واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سنگ، چكش، ماهي
تجسمي- چنگيز محمودزاده:
كيسههاي پلاستيك از آب پر شده بودند، همان طور كه بچهها در روزهاي آخر سال تحصيلي كه هوا گرم ميشود وقتي از مدرسه بيرون ميآيند كيسهها را از آب پر ميكنند و به سر و روي هم ميپاشند.
اما اين كيسهها بازيچه دست بچهها نبودند و احتمالا نادعليان آنها را از آب پر و از نرده كنار پلههاي منتهي به گالري ماه مهر آويزان كرده بود. همين كه او حاضر شده بود از منطقه مورد علاقه خود براي اجراي آثارش دل بكند و نمايشگاهي در يك گالري برگزار كند به اندازه كافي عجيب بود كه ديگر اين كيسههاي پر آب نخواهند تعجببرانگيز باشند.
هر چه باشد او در اين سالها آنقدر روي سنگهاي كنار رودخانهها و درياها، تصاويري حك كرده است كه شايد جدا شدن از آب برايش كمي سخت باشد و به همين دليل ترجيح داده هر طور كه ميشود آب را با خود همراه كند. حتي اگر در كيسههاي پلاستيكي باشد.
ابتداي گالري باز هم آب بود، اما نه اين بار در كيسه. روي سه سنگي كه حجاري شده بودند، كمي هم آب ريخته شده بود و گودي سنگها آن آب را نگه ميداشت تا به تماشاچيان يادآوري كند اين حكاكيها در اصل جايي در طبيعت دارند. احمد نادعليان در طول ساليان گذشته بيشتر وقت خود را صرف همين سنگها و طرحهايش كرده است.
در طول اين سالها هر چند وقت يكبار خبري از او ميآمد كه در گوشهاي از كره زمين همان كلاه حصيري معروفش را بر سر گذاشته، چكش را به دست گرفته و ماهيها، مارها، خرچنگها يا دست و پاي آدمها را روي سنگ رودخانهاي يا ساحل دريايي در ايتاليا، فرانسه، اسپانيا، آمريكا و... حك كرده است. به غيراز اين هم اگر خبر ديگري از او شنيده ميشد همان برنامههاي هنرمحيطي بود كه با هنرمنداني از كشورهاي ديگر در سواحل خليج فارس اجرا ميكرد. البته در آخرين برنامه از اين اجراها همراه با دوستان هنرمندش از جنوب به شمال كشور رفت و در آنجا به كار پرداخت.
نادعليان سالهاست به حجاري روي سنگها مشغول است و هنوز هم اين كار را ادامه ميدهد. اين كار را ابتدا از رودخانه منطقه پلور در نزديكي كوه دماوند شروع كرد و پس از آن آرامآرام به سراغ شهرها و كشورهاي مختلف رفت.
يكي از دلايلي را كه باعث شده او چندين سال نمايشگاهي برگزار نكند و سرگرم گشتن در گوشه و كنار دنيا شود همين موضوع ميداند: هفت سال در ايران نمايشگاه نداشتم چون كارهاي من عمدتا در خود طبيعت متمركز است. البته از همين كارهايي كه اينجا به نمايش گذاشته ام، چند صد كار ديگر هم دارم كه برخي از آنها را در كشورهاي ديگر به نمايش گذاشته بودم. اما بهدليل مسافرتهاي پيدرپي در اين سالها فرصتي براي نمايشگاه در ايران نداشتم.
غير از اين، دليل ديگر اين بود كه در سالهاي گذشته اقتصاد هنر در نگارخانههاي كشور را نميشد اتفاقي جدي تلقي كرد. نمايشگاهها درواقع نوعي تشريفات بودند كه در آنها يك استاد كارهايش را به نمايش ميگذاشت و دوستان و شاگردانش ميآمدند و در روز افتتاحيه چاي و شيرني ميخوردند وميرفتند. خريد و فروشي جدي در اين نمايشگاهها اتفاق نميافتاد و اگر هم خريدي انجام ميشد از سوي دولت بود. اتفاقهايي كه به آن صورت انجام ميشد، غيراز جنبه اقتصادي، از نظر فكري و فرهنگي نيز سنخيتي با ديدگاههاي من نداشت اما حالا شرايط تغيير كرده است.
از نظر اقتصاد هنر، كاملا حق با نادعليان است چون شور و اشتياقي كه براي خريد و فروش آثار تجسمي در طول دو، سه سال گذشته به وجود آمده حتي براي خود هنرمندان اين حوزه نيز تعجبآور است. نادعليان نيز در نمايشگاه خود تا همان دومين روز موفق شده بود تعداد قابل توجهي از آثارش را بفروشد، بهخصوص آثار كوچكي كه به نمايشگاه آورده بود با استقبال خوبي مواجه شدند.
نادعليان در اين نمايشگاه 116 كار را در قطع بسيار كوچك به نمايش گذاشت كه سنگهايي به اندازه يك بند انگشت با طرحهايي ساده از مويرگهاي يك برگ، سنگهاي شكستهاي با طرح بخشي ازيك صورت، يك چشم، دهان، گونهاي در كنار بيني و.. در ميان آنها به چشم ميخورد. بزرگترين آثار نادعليان در بين اين آثار كه بيشتر به كارهاي تزئيني شباهت داشتند، سنگهايي بود به اندازه يك كف دست كه انسانهايي ايستاده را نشان ميداد و معلوم نبود زن هستند يا مرد. قيمتهاي اين آثار نيز از هشت هزار تومان آغاز ميشد و به چند ده هزار تومان ميرسيد.
در گوشهاي از نمايشگاه، مقداري شن ريخته بودند و روي آن طرحهايي ديده ميشد كه در اثر چرخاندن يك استوانه منقوش روي شنها ايجاد شده بود. روي شنها، آدمهايي با دستهايي بلند شده رو به بالا ديده ميشدند كه همين طور با چرخش استوانه روي شن تكرار شده بودند. حتي اين طرحهاي روي ماسه نيز به شكلي بودند كه خودبهخود، رودخانه را به ياد بيننده ميآوردند. شايد ماهي تكرارشونده در ميان نقش آدمها نيز در اين امر مؤثر باشد. عكسهايي نيز در كنار ماسه به ديوار زده شده بود كه نمونههاي همين كار را در طبيعت نشان ميداد. نقشهاي تكرار شوندهاي از لاكپشتها، مارها، درختها، خرچنگها، خارپشتها، موشها و يا سوسمارها كه روي شنهاي كوير يا ساحل تصوير شدهاند.
ادعليان درباره اين آثار در كاتالوگ نمايشگاه نوشته است: براي مهرهاي استوانهاي و چاپ بر ماسهها از نمونه مهرهاي استوانهاي كهن الهام گرفتهام و ضمن ساختشان در ابعاد بزرگ، آنها را با طرحهاي خودم مزين كرده و آنها را روي ماسهها غلتاندم. نتيجه آن، نقشهاي بيپاياني از موجودات زنده بود كه زينت بخش ماسههاي ساحل دريا يا كوير شدند.
روي پنج سنگ اولي كه در نمايشگاه قرار دارند، جنينهايي در رحم مادر حك شدهاند. انگار كه اين جنينها در بطن مادري قرار دارند كه چيزي جز سنگ نيست و به جاي آنكه روزي بخواهند متولد شوند، قرار است براي هميشه به شكل همان جنين در بطن مادر سنگي خود باقي بمانند. در بيشتر آثار به نمايش گذاشته شده، ردي از ماهيها ديده ميشد. حتي در حجاريهاي شكسته. روي اين سنگهاي شكسته حتي در كنار چهرهاي فرشتهوار هم ميشد يك ماهي شناور را ديد. ماهيهاي سنگي او حالا ديگر شهره خاص و عام هستند.
دوارد لوسي اسميت در كتاب هنر فردا درباره كارهاي او نوشته است: در ايران احمد نادعليان در حال خلق يك چيدمان عظيم در حاشيه و ميان آبهاي رودخانه هراز در نزديكي كوه دماوند با عنوان هنر رودخانه است. در نمادهاي گوناگون، اغلب ماهيها روي صخرهها حجاري شدهاند كه براي هنرمند بهعنوان نشاني هستند از روح انسان كه تشنه تجربه حيات است. اما نقشهاي ديگر شامل پيكرههاي انساني، نشانههاي دستها و پاها و تصاوير پرندهها، بزها، مارها و خرچنگها هستند. در حاليكه بعضي از اين حجاريها تناسبشان بزرگ است، ديگر آثار بر سنگهاي كوچك نقش زده شدهاند و در طبيعت رها هستند تا اينكه بينندگان آنها را پيدا كنند. نادعليان كشفيات اين بازديدكنندگان را بهعنوان اعمالي ميداند كه با هنرمند همكاري شده است. كشش مابين آنچه طبيعي و آنچه عمدا و البته جدلي و تصنعي است به ميزان زيادي بخشي از داستان هنر معاصر است.
در كنار تمام سنگهاي شكسته يا كامل اين نمايشگاه، چند سنگ هم روي زمين قرار گرفته بود كه نقشهاي حجاري شده روي آنها كاملا متفاوت از شيوه كار نادعليان و شبيه به نقاشيهاي كودكان بهنظر ميرسيد. در حقيقت نيز طرح اين حجاريها به بچههايي تعلق داشت كه به نمايشگاه آمده و در حياط گالري نقاشي كشيده بودند. در حياط يك ميز براي بچهها قرار داشت كه ميتوانستند پشت آن بنشينند و هر چه ميخواهند، كاغذهاي سفيد را سياه كنند. نادعليان كمي آن طرفتر، با چكش و تيشه مشغول حكاكي روي يك سنگ و براساس نقاشي يكي از همين بچهها بود كه در كنار او ايستاده بود.
اين اولينبار نيست كه نادعليان به تجربهاي مشترك با كودكان دست ميزند و اين كار را سالها پيش با پسر خودش آغاز كرد: وقتي پسرم هفت، هشت ساله بود با ديدن كار كردن من، دوست داشت او هم كارهايي انجام دهد و وقتي طرحهايي كشيد، ديدم طرحهايش خيلي انتزاعي و بدوي هستند. علاقهمند شدم كه براساس طرحهاي او چند كار حجاري كنم. اين تجربه را در خارج از ايران هم داشتم. وقتي در فرانسه كار حجاري در كنار رودخانه را انجام ميدادم، كارهايي نيز براساس نقاشيهاي كودكان آنجا انجام دادم. در كشور خودمان هم اين تجربه را با كودكان ساكن در منطقه روستايي اطراف يك رودخانه تكرار كردم. در واقع به اين ترتيب با كودكان در يك تعامل قرار ميگيرم.
همان طور كه نادعليان چكش و تيشه را روي سنگ ميچرخاند، سر كودكي كه در كنارش ايستاده بود هم ميچرخيد. نادعليان سنگ را با آب شست و به داخل گالري برد تا آنرا هم در كنار ديگر سنگها به نمايش بگذارد.
نمايشگاه حجاريهاي احمد نادعليان تا هفتم خرداد در گالري ماه مهر ادامه دارد.
تاريخ درج: 6 خرداد 1387 ساعت 08:38 تاريخ تاييد: 6 خرداد 1387 ساعت 10:08 تاريخ به روز رساني: 6 خرداد 1387 ساعت 10:01
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3436]