تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836638247
اهالی استان کرمان........بیایین،خوشحال میشیم.
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Kamran3110th September 2007, 10:22 PMسلام بچه ها:rolleyes: من تازه عضو شدم:) اهل کرمان هستم و سال دوم دندان پزشکی باهنر هستم.:cool::D این تاپیک برای تجمع بچه های کرمان.:o شاد باشید و موفق:D کامران:rolleyes: A M I N10th September 2007, 10:46 PMسلام منم کرمان زندگی می کنم Kamran3110th September 2007, 10:55 PMخوشبختم امین خان:rolleyes: A M I N10th September 2007, 11:02 PMهمچنین ARYANA ESFAND21st September 2007, 10:51 PMدوستای خوبم میتونین اینجا با هم دیگه بیشتر از شهرتون حرف بزنین تا پست هاتون مفید تر بشه ما هم استفاده کنیم...... ممنون geladiatoor21st September 2007, 11:43 PMمن يك فاميل كرماني داريم البته الان اينجا زندگي مي كنند ، خيلي آدم باحالي هست :d كلي حال ميده ، مخصوصآ وقتي ميگه سويچ ماشين رو بگير... :p Kamran3125th September 2007, 01:59 PMبچه ها يه موضوع رو مطرح كنيد دربارش حرف بزنيم:d kouroshh20th December 2007, 03:09 PMسلام. منم اومدم. ARYANA ESFAND17th March 2008, 04:49 PMسلام... سال نو رو به همه ی کاربران کرمانی عزیز تبریک میگم........ موفق باشید.... (مدیر بخش استانها) DJ.HAMED17th March 2008, 09:16 PMسلام. به برو بچ جیگری کرمونی دوستان من هم اهل کوته کرمون هستم. ras.r17th March 2008, 10:30 PMسلام منم بچه کرمونم:cool: kouroshh28th March 2008, 08:31 PMسال نو به همه کرمانی های عزیز مبارک باد safi eshghr27th September 2008, 08:53 PMسلام من نیز هم شهری شما هستم مرضیه_شریف4th October 2008, 02:16 PMسلام.رفسنجانی نبود؟ چنوقتی میشه ایران نیستم shirin r24th November 2008, 09:18 AMبا سلام و عرض خسته نباشید. هدف از زدن این تاپیک آشنایی بیشتر با آداب و رسوم کرمانیهاست.خوشحال میشیم اگر دوستان کرمانی در این بخش فعال باشن. shirin r24th November 2008, 09:27 AMچهار شنبه سوری در سیرجان.آیینی که اصل آن از یادها رفت زردي من از تو ، سرخي تو از من " ، " غم برو، شادي بيا " و " محنت برو ، روزي بيا "، از جمله اشعاري است كه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاي امروز كه همانا جوانان ديروز هستند، با نام " چهارشنبه سوري " با خود زمزمه مي‌كنند. در روزگاران نه چندان دور در ايران كهن رسم بود كه مقارن چهارشنبه آخر سال خانواده‌هاي ايراني به يمن رسيدن آواي بهار از روي كپه‌هاي خار و گزن افروخته شده مي‌پريدند. نحوست خاكستر .............. قديمي‌هااعتقاد داشتند كه خاكستر چهارشنبه سوري نحس است، چراكه مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و بيماري خود را به آتش مي‌دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي‌كنند. اين اعتقاد سبب مي‌شد تا زن هر خانه خاكستر بر جاي مانده ازآتش چهارشنبه آخر سال را در خاك‌انداز جمع كرده، به بيرون از خانه ببرد و آن را در سر چهارراه يا در آب روان بريزد. زن در بازگشت به خانه، در خانه را مي‌كوبيد و به ساكنان خانه مي‌گفت كه از عروسي مي‌آيد و تندرستي و شادي را براي خانواده به ارمغان آورده است. اهالي خانه نيز در اين هنگام در را به روي زن مي‌گشودند و اعتقاد داشتند كه وي تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود آورده است. كوزه شكني ........... از ديگر مراسم چهارشنبه سوري در روزگاران گذشته، كوزه‌شكني بود كه اين روزها حتي در خاطرات مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها هم گم شده است. در اين رسم، مردم پس از آتش زدن بوتهها و خارهاي كوپه شده، مقداري ذغال به نشانه سياه بختي، كمي نمك به علامت شور چشمي و يك سكه ۱۰شاهي به نشانه تنگدستي در كوزه‌اي سفالين مي‌انداختند و هر يك از افراد خانواده يك بار كوزه را دور سر خود مي‌چرخاند و آخرين نفر، كوزه را بر سر بام خانه مي‌برد و آن را به كوچه پرتاب مي‌كرد. " درد و بلاي خانه را ريختم به توي كوچه "، شعاري بود كه هنگام پرتاب كردن كوزه از پشت بام زمزمه مي‌شد و اهالي خانه بر اين باور بودند كه با دورانداختن كوزه، تيره بختي، شوربختي و تنگدستي را از خانه و خانواده دور مي‌كنند. فال گوش ............ همچنين، هم زمان با غروب روز چهارشنبه سوري، مراسم" فال گوش ايستادن " توسط زنان و دختران جوان انجام مي‌شد. در اين رسم كهن، زنان و دختراني كه در آرزوي ازدواج بودند و يا شوق زيارت و مسافرت داشتند، در غروب شب چهارشنبه آخر سال نيت ميكردند و از خانه بيرون مي‌رفتند.آنان در سر گذر يا سر چهارسو مي‌ايستادند و گوش به صحبت رهگذران مي‌سپردند. آرزومندان بر اين اعتقاد بودند كه اگر سخنان دلنشين و شاد از رهگذران بشنوند،حاجت و آرزوي هايشان برآورده مي‌شود، ولي اگر سخنان تلخ و اندوه از رهگذران شنيدند،به اين معنا است كه رسيدن به مراد و آرزو در سال نو ناممكن است. قاشق زني ........ "قاشق زني"، از مهمترين آيين‌هاي مرتبط با چهارشنبه سوري در روزگاران گذشته بود. زنان و دختران آرزومند، قاشقي با كاسه‌اي مسين را برمي‌داشتند و شب هنگام در كوچه و گذر راه مي‌افتادند و در برابر هفت خانه مي‌ايستادند و بي‌آن كه حرفي بزنند پي در پي قاشق را بر كاسه مي‌زدند. صاحبخانه كه مي‌دانست قاشق‌زنان نذر و حاجتي دارند، شيريني يا آجيل و برنج يا مبلغي پول در كاسه‌هاي آنان مي‌گذاشت. اگر قاشق زنان در قاشق زني چيزي به دست نمي‌آوردند،از برآورده شدن آرزوي خود در سال نو نااميد مي‌شدند. آش ابودردا ............ يكي از مرسوم‌ترين كارها در شب چهارشنبه سوري، پخت " آش ابودردا " بود. در اين رسم كهن، خانواده‌هايي كه بيمار يا حاجتي داشتند براي برآورده شدن حاجت و بهبودي بيمار نذر ميكردند در شب چهارشنبه آخرسال آش ابودردا يا "آش پدر دردها" بپزند. بعد از اين كه آش پخته مي‌شد، اندكي از آن به بيمار خورانده شده، بقيه هم در ميان فقرا توزيع مي‌شد. آجيل هفت مغز ............. نذر آجيل براي چهارشنبه‌سوري هم يكي ديگر از رسوم ديرين چهارشنبه آخر سال در ايران قديم بود. در اين رسم، زناني كه نذر و نيازي داشتند در شب چهارشنبه آخر سال، آجيل هفت مغز به نام "آجيل چهارشنبه سوري" از دكان رو به قبله مي‌خريدند، پاك مي كردند و ميان خويش و آشنا پخش ميكردند. مهمتر از نذر آجيل، "قصه خاركن" بود كه توسط افرادي كه آجيل هفت مغز را پاك ميكردند، نقل مي‌شد. ترقه‌بازي به جاي همه چيز ....................... در سالهاي اخير، متاسفانه ترقه‌بازي ،استفاده از مواد محترقه خطرناك و مواد منفجره ، جاي تمامي آيين‌هاي شيرين و كهن چهارشنبه سوري را گرفته است. برپايي آيين چهارشنبه سوري از ديرباز در جاي جاي ايران كهن مرسوم بود، هر چند كه هر شهر و ديار ، آداب و رسوم خاص خود را داشت، ولي بسياري از رسوم در ميان هموطنان لر، كرد ، بلوچ ، ترك و ديگر مناطق مشترك بود. گذر و نظري در اين آداب و رسوم براي آنان كه به فرهنگ و تمدن ايران باستان علاقه‌مند هستند خالي از لطف نيست. shirin r24th November 2008, 09:30 AMآداب کشت و کار در سیرجان بهار رویش جوانه ها بهار، هنگام رویش جوانه ی امید و زندگی بر شاخساران بهار، ترنم چشمه های زلال و گوارای آب حیات در جویبار طبیعت بهار، گاه شور و نشاط و طراوت و تازگی بهار، فصل وصل آفرین دوستی ها و پیوندهااست. بهار، آغازی دیگر برای دگرگونی دل ها و اندیشه ها، بهار، فرصتی نو برای دوست داشتن و عشق ورزیدن ، بهار، یاد کرد عزیزان از دست رفته و شهیدان سرفراز، بهار، رویش برگی دیگر بر درخت زندگی ، بهار، درسی نو و شناختی ژرف برای سرسبزی دل و پالایش روان ، بهار، امکان فرصتی دیگر برای تجدید عهد و پیمان با آفریدگار زیبایی ، بهار، افزایش شوق نیایش و راز و نیاز، بهار، نکوداشت حماسه آفرینان سترگ حادثه های بزرگ ، بهار، خط بطلان بر همه ی سردی ها، پژمردگی ها، حسادت ها و نامردی هااست . از جمله آداب و آیین های رایج در کشت بهاره کشاورزان در روستاهای توابع سیرجان آمده است که ساعت خوش کردن و تعیین روز سعد و مبارک برای کشت و برداشت محصول از جمله آداب ها و آیین های کشاورزان در این منطقه است . کشاوزان مقداری شیرینی و آجیل و میوه به محل کشت می برند و قبل از کشت میوه و شیرینی را بین مردم و کشاورزان تقسیم می کنند تا موقع کشت دهانشان شیرین شود. البته به هر کس که از آنجا عبور کند مقداری میوه و شیرینی تقدیم می کنند و... shirin r24th November 2008, 09:44 AMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند دیار کریمان شهرهاي ايران امروزه با بحران هويت جوامع در حال گذار و جوامع مصرفي مواجه اند. از سوي ديگر اين شهرها با نظام از هم گسيخته مديريت شهري و سياستگذاري هاي ناهمگون و موازي دست به گريبان شده اند. «كوچ ناگزير» كه اين روزها به انباشت جمعيت ايران در شهرها انجاميده است نيز در كنار اين دو بحران، آفت زندگي شهري شده است. بسياري از شهرهاي ايران، با قدمتي ديرين ميراث دار فرهنگ گذشته شهرنشيني دراين سرزمين هستند كه امروزه در معرض نابودي قرارگرفته اند. | شهري بر بلنداي كوير لوت كرمان شهر هزارويك شب، شهر دارها و قالي ها، شهر مشتاق و شاه نعمت الله ولي و هزار نشانه ديرينگي و تاريخ كهن كوير ايران است؛ با همه گزينه هايي كه تاريخ پرتلاطم كرمان در خويش گنجانده ، امروزه تتمه نمادها و نشانه هاي اين كهن شهر نيز با روندي پرشتاب تر از دوران هاي گذشته روبه نابودي است، اما بهتر است قبل از بررسي اين روند، سري به گذشته دور زده و تاريخ اين سرزمين كهن را مرور كنيم: | وجه تسميه و دريچه اي به گذشته در جغرافياي بطلميوس از بياباني با نام «كارما» يادشده كه همان كرمان است. بوتيا، كارمانيا، ژرمانيا و كارماني نيز نامهايي است كه در متون كهن اين سرزمين آمده و واژه «كرمان» كه امروزه به مركز استان اطلاق مي شود، تغيير يافته يكي از اين واژگان كهن بوده است اما از شهر كرمان در برخي متون با نام «گواشير» ياد كرده اند، مي گويند «كريمان، پدر نريمان اين شهر را به نام خود بنا نهاد.» برخي پژوهندگان هم به تغيير نام كارمان (كار معناي جنگ و مان به معناي محل و مكان) و تبديل آن به كرمان امروزي معتقدند. با اين حال احتمال تغيير «ژرمانيا» به «كارمانيا» نيز وجود دارد و ژرمانيا مي تواند اشاره به آريايي هاي فلات ايران باشد. نام كرمان در يكي از قديمي ترين متون مانده از تمدن ديرپاي ايران يعني در سنگ نوشته داريوش با نام «يوتيه» آمده كرمان در اين سنگ نوشته سرزميني است كه چوب «ياك» يا «جگ» را براي سقف هاي كاخ هاي هخامنشي از آن تهيه مي كردند. هرودت از كرمانيا به عنوان يكي از قبايل دوازده گانه ايران نام مي برد. در تذكره اي ديگر نيز آمده است: «در زمان فتح كرمان توسط اردشير در حدود دويست سال قبل از ميلاد مسيح، كرمان كه با نام «گواشير» يا «بردشير» خوانده مي شده، يكي از مراكز مهم ايران بوده است.» در اساطير كهن ايراني، كرمان سرزميني است كه كيخسرو آن را همراه با «مكران» به رستم بخشيده است. در شاهنامه اين واقعه به زمان عروج كيخسرو نسبت داده مي شود كه سرزمين نيمروز دوباره از سوي او به رستم بخشيده شده است. كرمان همچنين آخرين پناهگاه پادشاهان ساساني در زمان حمله اعراب به ايران بود و يزدگرد سوم در سال ۲۹ هـ. ق براي حفظ جان خويش به مردم كرمان كه هنوز به او وفادار مانده بودند پناه برد. ماركوپولو جهانگرد معروف، از كرمان با پارچه هاي ابريشمين اعلا و شاهين هاي كوهستان آن ديار ياد كرده است. كرمان از حمله اعراب به بعد و استقرار حكومت آنان در كوير و فلات مركزي ايران، دوران اجتماعي و سياسي پرتلاطمي را پشت سر گذاشته و تاريخ پرهياهويي براي خويش رقم زده است. مي گويند عمر بن خطاب، عبدالله عتبان را با سرداري ديگر از لشگر اعراب براي فتح كرمان به اين سرزمين فرستاد. اين سرداران با تدبير حاكم وقت كرمان، با دريافت اندك جزيه اي به مدينه بازگشتند و از ويراني كرمان منصرف شدند اما در سال ۳۱ هـ . ق عبدالله بن عمر به جرم ندادن جزيه، به كرمان لشكر كشيد و آنجا را بدون مقاوت فتح كرد. در اين زمان مجاشع بن مسعود در دوران خلافت عثمان، حاكم كرمان شد و تا خلافت حضرت علي ابن ابيطالب در كرمان به حكمراني پرداخت. در دوران خلافت عمربن عبدالعزيز در سالهاي حدود ۱۰۰ هـ . ق هم با آن كه سرزمين كرمان روبه آبادي و گسترش رفت اما با كينه اعراب، نمادهاي فرهنگ كهن ايران همچون مجوسيه ها و آتشكده هاي زرتشتيان ويران شد. تاريخ كرمان از دوره بني عباس، صحنه لشكركشي هاي متعدد سلسله هاي حكومتي ايران است؛ صفاريان، سامانيان، ديلميان و آل بويه تا دوران ارسلان سلجوقي هر يك مدتي بر اين سرزمين حكومت كردند. ارسلان سلجوقي كه مؤسس سلاجقه كرمان است در سال ۴۳۳ هـ . ق كرمان را فتح كرد. كرمان در دوران حكومت سلجوقيان كه ۱۵۰ سال به طول انجاميد، آبادترين دوران تاريخ خود را تجربه كرده است. مسجد ملك كهن ترين مسجد كرمان يادگار آن دوران و در دوره حكومت ملك قارود سلجوقي شكل گرفته است. بعد از سلجوقيان، غزنويان حكومت كرمان را به دست گرفتند اما دوره ۱۰ ساله حكومت آنان كه سراسر ناامني و آشوب بود، با حمله علاء الدين خوارزمشاه در ۵۹۲ هـ .ق پايان يافت. با تصرف كرمان توسط خوارزمشاهيان هندوخان پسرعلاءالدوله حاكم آنجا شد. اما كرمان با مرگ علاءالدوله بار ديگر رو به ناامني و آشوب نهاد. در اين دوران اتابك سعد و بعدها تاج الدين ابوبكر تا ۶۱۹ هـ . ق بر كرمان حكومت كردند. در اين سال براق حاجب همزمان با هجوم چنگيز بر كرمان استيلا يافت و سلسله قراختائيان را بنيان نهاد. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند اين سلسله حدود صدسال بر كرمان سلطنت كرده است. تركان خاتون كه از اعقاب براق بود در آباداني كرمان كوشيد و پادشاه خاتون دختر تركان نيز كه به عدل و دادخواهي مردم مشهور بود، دنباله راه او را در آباداني شهر ادامه داد. ماركوپولو در زمان حكومت دختر تركان از كرمان ديدن مي كند… تاريخ كرمان با حكومت آل مظفر در سال ۷۴۱ هـ . ق و بعدها تيموريان و قراقويونلوها ادامه مي يابد تا نوبت به صفويه مي رسد. با ظهور صفويه و شاه اسماعيل اول، جان محمد از سرداران شاه، كرمان را به تصرف خويش درآورد. از اين دوران به بعد تا مدتي در اين ديار آسايش و امنيت حاكم شده است. درسال ۱۰۰۵ هـ . ق گنجعلي خان، از سوي حكومت وقت صفوي، حاكم كرمان شد و براي آباداني و گسترش شهر و ايجاد فضاي مناسب شهرسازي كوشش فراوان كرد. آثار زيادي با نام اين والي وقت كرمان، در اين شهر باقي مانده است… با حمله محمود افغان در سال ۱۱۳۲ هـ . ق سرزمين كرمان دوباره محل تاخت اسبان و سواران لشكرها و سپاهيان شد. نادرشاه نيز كرمان را در اين دوران به تصرف خود درآورد و قتل عام هايي نيز به دستور او در كرمان انجام شد. اما با مرگ او هم امنيت به كرمان بازنگشت و اين سرزمين توسط افغان ها و بلوچ ها تاراج شد. كريم خان زند نيز مدتي كرمان را در مجموعه متصرفات خود درآورده اما تا انقراض سلسله او به وسيله آغامحمدخان قاجار تلخ ترين دوران تاريخ كرمان رقم خورده است. مردم كرمان كه متهم به حمايت از آخرين بازمانده زنديه بودند، بعد از پايان چهارماه محاصره كرمان، با خشم آغامحمدخان، قتل عام شدند، چه چشم هايي را كه از كاسه سر درآوردند و چه مناره ها كه با كاسه سر ساختند… مي گويند به دستور آغامحمدخان ۲۰ هزارنفر در كرمان نابينا شدند! با مرگ آغامحمد و حضور ابراهيم خان ظهيرالدوله و محمد اسماعيل خان نوري به عنوان واليان كرمان ،شهر بازسازي و شهر تازه در امتداد شمال غربي شهر قديم ساخته شد. دوره حكومت اين دو والي نيز از آبادترين دوران تاريخ كرمان محسوب مي شود. در بعد از انقراض قاجار و در دوران حكومت پهلوي،صدور نظام واحد فرهنگي و الگوي شهرهاي مشابه از سوي حكومت مركزي مطرح شد و نظام شهري و شهرنشيني كرمان را نيز تحت تأثير قرارداد. اثرات اين نظام واحد فرهنگي با فرازونشيب هاي دوران بعد توأم شد و معضلاتي را به وجود آورد كه به آنها اشاره خواهيم كرد. |فرهنگ مردم شهر كرمان همچون ساير شهرهاي مركزي ايران، به دليل دور بودن از معضل همجواري متضاد فرهنگي، از آسيب عصبيت و انقباض قوي مصون مانده است. اما يكي از ملزومات حفظ سنت قومي، انقباض قوميت است و اين مصونيت در كرمان شرايط تغيير بافت فرهنگ قومي را تسهيل بخشيده است. با اين حال در اين سرزمين همواره شرايط براي درك مفهوم «مليت» مساعدتر از «قوميت» بوده است. امروزه پوشاك سنتي به عنوان نماد فرهنگ قومي تقريباً در تمامي استان كرمان به لباسهاي مألوف و متعارف زندگي شهري تبديل شده و آن دستمال سرو آن چارقد و شال و گيوه يا آن لباس گشاد و تا سر زانو و شليته هاي زنان كه با سكه ها تزيين مي شدند، جاي خود را به لباسهاي كارگاههاي توليدي شهري داده است. با اين حال لهجه كرماني با كشش ها، اكسان ها و تلفظ فارسي با كسره پيوسته، با حفظ ويژگي هاي زباني خود به عنوان عامل اصلي پيونددهنده فرهنگ مردم كرمان، هنوز حفظ شده است. باورها و آداب، رسوم وسنن مردم كرمان همچون ساير نواحي كوير و مشابه بار رسوم غالب شهرهاي ايران است اما وجود زرتشتيان و فرقه شيخيه كرمان و ايلات و عشاير رودبار، عباسي و سيرجان در ساير نواحي استان، به تنوع فرهنگ رفتاري و آداب و رسوم خاص آنان انجاميده است.ايل بچاقچي و جبال بارز، نمونه هاي ويژه اي از مراسم سوگواري ايلات استان كرمان را به نمايش مي گذارند و دوهزار زرتشتي ساكن شهر كرمان، با انجام آيين هاي ويژه دين خويش، در حفظ ميراث زرتشتيان مركزي ايران كوشيده اند. لهجه كرماني در محدوده شهرستان كرمان و مناطق تابع، با حفظ ويژگي هاي گويشي، تنها در كاربرد برخي واژه ها اختلاف دارد و هر چه به سمت جنوب شرقي استان پيش مي رويم، با حضور تيره هايي از اقوام بلوچ در منطقه جيرفت تا كهنوج، زبان گويش بلوچي جايگزين لهجه كرماني مي شود؛ منطقه حوالي درياچه جازموريان محل تلاقي فرهنگ كرماني و بلوچ است. در شمال غربي استان، ده خواجه «توق» از مناطق سرحدي اتصال گويش كرماني و يزدي است و در مناطق غربي از شهر بابك تا رباط، گويش كرماني متأثر از لهجه مناطق شرقي استان فارس مي شود… هر شهر طعم و مزه اي دارد كه مجموعه اي از عناصر پيچيده و در هم تنيده فرهنگ اقوام، رقم زننده آن است. در طباخي ها، شيريني پزي ها يا عطاري ها مي توان اين طعم و بوي مختص به هر سرزمين را جست وجو كرد. در عطاري هاي كرمان بوي تند زيره يادآور بسياري از طعم هاي آن ديار است. مثل معروف «زيره به كرمان…» از وفور اين محصول در كرمان حكايت مي كند. در عطاري ها طعم ديگري هم خاص كرمان يافت مي شود: قاووت يا همان «قوتو» كه پودري خوراكي و بسيار مقوي است از گردو، بادام، آرد نخود، نارگيل، پسته و … «قوتو» طعم ها و مزه هاي مختلف دارد. در شيريني پزي ها هم «كلمبه» شيريني خرمايي كرمان، سوغات شهر است و اگر شيريني پز خانگي در كرمان بيابيد، «كماج سن» هم نوع ديگري از شيريني خرمايي اين شهر است كه طعمي به يادماندني دارد، طعمي يادآور همه آنچه از ميراث كهنه شهر به چشم ديده ايد! | شهردارها و قالي ها كرمان شهردارها و قالي هاست، ديرنگي هنرهاي دستي اين مرزوبوم و به ويژه «قالي» به عنوان مهمترين كالاي صادراتي هنرهاي دستي اين سرزمين، زبانزد سياحان و راويان فرهنگ گذشته كرمان در همه جاي جهان بوده است. تا آنجا كه درحدود صدسال پيش سفارشي از پارلمان آمريكا براي بافت يك تخته فرش به بافندگان نامي آن دوران كرمان داده مي شود. در سال ۱۲۸۲ هـ .ق مرحوم استاد ابوالقاسم كرباسي با همكاري بافندگان زيرمجموعه اش براساس اين سفارش، فرشي را در ۴۰۰ مترمربع مي بافند كه سالها زينت بخش پارلمان آمريكا بوده و امروزه در همان ايالت در موزه اي نگهداري مي شود. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند مهمترين صنايع دستي كرمان، قالي و بعد پته دوزي است. گليم، خورجين، ترمه و جاجيم نيز از جمله هنرهاي سنتي اين سرزمين كهن به شمار مي آيند كه امروزه بسياري از آنها به فراموشي سپرده شده و ساير صنايع دستي باقي مانده هم مثل قالي با معضلاتي جدي روبرو شده اند. امروزه در كرمان هزاران نفر از توليد پته امرار معاش مي كنند. نقش پررنگ صنايع دستي در اقتصاد روستايي، خود ضرورت پرداخت راهكارهاي احياي هنرهاي سنتي اين استان را گوشزد مي كند. گرته هاي پته با نقش هاي بازوبندي، زنبقي و چهاربوته حكايت از ديرنگي اين هنر دستي دارند. احيا صنايع دستي نيازمند حمايت از كارگاههاي خانگي و بازاريابي وسيع است و با پرداخت آسيب شناسانه هنرهاي سنتي و صنايع دستي در كرمان مي توان زمينه هاي رشد اين بخش مهم اقتصاد روستايي استان را فراهم كرد اما متأسفانه با آنكه استان كرمان مقام هفتم هنرهاي سنتي و صنايع دستي كشور را دارد، امروزه در اين زمينه با ركود جدي مواجه شده و توليد فرش به عنوان مهمترين كالاي اين مجموعه از هنرها كاهش باورنكردني داشته است. زماني كه بحث مديريت صنايع دستي و حمايت دولتي از ا ين هنرها در كشور به وجود آمد، جريان هاي سودجو و ناآگاه از ماهيت اين هنرها، متوليان امور هنرهاي سنتي شدند كه به توليدكارگاهي و انبوه صنايع دستي انجاميد، غافل از آنكه هنر دستي وقتي به سمت توليد انبوه پيش مي رود، از يك سو از كيفيت حقيقي و اصيل خود دور شده و از سوي ديگر ارزش افزوده خود را از دست داده است… ما براي نجات هنرهاي سنتي و صنايع دستي سرزمين خود از ورطه نابودي، همانند بسياري ديگر از امورات عرصه فرهنگ و هنر در اين سرزمين، نيازمند تغيير نگاه مديريت ها هستيم! کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند shirin r24th November 2008, 09:53 AMنگاهي به آداب و رسوم مردم كرمان در ماه مبارك رمضان كمتر از ۱۰روز به آغاز ماه مبارك رمضان، مردم استان كرمان خود را براي انجام فرايض ويژه اين ماه آماده مي‌كنند. كرمانيان از گذشته در اين ماه آداب و رسوم خاصي داشته‌اند كه امروزه برخي از آنها به فراموشي سپرده شد سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1192]
-
گوناگون
پربازدیدترینها