصيلات عالي خود را در مدرسه آموزش مديريت، معروف به مدرسه شاهنشاهي در آستانه فراگرفته است . ابراهيم هنانو تا پايان دوران حکومت عثماني ها در وظايف مديريت دولتي مشغول کار بوده و در پي فروپاشي دولت عثماني به سوريه بازگشته است. هنانو در سال 1919به عضويت اولين کنگره سوريه انتخاب شد. و در اکتبر همان سال به حلب رفت و در ديدار با برادران خود درباره پيامدهاي اشغال سوريه توسط فرانسوي ها و تقسيم منطقه غربي آن به ايالت هاي کوچک به رايزني پرداخت . برادران هنانو در نتيجه اين گفت و گوها تصميم گرفتند بر عليه فرانسه اعلام جهاد کنند. بر اين اساس ابراهيم يک گردان انقلابي تشکيل داد ، و با ساير گردان هاي فعال ارتباط برقرار کرد. در اين ميان رشيد طليع معاو ن اداري استاندار حلب که از سوي حکومت ملک فيصل به اين سمت منصوب شده بود به او در تشکيل اين گردان انقلابي کمک کرد. حکومت فيصل در تاريخ 1920/7/21از اهالي استان حلب خواست بدون هيچگونه مقاومتي تسليم نيروهاي فرانسوي شوند. ولي هنانو در اعتراض به پذيرش اولتيماتوم گور توسط فيصل و مخالف با خلع سلاح گردان هاي مقاومت به سمت مناطق مرزي سوريه با ترکيه کوچ کرد و در پي برقراري ارتباط با ديگر گردان هاي مسلح موجود در منطقه فرماندهي و نظارت بر آن ها را به عهده گرفت. پس از سقوط حکومت ملک فيصل، هنانو و تعداد سي هزار مجاهد تحت امر او به مدت 20ماه به مبارزات خود بر ضد فرانسوي ها در منطقه ادامه دادند. اين مبارزات باعث شد مقام هاي فرانسه درباره محدوده نفوذ هنانو در منطقه با او وارد مذاکره شوند اما اين مذاکرات هيچ نتيجه اي به دنبال نداشت. در پي گسترش نفوذ هنانو در مناطق غربي سوريه يک دولت خود مختار تشکيل داد و خود را «متوکل علي الله» ناميد. با افزايش دامنه نفوذ و تعداد ياران و رزمندگان ابراهيم، حدود 27بار با فرانسوي ها در نواحي شهرهاي حلب، حماه، معره النعمان، جبل شحشبوا و جسرالشغور جنگيد و در هيچ يک از اين جنگ ها شکست نخورد. او تا سپتامبر سال 1921به مبارزات دامنه دار خود ادامه داد تا اينکه حمله هاي نيروهاي فرانسه بر ضد او افزايش يافت. ولي او با تدارک يک حمله نظامي غافلگير کننده به مرکز سوريه، تا شهر سلميه در فاصله 150کيلومتري شهر دمشق پيشروي کرد. ولي اين حمله ريسک بود زيرا فرانسوي ها ابراهيم را به محاصره در آوردند. و او به شهر امان پايتخت اردن گريخت. ابراهيم هنانو پس از ورود به امان آنچه را که انتظار داشت نيافت و به شهر قدس منتقل شد، و آنگاه ابرامسون و هربرت صمويل نمايندگان تام الاختيار انگليس در امان و قدس دست به کار شده و دستور تعقيب او را صادر کردند . نظاميان انگليسي در تاريخ 1921/8/20به هتلي در بيت المقدس که ابراهيم در ان اقامت داشت يورش برده و او را دستگير و به مقام هاي فرانسوي تحويل دادند. محاکمه ابراهيم هنانو در حلب چند ماه طول کشيد و دادگاه به بيگناهي او حکم صادر کرد. زيرا دادگاه حلب قيام ابراهيم را يک حرکت مشروع سيساسي تشخيص داده بود. از آن پس ابراهيم هنانو به فعاليت هاي سياسي روي آورد و با معاهده اي که بين فرانسه و سوريه امضا شد به شدت مخالفت کرد و سرانجام در تاريخ 1935/11/21در حلب وفات يافت. سرگذشت گردان شيخ صالح العلي   شيخ صالح العلي در سال 1883در روستاي مرقاب واقع در نزديکي شهر بانياس در ساحل درياي مديترانه ديده به جهان گشود. او در سن جواني رهبري طايفه علويان را در کوهي در نزديکي شهر لاذقيه که به نام جبل العلويين خوانده مي شود برعهده گرفت. پايگاه او در ناحيه شيخ بدر در شمال شهر حمص قرار داشت ، و در انقلاب عربي شريف حسين عليه ترک ها شرکت کرد، و در آن جنگ راه هاي ارتباطي سپاهيان عثماني را در غرب سوريه قطع کرد . شيخ صالح در بهار 1918با حمله به نيروهاي عثماني در نزديکي نيجا به تجهيزات و مهمات بسياري دست يافت. با اعلام قيام همگاني مردم سوريه عليه اشغالگران فرانسوي، شيخ صالح العلي با تعداد اندکي از همرزمان علوي خود در جنگ بر ضد فرانسويان شرکت کرد، و از سوي ملک فيصل کمک هاي مالي و نظامي در اختيار او قرار داده شد که موجب گرديد در نبردهاي پي در پي با فرانسوي ها به پيروزي هاي چشمگيري نايل آيد. شيخ صالح العلي در سال 1919به گردان ابراهيم هنانو پيوست. نماينده تام الاختيار فرانسه در بيروت در تاريخ 1921/9/3با انتشار بيانيه رسمي از ائتلاف گردان هاي ابراهيم هنانو و شيخ صالح العلي براي مقاومت در برابر نيروهاي فرانسوي خبر داده بود. در نيمه ماه ژوئن سال 1921ژنرال نايجر فرمانده سپاهيان فرانسه به انقلابيون سوريه در جبل العلويين و جبل صهيون حمله کرد. گردان شيخ صالح به دليل ضعف تسليحاتي و فرار يا تسليم شدن افراد زيادي از نيروهايش فروپاشيد، و يأس و نا اميدي وجود شيخ صالح را فراگرفت و او به غارهاي منطقه پناه برد و در پي صدور حکم اعدام در حق او به مدت يکسال از انظار پنهان شد. تا آنکه فرانسوي ها به او امان دادند و او بيدرنگ خود را تحويل مقام هاي فرانسه داد. او در روز تسليم شدن در شهر لاذقيه خطاب به ژنرال بيوت فرمانده سپاه فرانسه اظهار داشت:« به خدا سوگند اگر ده مرد مجهز به اسلحه با من باقي مي ماندند هرگز جنگ را ترک نمي کردم».آنگاه العلي گوشه گيري را انتخاب کرد و در سال 1950در روستاي مرقاب وفات يافت. تجربيات نخستين مرحله مقاومت مردم سوريه   ابراهيم هنانو در آغاز مقاومت بر پشتيباني ملک فيصل متکي بود. سپس به منظور گسترش دامنه مبارزه کوشيد از ترکها نيز کمک دريافت کند. او از طريق برقراري ارتباط با گردانهاي ترک که در مناطق مرزي ترکيه يا سوريه با فرانسوي هاي اشغالگر مبارزه مي کردند با کمال آتاتورک تماس گرفت و با او موافقتنامه اي براي تامين اسلحه بدون پيشرط امضا نمود.شيخ صالح العلي به کمک هاي ملک فيصل بسنده نمود و ارسال اين کمک ها شامل اسلحه، مهمات، قهوه، شکر، لباس و دام از نيمه اکتبر سال1919آغاز گرديد. در نيمه ماه مارس سال 1920ملک فيصل، يکي از فرماندهان سرشناس به نام غالب الشعلان را به منظور کمک در امر فرماندهي قيام و سازماندهي مقاومت مردم ساحل سوريه به سمت شيخ صالح العلي اعزام کرد . در همان حال کمال آتاتورک رهبر ترکيه با شيخ صالح العلي تماس گرفت، و براي او مقاديري اسلحه و مهمات باضافه چهارتن از افسران ورزيده خود را ارسال کرد. ولي به علت اصرار شيخ صالح مبني بر اينکه ارتباط و همکاري بين طرفين از طريق دمشق باشد، آتاتورک کمک هاي خود را قطع کرد و افسران اعزامي را فراخواند. از سوي ديگربه هيچ منبعي به وجود ائتلاف احتمالي گردان عمر البيطار و شيخ عز الدين القسام با ساير نيروهاي مبارز خارج از چارچوب قيام و مقاومت اشاره نکرده است . ولي گمان مي رود که گردان آن دو شخصيت انقلابي به کمک گردان هايي متکي بودند که از نفرات و مهمات و امکانات بيشتري برخوردار بوده اند. روابط بين گردان هاي انقلابي   در اسناد رسمي سوريه است که ابراهيم هنانو يکي از مهمترين شخصيت هاي پرنفوذ ميان انقلابيون سوريه بوده که همواره مردم را به استقلال و حفظ يکپارچگي دعوت مي کرده است. در دوران حکومت عثماني ها ابتدا به عضويت انجمن سري جوانان سپس به عضويت کنگره ملي سوريه و حزب استقلال عرب که در پنجم فوريه سال 1919تاسيس گرديد در آمده است. شيخ صالح العلي همواره طايفه علويان را بر ضد اشغالگران فرانسوي که مي خواستند مناطق ساحلي سوريه را از اين کشور جدا کنند به قيام دعوت مي کرده است . او برخلاف ساير انقلابيون سوريه که پرچم ناسيوناليسم عربي را بر افراشتند، ملي گرايي را با گرايشات ديني پيوند زد. ولي شهيد شيخ عزالدين القسام در حرکت و قيام خود بي نظير بود، و حرکت جهادي خود را با الهام از تعاليم دين مبين اسلام آغاز کرد . او جنگ و جهاد با فرانسويان را يک وظيفه ديني و در راه دفاع از اسلام مي دانست و فقط زير پرچم اسلام حرکت مي کرد. اين سه راهکار نشان مي دهد که جريانات انقلابي سوريه به رغم اينکه استقلال نسبي خود را در مرحله آغاز مبارزه حفظ نموده و با يکديگر همکاري مي کردند ولي اين همکاري به سطح تشکيل فرماندهي مشترک ارتقا نيافت. بسيارند کساني که تجربيات القسام در سوريه را چنين خلاصه مي کنند که او در کنار شيخ صالح العلي در برابر اشغالگران فرانسوي مقاومت کرد، ولي بي ترديد به رغم وجود هماهنگي و همکاري بين سه گردان مربوط به شخصيت هاي ياد شده متأسفانه اين گردان ها به صورت انفرادي مبارزه مي کردند. امين سعيد تاريخ نگار سوري با اشاره به وجود روابط گسترده ميان شيخ عز الدين القسام و ابراهيم هنانو در دوران انقلاب تأکيد ميکند که اين دو شخصيت برخاسته از يک منطقه بوده و پيوندهاي مشترکي ميانشان وجود داشت. هنانو فرماندهي گردان هاي فعال در منطقه شمال غربي سوريه را برعهده داشت و پس از آزاد سازي منطقه جسر الشغور به سوي قلعه صهيون پيشروي کرد تا اين منطقه را از وجود گردان هاي فرانسوي که از مسير حفه خود را به آنجا رسانده بودند پاکسازي کند. محمد استنکاوي در حين جنگ براي عمر البيطار همرزم عز الدين القسام به نام خدا و به منظور دفاع از ميهن پيامي ارسال کرد و از او خوسات در راه جهادي في سبيل الله سلاح حمل کنند و با اشغالگران بجنگند تا منطقه جبل سهثون را از لوث وجود آنان پاکسازي نمايند. عمر البيطار در پي دريافت اين پيام خود را براي استقبال از مجاهدان و حمله به قلعه آماده نمود شامگاه 28فوريه مجاهدان گردانهاي ياد شده به پايگاه فرانسوي ها در قلعه صهيون حمله کرده و آن را آزاد کردند تلاش فرانسوي ها براي سازش با القسام   نماينده دولت استعمارگر پس از موفقيت به دام انداختن صبحي برکات، کوشيد شيخ عزالدين القسام را متقاعد به کنار گذاشتن مقاومت و بازگشت به خانه اش نمايد. فرانسوي ها براي تحقق اين هدف عبدالرحمن محسن علي اديب، شوهر خاله القسام را نزد او فرستادند و به او پيشنهاد کردند چنانچه اسلحه اش را زمين بگذارد او را به مسند قضاوت مي نشانند و پاداش مستمر مالي به او مي دهند. و لي شيخ عز الدين القسام اين پيشنهاد را رد نمود و فرانسوي ها را نااميد کرد . در نتيجه پافشاري القسام بر ادامه جهاد و مقاومت، دادگاه نظامي اشغالگران فرانسه در استان لاذقيه، القسام و تعدادي از همرزمانش را به طور غيابي به اعدام محکوم کرد و او را تحت پيگرد قرار داد. هواپيماهاي جنگي فرانسه نيز محل اقامت القسام و خانواده او را به شدت بمباران کردند و او سرانجام به دمشق که حکومت ملک فيصل هنوز روي کار بود گريخت. خيريه القسام دختر فخرالدين القسام برادر و همرزم عز الدين در اين باره گفته است که عموي وي در پي صدور حکم اعدام عزم خود را براي ادامه جهاد و مقاومت راسخ تر کرد . ولي در نتيجه بمباران روستا همه اعضاي خانواده مجبور به ترک زادگاهشان شدند. شيخ عز الدين تا زمان سقوط حکومت ملک فيصل در پي پيروزي نظامي فرانسه در نبرد ميسلون در دمش باقي بود اما به علت اينکه عرصه روز به روز براو تنگتر مي شد به فلسطين هجرت کرد و آنجا يک جنبش جهادي عليه انگليسي ها و صهيونيست ها به وجود آورد. آموزه هاي انقلاب سوريه   مرحله اول انقلاب سوريه درس ها و آموزه هاي مهمي براي شيخ عزالدين القسام داشت که مهمترين آن ها عبارتند از: 1ـراهکارهاي سازشکارانه با استعمارگران ثابت کرد که هرکونه تفاهم با آنان و چشم پوشي از خواستهاي بر حق مردمي در راستاي کسب رضايت استعمارگران مفهومي جز خيانت به انقلاب و حمايت از اشغالگران ندارد. 2ـمجاهدان نبايد وعده هاي بي پايه و اساس استعمارگران را باور کنند. القسام بر اساس اين ايده با رد ميانجيگري شوهر خاله اش به مقاوت و جهاد ادامه داد. 3ـ رعايت اصل احتياط و هوشياري در گزينش افراد انقلابي ضروري است . خيانت صبحي برکات ثابت کرد که موفقيت استعمارگران در سايه خريد و جدان افراد يا رهبران انقلابي امکان پذيراست. بر اين اساس القسام در جريان گزينش همرزمان خود بسيار دقيق و محتاط عمل مي کرد و از همرزمان خود در نبرد يعبد در فلسطين خواست سوگند ياد کنند تا افراد نفوذي و خائن را به قتل برسانند. 4ـ آمادگي رواني و آماده سازي امکانات براي قيام و انقلاب در مراحل مقدماتي يک امر ضروري است. همانگونه که صبحي ياسين مي نويسد شيخ عز الدين در فلسطين اين اصل را به شدت رعايت کرده است. ورود القسام به فلسطين   شهيد شيخ عزالدين القسام اواخر سال 1920به فلسطين هجرت کرد، و پس از چند ماه سکونت در اين سرزمين، تعدادي از شخصيت هاي شهر حيفا دادخواستي را تقديم کميسارياي عالي انگليس کردند و از او خواستند حاج امين حسيني را به عنوان مفتي قدس تعيين کند. در اين دادخواست که در تاريخ پنجم آوريل1921تقديم شد، شغل القسام زير امضاي او در اين دادخواست به عنوان مدرس قيد شده بود. با اين وصف مي توان گفت که القسام پس از ورود به فلسطين به شغل تدريس مشغول شده بوده است. خيرالدين الزرکلي مؤرخ سوري و معاصر قيام و انقلاب مردمي که همراه تعدادي از انقلابيون از سوي شوراي نظامي ارتش فرانسه به اعدام محکوم شد، و از کشورش گريخت. و همچنين امين سعيد که با شيخ عزالدين القسام نسبت خويشاوندي داشته است، هر دو اظهار مي دارند که القسام پس از سقوط حکومت فيصل، دمشق را همراه شش تن از يارانش به نام هاي احمد ادريس، حاجي علي عبيد، شيخ محمد الحنفي، حاج خالد، ظافر القسام و عبدالمالک القسام به سمت حيفا ترک نمود. عبدالمالک القسام در اين باره گفته است که مبدأ حرکت آنان جسر الشغور در شمال غربي سوريه بوده و از آنجا با پاي پياده و به صورت ناشناس به سمت بيروت حرکت کردند. اين گروه با کمک حاج خليل سکر مدتي در مسجد العمري در بيروت اقامت کردند و از آنجا راهي دمشق شدند. عزالدين التنوخي همکلاسي شيخ عزالدين القسام در دانشگاه الازهر در ديدار کوتاهي که با شيخ داشت براي او گذرنامه فراهم کرد، و حاج خليل سکر نيز آنان را مخفيانه از بيروت به شهر صيدا در جنوب لبنان منتقل کرد . و از آنجا توسط يکي از قاچاقچيان سرشناس منطقه به وسيله قايق به بندر عکا انتقال يافتند. در شهر عکا بين شيخ احمد ادريس و شيخ عزالدين القسام اختلافاتي بروز کرد و شيخ احمد ناگهان تصميم گرفت به سوريه بازگردد . ولي شيخ عزالدين همراه پنج تن از مريدانش مسيرشان را از عکا به سمت بندر حيفا ادامه دادند. شيخ احمد ادريس يکي از ياران مخلص شيخ عزالدين القسام بوده و در اداره مقاومت بر ضد اشغالگران در جبل صهيون نقش اساسي داشته است. او پس از بازگشت به عکا به شمال سوريه بيدرنگ به ترکيه انتقال يافت و به مدت 18ماه در کنار عمرالبيطار به مبارزات خود ادامه داد. تا اينکه دوباره به اعدام محکوم شد و در نتيجه اعلام عفو عمومي به سوريه بازگشت و به امامت جماعت زادگاه خود الزنکوفه ادامه داد. شيخ عزالدين القسام در اولين روز ورود به شهر عکا در نماز جماعت مغرب مسجد الجريثه شرکت کرد و در پايان نماز داوطلبانه به تدريس پرداخت که توجه نمازگزاران را به خود جلب کرد. زماني که نمازگزاران به خانه هاي خود بازگشتند شيخ و همراهانش در مسجد ماندند. حاج عبدالله مسمار متولي مسجد علت ماندن آن ها را جويا شد که به او گفتند در اين شهر غريب هستند . حاج عبدالله که به شغل خريد و فروش و اجازه مسکن اشتغال داشت و يک دست کليد خانه هاي خالي همراه او بود يک آپارتمان دو خوابه و بدون هيچگونه امکانات در اختيار آنان قرار داد تا شب را در آن خانه سپري کنند. فرداي آن روز القسام و همراهانش به خانه يکي از بستگان خود به نام حاج امين نورالله رفت و مدتي ميهمان او بودند. نورالله با اعضاي انجمن اسلامي جوانان شهر حيفا روابط دوستانه و همکاري داشت. و القسام را عبدالفتاح الخطيب و عبدالواحد حسن از شخصيت هاي حيفا معرفي کرد و براي او در يک محله يهودي نشين مسکن تدارک ديدند . تا اينکه همسر و فرزندان القسام به او ملحق شدند. دو ماه از اقامت شيخ عز الدين القسام در حيفا نگذشته بود که حاج خالد يکي از همراهان او اصرار ورزيد به شمال سوريه بازگردد تا در آن منطقه براي جنبش القسام در فلسطين کمک جمع آوري و ارسال نمايد. ولي سربازان فرانسوي در اطراف روستاي جبله حاج خالد را شناسايي و دستگير و به طرز وحشيانه به قتل رساندند. فرانسوي ها اهالي روستاهاي اطراف جبله را در فضاي باز گردآوري کرده و بر روي حاج خالد بنزين ريخته و زنده زنده او را سوزاندند .شيوه وحشيانه فرانسوي ها در قتل حاج خالد ياد آور روش هاي وحشيانه صليبي ها در قتل عام مسلمانان بوده است . اين جنايت همچنين نماد ايستادگي و پايداري مسلمانان معاصر در برابر استعمارگران غربي بوده است . البته نبايد فراموش کرد که القسام پيش از ديدار وآشنائي با رهبران فلسطين با انگيزه آغاز يک حرکت جهادي وارد اين سرزمين شده بوده است. منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 460]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن