تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به خدا و روزقيامت ايمان دارد،بايد ميهمانش راگرامى دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815270271




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بیاید درباره فلسفه گپ بزنیم


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: حی بن یقظان8th January 2009, 08:37 PMمن به فلسفه علاقه دارم و تاریخ فلسفه رو از دکارت تا کانت خوندم . از بارکلی خوشم میاد . تخیل ای که بکار برده برای توصیف هستی و ایده دین ای که ازش بیرون آورده خیلی جالبه گرچه در حد همون تخیله . من دوست دارم درباره فلسفه هایدگر بدونم . اگه کسی حاضر باشه وقت بذاره واسه چند تا جواب سوال خوشحال میشم . موضوع جالب برای من که فکر میکنم احتمالا به فلسفه هایدگر ربط داره اینه که توی فلسفه شناخت معمولا از مدرک و مورد ادراک یا از ذهن و هستی بیرون از ذهن صحبت میشه ولی به نظر من این جدایی اصلا هیچ وقت تجربه نمیشه . من قبلا فکر میکردم که ذهن و هستی هیچ کدام مستقل از یکدیگر وجود ندارند . اگر هستی مستقل از ذهن و تجربه ( من ) وجود نداشته باشه پس وقتی چیزی از دایره حواس و تجربه من بیرون رفت یعنی به عدم پیوسته ؟ جوابی که شاید بشه گفت اینه که ممکنه هرگز ارتباط حواس من با چیزها کاملا قطع نشه . منظورم اینه که اگه مثلا من یک گل سرخ رو ببینم و بعد از کنارش بگذرم درسته که از دایره دید من خارج شده ولی ممکنه از دایره حواس من خارج نشده باشه و در تجربه های به ظاهر نا مربوط من تاثیر بذاره . از این فکر این ایده به ذهنم رسید که ( اون موقع هنوز از امکان وجود هستی ناشناخته ای باخبر نبودم ) پس ابدا مرگی برای آگاهی (من) وجود نداره چون آگاهی (من) شریک جدایی نا پذیر هستی خلاق است . اما حالا فکر میکنم که ممکن است تصور جدایی ادراک کننده و ادراک شونده یک پندار باشد و تنها چیزی که وجود داشته باشد یک حالت وجودی خلاق باشد . Yaser!9th January 2009, 01:27 AMمن به فلسفه علاقه دارم و تاریخ فلسفه رو از دکارت تا کانت خوندم . از بارکلی خوشم میاد . تخیل ای که بکار برده برای توصیف هستی و ایده دین ای که ازش بیرون آورده خیلی جالبه گرچه در حد همون تخیله . من دوست دارم درباره فلسفه هایدگر بدونم . اگه کسی حاضر باشه وقت بذاره واسه چند تا جواب سوال خوشحال میشم . موضوع جالب برای من که فکر میکنم احتمالا به فلسفه هایدگر ربط داره اینه که توی فلسفه شناخت معمولا از مدرک و مورد ادراک یا از ذهن و هستی بیرون از ذهن صحبت میشه ولی به نظر من این جدایی اصلا هیچ وقت تجربه نمیشه . من قبلا فکر میکردم که ذهن و هستی هیچ کدام مستقل از یکدیگر وجود ندارند . اگر هستی مستقل از ذهن و تجربه ( من ) وجود نداشته باشه پس وقتی چیزی از دایره حواس و تجربه من بیرون رفت یعنی به عدم پیوسته ؟ جوابی که شاید بشه گفت اینه که ممکنه هرگز ارتباط حواس من با چیزها کاملا قطع نشه . منظورم اینه که اگه مثلا من یک گل سرخ رو ببینم و بعد از کنارش بگذرم درسته که از دایره دید من خارج شده ولی ممکنه از دایره حواس من خارج نشده باشه و در تجربه های به ظاهر نا مربوط من تاثیر بذاره . از این فکر این ایده به ذهنم رسید که ( اون موقع هنوز از امکان وجود هستی ناشناخته ای باخبر نبودم ) پس ابدا مرگی برای آگاهی (من) وجود نداره چون آگاهی (من) شریک جدایی نا پذیر هستی خلاق است . اما حالا فکر میکنم که ممکن است تصور جدایی ادراک کننده و ادراک شونده یک پندار باشد و تنها چیزی که وجود داشته باشد یک حالت وجودی خلاق باشد . سلام به دوست گرامی و فیلسوف . . . . اولین پستتون رو خیلی خوب و آتشی شروع کردین . . . . . امیدوارم همیشه همینطور باقی بمونی و این بخش از فرورم رو مگه تو کمی فعال کنی . . . . اما دوست عزیز بهتره که به این بخش مراجعه کنی که شباهت زیادی به تایپیک ایجاد شده توسط شما داره. . . . اینطوری از پراکنده گویی کمی اجتناب میشه . . . . . . . . بد نیست راجع به فلسفه کمی بیشتر بدانیم (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 1 (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) 2 (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) 3 (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) ... آخرين صفحه (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)) اینجا بحثهایی شکل گرفته که منتظر وجود شما بود . . ;) باتشکر mt4sd8th February 2010, 10:42 AMاز قديم تمامي فلاسفه يا اکثر اونها اتفاق قول داشتند که فلسفه يعني بررسي شي فقط به خاطر موجود بودنش بدون در نظر گرفتن خواص عرضي.بعدها فلاسفه اومدن در صدد اثبات خدا بر اومدن که تقريبا بيشترشون مورد تکفير متدينام قرار گرفتن.من احساس مي کنم اصطلاحات و روشي که فلاسفه براي کارشون به کار مي برن نقض تعريف فلسفه هستش.اين دوستان گل ما مثل ابن سينا فارابي سهروردي ملا صدرا وعلامه و خيليها ديگه با ابداعاتي مثل علت معلول، سنخيت،ترجيح،مراتب و خيلي بحثهاي ديگه کلي به همين فلسفه اي که مي خواد به ذات اشيا فقط از نظر موجود بودن پي ببره شاخ و برگي دادن که همه فيلسوفا سر در گم و گيج شدن.شايدم من اشتباه مي کنم. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن