تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات قدرت، انصاف است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804839589




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چه سبکی رو ترجیح میدین؟؟؟


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : چه سبکی رو ترجیح میدین؟؟؟ Pneumatic-manutd20th January 2009, 05:27 PMشما چه سبکی از نقاشی رو ترجیح میدین؟؟؟ کدوم رو کار میکنین؟؟؟ من خودم از امپرسیونیسم خوشم میاد!!! شاید شما بخواید نقاشی هایی مدل ونگوگ داشته باشید؟؟؟:confused: iass20th March 2009, 02:06 AMسلام من دوست دارم بیشتر راجب همه سبک ها تعدادشان نقاشانشان بدان لطفا بیشتر راهنمایی کنید ممنون papadopoloos4th May 2009, 01:49 AMمن عاشق سبک آبستره هستم توی این سبک آزادی مجبور نیستی از واقعیات تقلید کنی.;) آبستره به نوعی از هنر می‌گویند که اشیاء و موجودات واقعی را نشان ندهد، بلکه خطوط و رنگهایش از جهان نامعلوم و ذهنی ناشی شده است. البته بعضی وقتها همین هنر آبستره برای یک ایده یا یک فکر به کار می‌آید و بعضی وقتها پشت‌اش فکر خاصی نیست، همین طوری تراوشات ذهنی است . اینها هم نمونه هایی از نقاشان جهان است. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند Pneumatic-manutd5th May 2009, 07:39 AMسلام من دوست دارم بیشتر راجب همه سبک ها تعدادشان نقاشانشان بدان لطفا بیشتر راهنمایی کنید ممنون دوست عزیز در سبک امپرسیونیسم نیازی به خط نیست... در این سبک باید رنگ ها رو کنار هم بذاریم تا محدوده ی هر چیز مشخص بشه... فکر میکنم امپرسیون در زبان یونانی به معنای خورشید باشه... چون هنرمند داره حرکت و تشعشع نور خورشید رو روی اجسام میکشه... من از این سبک به خاطر عجیب بودنش خوشم میاد!!! این هم برای اطلاعات بیشتر شما: نهضتی فکری است که نقاشی را در یک چهارم پایانی سده ی ١۹ میلادی دگرگون ساخت. امپرسیونیست ها در پی ثبت واقعیت گذرا بودند و به باور آنان موضوعات ساده به تر به آنان اجازه می دهد تا به آن چه که احساس می کنند بپردازند. این جنبش، نخستین جنبش فراگیر در هنر نو به شمارمی آید و در فرانسه توسط ادوارد مانه و کلود مونه پدید آمد. نام این جنبش ازتابلوی «امپرسیون ، طلوع آفتاب» کلود مونه گرفته شده است. بررسی نور و رنگ و کیفیاتطبیعی آن و ایجاد یک دیدگاه علمی در هنر، از مسایل مطرح در این مکتب است. هنرمندان امپرسیونیست از ارائه ی اشکال با خطوط واضح سرباز می زدند و به نوربا نگاهی علمی می نگریستند. آنان مثلن به جای قراردادن رنگ سبز ، رنگ های زرد و آبی رادر کنار یکدیگر قرار می دادند. استفاده از تضاد رنگ های مکمل و حذف رنگ های سیاه وخاکستری از پرده ، از اصولی است که دراین مکتب مورد توجه قرار دارد. از هنرمندان برجسته ی این سبک می توان از ادوارد مانه ، کلود مونه ،آنود سیسلی ، آگوست رنوار، کامی پیسارو ، ژرژ سورا ، ادگاردگا ، پل سینیاک، اگوسترودن و نقاش انگلیسی تورنر (Turner ) نام برد. در آثار امپرسیونیسم، دقت و ظرافتی که در کارهای رئالیسم وجود دارد دیده نمی شود، در حقیقت نقاش خود را نیازمند آن نمی بیند تا برای ارایه ی تفکر خود، تنها از تکنیک عالی بهره ببرد، بلکه آن چه را که از اشیا، طبیعت و یا زندگی روزمره درک می کند را به شیوه ی خاص خود روی بوم پیاده می کند. و این هنری است که از تکنیک عالی نقاشی فراتر ست. برای خلق آثار امپرسیونیسم، باید پله های رئالیسم را طی کرده باشیم. شاید اگر واژه ظرافت را از مرز دید فراتر برده و به مرز ذهن نزدیک تر کنیم، کارهای امپرسیونیسم را بتوان ظریف تر از کارهای رئالیسم برشمرد. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کلود مونه Claude Monet کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند تابلوي قايق نشينان اثر ادوارد مانه.تحول در سبك امپرسيونيستي کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند پست امپرسيونيسم: اين واژه را راجر فراي باري اولين بار در نمايشگاهي كه در لندن با عنوان (مونه و پست امپرسيونيسم ها)ابداع كرد.و از آنجا كه برجسته ترين آثار نمايشگاه به سزان،گوگن و ون گوگ تعلق داشت (البته ون گوگ را ميتوان به علت بيان احساسات دروني خود و حساسيت فراوان وي نسبت به جهان بيروني خود و نقاشي طبيعت به صورت اغراق آميز براي بيان رنج آدمي نقاشي اكسپرسيونيستي نام برد.خود من نفهميدم كه آخرش اون امپرسيونيسم بود يا اكپرسيونيسم)از آنها به عنوان شخصيت هاي محوري اين گرايش ياد ميشود. در دوره ماقبل امپرسيونيسم نقاشان سعي ميكردند با حجم دادن و سايه زدن شياء شكل ها را سه بعدي و تو پر نشان بدهند.مانند نقاشي سنگ شكنان گاستاو كوربه كه از نقاشان سبك رئاليسم است. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند مسيح زرد اثر پل گوگن کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند لطفا هرکس که سبکی رو معرفی میکنه در موردش توضیحی بده تا دوستان دیگه هم به اطلاعات هنری شون اضافه بشه... با تشکر nicefish9th May 2009, 07:34 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کوبیسم Pneumatic-manutd10th May 2009, 04:31 PMکوبیسم cubism : جنبش هنری که به سبب نوآوری در روش دیدن، انقلابی ترین و نافذ ترین جنبش هنری سده بیستم به حساب می آید. کوبیست ها با تدوین یک نظام عقلانی در هنر کوشیدند مفهوم نسبیت واقعیت، به هم بافتگی پدیده ها و تاثیر متقابل وجوه هستی را تحقق بخشند. جوهر فلسفی این کشف با کشفهای جدید دانشمندان- به خصوص در علم فیزیک- همانندی داشت. جنبش کوبیسم توسط "پیکاسو" و "براک" بنیان گذارده شد، مبانی زیبایی شناختی کوبیسم طی هفت سال شکل گرفت (1914-1907) با این حال برخی روشها و کشفهای کوبیست ها در مکتبهای مختلف هنری سده بیستم ادامه یافتند. نامگذاری کوبیسم(مکعب گرایی) را به لویی وُسِل، منتقد فرانسوی نسبت می دهند، او به استناد گفته ی ماتیس در باره ی « خرده مکعب های براک» این عنوان را با تمسخر به کار برد، ولی بعدا توسط خود هنرمندان پذیرفته شد. کوبیسم محصول نگرشی خردگرایانه بر جهان بود. به یک سخن، کوبیسم در برابر جریانی که رمانتیسم دلاکروا، گیرایی حسی در امپرسیونیسم را به هم مربوط می کرد، واکنش نشان داد و آگاهانه به سنت خردگرا و کلاسیک متمایل شد. پیشگامان کوبیسم مضمونهای تاریخی، روایی، احساسی و عاطفی را وانهادند و عمدتا طبیعت بیجان را موضوع کار قرار دادند. در این عرصه نیز با امتناع از برداشتهای عاطفی و شخصی درباره چیزها، صرفا به ترکیب صور هندسی و نمودارهای اشیا پرداختند. آنان بازنمایی جو و نور و جاذبه ی رنگ را – که دستاورد امپرسیونیستها بود – از نقاشی حذف کردند و حتی عملا به نوعی تکرنگی رسیدند. با کاربست شکلهای هندسی از خطهای موزون آهنگین چشم پوشیدند و انگیزشهای احساسی در موضوع یا تصویر را تابع هدف عقلانی خود کردند. شاید مهمترین دستاورد زیبایی شناختی کوبیستها آن بود که به مدد بر هم نهادن و درهم بافتن تراز ها(پلانها)ی پشتنما نوعی فضای تصویری جدید پدید آوردند. در این فضای کم عمق، بی آنکه شگردهای سه بعد نمایی به کار برده شود، حجم وجسمیت اشیا نشان داده شد. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کوبیست ها – برخلاف هنرمندان پیشین – جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست. نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیر ممکن بود. بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد. روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود. بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی واقعگرایی مفهومی بود تا واقعگرایی بصری. کوبیسم را معمولا به سه دوره تقسیم می کنند: مرحله ی اول که آن را « پیشاکوبیسم» یا « کوبیسم نخستین» می نامند، با تجربه های مبتنی بر آثار متاخر سزان و مجسمه های آفریقایی و ایبریایی مشخص می شود این مرحله با تکمیل پرده «دوشیزگان آوینیون» اثر پیکاسو(اوایل 1907) به پایان می رسد. ساختار این پرده آغاز کوبیسم را بشارت می دهد؛ زیرا جابجایی و درهم بافتگی ترازها، تلفیق همزمان نیمرخ و تمامرخ و نوعی فضای دوبعدی را در آن می توان مشاهده کرد. در دو سال بعدی، پیکاسو و براک همراه یکدیگر بر اساس توصیه سزان به امیل برنار مبنی بر تفسیر طبیعت به مدد احجام ساده هندسی، روش تازه ای را در بازنمایی اشیا به کار بردند و از میثاقهای برجسته نمایی و نمایش فضای سه بعدی عدول کردند. در دومین مرحله (1912-1910) که آن را "کوبیسم تحلیلی" می نامند، اصول زیبایی شناسی کوبیسم کامل تر شد. پیکاسو و براک به نوع مسطح تری از انتزاع صوری روی آوردند که در آن ساختمان کلی اهمیت داشت و اشیای بازنمایی شده تقریبا غیر قابل تشخیص بودند. آثار این دوره غالبا تکرنگ و در مایه های آبی، قهوه ای و خاکستری بودند. به تدریج اعداد و حروف بر تصویر افزوده شدند و سر انجام اسلوب تکه چسبانی یا کلاژ به میان آمد که تاکید بیشتر بر مادیت اشیا و رد شگردهای وهم آفرین در روشهای نقاشانه ی پیشین بود. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند در مرحله سوم(1912-1914) با عنوان "کوبیسم ترکیبی" آثاری منتج ازفرایند معکوس انتزاع به واقعیت پدید شدند. دستاوردهای این دوره بیشتر نتیجه ی کوششهای گریس بود. اگر پیکاسو و براک در مرحله ی تحلیلی به تلفیق همزمان دریافتهای بصری از یک شیء می پرداختند و قالب کلی نقاشی خود را به مدد عناصر هندسی می ساختند، اکنون گریس می کوشید با نشانه های دلالت کننده ی شیء به باز آفرینی تصویر آن بپردازد. بدین سان تصویر دارای ساختمانی مستقل اما همتای طبیعت می شود و طرح نشانه واری از چیزها به دست می دهد. گریس در تجربه های خود رنگ را به کوبیسم باز آورد. کوبیسم بر جنبشهای انتزاعگرا چون کنستروکتیویسم، سوپرماتیسم و دِ استیل اثر گذاشت. امروزه هم کوبیسم در عرصه ی هنر معاصر مطرح است و بسیاری از هنرمندان در کشورهای مختلف از مفاهیم و اسلوبهای آن بهره می گیرند. عکاسی کوبیستی: در عکاسی کوبیستی از نوعی کلاژ بهره می گیرند، درهم ریختن فضای واقعی توسط چسباندن عکسهای مختلف از زوایای مختلف صورت( در پرتره کوبیستی) و چیدمان تصویری با استفاده از عناصر غیر همگون برای رسیدن به مفاهیم کوبیستی. همچون دیگر سبک های عکاسی نوعی ساختار شکنی تصویری با کم و زیاد کردن عناصر اصلی تصویر با اسلوب و ساختار کوبیسم در نقاشی، می توان گفت فضای پرسپکتیوی یا فضایی که از یک نقطه دید واحد نمایان شده است. نمونه ای عکسهای Tim Thompson عکاس کوبیست : کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کوبیسم با همزمان کردن نقاط دید مختلف، یکپارچگی قیافه ی اشیاء را به هم می زند و به جای آن شکل«تجریدی» یا ( آبستره) را ارائه می کند. بدین معنا که عکاس کوبیست اشیاء را در آن واحد از زوایای مختلفی می بیند، اما تمامی تصویری را که دیده است به ما نشان نمی دهد. بلکه فقط عناصر و اجزایی از آنها را انتخاب و روی سطح دو بعدی تصویر می نمایاند. از این روست که یک اثر کوبیستی، مغشوش، درهم و غیر طبیعی جلوه می کند. بنابراین عکاس کوبیست که دیگر در بند یک نقطه دید واحد( مانند عکاسی رئال) نیست و می تواند هر شیئی را نه به عنوان یک قیافه ی ثابت بلکه به صورت مجموعه ای از خطوط، سطوح و رنگها ببیند. و با ترکیب این ابعاد عکس کوبیستی ارائه کند. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند nicefish10th May 2009, 04:38 PMتوضیحات کاملی بود منم قصد داشتم که به طور کامل این سبک را توضیح بدم ولی شما زحمت کشیدید . ممنون از شما Pneumatic-manutd10th May 2009, 04:49 PMرئالیسم: رئالیسم به صورت جامع و کلی به مفهوم حقیقت، واقعیت و وجود مسلم، و نیز نفی تخیلات و امور ناممکن و غیر عملی است. واژه ی «رئالیسم» در هنرهایی نظیر نقاشی، ادبیات و فلسفه، همچنین در مسایلی نظیر ارتباطات بین الملل مطرح می شود. در هنر نقاشی، رئالیسم به معنای نمایش اشیا و موضوعات به صورت طبیعی است، به گونه ای که نقاش تخیل و ابتکار عمل خود را در نحوه پیاده کردن آن موضوع دخالت ندهد و هر موضوع به همان گونه که در دنیای خارج دیده می شود در نقاشی به نمایش در می آید. این سبک نقاشی در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه رواج پیدا کرد. در حقیقت به عنوان شاخه ای فرعی از سبک رومانتی سیزم (Romanticism) بود که با این ایده که می خواست نمایش دقیقی از زندگی روزمره را نمایش دهد از آن جدا شده و خود به یک سبک (Movement) در هنر نقاشی بدل شد. از نقاشان دوره ی اول این سبک می توان به نقاشان فرانسوی:Jean-Baptiste-Camille Corot (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) (از ۱۷۹۶ تا 1875) و Jean Francois Millet (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)(از ۱۸۲۴تا 1875) اشاره کرد. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند Millet, Jean-Francois (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) Shepherdess with Her Flock (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) 1864 / رنگ روغن روی بوم / ۸۱*۱۰۱ سانتيمتر کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند Corot, Jean-Baptiste Camille (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) Woman Reading in a Landscape (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) 1869 / رنگ روغن روی بوم / ۲۱*۱۴ اينچ (ساير نقاشان اين سبک: کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)) این سبک نقاشی تا دهه ی 1960 طرفداران زیادی داشت، و از این سال ها به بعد دیگر از رسته ی گرایشات مطرح در نقاشی حذف شد و از آن نامی در میان نبود. تا این که توسط «رئالیسم نو» (New Realism) دوباره حیات خود را باز یافت. …. منابع: کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند Pneumatic-manutd10th May 2009, 04:57 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند اکسپرسیونیسم انتزاعی: هیجان‌نمایی انتزاعی یا اکپرسیونیسم انتزاعی شیوه‌ای است که در سال ۱۹۱۲ از اکپرسیونیسم و با انتشار مجله "سوار کار آبی" ایجاد شد. پیشوایان این مکتب واسیلی کاندینسکی، پل کله و فرانتس مارک در مونیخ بودند. در واقع این سبک نتیجه بر خورد طیف‌های مختلف هنرمندان مهاجر (به دلیل جنگ در اروپا) و بومی در نیویورک بود. این جنبش در واقع یک سبک آمریکایی است که موجب پیشتازی نیویورک از پاریس به عنوان مرکز هنر جهانی شد. این هنرمندان بیش از آنکه مصلحان انقلابی باشند، آرمانگرایانی بودند که، بیش از جهان ملموس خویش، دغدغه مفاهیم کلی را داشتند. شاخص ترین آثار هنری در سبک را می‌توان به افرادی چون: هانری ماتیس، جکسون پولاک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)، مارک توبی، آرشیل گورکی، ویلهم دکونیگ و مارک روتکو نسبت داد. ماتیس، پولاک و روتکو، سه نفر اول در این سبک بودند. ماتیس با نقاشی آتلیه سرخ به شهرت رسید، پولاک با استفاده از شیوه‌ای نو (که بعدها با عنوان نقاشی کنشی معروف شد) آثاری درهم پیچیده و باطراوت آفرید، و روتکو که از هرگونه خط نگاری پرهیز کرد و نام گذاری عددی ساده را جایگزین القاب سنگین پیشین کرد. این سبک آمیزه‌ای از هیجان اکسپرسیونیستی، نگاره‌های ساده بدوی (نقاشی شنی سرخپوستی و باغ‌های ذن) و تجربه‌ای از نظم در غالب بی نظمی بود. هنرمندان این سبک بیش از آنکه در سبک باهم شباهت داشته باشند، در نگرش و دیدگاه دارای وجه اشتراکند: همه می‌خواهند قیود و تکنیک‌های سنتی و دستوری را زیر پا بگذارند و ضوابط دیرینه زیبایی شناختی را لغو اعلام کنند، که نمونه بارز آن نقاشی‌های جکسون پولاک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) است. اکسپرسیونیسم (هیجان‌نمایی) اکسپرسیونیسم یا هیجان‌نمایی (Expressionism) نام یک مکتب هنری است. اکسپرسیونیسم شیوه‌ای نوین از بیان تجسمی است که در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگ‌های تند و اشکال کَجوَش (معوج) و خطوط زمخت بهره می‌گیرد. دوره شکل گیری این مکتب از حدود سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۵ میلادی بود ولی در کل این شیوه از گذشته‌های دور باهنرهای تجسمی همراه بوده و در دوره‌های گوناگون به گونه‌هایی نمود یافته است. برای نمونه مکتب تبریز در نگارگری ایرانی و مکتب سونگ در هنر چین را اکسپرسیونیست هنر ایران و چین می نامند. عنوان «اکسپرسیونیسم» در سال ۱۹۱۱ برای متمایز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به کار رفت که در دهه ی اول سده ی بیستم بنای کار خود را بر باز نمایی حالات تند عاطفی، و عصیان گری علیه نظامات ستم گرانه و ریاکارانه ی حکومت ها، و مقررات غیر انسانی کارخانه ها، و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند. این هنرمندان برای رسیدن به اهداف خود رنگ های تند و تشویش انگیز، و ضربات مکرر و هیجان زده ی قلم مو، و شکل های اعوجاج یافته و خارج از چارچوب را با ژرفا نمایی به دور از قرار و سامان ایجاد می کردند و هرآنچه آرامش بخش و چشم نواز و متعادل بود از صحنه ی کار خودبیرون می گذاشتند. بدین ترتیب بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۳ مکتب اکسپرسیونیسم با درکی خاص از هنر خاص ونسان ونگوگ و به پیشتازی نقاشانی چون کوکوشکا، امیل نولده و کرشنر در شهر درسدن و با عنوان "گروه پل" به وجود آمد. nicefish10th May 2009, 05:02 PMممنون اطلاعات خوبی در این تاپیک هست iass11th May 2009, 12:10 AMازتان ممنونم ............توضیحاتان خیلی خوب بود منم حالا میتونم با مطالعه تمام این اطلاعات به سبک مورد نظر خودم بیشتر بپردازم ....... ازشما وتمام دوستان ممنونم Pneumatic-manutd11th May 2009, 08:00 PMدادا و دادائیسم در سالهای 1920 مکاتب افراطی در هنر شکل گرفت. گرایش "دادا" این محصول فشارها و تکانهای روانی ناشی از جنگ جهانی اول، گرایش ضد هنر وانکار گرایانه (نیهیلیستی) بود. هنرمندان دنباله رو این حرکت همه ی ارزشهای عصر خود را به مسخره می گرفتند و معتقد بودند که تمدن معاصر آنها تمدنی دیوانه و بی منطق است. از آنجا که مبنای کار "دادائیست" ها انکار گرایی بود، تفسیر و فهم آثار ایشان دشوار است. هرچند دادائیسم گرایشی زودگذر بود و در سال 1922 به طور غیر منتظره ای به پایان رسید. معهذا بر حرکتهای هنری بعد از خود تاثیرات قابل توجهی گذاشت. میان مکتبهای افراطی، دادائیسم و افراطی‌ترینشان است. دادائیسم نوعی ضدهنر و انقلابی برای تغییر و ساختارشکنی مفاهیم هنری است. دادائیسم مجموعه‌ای معنادار از هنر ابزورد(پوچ گرایی)، نیهلیسم، ضدیت با عقل، کلیشه‌شکنی،تاکید بر شانس و تصادف و ضدیت با اصول شناخته شده هنر است.دادائیست ها همه چیز را مسخره می‌کردند، حتی خودشان را. مرکز فعالیتهای دادائیستی در زوزیخ «کاباره ولتر» بود، کلوپ شبانه‌ای که در فوریه ۱۹۱۶ به وسیلهٔ هوگوبال، شاعر و موسیقیدان آلمانی، تأسیس شد. خواندن شعرهای بی‌معنا، که گاه با تکرار در یک زمان همراه با موسیقی گوش‌خراش، از جمله برنامه‌های معمول این کاباره بود. در تابستان ۱۹۱۶یکی از بنیانگذاران این مکتب فرهنگ لغت را باز می کند و دست روی کلمه ای می گذرد که آن کلمه "دادا" به معنی اسب کوچک چوبی بود و به این ترتیب لفظ «دادا» برای نامیدن کار و هدف این گروه برگزیده شد و به جای نام ولتر، که نویسندهٔ بزرگ وطنزپرداز بود، انتخاب گردید. اعمال و رفتار غیر متعارف در این کلوپ شبانه موجب شکایت ساکنان اطراف آن شد درنتیجه، در سال ۱۹۱۷ به اجبار تعطیل گردید. دادائیسم، مانند تمام سبک های پیش از خود علاوه بر نقاشی و هنرهای بصری در شعر و ادبیات، تئاتر، موسیقی و گرافیک نمود پیدا کرد. نقاشان دادائیست نقاشی‌هایی را می کشیدند تنها با استفاده از چند خط کج و معوج. نمایشهایی واقعا بی معنی و موسیقی تنها با تکرار چند نت. معروف ترین نقاش این سبک مارسل دوشان است. دادا در نهان تفکری ساختارشکن داشت که تغییر و دگرگونی صور هنر را می‌خواست عده ای معتقدند که اصل تفکر دادا بر این است که مثلا اگر یک نقاشی فقط یک خط باشد، خوب البته این اسمش هنر نیست، ولی سعی دارد بفهماند که نقاشی از همین خط‌ها تشکیل شده‌است. پس این ضدهنر است؛ ولی ضدهنر هم چیز بدی نیست و لازم است! برتون، پیکابیا، تریستان تسارا، آراگون، الوار، گیلوم آپولینه، مکس ژاکوب و سوپو از جمله شاعرانی هستند که به این مکتب پیوستند دادا بعدها کم کم تلطیف یافت و به سورئالیسم تبدیل شد. سورئالیسم: مکتب سورئالیسم در سال 1924 به وسیله & سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5221]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن