تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827735575




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

معماي جذر اصم نزد منطق دانان قرن هفتم (پارادوكس دروغگو) – (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
معماي جذر اصم نزد منطق دانان قرن هفتم (پارادوكس دروغگو) – (2)
معماي جذر اصم نزد منطق دانان قرن هفتم (پارادوكس دروغگو) – (2)   نويسنده: دكتر احد فرامرز قراملكي   ديدگاه خواجه نصيرالدين طوسي   خواجه طوسي (672 - 598 ه .ق.) از منطق نگاران نُه بخشي در قرن هفتم است. وي در تعديل المعيار في نقد تنزيل الاسرار كه كتاب دو بخشي ابهري را مورد ارزيابي قرار مي‌دهد، به طرح معماي جذراصم پرداخته است. وي ابتدا تقرير ابهري را گزارش و آنگاه آن را مورد تحليل قرار مي‌دهد و بدون آنكه خود به تقرير ديگري اشاره كند، راه حلّابهري رانقد كرده و آن را بازسازي مي كند و سپس خود راه حلّي مبتني بر اصل تغاير خبر و مخبرٌعنه ارائه مي‌دهد. 1 - تقرير معما :تقرير ابهري در تنزيل الاسرار اين است كه سخن «كلّ كلامي كاذب في هذه الساعة» مستلزم اجتماع نقيضين (اجتماع صدق و كذب) است. خواجه طوسي در ذيل تقريرابهري، بدون آنكه تقرير ديگري ارائه كند به تحليل ساختار منطقي معماي دروغگو مي پردازد: از آنجا كه شأن خبر بودن، اقتضا مي كند كه بتواند از هر امري حكايت كند؛ خبر مي تواند، طبيعتاً، از خبري ديگر نيز حكايت كند. در اين صورت خبر دوم به اعتباري مخبرٌعنه است و به اعتبار ديگر خبر. اگر خبر اول، مثلاP از خبر دوم، مثلا Q چنين حكايت كند كه Q دروغ است در اين صورت صدقP و كذب Qمتلازم است. بر اين مبنا، اگر P از خودش چنين حكايت كند كهP از حيث اينكه خبر است و كذبش از اين حيث كه مخبرٌعنه مي باشد، متلازم مي شود و به اين ترتيب معماي «كلّ كلامي كاذب في هذه الساعة» پديدار مي شود. تحليل سبب بروز مغالطه از جهت شناخت آن، اهميّت فراواني دارد. خواجه طوسي در تحليل سبب مغالطه در ميان معاصران خويش منفرد است. عبارت وي روشن و دقيق بوده و لذا محدود به يك صورت معماي دروغگو شده است. اگر خواجه به صورت تقويت شده معما (صورتي كه كاتبي نيز بيان مي كند و به صورت كلام امسي و غديي معروف است «1-5») التفات مي‌داشت، عبارت «و اگر خبر اوّل از خبر دوم چنين حكايت كند كه آن دروغ است، صدق خبر اوّل و كذب خبر دوم متلازم مي شود» به صورت زير تكميل مي شد: و اگر خبر اوّل (P) از خبر دوم (Q) چنين حكايت كند كه خبر دوم(Q) دروغ است و خبر دوم نيز از خبر اوّل (P) چنين حكايت كند كه آن صادق است، در اين صورت صدق خبر اوّل مستلزم كذب خبر دوم و كذب خبر دوم مستلزم كذب خبر اوّل مي شود يعني صدق خبر اوّل مستلزم كذب آن و كذب خبر اوّل مستلزم صدق آن مي گردد. 2 - راه حلّ خواجه طوسي :وي پس از نشان دادن رخنه و خلل منطقي راه حلّ ابهري و بازسازي آن، مي نويسد: «پاسخ تحقيقي اين است كه بگوييم: صدق و كذب، عارض هر خبري مي شود كه با مخبرٌعنه مغايرت دارد. در اين صورت است كه مي توان خبر بودن آن را به نحو معناداري تصور كرد. اقتضاي خبر بودن، مغايرت و دوگانگي آن با مخبرٌعنه است به گونه‌اي كه خبر در نسبت با مخبرٌعنه در واقع از دو حالت بيرون نيست: يا خبر مطابق مخبرٌعنه است و يا نه؛ يعني يا صادق است و يا كاذب به نحو مانع جمع و مانع خلوّ. اما اگر خبر، همان مخبرٌعنه باشد در اين صورت اساساً صدق و كذب در آن قابل تصور نيست چرا كه مطابقت در اينجا قابل تصور نيست. مطابقت فرع بر دوگانگي است. به اين ترتيب مي توان گفت تناقض هم در اينجا متصور نيست. چرا كه در خصوص امر واحد، نمي توان گفت كه اگر ثابت است، امري مرتفع مي شود و اگر مرتفع است، چيزي ديگر نداريم كه ثابت باشد. اگر خبر دقيقاً از خود حكايت كند كه كاذب است؛ در اينجا به دليل فقدان دوگانگي، مطابقت و عدم مطابقت (به معناي عدم مقابل ملكه كه مفاد دروغ باشد و نه عدم به مفاد سلب محصول) قابل تصور نيست و در آن صدق و كذب راه ندارد؛ بنابراين نه راست بودن بر آن صدق مي كند و نه كذب بودن و لذا نمي توان گفت از صدقش كذب آن لازم مي‌آيد و برعكس. در نتيجه روشن مي گردد، خطايي كه در اينجا رخ داده است،حكم به عروض صدق وكذب به‌امري است كه چنين اوصافي بر آن به دلايلي قابل صدق نيست، اگر چه صدق وكذب بر نوع چنين اموري قابل صدق است. پس مي توان گفت سبب مغالطه در اينجا، سوء اعتبار حمل است».[14] حكماي حوزه شيراز غالباً ديدگاه خواجه طوسي را از علّامه حلّي گزارش نموده و ملاحظه انتقادي علامه را در اين خصوص نيزنقل كرده‌اند.برمبناي وي سبب مغالطه، اخذ ما بالعرض مكان ما بالذات است و نه سوء اعتبار حمل.[15] آنچه در بيان خواجه مهمّ است، اين است كه «كلّ كلامي في هذه الساعة كاذب» خبر است ولكن به دليلي خصوصيتي نه صادق است و نه كاذب. اين بيان نزد متكلمان و بسياري از محققان ديگر نيز آمده است ولكن تفسير اينكه چگونه مي شود جمله‌اي خبر باشد درحاليكه نه صادق است و نه كاذب، كمتر مورد بحث قرار گرفته است. علاوه بر آن، چه فرقي بين دو جمله يك و دو وجود دارد كه اوّلي را صادق مي‌دانيم و در خصوص دومي گفته مي شود نه صادق است و نه كاذب: 1- كلّ كلامي في هذه الساعة مؤلف. 2- كلّ كلامي في هذه الساعة كاذب. جلال الدين دواني از طريق تفكيك ساختار معنايي و ساختار صوري سعي كرده مشكل را حلّ كند: جمله (2) به لحاظ محتوي و مضمون خبر نيست ولكن به لحاظ ساختار صوري (نحوي) و با حذف خصوصيّات موضوع و محمول به گونه‌اي است كه صدق و كذب پذير است، دليل وي اين است كه مقتضاي مدلول خبر، صدق نسبتي است كه خبر آن را دارد درحاليكه جمله (2)كذب نسبت را اقتضا مي كند؛ بنابراين به لحاظ ساختار محتوايي خصوصيّت خبر را ندارد. وي بر آن است كه خبر از حيث ساختار صوري - نحوي و بدون توجه به چگونگي موضوع و محمول، صدق و كذب پذير است كه به لحاظ ساختار محتوايي بر سه قسم مي باشد :صادق، كاذب و نه صادق و نه كاذب.[16] كه در اين صورت خلل سخن دواني آشكار است. بر مبناي رأي نگارنده اين سطور، از طريق فعل گفتاري (Speech act) انگاشتن جمله(2 )مي توان آن را از خبر به انشاء مبدل كرد و بدون هيچ مشكلي نه صادق و نه كاذب بودنش را ادعا نمود، (اين ديدگاه در گفتاري مستقل مورد بحث قرار خواهد گرفت). ديدگاه كاتبي قزويني   كاتبي قزويني (675 - 617ه .ق.) شاگرد ابهري، كه مدتي نيز در حلقه درس و همكاري علمي با خواجه طوسي بوده است از منطق نگاران دو بخشي پر كار در قرن هفتم است. وي در غالب آثار خود به طرح معماي دروغگو پرداخته است. حكيمان حوزه شيراز آراء وي را از شرح الكشف نقل كرده‌اند. اگر مراد آنها از شرح الكشف، شرح بر كشف الاسرار خونجي باشد، به نسخه‌اي از آن دست نيافته‌ايم. ولكن كاتبي در شرح گونه‌اي كه بر كشف الحقايق ابهري نوشته و به نام جامع الدقايق في كشف الحقايق خوانده است و نيز در شرح الملخص فخر رازي (المنصص في شرح الملخص) به شيوه استادش، ابهري، معماي دروغگو را در مبحث مغالطه ها آورده است. 1- تقريرمعما :كه به صورت سه تقرير بيان شده است: تقرير اوّل: تقرير ابن كمونه در شرح الكشف، بر مبناي گرايش حكيمان حوزه شيراز چنين است: سخن كسي كه مي گويد «سخن من در اين ساعت دروغ است» و وي در اين ساعت جز همين سخن كلامي ندارد، خبر است و صدق آن مستلزم كذبش است و بر عكس ولذا نه صادق است و نه كاذب.[17] بر مبناي اين تقرير جمله «كلّ كلامي في هذه الساعة كاذب» از طرفي خبر است و از طرف ديگر نه صادق مي تواند باشد و نه كاذب؛ درحالي كه خبر خالي از صدق و كذب نيست. اين تقرير را نزد برخي از متكلمان نيز مي توان يافت. تقريرهاي ديگري كه كاتبي در ساير آثار خود دارد به روش استادش، مبتني بر اجتماع تناقض در جمله كلّ كلامي كاذب است. تقرير دوّم: كاتبي بحث از مغالطه هاي دهگانه را (كه به صناعات خمس اختصاص دارد)، پايان بخش مقاله پنجم كتاب جامع الدقايق قرار داده است. وي مغالطه دهم را چنين آورده است :«دهم مغالطه‌اي كه برخي از انديشمندان آن را معماي مشكل و صعب دانسته‌اند و آن اين است كه سخن كسي كه مي گويد :كلّ كلامي في هذه الساعة كاذب مستلزم اجتماع نقيضين است».[18] تقرير وي از معما دقيقاً همان است كه ابهري در تنزيل الاسرار آورده است و ما در دومين تقرير ابهري از آن به تفصيل سخن گفتيم. تقرير سوّم: روي آورد كاتبي به معناي دروغگو در المنصص في شرح الملخص دقيقاً مانند رهيافت وي در جامع الدقايق و بر خلاف بيان منسوب به وي در شرح الكشف است :«دهم مغالطه صعبي كه منطقدانان آن را براي نشان دادن تناقض آميز بودن كلّ كلامي في هذه الساعة كاذب بيان مي كنند».[19] كاتبي در المنصص علاوه بر تقرير كه در جامع الدقايق آورده است، تقرير ديگري را نيز مي‌آورد كه در واقع صورت تقويت شده معماست: از اين قبيل است سخن كسي كه مي گويد :الف) خبري كه اينك مي‌دهم، راست است و ب) خبري كه همين حالا دادم دروغ است، زيرا اگر سخن(1) صادق باشد، آنگاه خبر(2) صادق است و اگر خبر(2) صادق باشد، لازم مي‌آيد سخن(1) كاذب باشد، اگرسخن(1) كاذب باشدآنگاه خبر(2) كاذب است و در اين صورت سخن(1) صادق‌است. بنابراين جمله(1) چه صادق باشدوچه كاذب،اجتماع صدق وكذب حاصل مي‌آيد».[20] اين تقرير در اصطلاح متأخران به صورت «شكل أمسي و غديي» معروف شده است كه نمونه‌اي از آن را در بيان تفتازاني در شرح المقاصد مي توان يافت.[21] 2 - راه حلّ كاتبي: روش كاتبي در حلّ معما در سه كتاب شرح الكشف، جامع الدقايق و المنصص به صورت واحد و حتّي با عبارات يكسان آمده است و آن همان بيان دوم ابهري است كه پيشتر به تفصيل گزارش و نقد شد (همين مقاله، ديدگاه ابهري، شماره دوم) حكيمان حوزه شيراز نيز به تفصيل راه حلّ وي را مورد نقادي قرار داده‌اند.[22] كاتبي در المنصص تصريح مي كند كه روش وي در حلّ تقرير دوم نيز كارساز است؛ زيرا مي توان گفت سخن(1) كاذب است و از كذب آن اجتماع صدق و كذب لازم نمي‌آيد بلكه نفي اجتماع صدق و كذب لازم مي‌آيد. كاتبي در پايان بحث از مغالطات دهگانه، سخني آورده كه به لحاظ روش شناسي مغالطات از اهميّت فراواني برخوردار است «بالجمله مي توان گفت: ملاك در حلّ امثال اين مغالطه ها اين است كه در منفصله، كذب امر مردد اختيار كنيم و نه صدق آن را».[23] پي نوشت ها :   [14] تعديل المعيار (پاورقى شماره 9) ، ص.237 [15] نهاية الكلام (پاورقى شماره12)، ص.111 [16] همان، ص.134 [17] همان، ص.106 [18] كاتبى قزوينى، جامع الدقائق فى كشف الحقائق، نسخه خطّى به قلم مؤلف در مجموعه شماره 162 از نسخ خطى دارالكتب المصرية (732 برگ × 19 سطر)، برگ .703 [19] كاتبى قزوينى، المنصص فى شرح الملخص، بخش منطق،قسم دوم، تصحيح رحيم اوغلى، راهنمايى احد فرامز قراملكى،(دانشگاه آزاد اسلامى كرج، 1375)، ص.380 [20] همان. [21] تفتازانى، شرح المقاصد، (عالم الكتب، بيروت، 1409)،ج4، ص.287 [22] نهاية الكلام (پاورقى شماره 12). [23] المنصص (پاورقى شماره 19)، ص.382 منبع:www.mullasadra.org  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن