واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: حاشيه يي بر مجموعه «كافه پري دريايي» نوشته ميترا الياتي خواندن بدون عرق ريزان روح
حسن محموديوقتي «كافه پري دريايي» را به عنوان نخستين مجموعه داستان منتشر شده در سال جاري خواندم، بي درنگ پيام كوتاهي براي ميترا الياتي ارسال كردم با اين مضمون كه كتاب دومت را خواندم. چيز ديگري به ذهنم نرسيد كه به اين عبارت كوتاه اضافه كنم. چند ساعتي بعد جواب پيام كوتاهم رسيد كه مثلاً ممنون و اميد كه خسته نشده باشي. پاسخ ميترا الياتي ناگهان جرقه يي براي چگونگي تحليل مجموعه دومش در ذهنم زد.بي مقدمه اين پاسخ را برايش ارسال كردم كه اتفاقاً فكر كنم تنها مشكل داستان هايت اين است كه خواننده اش را خسته نمي كند. مي شد عبارت ديگري نيز همراهش كرد تا توضيحي باشد براي خواننده يي كه از خواندن داستان هاي «كافه پري دريايي» خسته نمي شود.نمي دانم اين پيام چه حسي را براي خواننده مورد نظرم به همراه آورد اما براي من مجالي ديگر براي تحليل اين مجموعه فراهم آورد تا پرسشي را مطرح كنم كه آيا اساساً آنچه درباره «كافه پري دريايي» گفته ام را بايد به عنوان امتياز آن به حساب آورد يا ناشي از مشكلي اساسي تر با اين مجموعه و داستان هايي از اين دست است.؟وقتي از لذت داستان حرف به ميان مي آوريم، آيا اين بخش مهم از خواندن هميشه به سادگي امكان پذير است، يا اينكه خواندن داستان خوب مانند نوشتن داستان خوب، همراه با عرق ريزان روحي است؟ اينكه نويسنده داستان هاي به اصطلاح خوشخوان و به دور از هرگونه پيچيدگي و لايه هاي زيرين در هنگام نوشتن دچار عرق ريزي روحي مي شود يا نه، بحثي است كه اثبات يا نفي آن به خود نويسنده اثر برمي گردد. بنابراين با اين وجه قضيه كاري نداريم و آن را واگذار مي كنيم به مصاحبه گري كه اگر هنگام برخورد با نويسنده داراي هوش و ذكاوت باشد، اين پرسش مهم را مطرح خواهد كرد. داستان هاي مجموعه« كافه پري دريايي» به شدت ساده و بر كليشه استوار است. كليشه ها البته گاه توانسته اند اساس خلق آثاري شاهكار و ماندگار قرار بگيرند. نوع برخوردي كه مولف اثر در برخورد با يك كليشه دارد، از اهميت زيادي برخوردار است.«نامه به يك دوست قديمي» براي روشن تر شدن بحث، نمونه خوبي مي تواند باشد. شكل و محتواي داستان مورد نظر، بارها دستمايه خلق آثار قابل تاملي شده است، تمامي اين داستان ها نيز رويكردي نو و بكر به شكل و تم تكراري آن داشته اند. نمونه دم دستي و جديدش شايد همان داستان «شب هاي چهارشنبه» آذردخت بهرامي باشد كه به جهت نوع اجرايش مورد توجه قرار گرفت و حتي مجموعه يي با وجود داستان هايي متوسط را در كانون توجه قرار داد. شايد اساسي ترين مشكلي كه مجموعه «كافه پري دريايي» دارد، عدم وجود ايده هاي بكر و خامدستي نوع اجرا باشد. ايده هاي داستان هاي الياتي در نيمه اول دهه 80 به شدت دستمايه نوشتن داستان هاي بي شماري قرار گرفت كه از اتفاق برخي از آنها در زمره داستان هاي خوب ما در دهه هشتاد محسوب مي شود. واقعيت امر اين است كه حتي اگر اجراي الياتي به لحاظ داستان نويسي بي عيب و نقص باشد، اما چيز زيادي به ادبيات داستاني ما اضافه نمي كند. زبان شسته و رفته و ديالوگ هاي جاندار مجموعه قرباني عدم خلاقيت در پرداخت داستان ها شده است. بحث بر سر اين است كه وقتي به سراغ كليشه مي رويم، داستان مان بايد برخوردار از شگرد و ترفندي باشد كه اصل كليشه بودن را از يادمان ببرد و با جزيياتي جديد، تصويري بكر به تصويرهاي به يادماندني ذهن مان اضافه كند. تك داستان «كافه پري دريايي» نقبي به بخشي از تاريخ سياسي ماست، اما نويسنده، فراموش مي كند اين خاطره بارها در داستان هاي ما دستمايه نوشتن قرار گرفته و باقي ماندن داستان در حد خاطره و نوستالژي نمي تواند، حادثه يي را دوباره در ذهن و ياد ما بازسازي كند و منجر به لذتي ناشي از كشف دوباره شود. به راستي، كدام يك از داستان هاي مجموعه «كافه پري دريايي» مي تواند منجر به لذتي ناشي از كشفي باشد كه مخاطب را به شهود برساند و بخشي از هستي را با لايه هاي دروني اش به نمايش بگذارد. با توجه به همين مولفه هاست كه مجموعه دوم ميترا الياتي هرچند زباني بي عيب و نقص داشته باشد و هر چقدر در خلق شخصيت هايي باورپذير توانا باشد به همان دليل ساده عميق نبودن شان چيزي كم دارند. نويسنده «كافه پري دريايي» يا طرفداران مجموعه هايي از اين دست مي توانند با ايمان كافي و وافر از خوشخوان بودن و سادگي زبان داستان ها در مقام دفاع برآيند، اما يادشان باشد كه اين نقد، منكر مولفه هاي موفق و امتيازهاي قابل تحسين آن نيست، بلكه طرح پرسشي درباره چيستي داستان هاي خوب است. بنابراين در پاسخ به آن، لطفاً از اين مولفه ها ياد نكنيد.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]