واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سوررئاليست سوررئال ها نويسنده: محمد حسين توكلي براي اينكه بدانيم ريشه سوررئاليسم از كجا آمده بايد برگرديم به سال1917؛ زماني كه گيوم آپولينر- شاعر و منتقد فرانسوي- براي اولين بار واژه «سوررئال» را با الهام از يكي از نمايشنامه هاي خودش و يكي از نمايشنامه هاي دياگليف روسي ابداع كرد. البته تعريف آپولينر از واژه سوررئال آن چنان پخته نبود كه بشود رويش حساب كرد؛ به خاطر همين مدتي بعد افرادي مثل پل الوار و آندره برتون تكميلش كردند. اگر بخواهيم از چگونگي رسميت پيدا كردن سوررئاليسم بنويسيم مفصل مي شود؛ فقط اين را بگوييم كه بعد از نفس هاي آخر سبك دادائيسم و پيگيري هاي همه جانبه آندره برتون و كافه نشيني هايش با دوستان و بحث درباره نقاشي غير عقلاني و تصادفي... سوررئاليسم، سوررئاليسم شد. در ميان همه كارهاي سوررئاليستي، كارهاي رنه ماگريت زيادي سوررئال هستند؛ يعني او در ميان جمعي كه رفتارهايشان پر از راز و اتفاقات عجيب و غريب است، تك است. ماگريت و هم قطارانش مثل خوان ميرو، سالوادور دالي و من ري نخستين نسل سوررئاليست ها بودند كه بين جنگ جهاني اول و دوم ظهور كردند. با اينكه دالي با سبيل معروفش و كارهاي عجيبش خيلي بيشتر از ماگريت روي زبان هاست اما ماگريت جور ديگري سوررئال است و اصلا همين مرموز بودن ماگريت هم خودش سوررئال است. ماگريت آن قدر مرموز بود كه در يكي از برنامه هاي تلويزيوني به او لقب پلييس مخفي دادند. مادر رنه وقتي او 14 ساله بود به دليل نامعلومي خودش را در رودخانه سامبر غرق كرد و باعث شد پسرش اولين اتفاق غريب زندگي اش را تجربه كند. رنه در دوران سربازي سه پرتره از افسران محل خدمتش كشيد تا آنجا هم بيكار ننشسته باشد و بعد از آن در سال 1922 با جئورجت برگر در كليساي خوزه ازدواج كرد. ماگريت تجربيات زيادي در زمينه هاي مختلف داشته، از طراحي فرش بگيريد تا تجربياتش در طراحي پوستر و تبليغات. اوايل همين سال هایی كه در دانشكده هنرهاي زيباي بروكسل تحصيل مي كرد بيشتر از كوبيست ها و فوتوريست ها تاثير مي گرفت تا اينكه جرقه زندگي اش با ديدن تابلوي عجيب و غريب «آواي عشق» جيورجيودي كريكو زده شد و كم كم پا گذاشت در مسيري كه يك سوررئاليست واقعي شود. اواخر دهه 20 كه حدودا 30 ساله بود به پاريس رفت و سه سال به همراه جئورجت زندگي كرد. در همان شهر با جشن بيكرانش است كه ماگريت به سوررئاليست هاي فرانسوي پيوست و طرز فكرش درباره سوررئاليسم پخته تر شد و مطمئنا نمي شود تاثير افرادي مثل ماكس ارنست، مارسل دوشان و خود سالوادور دالي را رويش ناديده گرفت. راحت تر بگوييم، داخل جمع سوررئاليست ها الهام و تاثير و برداشت زياد بود و ملاقات ها و نمايشگاه هاي گاه و بيگاه سوررئاليست ها و اين به اصطلاح در تماس بودن باعث شده بود كه نه در ظاهر، بيشتر باطنا وامدار يكديگر باشند. زندگي ماگريت به شدت كارهايش خيلي عجيب نيست و غير از اتفاقات گاه و بيگاه و پيوستن هاي موقت به حزب هاي سياسي و ورود و خروجش به بلژيك آن چنان فراز و فرود زيادي نداشته است اما در مورد ماگريت، زندگي كاري اش و كارهايش حرف هاي زيادي زده شده، نقدهاي فراواني نوشته شده و تفسيرهاي بسياري راجع به كارهايش صورت گرفته است. نقاشي هاي ماگريت پر است از واقع گرايي دقيق و جادويي. ماگريت هميشه از عناصر خاص استفاده نمي كرد، گاهي يك شيء معمولي را با كشيدن جوهره اش بزرگ مي كرد يا اجسامي را كه هر كدامشان به تنهايي خيلي ساده هستند طوري كنار هم قرار مي داد كه بيننده را در لحظه ديدن تابلو ميخكوب مي كرد. يك بعد ديگر كارهاي ماگريت آثار وحشت آور او هستند. تصور كنيد كه روي برش ژامبوني كه روي ميز رستوران شماست يك چشم وجود داشته باشد كه ملتمسانه نگاهتان مي كند يا تكه سنگي ميان زمين و هوا بالاي دريا معلق بوده و رويش زندگي در جريان باشد. صحبت در مورد كارهاي ماگريت و تجزيه و تحليل كارهايش به راحتي صحبت در مورد هر نقاش و هنرمند ديگري نيست و آدمي مانند او و كارهايش تا سال هاي سال كه كلاسيك مي شوند و در كتاب هاي تاريخ هنر آيندگان ما بيشتر از او صحبت مي شود، جاودانه مي ماند و هر بار با ديدن نقاشي ها و بعضا مجسمه هايش، عنصر يا جلوه مفهومي جديدي كشف مي شود. منبع: همشهری جوان شماره 287 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 648]