تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):در تفسير آيه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: يعنى با همه مردم، چه مؤمن و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827593404




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ازدواج يوسف و زليخا


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : ازدواج يوسف و زليخا بهروزفياضي30th November 2008, 10:11 PMهنگامى كه حضرت يوسف عليه السلام به سلطنت مصر رسيد، چون در سالهاى قحطى عزيز مصر فوت كرده بود زليخا كم كم فقير گرديد، چشمانش ‍ كور شد، به علت فقر و كورى بر سر راه مى نشست و از مردم براى گذران خود گدايى مى كرد به او پيشنهاد كردند، خوب است از ملك بخواهى به تو عنايتى كند سالها خدمت او مى كردى . شايد به پاس خدمات و محبتهاى گذشته به رحم نمايد. ولى باز هم عده اى او را از اين كار منع مى كردند كه ممكن است به واسطه عشق ورزى و هوى پرستى اى كه نسبت به او داشتى تا به زندان افتاد و آن همه رنج كشيد خاطرات گذشته برايش تجديد شود و تو را كيفر نمايد. زليخا گفت : يوسفى را كه من مى شناسم آن قدر كريم و بردبار است كه هرگز با من آن معامله را نخواهد كرد. روزى بر سر راه او بر يك بلندى نشست . (هر وقت حضرت يوسف عليه السلام خارج مى شد جمعيت كثيرى از رجال و بزرگان مصر با او همراه بودند) زليخا همين كه احساس كرد يوسف نزديك او رسيد گفت : سبحان من جعل الملوك عبيدا بمعصيتهم و العبيد ملوكا بطاعتهم ، پاك و منزه است خداوندى كه پادشاهان را به واسطه نافرمانى بنده مى كند و بندگان را بر اثر اطاعت و فرمان بردارى پادشاه مى نمايد)). يوسف عليه السلام پرسيد: تو كيستى گفت : همان كسى كه از جان تو را خدمت مى كرد و آنى از ياد تو غافل نمى شد هوا پرست بود، به كيفر اعمال بد خود به اين روز افتاده كه از مردم براى گذران زندگى گدايى مى كند كه برخى به او ترحم مى كنند و برخى نمى كنند. بعد از عزيز اولين شخص مصر بود و اينك ذليلترين افراد، اين است جزاى گنهكاران . يوسف گريه زيادى كرد و بعد پرسيد: آيا هنوز چيزى از عشق و علاقه نسبت به من در قلبت باقى مانده ؟ گفت : آرى ، به خداى ابراهيم قسم ، يك نگاه به صورت تو، بيش از تمام دنيا براى من ارزش دارد كه سطح آن را طلا و نقره گرفته باشند. يوسف پرسيد: زليخا چه تو را به اين عشق واداشت ؟ گفت : زيبايى تو. يوسف گفت : پس چه خواهى كرد اگر پيامبر آخرالزمان را ببينى كه از من زيباتر و خوش خوتر و با سخاوت تر است كه نامش محمد صلى الله عليه و آله است ؟ زليخا گفت : راست مى گويى . يوسف عليه السلام پرسيد تو كه او را نديده اى ، از كجا تصديق مى كنى ؟ گفت همين كه نامش را بردى محبتش در قلبم واقع شد. خداوند به يوسف وحى كرد زليخا راست مى گويد ما نيز او را به واسطه علاقه و محبتى كه به پيامبر ما محمد صلى الله عليه و آله دارد، دوست داريم و به اين خاطر تو با زليخا ازدواج كن . آن روز يوسف به زليخا چيزى نگفت و رفت . روز بعد به وسيله شخصى به او پيغام داد كه اگر ميل دارى تو را به ازدواج خود درآورم . زليخا گفت : مى دانم كه ملك مرا مسخره مى نمايد، آن وقت كه جوان و زيبا بودم مرا از خود دور كرد، اكنون كه پيرو بينوا و كور شده ام مرا مى گيرد؟! حضرت يوسف عليه السلام دستور داد آماده ازدواج شود و به گفته خود وفا كرد شبى كه خواست عروسى كند به نماز ايستاد، دو ركعت نماز خواند خدا را به اسم اعظمش قسم داد. خداوند جوانى و شادابى زليخا را به او باز گرداند، چشمانش شفا يافت ، مانند همان زمانى كه به او عشق مى ورزيد، در آن شب يوسف او را دخترى بكر يافت ، خداوند دو پسر از زليخا به يوسف داد، با هم به خوشى زندگى كردند تا مرگ بين آنها جدايى انداخت . هنگامى كه يوسف عليه السلام مالك خزاين زمين شد با گرسنگى بسر مى برد و نان جو مى خورد، به او مى گفتند با اين كه خزينه هاى زمين در دست توست به گرسنگى مى گذرانى ؟ مى گفت مى ترسم سير شوم و گرسنگان را فراموش نمايم . (39) (file:///I:/ketab%20pdf/8A/New%20Folder%20(5)/H-T/22/2/html/footnt01.htm#link39) sina 200911th April 2009, 10:53 PMهنگامى كه حضرت يوسف عليه السلام به سلطنت مصر رسيد، چون در سالهاى قحطى عزيز مصر فوت كرده بود زليخا كم كم فقير گرديد، چشمانش ‍ كور شد، به علت فقر و كورى بر سر راه مى نشست و از مردم براى گذران خود گدايى مى كرد به او پيشنهاد كردند، خوب است از ملك بخواهى به تو عنايتى كند سالها خدمت او مى كردى . شايد به پاس خدمات و محبتهاى گذشته به رحم نمايد. ولى باز هم عده اى او را از اين كار منع مى كردند كه ممكن است به واسطه عشق ورزى و هوى پرستى اى كه نسبت به او داشتى تا به زندان افتاد و آن همه رنج كشيد خاطرات گذشته برايش تجديد شود و تو را كيفر نمايد. زليخا گفت : يوسفى را كه من مى شناسم آن قدر كريم و بردبار است كه هرگز با من آن معامله را نخواهد كرد. روزى بر سر راه او بر يك بلندى نشست . (هر وقت حضرت يوسف عليه السلام خارج مى شد جمعيت كثيرى از رجال و بزرگان مصر با او همراه بودند) زليخا همين كه احساس كرد يوسف نزديك او رسيد گفت : سبحان من جعل الملوك عبيدا بمعصيتهم و العبيد ملوكا بطاعتهم ، پاك و منزه است خداوندى كه پادشاهان را به واسطه نافرمانى بنده مى كند و بندگان را بر اثر اطاعت و فرمان بردارى پادشاه مى نمايد)). يوسف عليه السلام پرسيد: تو كيستى گفت : همان كسى كه از جان تو را خدمت مى كرد و آنى از ياد تو غافل نمى شد هوا پرست بود، به كيفر اعمال بد خود به اين روز افتاده كه از مردم براى گذران زندگى گدايى مى كند كه برخى به او ترحم مى كنند و برخى نمى كنند. بعد از عزيز اولين شخص مصر بود و اينك ذليلترين افراد، اين است جزاى گنهكاران . يوسف گريه زيادى كرد و بعد پرسيد: آيا هنوز چيزى از عشق و علاقه نسبت به من در قلبت باقى مانده ؟ گفت : آرى ، به خداى ابراهيم قسم ، يك نگاه به صورت تو، بيش از تمام دنيا براى من ارزش دارد كه سطح آن را طلا و نقره گرفته باشند. يوسف پرسيد: زليخا چه تو را به اين عشق واداشت ؟ گفت : زيبايى تو. يوسف گفت : پس چه خواهى كرد اگر پيامبر آخرالزمان را ببينى كه از من زيباتر و خوش خوتر و با سخاوت تر است كه نامش محمد صلى الله عليه و آله است ؟ زليخا گفت : راست مى گويى . يوسف عليه السلام پرسيد تو كه او را نديده اى ، از كجا تصديق مى كنى ؟ گفت همين كه نامش را بردى محبتش در قلبم واقع شد. خداوند به يوسف وحى كرد زليخا راست مى گويد ما نيز او را به واسطه علاقه و محبتى كه به پيامبر ما محمد صلى الله عليه و آله دارد، دوست داريم و به اين خاطر تو با زليخا ازدواج كن . آن روز يوسف به زليخا چيزى نگفت و رفت . روز بعد به وسيله شخصى به او پيغام داد كه اگر ميل دارى تو را به ازدواج خود درآورم . زليخا گفت : مى دانم كه ملك مرا مسخره مى نمايد، آن وقت كه جوان و زيبا بودم مرا از خود دور كرد، اكنون كه پيرو بينوا و كور شده ام مرا مى گيرد؟! حضرت يوسف عليه السلام دستور داد آماده ازدواج شود و به گفته خود وفا كرد شبى كه خواست عروسى كند به نماز ايستاد، دو ركعت نماز خواند خدا را به اسم اعظمش قسم داد. خداوند جوانى و شادابى زليخا را به او باز گرداند، چشمانش شفا يافت ، مانند همان زمانى كه به او عشق مى ورزيد، در آن شب يوسف او را دخترى بكر يافت ، خداوند دو پسر از زليخا به يوسف داد، با هم به خوشى زندگى كردند تا مرگ بين آنها جدايى انداخت . هنگامى كه يوسف عليه السلام مالك خزاين زمين شد با گرسنگى بسر مى برد و نان جو مى خورد، به او مى گفتند با اين كه خزينه هاى زمين در دست توست به گرسنگى مى گذرانى ؟ مى گفت مى ترسم سير شوم و گرسنگان را فراموش نمايم . (39) (file:///i:/ketab%20pdf/8a/new%20folder%20(5)/h-t/22/2/html/footnt01.htm#link39) سلام می شه لطفا منبع این مطلب را ذکر بفرمائید ؟ سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن