تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819409332




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چرا بچه ها، پند و نصيحت را دوست ندارند؟


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چرا بچه ها، پند و نصيحت را دوست ندارند؟
چرا بچه ها، پند و نصيحت را دوست ندارند؟   نويسنده: فريبا شکيبا   مهارت فرزندپروري يکي از دلايل مشکلات فرزندان و خانواده ها، درگيري و چالش ها بين خانواده ها و مدارس نوع شيوه آموزشي و تربيتي سنتي، پدرسالارانه و مستبدانه بر اساس دو الگوي تنبيه جسمي و تنبيه کلامي رواني است که از گذشته هاي دور به ما به ارث رسيده است. همان طور که گفتيم هر چند تنبيه جسمي نسبتا رو به کاهش است اما تنبيه کلامي يا همان الگوهاي مخرب شامل تحقيرکردن، سرزنش، عيب جويي، مقايسه و...که در مقاله پيش همراه چند مثال، به آثار مخرب آن پرداختيم، هنوز در خانواده هاي زيادي رايج است که الگو و زبان تعليم و تربيت در اين سيستم سنتي است. يکي از اين الگوهاي مخرب، امر و نهي و پند و نصيحت فراوان است. نصيحت، در لغت به معناي خيرخواهي خالصانه و دلسوزانه است. اما آيا تا به حال فکر کرده ايد که چرا علي رغم معناي مثبت آن، بچه ها پند و نصيحت را دوست ندارند؟ و علي رغم دغدغه و نگراني والدين از بي تجربگي، اشتباهات و مشکلات فرزندان، اغلب از تجربيات و پند و اندرزهاي مادرانه و پدرانه استفاده نمي کنند و دوست دارند همه چيز را خودشان تجربه کنند. براي پاسخ به اين سوالات و رفع ابهام، مصاحبه با دکتر علي بابايي زاد، مشاور و مدرس TA(تحليل رفتار متقابل)شاخه روان درماني را در اختيار شما مخاطبان عزيز قرار مي دهيم. چرا به طور کلي انسان ها، به ويژه کودکان و نوجوانان پند و نصيحت را دوست ندارند؟   پند و نصيحت در واقع پاسخي آماده، سنجيده و تعيين شده به شخص مقابل است که فرد نصيحت گو انتظار انجام آن را دارد و پشت اين پاسخ و پند و اندرز، اين پيام نهفته است که من خوب هستم، تو خوب نيستي و به من محتاج و نيازمندي. بنابراين نياز داري براي اين که توسط من پذيرفته شوي چيزي را که من مي گويم انجام دهي. وقتي بچه اي را نصيحت مي کني در واقع راهي را اعلام مي کني که طي انجام آن پيش ما پذيرفته تر مي شود و با اين شيوه کمتر اين فرصت را به او مي دهيم که فکر و انتخاب کند. علاوه بر اين که پند و نصيحت براي بچه ها انزجار و تنفر ايجاد مي کند آيا مي توان گفت اين روش مانع استقلال کودک و عدم پرورش فکر و انديشه و اعتماد به نفس او مي شود؟ بله، وقتي بچه اي را مورد پند و نصيحت قرار مي دهيم در واقع پذيرفتن او را مشروط به انجام دادن آن کرده و او را تحت فشار قرار مي دهيم زيرا فقط براي او يک راه انتخاب باقي مي ماند. مسلماً به چنين فردي اجازه فکر کردن، انتخاب و نتيجه گيري داده نمي شود. هم چنين خلاقيت را نيز از او مي گيريم و از جايي که يکي از راه هاي افزايش اعتماد به نفس در کودکان بالا بردن روحيه ي استقلال طلبي است، با دادن يک راه حل فوري به صورت پند و نصيحت مانع پرورش فکر و انديشه و اعتماد به نفس در او مي شويم و ميزان فرايند تمايزيافتگي را که منجر به فرديت يابي در او مي شود به حداقل مي رسانيم. تمايزيافتگي به چه معناست و بچه بايد چه فرايندي را طي کند تا به فرديت يابي برسد؟   تمايزيافتگي به اين معناست که من کيستم؟ چيستم؟ و چقدر منحصر به فرد هستم و طي اين فرايند تمايزيافتگي، انسان فرديت يافته به ميزان بالايي از خودشناسي نسبت به هيجانات، احساسات، افکار، استعدادها، نياز و خواسته هاي خود رسيده و اين ويژگي هاي فرد را در شرايط متفاوت به خوبي شناخته و با آشنايي و آگاهي از آنها در آينده با تلاش و تمرين قادر به مديريت افکار، هيجانات و احساسات خود خواهد بود. بنابراين پند و نصيحت به دليل اين که امکان تجربه را به کودک نمي دهد، فرد در مقابل فرديت يابي خودش دچار مشکل مي شود. متاسفانه والدين زيادي، البته از سر دلسوزي و علاقه، فرزند خود را به جاي وادار کردن به فکر و حل مساله توسط خودشان، با دادن پند و اندرز، وادار به پذيرفتن نظريات و تجربيات خود مي کنند که اين روش همان طور که گفته شد به دليل احساس ناخوشايند باعث مقاومت، سرپيچي و ناسازگاري بيشتر آنها مي شود، بنابراين پند و نصيحت را به چه شيوه اي مي توان به کار برد که باعث مقاومت فرد نشود. طوري که فرزندان از تجربيات والدين خود استفاده کرده و به جاي اجبار در پذيرفتن نظر آنها، مجبور به فکر کردن شوند تا در آينده قادر باشند مشکلات خود را حل کنند و وابسته به والدين خود نباشند؟ وقتي ما پند و نصيحت مي کنيم در واقع کودک طرف مقابل را هدف قرار داده و براي او والد مي شويم که در بهترين حالت، کودک به نصيحت والد گوش مي سپارد که در اين صورت رشدي وجود ندارد، بنابراين در صورتي مي توان باعث رشد فکري طرف مقابل شد که بالغ فرد مقابل نيز به کار برده شود. با پرسش، نظرخواهي و در موقعيت قرار دادن فرد مي توان به او کمک کرد تا فکر کرده، انتخاب کرده و مسووليت بپذيرد. هم چنين مي توان ديد او براي رسيدن به هدف خود چه بهايي را پرداخت مي کند. بنابراين با پرسش و تمرين فکر کردن، بالغ فرد مقابل را درگير مي کنيم بنابراين به جاي پند و نصيحت يا دادن پاسخ فوري، به سوالات آنها ابتدا بايد نظر و عقيده خود آنها را بپرسيم. مي توانيم بگوييم خودت در اين مورد چه فکر مي کني؟ نظر خودت چيه؟ براي نمونه به جاي اين که بگوييم درس بخوان و با دوستان ناباب رفت و آمد نکن، مي توانيم بگوييم اين نوع روابط چه عواقب و آسيب هايي را در بر خواهد اشت؟ و يا اگر بچه با مساله و مشکلي روبه رو شد که قادر به حل آن نبود بعد از پرسيدن نظر و ايده او درباره مساله مي توان تجربيات و اطلاعات مفيدي را در اختيار او گذاشت بدون اينکه عقيده خود را به صورت دستوري و تحکمي تحميل کنيم. مثلا مي توان گفت به نظر من دوست ناباب زندگي انسان را به هلاکت و بدبختي مي کشاند يا به جاي اين که بگوييم مسواک بزن، بدون مسواک نخواب، پسر خوب که مسواک نزده نمي خوابد، و او هر شب با بداخلاقي و غرغر مسواکي نصفه نيمه بزند، مي توانيم از او بپرسيم داشتن دندان چه فايده اي دارد؟ افرادي که دندان ندارند با چه مشکلاتي روبه رو هستند؟ و يا حتي مي توان آنها را پيش مادربزرگ يا پدربزرگ برد تا آنها در مورد درد دندان و مشکلات نداشتن دندان صحبت کنند که اين روش پرسيدن و در موقعيت قرار دادن فرد، مي توانيم محافظت از دندان و اهميت آن را به او تذکر دهيم. با توجه به روشن شدن اين موضوع که چرا بچه ها پند و نصيحت را دوست ندارند، براي مشکلات رفتاري بچه ها بايد والدين را درمان و آگاه کرد، مي توان نتيجه گرفت در صورت مشاهده هر رفتار نامطلوب در فرزند خود، به جاي قضاوت، تنبيه و عصباني شدن به دنبال پاسخ اين پرسش باشيم که چه عواملي باعث آن رفتار نامطلوب شد و با رفع آن در جهت اصلاح رفتار بکوشيم. در حقيقت به اين شيوه، اگر افکار، عقايد و استقلال بچه مورد احترام قرار گيرد، او بهتر مي تواند به تجربيات ديگران گوش کند و احساس(من خوبي، تو خوبي)در او ايجاد خواهد شد. اين شيوه برخلاف شيوه تربيتي سنتي مستبدانه و سلطه گر بر مبناي تربيت نوين مهارت فرزند پروري بر اساس اصول برابري، احترام و آزاديخواهي است که با همه افراد همانند انسان هاي مسوول، ارزشمند و تصميم گيرنده رفتار مي شود. منبع:نشريه موفقيت، شماره 179 /ع  
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 626]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن