واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
انرژي هسته اي حق مسلم کيست؟ نويسنده:موسي لشگر نژاد شايد با مطالعه اين اسناد و مدارک انسانها و عقل هاي آزاد انديش جهان خود بتوانند تروريست واقعي را شناخته و متوجه شوند که «استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي حق چه کسي است؟». با بررسي تاريخ سي ساله انقلاب اسلامي و کنار گذاشتن تعارفات سياسي و ورق زدن صفحات تاريخ مبارزاتي مردم ايران و بررسي اسناد مطبوعاتي و بعضاً محرمانه جنگ ايران و عراق، هر عقل آزاده و کاملي مي تواند بگويد انرژي هسته اي حق مسلم کيست و چه کساني بايد در جايگاه شاکي و چه کساني در جايگاه متهم قرار گيرند. در روزهاي آغازين دفاع مقدس و حمله عراق به ايران، طه ياسين رمضان نخست وزير وقت عراق در يک مصاحبه مطبوعاتي به صراحت اعلام کرد که اين جنگ به خاطر قرارداد 1975و يا چند صد کيلومتر و يا نصف اروند رود نيست؛ اين جنگ به خاطر سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي است. در کتاب خاطرات وفيق السامرايي مسئول وقت استخبارات عراق (بخش ايران) آمده است: صدام حسين نيز در همان موقع در اتاق عمليات در حضور فرماندهان ارشد ارتش عراق گفت «تا نيم ساعت ديگر کمر ايران خواهد شکست.» در همين زمان بود که حضرت امام خميني (ره) زنگ بيدار باش ملت ايران را به صدا در آورده و کار به جايي کشيد که صدام در نطق هاي رسانه اي خود نيم ساعت را به چند هفته تشبيه کرد. غرب و شرق که از مقاومت ايرانيان در برابر ارتش بزرگ عراق متعجب مانده بودند، شروع به حمايت هاي علني و غير علني خود از عراق نمودند تا شايد به نابودي انقلاب اسلامي ايران توسط عراق سرعت بيشتري ببخشند. آمريکا در فروردين 1361 نام عراق را از کشورهاي مظنون به حمايت از تروريسم بين المللي حذف کرد و پس از آن ناگهان سيل اعتبارات از سوي بانک بين المللي صادرات و واردات آمريکا روانه بغداد شد و مؤسسه اعتبارات بازرگاني آمريکا پرداخت وام هاي بين المللي به عراق را تضمين کرد و همچنين در ژانويه 1984 نام ايران به ليست کشورهاي حامي تروريسم اضافه گرديد. کمک بعدي به عراق توسط سودان در دي ماه 1361صورت گرفت که صدها تن از سربازان ارتش سودان به عراق اعزام شدند و به دستور رئيس جمهور سودان در شهر هاي مختلف سودان دفاتري براي ثبت نام نيروهاي مردمي براي اعزام به جنگ عليه ايران تآسيس گرديد و در همان زمان رئيس جمهور سودان جعفر نميري در مصاحبه اي با مجله اليوسف، اعزام نيرو از سودان ر ابه درخواست اتحاديه عرب اعلام نمود. سرلشکر وفيق السامرايي در کتاب خاطرات خود مي نويسد: يکي دو سال بعد از شروع جنگ آمريکا تأسيسات ماهواره اي خود را نيز در اختيار ما گذاشت و ما عکس هايي از داخل ايران مي گرفتيم که حتي با آنها مي توانستيم تصاوير سربازان ايراني را در پادگان ها ببينيم. در نوامبر 1982؛400 فروند تانک تي 55 و250فروند تانک تي 12 از طرف شوروي به عراق داده شد و در همان زمان گورباچف در نامه اي به سران عرب به آنان اطمينان داد که نگذارد عراق در جنگ با ايران شکست بخورد. در 1982نيز انگلستان ساخت شبکه پناهگاههاي زير زميني صدام را شروع کرد تا از منهدم شدن منابع استراتژيک عراق در حملات ايران جلوگيري نمايد. وفيق السامرايي در کتاب خود مي افزايد: کمک هاي فرانسه به عراق به جايي رسيد که فرستاده آنها به بغداد آمد و با وزير دفاع وقت عدنان خيرالله ملاقات نمود و به او گفت: فرانسه به طور جدي زمينه اعطاي بمب اتمي به عراق را بررسي مي کند و شما مي توانيد براي مجبور کردن ايران به پايان جنگ، اين بمب را به هدف مشخصي در ايران پرتاب کنيد. وي مي افزايد: من اين سند سري را که امضاي وزير دفاع در زير آن بود تا سال 1984در صندوقي در دفتر خود نگهداري مي کردم. در همان زمان آلمان عرضه تسليحات شيميايي را به عراق آغاز نمود و ابتدا شرکت کارل کولمب 6 خط توليد در مجتمع سامره ايجاد نمود که اولين آنها در سال 1986و آخرينشان در سال 1986تکميل شد0 در همين راستا شرکت آمريکايي آل کولگلک نيز بيش از 500 تن ماده شيميايي به نام هيودي گليکول خريداري نمود و اين ماده در صورت مخلوط شدن به اسيد کلريدريک تبديل به گاز خردل مي شد. البته تمامي اين فعاليت ها با مجوز وزارت بازرگاني ايالات متحده صورت گرفته بود. آلن فريدمن نويسنده آمريکايي در کتاب خود مي نويسد: ايتاليايي ها در همان زمان اقدام به فروش ميليون ها مين مرگبار توسط يک شرکت قلابي در سنگاپور به عراق نمودند که اعداد اين مين ها 9ميليون عدد به ارزش 250ميليون دلار بود. اين مين ها ساخت شرکت والسلا بود و به شکلي طراحي شده بود که به راحتي مي توانستند آنها را توسط هلي کوپتر پخش کرد و به سادگي روي سطح بيابان انداخت و اين مين ها مي توانست پاي قرباني را تا مچ قطع کند. کنت تيمرمن نويسنده آمريکايي مي نويسد: در ژانويه 1981فرانسه 60فروند ميراژ اف1 مجهز به موشک را تحويل عراق داد و دقيقاً در همان زمان ديپلمات هاي خود را از تهران خارج کرد و دفتري براي سازمان مجاهدين ايران به سرکردگي مسعود رجوي در فرانسه داير کرد و توسط همان دفتر تحويل سلاح هاي فرانسوي به عراق به صورت روزمره ادامه داشت. در آن زمان خبرگزاري رويترز به نقل از فهد اعلام کرد: عربستان يک ماه قبل از شروع جنگ گزارشي محرمانه از طرف نهادهاي اطلاعاتي آمريکا درباره نحوه حمله به ايران و ميزان قدرت ايرانيان به صدام هديه داده و در همان مصاحبه وي ميزان وام هاي بي بهره اي که به صدام داده را بيش از 27ميليارد دلار اعلام مي نمايد. آلن فريدمن همچنين مي افزايد: در طول دهه 80، حسني مبارک رئيس جمهور مصر حدود 4 ميليارد دلار موشک و تسليحات به عراق فروخت که صدام از پرداختن بهاي آن امتناع کرد. دکتر فواص بدر اقتصاددان کويتي در کتابي مي نويسد: کويت در جريان جنگ عراق با ايران قريب به پانزده ميليارد دلار پول نقد به عنوان وام بلاعوض در اختيار بغداد قرار داده است و اين جدا از نفتي بود که کويت براي عراق صادر مي کرد. در اسناد وزارت امور خارجه شکايتي از آمريکا موجود است که در آن ثابت گرديده آمريکا در مقطعي از زمان تحويل بمب هاي خوشه اي را براي تحويل به عراق در اولويت قرار داده است؛ چون به گفته ويليام کيسي اين بمب ها بهترين وسيله براي در هم شکستن امواج انساني نيرو هاي مدافع ايران است (آمريکا خود اين بمب ها را چرخ گوشت هوايي ناميده است). اما تمامي اين کمک ها و صدها و هزاران کمک ديگر از کشور هاي اروپايي و آمريکايي و اعراب کارساز نشد و عراق همچنان در چگونگي پايان دادن به جنگ با ايران وامانده بود تا اينکه آمريکا تصميم گرفت براي خاموش کردن موتور جنگي ايران، ابتدا قيمت نفت را در جهان کاهش داده و سپس آمريکا طرح تحريم ايران را مطرح و آنرا تصويب نمود. البته در ادامه طرح خمپاره هاي ولکان دو زمانه فرانسه و کمک هاي آمريکا براي پيشبرد برنامه هسته اي عراق در سال 1985را نيز بايد در نظر داشت و همچنين اسنادي که پس از جنگ از دخالت اسپانيا در توليد و فروش سلاح شيميايي به عراق پرده برداشت و همچنين همکاري هسته اي برزيل با عراق در سال 1979 که تا چندي پيش کاملاً محرمانه مانده بود و برزيل در اين قرارداد مقاديري تجهيزات هسته اي در اختيار عراق قرار داده بود و همچنين اعتبارات مالي انگلستان را که تنها دو هفته پس از بمباران شيميايي حلبچه به دو برابر افزايش يافته حتي مقاديري گلوله حاوي گازهاي سمي به عراق داده شد. در پايان جنگ حتي سازمان ملل در گزارشي اعلام نمود: عراق تسليحات خود را از سال 1975توسط 80 کمپاني آلماني، 24 کمپاني، آمريکايي و حدود 12 شرکت انگليسي و چند شرکت ژاپني، ايتاليايي، فرانسوي، برزيلي و آرژانتيني تأمين مي کرده است. با استناد به اين اسناد و مدارک کاملاً مشخص است که کشور هايي که اکنون در گروه 1+ 5 گرد هم آمده و دم از نجات جهان و به خطر افتادن جان انسان ها توسط ايران مي زنند؛ خود و سرانشان از بزرگترين تروريست ها و خطرناکترين افراد براي جامعه بشري بوده و با جنجال هاي رسانه اي جاي شاکي و متهم را در پرونده انسانيت جهان تغيير داده و خود در جايگاه شاکي بزرگترين قرباني تروريسم سازمان يافته را به عنوان تروريست و حامي آن معرفي کرده و جهانيان را با رسانه هاي خود از برنامه کامل صلح آميز هسته اي ايران مي ترسانند. شايد با مطالعه اين اسناد و مدارک انسانها و عقل هاي آزاد انديش جهان خود بتوانند تروريست واقعي را شناخته و متوجه شوند که «استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي حق چه کسي است؟». ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : samsam
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 479]