واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: مراجعه به روانپزشك به معناي ديوانگي نيست!
ذهنيتي كه راجع به مراجعان به مطب روانشناسان وجود دارد، هر چند در سالهاي اخير اندكي تلطيف شده است اما باز هم ميان مردم رواج دارد. اغلب افراد ميترسند كه با مراجعه به روانشناسان انگ ديوانهگي، افسردگي و اختلالات رواني به آنها زده شود، به همين خاطر تنها در شرايط بحراني حاضر به مراجعه به اين مراكز ميشوند و حتي در همين شرايط هم، موضوع را از ديگران پنهان ميكنند.
سرويس اجتماعي برنا
براي كوچكترين مشكل جسمي به راحتي و شايد بارها به پزشك مراجعه ميكنيم. اما كافي است كسي به ما بگويد كه براي مشكلمان بايد به روانشناس يا روانپزشك مراجعه كنيم، آنوقت است كه انگار بدترين ناسزاها را شنيده باشيم، برآشفته ميشويم و به طرفمان خرده ميگيريم كه: "فكر كردي من ديوانهام؟" و يا "من ديوانه نيستم!"
ذهنيتي كه راجع به مراجعان به مطب روانشناسان وجود دارد، هر چند در سالهاي اخير اندكي تلطيف شده است اما باز هم ميان مردم رواج دارد. اغلب افراد ميترسند كه با مراجعه به روانشناسان انگ ديوانهگي، افسردگي و اختلالات رواني به آنها زده شود، به همين خاطر تنها در شرايط بحراني حاضر به مراجعه به اين مراكز ميشوند و حتي در همين شرايط هم، موضوع را از ديگران پنهان ميكنند.
هاشم شهبازي، روانشناس و عضو هيئت علمي دانشگاه اهواز در اين باره ميگويد: نبايد فراموش كنيم كه قبل از پيدايش علم روانشناسي، افراد براي درمان اختلالات رواني به جادوگران و جنگيرها متوسل ميشدند. اين عامل ميتواند در ناخودآگاه بشر اثر بگذارد و او را از رفتن نزد روانشناس منصرف كند. چرا كه شخص فكر ميكند مانند گذشتهها، بيماري رواني يا حتي عصبي او موجب طرد وي از جامعه است و اين طرد و تنهايي چيزي است كه افراد بيشك از آن فرار ميكنند.
وي ادامه ميدهد: درمان اختلالات رواني به همان اندازه مهم است كه درمان بيماريهاي جسمي. حتي در بسياري از اوقات نميتوان اختلالات جسمي را از اختلالات رواني جدا كرد. طبق آمار سازمان بهداشت جهاني علت بيش از نيمي از بيماريهاي جسمي ناراحتيهاي رواني است كه در طولاني مدت با ايجاد اختلال در كاركرد طبيعي بدن مشكلات و دردهاي جديدي را به وجود مي آورند.
شهبازي اعتقاد دارد كه هر نوع فشار رواني را نميتوان بيماري خواند و تاكيد ميكند: كمتر كسي به محض برخورد با يك بحران رواني فوراً به روان شناس رجوع مي كند. در مورد رجوع به روان شناس به خاطر درمان بيماريهاي رواني مانند اختلالات جسمي، هر كسي مدتي را به مدارا با آن آزردگي ميپردازد. ولي به هر حال زمانهايي پيش ميآيد كه ديگر انسان به تنهايي قادر به حل مسئله و تحمل آن نيست. مهم تشخيص زماني است كه مراجعه به روانشناس را الزامي ميكند. افرادي كه به روان شناس رجوع ميكنند توان تشخيص دارند و ميدانند مسئلهاي دارند كه بايد حل شود.
اين استاد دانشگاه ادامه ميدهد: وقتي اختلالات به شكل كهنه در ميآيند، يعني زماني كه فرد بدون توجه به آنها فقط " ميسوزد و ميسازد" و يا راه حل هايي كه اختيار مي كند به اندازه كافي مؤثر نميافتند، بحران اوليه شكل مزمن به خود ميگيرد و در كنار خود بسياري از اختلالات ديگر را مي سازد كه ديگر عنان زندگي را از انسان گرفته و زندگي را تلخ ميكنند. يك روان شناس در درجه اول، مشاور بهداشت رواني است. ضرورت رجوع به روانشناس آن وقتي است كه فرد احساس كند در كاري و يا در حل مشكلاتي احتياج به كمك تخصصي دارد.
هزينهي بالاي مشاوره افراد را منصرف ميكند
در حالي كه آمارهاي جهاني و تحقيقات انجام شده در كشورهاي مختلف حاكي از ابتلاي 20درصد جمعيت كشورها به يكي از اختلالات رواني خفيف تا شديد است اما متأسفانه آمار دقيقي از تعداد افرادي كه از چنين اختلالاتي رنج مي برند و ميزان آنها به مشاوران و روانپزشكان وجود ندارد تا بر اساس ان بتوان وضعيت موجود را نسبت به گذشته مقايسه و درصد افزايش اعتماد وگرايش مردم به روانپزشكان و روانشناسان برآورد كرد. از سوي ديگر در كنار نبود فرهنگ مناسب جهت مراجعه به مشاور در ايران بالابودن هزينه درمان در اين نوع از اختلالات باعث شده تا افراد كمتر به آن بيانديشند زيرا وقتي مجبوري براي انجام يك مشاوره نيم ساعته مبلغي حدود 40 يا 50 هزار تومان بپردازي از رفتن پيش مشاور و روانپزشك پشيمان ميشوي.
علاوه بر اين تعداد كم افراد متبحر و متخصص در اين زمينه تا حدي نگاه خانوادهها را به اين فرهنگ با بي تفاوتي همرا ميكند زيرا آمارو ارقام حكايت از آن دارد كه با وجود بيش از 15 هزار پزشك در آلمان با جمعيت 80 ميليون نفري و 39 هزار پزشك در ايالت متحده آمريكا در ايران براى جمعيت 70 ميليون نفرى حود 800 نفر روانپزشك وجود دارد.
نسترن كه حدود سه ماه است براي حل مشكلاش پيش روانشناس ميآيد در اين باره ميگويد: هزينههاي مشاوره خيلي بالاست. اغلب كساني كه به اين مراكز مراجعه ميكنند وضع مالي خيلي خوبي دارند. بقيه هم ترجيح ميدهند يك شكلي با مشكل خود كنار بيايند تا اينكه آن را حل و فصل كنند.
مراجعه به روانپزشك ننگ نيست!
فرشيد منفرد، عضو هيأت علمى دانشگاه علوم بهزيستى و توانبخشى درباره علت بي توجهي افراد به مراجعه به روانپزشك ميگويد: متأسفانه مردم ما اغلب نياموختهاند كه چگونه مشكلاتشان را از راه صحيح حل كنند و مراجعه به روانپزشك و متخصص را براى خود عيب و ننگ مى دانند. ازسوى ديگر ما براى تشويق آنها جهت مراجعه به روانپزشك و متخصص گام جدى برنداشتهايم و تمام روانپزشكان را مجبور به حضور در بيمارستانهاى مخصوص بيماران روانى كردهايم. حال آنكه امروزه در اغلب كشورهاى جهان در هر بيمارستانى بخش كوچكى را به روانپزشكان اختصاص مىدهند و همانطور كه در يك كلينيك كامل انواع پزشك با تخصص هاى گوناگون حضور دارند، روانپزشك هم حضور دارد.
او ادامه ميدهد: اين مسأله باعث مى شود فردمراجعه كننده به روانپزشك، خود را جداى از سايرين نداند و در واقع با جدا كردن بيمارستانهاى روانى باعث مىشويم بيمار روانى يا افرادى كه احساس مى كنند از ناراحتى روانى رنج مىبرند خود را از جامعه و از بقيه بيماران متروك و جدا افتاده تلقى كنند.
***
بيماري و اختلالات ساده رواني اغلب ميتوانند موجب بروز بيماريهاي جسمي و بيماريهاي مزمن رواني شوند و بيشك مهار اين مشكلات هزينههاي هنگفتي را به جامعه و افراد تحميل خواهد كرد. مشكلي كه شايد بتوان با فرهنگ سازي و ايجاد مراكز مشاوره با هزينههاي پايين آن را به ميان مردم آورد، تا مانند امروز كنون در مقابل مردم قرار نگيرند.
وجود يك نفر مشاور يا مددكار اجتماعي در سازمانها و ادارت، مدارس، دانشگاهها و نهادهاي مختلف ميتواند تا حد زيادي از بار خطرات مشكلات رواني در آينده بكاهد.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 375]