واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
در جستجوي شادي از دست رفته نويسنده:دکتر سيدحسن علمالهدايي بدون ترديد، تقويت شاديها و تفريحهاي مثبت و مديريت درست شاديهاي عمومي ضرورتي اجتنابناپذير براي کاهش و کنترل افسردگيهاي فردي و اجتماعي و مقابله با آسيبهاي گوناگون است. به قول حکيم توس: «دلات شادمان بايد و تندرست/ سه ديگر ببين تا چه بايدت جست.» اما اينکه چگونه هر فردي ميتواند شاد باشد و بر احساسات و افکار رنجآور غلبه کند، به پازلي ميماند که بسياري مهارت حل آن را ندارند و در نتيجه ناکاميهاي مختلفي را تجربه ميکنند. معمولا وقتي از دانشمندي مانند آلبرت انيشتين صحبت ميکنيم، سريع به ياد فيزيک و رياضي ميافتيم و قيافه خشک و جدياش را به ياد ميآوريم، در حالي که به گفته خودش، از رموز موفقيت وي بايد به سادگي، خيالپردازي، شادي و تفريح اشاره کرد. کساني که درباره زندگي او تحقيق کردهاند به حيرت افتادهاند که او تا چه اندازه اهل تفريح و سرخوشي بوده است! همه شما حتما تا به حال درمورد نخستين گام شادمانه زيستن، يعني مثبتانديشي و احساسات مثبت شنيدهايد اما در اين يادداشت قصد دارم حرفهاي تازهاي بزنم که شادي را به زندگي شما بياورد. خيرخواهي و داشتن افکار خيرخواهانه، نشاطآور است. انسانها به طور ذاتي و طبيعي از کمک به ديگران لذت ميبرند و نوعي حس رضايت و آرامش دروني را تجربه ميکنند. حتي کمک به حيوانات و نجات آنان براي انسان نشاطآور است. غير از جنبههاي روانشناسانه و اجتماعي موضوع، در آموزههاي ديني، اخلاقي و ادبي ما نيز بر نيکي کردن به ديگران تاکيد شده است: کسي نيک بيند به هر دو سرا که نيکي رساند به خلق خدا ديل کارنگي در کتاب «آيين زندگي» معتقد است ما ميتوانيم شادي را در زندگي به خدمت بگيريم و اين هنگامي ميسر است که به ثروتهاي نهفته وجودمان بيشتر بينديشيم. واقعيت اين است که ما کمتر به آنچه داريم، توجه ميکنيم و از داشتناش کمتر شادمان ميشويم اما اغلب از کمبودها و محروميتها گله ميکنيم. همين ناسپاسي و بياعتنايي به داشتههاست که ما را دچار تنش رواني دايمي ميکند. ما بايد با خودمان عهد ببنديم که با ياد نعمتهاي خدا و ارج نهادن به آنچه داريم روز خود را آغاز کنيم و با قدرشناسي نسبت به خدمات و خوبيهاي سايرين بر نشاط خود و آنان بيفزاييم. مساله ديگري که شايد تا به حال کسي در مورد نشاطآور بودن آن صحبت نکرده است، برخوردار بودن از يک شبکه خانوادگي دوستانه گسترده و صميمي است. از آنجا که رابطهخواهي نياز طبيعي و ضروري ما انسانهاست، کساني که ميکوشند تا روابط صادقانه و بهتري را با بستگان و آشنايان در محيط کار و زندگي برقرار کنند، شادابتر خواهند بود. اين افراد لذت همدلي با سايرين و رفع مشکلات توسط آنان به هنگام گرفتاري را به خوبي تجربه ميکنند. تاکيد پيامبر (ص) هم قابل درک است که: «پاداش نيکي به خويشاوندان را از همه کارهاي نيک زودتر ميدهند.» به همين دليل است که داشتن اختلافات فاميلي موجب انزوا و فشار عاطفي ميشود. امام سجاد (ع) ميفرمايد: «از همراهي و همنشيني با کسي که از خويشان خود بريده است برحذر باشيد زيرا من چنين فردي را در کتاب خدا لعنتشده يافتم.» امام باقر (ع) نيز ميگويد: «صلهرحم و ارتباط مثبت با بستگان موجب پاکي اعمال و افزايش اموال ميشود و بلاهاي ناگوار را دور ميکند.» هنگامي که شبکه گسترده خانوادگي بر نظام حمايتي مناسبي استوار باشد، مناسبات افراد در سطح جامعه نيز از آن متاثر ميشود که اين خود موجب نشاط مضاعف و آرامش اجتماعي ميشود. چند نکته مهم وجود دارد که رعايت آن موجب شادمانه زيستن ميشود: اول، خوشبيني و تفسير مثبت داشتن از رخدادهاي زندگي که کاملا شاديآفرين است، در حالي که بدبيني و بدگماني به اطرافيان رنجشآور است. خوشگماني نسبت به خدا، زندگي و مردم باعث ميشود سختيهاي زندگي هم برايتان معنادار و قابل تحملتر شود. دوم، اميدواري مانند نيکبيني و قدرشناسي که نقش شگفتآوري در زندگي سالم و پرنشاط ايفا ميکند. سوم، توقع نامناسب از خود و ديگران که بايد متناسب با واقعيتها باشد. چهارم، يادآوري خاطرههاي خوش زندگي و مرور نکردن رويدادهاي تلخ. گلهگذاريهاي تکرار شونده از رنجهايي که در گذشته بر شما تحميل شده فقط کدورتهاي بين اعضاي خانواده را بيشتر ميکند؛ و بالاخره دعا و ارتباط عميق با خداوند است که ميتواند اميد را کاملا تقويت کند و شاديآور است. منبع:www.salamat.com /ج
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]