به نظرتون شهر بزرگ یا کوچیک؟؟؟ : دل مشغولیهای روزمره

واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دوستان بیاین از خوبیها و بدیهای شهر بزرگ و کوچیک بگین شما کجا زندگی میکنید و کجا رو ترجیح میدین؟

من عاشق تهرانم-هیچ جایی رو به اینجا ترجیح نمیدم.شهرای دیگرو فقط واس سفر کردن دوست دارم.چندروز بگذره دلم میگیره

جدا از اینکه تهران امکانات زیادی داره وشهر بزرگیه فکر کنم بیشتر به خاطر عادته که نمیتونم ازش دل بکنم

از اون لحاظ درست میگی ایداجون ولی شلوغیش چی؟ تا حدی هم نا امنیش. فکر نمیکنین تو شهر متوسط نه خیلی کوچیک آدم آرامش بیشتری داره؟من دارم همش با خودم سبک سنگین میکنم. امسال رو امتحانی اومدیم کرج ولی دو دلم بمونیم یا نمونیم.قبل از اینکه بیایم اینجا آرزو داشتم کرج زندگی کنم چون به خونوادم نزدیک ترم اینجا ولی الان که اومدیم دارم دو دل میشم.

من همیشه فکر می کردم توی شهر کوچیک هم میشه به خوبی یک شهر بزرگ زندگی کرد ولی حالا که مجبورم توی شهر کوچیک زندگی کنم تفاوت رو میفهمم البته وابستگی هر کس به شهری که توش دنیا اومده و بزرگ شده زیاده و اون شهر رو با همه خوبی ها و بدیهاش دوست داره

شهر متوسط ...حس میکنم شهر کوچیک دلگیره شهر بزرگم نا امنی و هر کی به هر کی و ترافیک و آلودگی و .. داره

من يه چند سالي هست كه يزدم ... بخاطر دانشگاه ! قصد توهين ندارم ولي اصلا از اين شهر خوشم نمي اد ... شايد به خاطر خاطرات بدي هست كه اين جا داشتم ... بخاطر سختي هاش و دوري از دوست و آشنا ... دلم مي خواهد برگردم اصفهان .. !!! شايد از روي عادت باشه ولي من از جو خشك و كسل كننده ي يزد زياد دلخوشي ندارم ... اين چند سال كمتر رفتم بيرون اكثرا تو خونه بودم ... جاي خريد فوق العاده اي نداشت ! نه جايي براي تفريح ...
البته ناگفته نمونه نسبتا ادماي مهربون و دلسوزي داره ... همسايه ها خوبن ... ولي براي من كه اين جا زياد با كسي رابطه اي نداشتم خيلي سخت گذشته ... تازه همسرم هم يزديه و خيلي اقاست !!! البته خودش زياد يزد نبوده و ... ولي خانواده (كه يزدي اصيلا) خوب و محترمي دارن (يزديا خيلي مهمون نوازن !)

من كه اونقدر از آلودگي و سر و صدا و ترافيك و شلوغي تهران خسته شدم كه دلم ميخواد يه مدت برم توي يه روستا زندگي كنم

منم تا 26 سالگی که ازدواج کردم تهران بودم و اون وقتها فکر میکردم جز تهران نمیتونم هیچ کجا زندگی کنم گرچه که 2/5 سال هم در دوران تحصیلم تو همین شهر یعنی زنجان بودم . بعد از ازدواج هک که اومدم اینجا تا 3 سال حداقل خیلی سخت بود و هر هفته دوست داشتم بیام تهران ولی الان بعد از نزدیک به 10 سال دیگه اینجا شده شهرم. تهران رو فقط برای سرزدن دوست دارم و با اینکه دانشگاه تهران هم از همسرم خواسته که بره اونجا راستش هنوز خیلی مطمئن نیستم دلم بخواد . الان دیگه شلوغی تهران خیلی زیاد اذیتم میکنه و ترجیح میدم تو یک شهر کوچیکتر باشم گرچه هنوز زیاد اینجا رو دوست ندارم. با این حال هنوزم برای خرید میام تهران و به جز مایحتاج روزانه کمتر پیش میاد اینجا چیزی بخرم. چون هم مراکز خرید بزرگ نداره و هم تنوع اجناس تهران اینجا نیست و اگر هم باشه قیمتش خیلی بالاتره. در کل الان به نظرم میاد به جز تهران تو هر شهر دیگه ای میشه زندگی کرد.

تفاوتهای زیادی هست
شهر کوچیک خوبی داره ولی بدیهاش هم چشم گیره
امکانات کم
آموزشهای محدود
نبود امکانات تفریحی
و خیلی چیزهای دیگه
من خودم شهرم رو دوست دارم
با وجودی که یک شهر کوچیک با جمعیت نسبتآ کم هست
همه مدیگه رو میشناسن
هر جا میری میشناسنت
احترام متقابل هست
دوستیها زیاده
ولی وقتی یاد محدودیتهای پیشرفتیش میفتم
دلم میخواد به خاطر روزان یک شهر بزرگتر بودم
واسه اینکه اینجا محیط خیلی کوچیکه و آدمها در حد همین محیط رشد میکنن
آموزش میبینن
شغلهای کوچیکی دارن
البته
مزایای خوبی هم داره
اب و هوای تمیز
سلامت اجتماعی و فرهنگی خوب
صله رحم پیوسته و روابط خانوادگی قوی و نزدیک
که ممکنه در شهر بزرگ به خاطر مشغله کاری و ازدحام جمعیت و طول مسافت
این امکان کمتر باشه که هست
ولی برای کسی که شغل خوب و پر درآمد و حداقل یک خونه و ماشین شخصی داشته باشه
صرف نظر از مواردی که گفتم
شهر بزرگ عالی هست

من تهرانم
مزایای شهربزرگ: وجود امکانات بسیار زیاد حتی دکترای خوب/رسیدگی بزرگان مملکتی به شهرهالی بزرگ بیشتره/زیاد بودن فرصت های شغلی/...
معایب:آلودگی هوا/شلوغی و سروصدا/ دور بودن آدمها از لحاظ عاطفی ازهم/ فاصله افتادن از لحاظ بعد مکانی بین خانواده ها/زیاد شدن مخارج در اثر رفت و آمدها/...

به نظرم شهر کوچیک خیلی بهتره اما فقط امکاناتش کمه حتی بااونکه فرصت های شغلی کمی تو این شهرها هست بازم می ارزه چون درآمدت کم صرف مخارج کم میشه یعنی دخل و خرج میخونه

من خودم شهرستان رو ترجیح میدم اما کاش امکانات بیشتری داشت

دوستان همونطور که گفتم با شوق زیاد اومدیم کرج با وجود اینکه چند سال اینجا دانشجو بود الان میفهمم مشناخت کافی از اینجا نداشتم ولی الان بعد از چند ماه دیدم داره عوض میشه ما تو شهرستان کلی وسیله هامونو که نتونستیم با خودمون بیاریم گذاشتیم تو پارکینگ که داماد شوهرم یه روز بره بببره خونه خودشون تا دو سه ماهم تو پارکینگ بود کسی دست نزده بود ولی اینجا تو خونه آپارتمانی دیشب یکی اومده کفشای شوهرمو از دم در برداشته برده یه ترسی افتاد به جونم گفتم یه روز شوهرم نباشه یکی بیاد تو بلایی سرم بیاره چیکار کنم.
نمی دونم اگرم برگردم شهرستان شهرش خیلی کوچیکه دلگیره. من به امید نزدیکی به خونوادم و شاغل شدن اومدم کرج ولی هر جا میرم مدت زمانی که شهرستان کار کردم رو قبول ندارن، فقطم بخاطر اینکه حقوق کمتری بهت بدن. آخرشم شوهرم نذاشت دیگه برم کار کنم.

من عاشق تهرانم حتی اون دوده هاش و دلم میخواد اگر برگشتم ایران توی تهران زندگی کنم

من توی ایران جز تهران هیچ کجا دیگه نمی تونم زندگی کنم. به خاطر امکاناتش. تو ایران همه امکانات در تهران متمرکز شده. تو شهرستان کار خوب گیر نمی اد_حالا البته تهران هم دسته کمی نداره ولی باز بهتره- مراکز خرید. مراکز خوب پزشکی. دانشگاهها و مدارس خوب همه در تهران هستند به همین دلیل اینقدر شلوغه.
من خیلی شهرهای ایران رفتم ولی اونجا بیش از 2-3 روز نمی تونم دوام بیارم چون حوصله ام سر می ره. کاش تهران هواش تمیز بود و ترافیک نداشت اون وقت دیگه عالی می شد.

منم با اینکه شهرستانم ولی بازم شهر کوچیکتر رو به تهران ترجیح میدم
همه حرفهای بچه ها در مورد مزایا و معایب تهران و شهرستان ها درسته. به نظر من شهر وقتی کوچیکتر هم هست آدم کنترلش روی شوهرشو بچش بیشتر میشه.
من خیلی خیلی آدم حساسیم و همیشه فکر می کردم بعضی از خانم ها که تو تهران شوهراشون همچی خرده شیشه دارن چه دلی دارن! که می تونن به شوهرشون اعتماد کنن. البته من 10 سال شمال هم زندگی کردم اوضاع احوال شمال هم همچی جالب نیست (اینم قبول دارم که خوب و بد تو همه شهرها هست).
اگر امکانات تفریحی شهرستان ها بیشتر می شد دیگه عالی بود.

اگه به مراکز استان هم امکانات تهران رو میدادن مطمئنا تهران اینقدر شلوغ نمیشد و مهاجر نمیومد. و اصالت تهرانی های اصیل میموند.

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]

[مشاهده در: www.ashpazonline.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 2583]