تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حسـد ورزى به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816497089




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چرا حيوانات يكديگر را مي‌خورند؟(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چرا حيوانات يكديگر را مي‌خورند؟(3)
چرا حيوانات يكديگر را مي‌خورند؟(3)   نويسنده:ابراهيم كالين (Ibrahim Kalin)   نظر ملاصدرا دربارة بهترين جهان ممكن   دليل پنج: عالم بدون توقف وجود نمي‌تواند به خير محض برسد   در مراتب صعودي مخلوقات هر چقدر كه موجود به خير محض نزديكتر باشد موجودتر خواهد بود و اين موجب مي‌شود تا بهره بيشتري از خير داشته باشد. گياه نسبت به اشياء غير زنده وجود بيشتر و از اينرو خير بيشتري دارد؛ چرا كه حيات و پيچيدگي بيشتري دارد و به ديگر موجودات عالم فايده مي‌رساند.([32]) صدرا در اين طرحوارة وجودي _ جهانشناختي(onto _ cosmogonic scheme)قائل به يك سلسله مراتب ارزشي از امور طبيعي با درجات متفاوت خير و شر است. چون خير نهايي تنها به خدا تعلق دارد، هم موجودات ممكن متناسب با نزديكي به خدا درجه‌اي از خير را دارند اما نمي‌توانند ادعا كنند كه همطراز با منبع خيرند. جهان براي آنكه جهان باشد بايد مادون خدا باشد. اين انديشه كه بيشتر فيلسوفان قرون وسطي نيز به آن معتقد بودند و ما قبلاً آن را در متكلمان ديده‌ايم، بويژه براي هدف كلي صدرا در ارائه طبيعت مناسب آنچه واقعي است، مفيد فايده است. از آنجا كه عالم بنا به تعريف، غير از خدا و مادون اوست، نمي‌تواند بدون انصراف از خود به نور و خير محض دست يابد. صدرا در پاسخ به اين پرسش كه چرا خدا عالمي بدون نقص و شر نيافريد مي‌گويد: «اگر همه موجودات پايين‌تر هستي، پر از نور بودند، مادة عالم بر اثر نور موجودات برتر مي‌سوخت و از بين مي‌رفت»([33]) با اين فرض «معلولها نمي‌توانند از هر حيث خير محض باشند بلكه در هر يك به اندازة كاستي درجه‌اش از درجة خير مطلق كه خيريتش نه حدي دارد و نه فراتر از آن غايتي هست، آميزه‌اي از نقص و فقر وجود دارد.»([34]) آنچه در اينجا داريم نظريه‌اي در باب ضرورت وجودي نظم كنوني عالم است: جهان براي آنكه آنگونه باشد كه هست بايد چيزي كمتر از خدا و بنابرين ناقص باشد. شري كه در آن مي‌يابيم معلول اين وضع امور است و از اينرو بايد پذيرفته شود. خلاصه اينكه استدلال صدرا به يك استدلال «شما نمي‌توانيد بدان دست يابيد» منتهي مي‌شود زيرا نمي‌توانيم از عالم سخن بگوييم و از آن انتظار داشته باشيم كه از حيث خير و كمال همطراز خداوند بشود.([35]) اگر اين پرسش به اين معنا فهميده شود در آن صورت توان بر انجام كارهايي چون گذراندن افلاك از سر سوزن به توانايي يا عدم توانايي خداوند مربوط نمي‌شود. اين ما هستيم كه ابتدا محالات عقلي را به خدا نسبت مي‌دهيم سپس از او انتظار داريم كه آنها را انجام دهد. چنانكه انتظار داريم اين خط سير فكري، صدرا را به بسط استدلال ديگري رهنمون شد كه ربط وثيقي با اين استدلال دارد. استدلالي كه در آن گفته مي‌شود نظم كنوني عالم مبتني بر تناسبهاي دقيق است تا بهترين نتايج را هم براي عالم و هم براي ديگر موجودات زندة آن فراهم كند. تغيير هر چيزي در اين نظام به حالت متفاوتي از وجود و نه لزوماً حالتي بهتر از آن، رهنمون مي‌شود. صدرا در اينجا فهرست بلندي از نمونه‌ها، از خورشيد و ماه تا عناصر اربعه و بدن انسان ارائه مي‌كند تا كمال و تناسب شگفت‌انگيز نظام طبيعت را مورد تأكيد قرار دهد.([36]) وي حتي از جاحظ نقل مي‌كند كه مي‌گويد: هرگاه دربارة عالمي كه اكنون در آن هستيم تأمل كنيد آن را چون خانه‌اي مي‌يابيد كه هر آنچه نياز داريد در آن موجود است. آسمان چون سقف در بالاست و زمين چون فرش گسترده شده و ستارگان چون چراغهايي روي هم انباشته شده‌اند و انسان مانند صاحبخانه است كه مي‌تواند در آن دخل و تصرف كند و انواع گياهان آمادة استفادة اويند و انواع حيوانات در خدمت منافع اويند.([37]) و صدرا خود اضافه مي‌كند: اگر دربارة بلنداي آسمان و بسياري ستارگانش تأمل كنيد، آن را خانة معموري مي‌يابيد از «خانه‌هايي كه خدا اجازه داده است ساخته شوند و نام او در آنها برده شود.» «بيوتٍ اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه» (نور / 36) ([38]) خلاصه اينكه عالم بايد اينگونه باشد كه هست تا بتواند در ادامه همان عالمي باشد كه مي‌شناسيم و اگر از نظم كنوني آن چيزي كم و زياد شود از بين خواهد رفت و طرح گسترده خداوند طرحي ناقص خواهد بود. بدين جهت است كه عالم در تأثير و تأثر متقابل و مكمليت دائمي اضداد، توسعه مي‌يابد. بدون اين نظم هيچ تغييري در عالم رخ نخواهد داد و در نتيجه هيچ حياتي روي زمين نخواهد بود. صدرا مي‌گويد: «تضاد ميان كيفيات متضاد در اين عالم علت دوام فيض است. اين تضاد بالنسبه به نظام كلي، خير و بالنسبه به افراد جزئي، شر است.»([39]) صدرا در ادامه مي‌گويد: «اگر تضاد وجود نداشت، كون و فسادي نبود و اگر كون و فسادي نبود، وجود افراد نامتناهي ممكن نبود... تأثير و تأثر ميان اضداد براي ايجاد تعادل ضروري است.»([40]) از نظر ملاصدرا خلقت انسانها در نسلهاي متوالي بر يك اصل مبتني است: اگر خداوند همة فرزندان آدم را از آغاز حيات زميني انسان تا انجام آن مي‌آفريد در آن صورت زمين نمي‌توانست همه آنها را در خود جاي دهد و اين با حكمت و كرم الهي تعارض داشت.([41]) دليل شش: همه شرور نسبي است   استدلال آخر صدرا مبني بر اينكه همه شرور نسبي‌اند استدلالي است كه از قبل هميشه مطرح بوده است و سابقه آن به فلسفه يونان بر مي‌گردد. اين استدلال مبتني بر تقدم وجودي خير بر شر است. چنانكه ارسطو مي‌گويد شر فقدان خير است و هر جا كه خير به دليل طبيعي يا اخلاقي حاضر نباشد شر بوجود مي‌آيد. بعنوان مثال بيماري فقدان سلامتي، نابينايي فقدان بينايي، دروغ فقدان صدق و بيعدالتي فقدان عدالت و ... است.([42]) ملاصدرا در مقام بيان روشن اين ديدگاه، خير را چونان مبدأ كيهاني معرفي مي‌‌كند و مي‌گويد: «خير آن امري است كه هر چيزي به او شوق دارد و او را طلب مي‌كند و بواسطة او هر چيزي به كمال ممكنش نايل مي‌شود.»([43]) چون شر محض را بايد به عدم مطلق برگرداند و عدم مطلق نمي‌تواند موجود باشد، پس هر شري بر اثر فقر وجودي اشياء نسبت به وجود مطلق خداوند، نسبي است.([44]) به تعبير ابن سينا «شر في نفسه عدم است اما نه كاملاً عدم».([45]) صدرا مي‌گويد بنابرين وقتي به «همه اشياء اين عالم كه اكثر مردم آنها را شر مي‌نامند مي‌نگريم مي‌بينيم كه آنها نه بالذات بلكه بالعرض شرند».([46]) صدرا بتبع ابن‌سينا([47]) تعريف شر را چونان فقدان خير، علاوه بر شر فلسفي به شر اخلاقي نيز بسط مي‌دهد. شر اخلاقي يعني شري كه از انسانها صادر مي‌شود. شروري چون دزدي، بيعدالتي، قتل ناحق و زنا صرفاً بالنسبه به دستور اخلاقي اجتناب از آنها، شرند. بتعبير صدرا اين شرور بواسطه اعراض از حكم «عقل و شرع» شرند.([48]) دو دليل عمده بر اينكه چرا اين افعال في نفسه شر نيستند عبارتند از: نخست اينكه اين افعال اهداف ديگري را براي رفاه مادي انسان برآورده مي‌كنند. مثلاً در زنا كه عقل و شرع آن را منع مي‌كنند. منشاء زنا، يعني شهوت بخودي خود، شر نيست، زيرا شهوت «به جهت حقيقتش كه همانا عشق است... امر پسنديده‌اي است» و به جهت نقشش در «تعيين صورت مذكر و مؤنث و تأثيرش در بقاي نوع و توليد مثل» في نفسه مطلوب است. به همين صورت زنا شر مي‌شود آنگاه كه شهوت راه را بر عقل مي‌بندد. دليل دوم و شايد مهمتر اين است كه «همة افعال، خواه طاعت باشند و خواه معصيت، ... اموري وجوديند و وجود نمي‌تواند فاقد حداقل خير باشد».([49]) ملاصدرا اين ديدگاه بسيار جدي و فوق العاده خوش بينانه را اينگونه خلاصه مي‌كند: اين قسم از اخلاق مذموم كه مانع رسيدن نفس به كمالات عقلي‌اش مي‌شود همچون بخل، ترس، اسراف، كبر و عجب و نيز افعال ناپسندي چون ظلم، قتل، زنا، سرقت، غيبت، سخن چيني، ناسزا و مانند اينها، هر يك از اينها بخودي خود شر نيست بلكه از امور خير وجودي است و كمالاتي براي اشياء طبيعي بلكه براي قواي حيواني يا طبيعي موجود در انسانند و شر بودنشان بالنسبه به قوة شريف و برتري است كه منزلت او در كمال مستلزم سلطة او بر قواي فروتر از اوست كه نسبت به او خاضع و مذعن نيستند.([50]) تيجه: اين جهان بهترين جهان ممكن است   از استدلالهاي ياد شده دو چيز را مي‌توان نتيجه گرفت. نخست ديدگاه خاصي در باب شر كه آن را غيبت عرضي و گذراي خير مي‌داند. ديدگاه دوم شر را مؤلفة متضاد و ضروري نظام كنوني و بزرگتر عالم مي‌داند كه بر خير مبتني است. براساس اين تعريف آنچه بالنسبه به يك معلول جزئي شر مي‌نمايد في نفسه شر دانسته شده است. در هر دو ديدگاه شر نسبي است. اين دو ديدگاه كه مورد اعتقاد بسياري از مدافعان خداگراي عدل الهي است، همچنين تأييد مي‌كند مدعاي كلي ملاصدرا را مبني بر اينكه نظام عالم بهترين نظامي است كه خداوند براي رفاه مخلوقات خود آفريده است. قائلان به عدل الهي كه آن را در اين حدود تعريف مي‌كنند براي دفاع از نظام احسن، شر را نسبي مي‌دانند و آن را در نهايت ذيل مشيت الهي مي‌آورند. در اين نظام احسن ديني، وجود شر در عالم انكار نمي‌شود. بلكه بيشتر تلاش مي‌شود جهان آنگونه كه هست تلقي شود و نظام اخلاقيي ساخته شود كه در آن شر چونان دادة عالمي است كه در آن اعمال خود را انجام مي‌دهيم. در اديان ابراهيمي اساساً قبول واقعيت شر خطا دانسته نمي‌شود و اين دقيقاً آن جايي است كه دين مدعي است راهنمايي براي هدايت حيات اخلاقي است كه در آن جايي براي شر غير ضروري ناشي از افعال انسانهاي مختار و در عين حال از لحاظ اخلاقي مسئول، نيست. استدلالهايي كه در دفاع از عدل الهي آورده شد چه پذيرفته شوند و چه پذيرفته نشوند به ميزان پذيرش نظام احسن ديني از جانب شخص بستگي دارند. بفرض كه اين نظام احسن را بپذيريم و به تصوير بزرگتري متوسل شويم كه صدرا پيوسته آن را به ما يادآور مي‌شود، در آن صورت شر بيش از آنكه برهاني عليه حكمت و عدالت خداوند باشد مسئله‌اي است كه با مفاهيم اخلاقي بايد دربار‌ة آن بحث كرد. با وجود اين حتي وقتي نتيجة اين ديدگاه را مي‌پذيريم عنصري از عرفان باقي مي‌ماند كه صدرا در پايان شرح مبسوط خود يعني آنگاه كه مرزهاي شناخت بشري را بالنسبه به حكمت و مشيت نامتناهي خداوند بيان مي‌كند، به آن برمي‌گردد. ملاصدرا پس از ارائه فهرست بلندي از نمونه‌ها و استدلالها بر كمال مطلوب نظام كنوني عالم كه پيش از اين آن را تحليل كرده‌ايم، بحث خود را با بهانة جهل به پايان مي‌برد چنانكه شايد تصور كنيم بطور تلويحي مي‌خواهد بگويد مسئله شر در نهايت چونان رازي براي ذهن بشر باقي مي‌ماند. صدرا برغم استدلالهاي متعددي كه مي‌آورد، بظاهر هنوز اطمينان كامل ندارد كسي بتواند چالش عدل الهي را توجيه كند. وي بحث خود را به اين صورت به پايان مي‌برد و شايسته است كه ما نيز بحث خود را به اين صورت به پايان ببريم. اين نمونه‌اي از پيچيدگيهاي عنايت خداوند و لطف آشكار او نسبت به مخلوقات است. كسي نمي‌تواند خواهان شناخت پيچيدگيهاي اسرار لطف و رحمت در عالم غيب و ملكوت اعلاي او باشد و بخواهد نوآوريهاي صنع و حكمت را در موجوداتي كه در طول تاريخ آمده‌اند و رفته‌اند برشمارد؛ زيرا دانش دانشمندان بالنسبه به آنچه پيامبران و اوليا مي‌دانند ناچيز مي‌نمايد و آنچه ايشان دانسته‌اند بيشتر است نسبت به آنچه فرشتگان مقرب و انسانهاي والامقام مي‌دانند آنگاه كه نزد خدا قيام كرده‌اند. علوم فرشتگان و جن و انس اگر با علم خداوند مقايسه شود در آن صورت سزاوار نيست علم خوانده شود و اگر دهشت و حيرت و عجز و قصور ناميده شود بهتر از آن است كه معرفت و حكمت ناميده شود. زيرا حكمت در حقيقت شناخت اشياء است آنچنانكه هستند و پيش از اين گفتيم علم به هر چيزي بالذات همان نحوة وجودش است، و كسي جز خالق و بوجود آورندة اشياء بر آنها احاطه ندارد، پس در حقيقت هيچ حكيمي جز خداوند نيست و اگر واژگان حكمت و معرفت به غير او نسبت داده مي‌شود به مجاز و تشبيه است. به همين جهت خداوند خطاب به ايشان مي‌فرمايد: «و ما اوتيتم من العلم الا قليلا»(اسراء / 85).([51]) پي‌نوشت‌ها:   32. براي ملاحظة بحث صدرا دربارة اين سه نمونه بالنسبه به خلقت انسان ر.ك: همان، ص 132. 33. همان، ص 162. 34. همان، ص 84 و 85. 35. «دفاع ارادة آزاد» در پلانتينگا مبتني بر چنين استدلالي است. وي ديدگاه خود را اينگونه توضيح مي‌دهد: «عالمي دربرگيرندة مخلوقاتي كه اعمال خير و شر را با اختيار انجام مي‌دهند _ و بيش از آنكه اعمال شر را انجام بدهند اعمال خير را انجام مي‌دهند _ ارزشمند‌تر از عالمي است دربرگيرندة انسانهايي شبه روبات كه چون نمي‌‌توانند به گونة ديگري عمل كنند تنها كارهاي درست را انجام مي‌دهند.» ر.ك: Plantinga , Alvin, “The Free Will Defence” in Philosophy inAmerica, Max Black(ed.), reprinted in Baruch A. Broody(ed.), Readings in the philosophy of Religion: An Analytical Approach(New) Jersey: Prentice-Hall, 1974), p. 187. 36. بيان خلاصه‌اي از نمونه‌هاي مهمي كه صدرا از خلقت عناصر تا خلقت انسان ارائه مي‌كند ما را از قلمرو بحث بسيار دور مي‌كند. براي مطالعة بحث صدرا ر.ك: اسفار، ج 7، ص 163 _ 196. 37. همان، ص 193. 38. همانجا. 39. همان، ص 99. 40. همان، ص 106. 41. همان، ص 128. 42. مقايسه كنيد با سخنان ابن‌سينا و شرح خواجه نصير در اشارات، ج 3، ص 320. 43. اسفار، ج 7، ص 84. 44. صدرا از پنج نوع موجود ممكن سخن مي‌گويد: آنكه خير محض است؛ آنكه خيرش بيش از شرش است؛ آنكه شرش بيش از خيرش است؛ آنكه خير و شرش برابر است؛ و سرانجام آنكه شر محض است. وي در مقام رد سه نوع اخير مي‌گويد كه «اينها در عالم وجود ندارند». او بر اين اساس هر چيزي را به دو نوع نخست نسبت مي‌دهد. مقايسه كنيد باهمان، ص 95. اين يك اقتباس آزاد است از شرح خواجه نصير بر دفاع ابن‌سينا از اينكه شر فقدان خير است. مقايسه كنيد با اشارات، ج 3، ص 321. 45. ابن‌سينا، نجات، ص 321. عدمي دانستن شر يك نظريه خاص افلوطيني است. به اين عبارت افلوطين توجه كنيد: «شر نمي‌تواند در ميان موجودات يا در قلمرو فرا وجود قرار بگيرد؛ اينها خيرند. تنها مي‌توان گفت كه اگر شر بطور كلي وجود دارد پس بايد در قلمرو عدم قرار داشته باشد و در واقع حالتي از عدم يا تا حدي مرتبط با آن باشد». ر.ك: - Plotinus, Enneads, tr. Stephen Mackenna, London: Faber and Faber, 1962, 3 rd edition, 1,8,3. البته ابن‌سينا و صدرا توجه دارند كه اين استدلال را خيلي پيش نبرند زيرا اگر شر عدم محض بود عبارت ما دربارة آن، ارزش صدقي نمي‌داشتند، براي ملاحظة دفاعي از اين ديدگاه كه انديشه، عبارات يا ادعاهاي افلاطون در باب عدم عبارات مناسبي نيستند و هيچ ارزش صدقي ندارند، ر.ك: - J. Xenakis, “Plato on Statement and Truth – Value”, Mind 66, (1957), pp. 165 – 172. Nicholas Rescher, “The Ontology of the Possible” in Michael J. Loux(ed.), The Possible and the Actual: Readings in the Metaphysics of Modality, Ithaca: Cornell University Press, 1979, p. 166 _ 167; reprinted from Rescher’s Logic and Ontology, New York: New York University Press, 1973. 46. اسفار، ج 7، ص 90. 47. مقايسه كنيد با نجات، ص 324. 48. اسفار، ج 7، ص 140. 49. همان، ص 139. 50. همان، ص 88 و 89. 51. همان، ص 196. آية قرآنيي كه صدرا نقل مي‌كند اين است: «يسئلونك عن الروح، قل الروح من امر ربي و ما اوتيتم من العلم الا قليلا». ارجاع خاص اين آيه به ماهيت نفس است. اما همچنانكه در جاهاي متعدد ديگر ديديم صدرا آن را قاعده‌اي كلي براي هر نوع معرفتي به جهان غيب مي‌داند.   منبع: www.mullasadra.org /ج  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن