واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش - نخستین تحلیل آماری از مقالات منتشرشده با موضوع زیستبوم نشان میدهد که توجه دانشمندان به مناطق مسکونی بسیار کمتر از دیگر مناطق زمین است؛ این درحالی است که انسانها از 75 درصد خشکیهای زمین استفاده میکنند. مجید جویا: بومشناسان برجسته جهان از مناطقی که بیشترین نیاز را به تحقیق و پژوهش دارند، چشمپوشی کردهاند و به این ترتیب خطر به تاخیر افتادن اقدامات حفاظتی مورد نیاز برای حفظ زیستبوم این مناطق افزایش یافته است. به گزارش نیچر، این هشدار صریح پژوهشگران امریکایی است که میزان علاقه بومشناسان را به حفظ مناطق بکر و دستنخورده در مقابل مناطق در دسترس بشر اندازهگیری کردهاند. به گفته آنها مشکل اصلی همین تمایل است، چرا که این مناطق مورد استفاده توسط انسانها است که هم بیشتر نقاط زمین را در بر گرفته و هم بیشترین نیاز را به حفاظت دارند. این پژوهشگران نتیجه کار خود را در گردهمایی ماه آینده انجمن بومشناسانی امریکا در پیتزبورگ پنسیلوانیا ارائه خواهند کرد. لورا مارتین، دانشجوی تحصیلات تکمیلی بومشناسی در دانشگاه کرنل نیویورک که این تحلیل را انجام داده، میگوید: «هماکنون حیات پشتیهای ما جعبههای سیاه بومشناسی هستند. تا وقتی که فرایندهای بومشناسی به این ترتیب پیش میروند، حاشیههای شهر، روستاها و زمینهای کشاورزی کاملا نادیده گرفته میشوند». مدتها بود که تمایل بیشتر بومشناسان برای کار بر روی حیات وحش آشکار بود، اما پیش از این هیچ کس نتوانسته بود شدت این تمایل را به شکل عددی نشان دهد. مارتین و همکارانش تمام 8040 مقالهای را که طی پنج سال گذشته در 10 نشریه برتر بومشناسی جهان منتشر شدهاند، بررسی و با جدا کردن 2573 مقالهای که به زمین میپرداخت، آنها را بر حسب توصیف نویسندگان از محل پژوهش، طبقهبندی کردند. آنها دریافتند که تنها در یک ششم مقالهها، بومشناسان به تحقیق بر روی مناطقی پرداختهاند که مورد استفاده انسانها است. از میان 2573 مقاله، 323 مقاله معادل 13 درصد در مناطق تولید غذا؛ 78 مورد یا 3 درصد در مناطق شهری و تنها 23 مورد یعنی کمتر از 1 درصد در مناطق حاشیه شهرها تهیه شده بود. در مقابل؛ تقریبا دو سوم پژوهشها (1629 مقاله یا 64 درصد) طبق توصیف نویسنده در «مناطق حفاظتشده» مانند پارکهای ملی یا ایالتی انجام شده بود که مردم در آنها زندگی یا کار نمیکنند. 520 مقاله باقیمانده هم که 20 درصد پایانی است را نمیشد به سادگی طبقهبندی کرد، ولی در آنها هم اشارهای به مناطق مورد استفاده انسانها نشده بود. مارتین میگوید: «تقریبا 75 درصد خشکیهای زمین مورد استفاده مستقیم یا غیر مستقیم انسان قرار دارد، با این حال چیزی بین 63 تا 83 درصد پژوهشها در مناطق خالی از سکنه انجام میشود. پیشفرض این است که فعالیت انسانی در یک ناحیه، از ارزش تحقیقاتی آن منطقه میکاهد». بگذارید تصور کنیمگروه همچنین دستههایی از زیستبومها یا اقلیمها را تعیین کرد که در آنها 1478 تحقیق با مختصات جغرافیایی مشخص قرار داشت. اقلیمهای جنگلهای معتدل مانند جنگلهای اروپا و شمال امریکا (که برای تنوع زیستی متوسط و مولد بودن بومشناختی خود مشهورند) در مقایسه با مناطق مشابه خود در دیگر نقاط جهان خیلی بیشتر مورد مطالعه قرار گرفت. کمترین تحقیق اما بر روی بیابانها انجام شده بود. آنها همچنین بررسی کردند که تحقیقات در کدام دسته از زیستبومهای انسانی یا آنتروم (اقلیم انسانی) انجام شده است، اما به نظر میآمد که نتایج این تحلیل در تقابل با یافتههای اولیه قرار داشت که بومشناسان به طبیعت وحشی علاقه دارند: مناطق با تراکم جمعیتی محدود در مقایسه با نواحی خالی از سکنه، بیش از 10 برابر برتری داشتند. ارل الیس، بومشناس دانشگاه مریلند در بالتیمور کانتی که نگاشت جهانی این تحلیل را بر عهده داشت، میگوید: «در ابتدا چنین تصور کردیم که شاید تحلیل فضایی اشتباه بوده، اما در حقیقت این ترکیبی از آنترومها (که مکان سایتها را در بین آنها تعیین کرده بودیم) و توصیفات میدانی نویسندگان از سایتها است که واقعیترین تصویر را از رفتار بومشناسان به دست میدهد». بخش چشمگیری از پژوهشهایی که ادعا میشد در مناطق حفاظت شده انجام گرفته است، در واقع مربوط به مناطق با تراکم جمعیتی بالا بود؛ ولی بومشناسان تحقیقات خود را در بخشهایی از آن مناطق انجام داده بودند که کمترین تخریب را شاهد بودند؛ و سپس با فرض مشابهت با نواحی دور از دسترس انسانها آنها را مورد مطالعه قرار میدادند. الیس توضیح داد: «آنها تحقیقات خود را در حیاط منازل حاشیه شهر یا حتی پارکها انجام نمیدادند، بلکه در مناطق وحشی فرضی در اطراف آنها کار میکردند، جاهایی مانند پارکهای جنگلی. آنها بدون در نظر گرفتن فاکتورهای انسانی آنها را بررسی میکنند و در این کار، آنها مهمترین ویژگیهای الگوهای بوم شناختی معاصر را نادیده میگیرند». کار در قسمت ملایمبه گفته الیس، پیغام برای این حوزه آشکار است. به رغم اینکه خیلی از بومشناسان در یکی دو دهه گذشته درک و فهم اهمیت بررسی مناطق مسکونی را آغاز کردهاند، ولی هنوز در مرحله حرف باقی ماندهاند. تحلیل آنترومها همچنین منجر به این کشف شد که حیات وحش واقعی (مناطقی که واقعا به دور از انسانها هستند) بسیار کم بررسی شده و توجه به آن 30 درصد کمتر از میانگین جهانی است. برداشت الیس این است که بومشناسان سعی میکنند که به مناطق واقعا وحشی بروند، ولی در نهایت کم میآورند. به گفته او این توضیح میدهد که چرا آنتروم نیمه طبیعی که عمدتا وحشی است ولی دسترسی به آن از رفتن به طبیعت وحشی سادهتر است، دو برابر میانگین جهانی مورد مطالعه قرار میگیرد. تری چاپین، رئیس آینده انجمن بومشناسی امریکا میگوید خیلی مهم است که میزان تمایل به بررسی طبیعت وحشی اندازهگیری شود. او میگوید: «این خیلی مهم است که بومشناسان تحقیقات را در مناطق مسکونی انجام دهند. من دوست ندارم که تا آن حد جلو بروم که بگویم تحقیق بر روی طبیعت وحشی اهمیت ندارد، ولی ما به وضوح نیاز به این داریم که خیلی بیشتر در مورد راههای مستقیم تاثیرگذاری خود بر روی بیوسفر بدانیم». سایمون لویس، پژوهشگری اهل لیدز که بر روی زیستبوم جنگلهای حارهای تحقیق میکند، گفت که دوری از تاثیرات مستقیم انسانی یک استراتژی معمول در تحقیقات بوم شناختی است، چرا که به سادهتر شدن تحلیل سیستمهای پیچیده کمک میکند: « ما از ویژگیهای حتی ابتدایی مناطق عمده، مانند حوزه آبگیر کنگو شناختی نداریم. افزودن تاثیرات مستقیم انسانی به تحقیقات، در آغاز نیاز به یک فهم ابتدایی دارد». ولی او هم اذعان دارد که نیاز به تعادل مجدد تلاشها، هم به سوی جایی غیر از طبیعت وحشی و هم غیر از نواحی معتدل احساس میشود؛ جاهایی که اکنون بیشترین سهم تحقیقات را به خود اختصاص دادهاند. «به عقیده من، این تمایل به نواحی معتدل، گرایش بنیادین در پژوهشهای بوم شناختی است». به گفته چاپین، انجمن بومشناسی امریکا تلاش میکند تا اعضای خود را به سوی تغییرات عمده بومشناختی و زیستمحیطی در حال وقوع هدایت کند؛ و بومشناسان نیز باید واداشته شوند که در مورد تمرکز خود فکر کنند. او میگوید: «این تحقیق دقیقا همان چیزی است که باید انجام میشد».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]