واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: همسران روانشناسان معتقدند هفت «بمب ساعتی تفاهم» که موجب تخریب روابط زناشویی می شوند،این هفت عامل عبارتند از : 1- تفاوت سنی فاحش، 2 - تفاوت دینی (مذهبی)، 3- تفاوتهای اجتماعی، قومی ، تحصیلی، 4- خویشاوندان سببی ، 5- همسر قبلی ، 6- فرزندان همسر، 7- روابط «راه دور» این موانع را از آنرو «بمب ساعتی» نامیده ایم که مشکلات ناشی از آنها معمولاً با گذشت زمان شکل گرفته و به ظهور می رسند و هرگز در ابتدای ازدواج بروز نمی کنند. هنگامی که مصادف با ازدواج با همسرتان تیک تیک بمب ساعتی ازدواجتان شروع می شود، آنچنان سردرگم «عشق» هستید که دیگر از توجه به چیزی که بطور حتم برایتان مسئله ساز خواهد شد، باز می مانید. «این موضوع مرا ناراحت نمی کند»، «هر وقت مشکلی پیش آمد، یک جوری آن را حل می کنیم»، «یکدیگر را چنان دوست داریم که این موضوع دیگر اهمیتی نخواهد داشت.» اینها جملاتی هستند که شما به منظور سرباز زدن از رویاروئی با چیزی که احتمال می دهید بعداً به مشکلی «لاینحل» بدل شود، به خود می گوئید. اما یک روز واقعیتهائی که مدتها نادیده می انگاشتید، مقابل دیدگانتان «منفجر» شده و شما را ناگزیر می سازند تا به آنها رسیدگی کنید. ما در مقالاتی به این بمب های ساعتی اشاره نموده و در مورد آنها به شرح نشستیم " همسری در نقش مادر یا پدر " و در مقالات آینده هم به تعدادی دیگر از آنها می پردازیم. شما این فرصت را داشته اید که مرتکب اشتباهاتی شوید و از آنها نیز بیاموزید؛ آموخته اید که چگونه دیگر بار درست عمل کنید. پس بنابراین ساده نیست که شاهد تپق زدن هایاو در رابطه با مسائلی باشید نکته ی مهم: چنانچه متوجه شدید که در ازدواجتان با مشکلی بالقوه روبرو هستید، صرف نظر از اینکه آن مشکل یک ضعف مهلک باشد و یا یک بمب ساعتی تفاهم، لزوماً به این معنی نیست که رابطه تان محکوم به شکست می باشد، بلکه به این معنی است که می بایست به آن توجه کرده و با آن برخورد مقتضی کنید؛ به جای آنکه آن را نادیده بگیرید و امیدوار باشید که مشکلتان خود به خود برطرف شود. اگر از همسرتان بزرگتر هستید 1- این امکان وجود دارد که حوصله ی او را نداشته باشید. چنانچه تفاوت سنی شما و همسرتان قابل ملاحظه باشد، این امکان وجود دارد که برخی اوقات تحمل خامی ها، بی تجربگی ها و کندی آموختنش را درباره ی مسائل زندگی نداشته باشید. این موضوع بالاخص هنگامی که همسرتان بیست تا سی ساله است، بیشتر نمود خواهد داشت. چرا که بالاخره شما قسم اعظم آنچه را که او بتازگی با آن سروکله می زند، قبلاً از سر گذرانده اید. به عنوان مثال، شما این را آموخته اید که چگونه نیازهایتان را مطالبه کنید و مسئولیت زندگیتان را به عهده بگیرید؛ شما می دانید که هنگامی مشکلی برایتان پیش می آید یا دچار بحرانی می شوید، دنیا به آخر نمی رسد. شما این فرصت را داشته اید که مرتکب اشتباهاتی شوید و از آنها نیز بیاموزید؛ آموخته اید که چگونه دیگر بار درست عمل کنید. پس بنابراین ساده نیست که شاهد «تپق زدن ها» و «لنگان لنگان» رفتن او در رابطه با مسائلی باشید که خود مدتها پیش تجربه شان کردید. در واقع ممکن است از اینکه شاهد آنید که او هنوز با مسائلی دست به گریبان است که شما مدتها پیش با موفقیت از پسشان برآمدید، کفرتان درآید و از کوره به در روید. مادامی که همسرتان به ماندن در وضعیت بی مسئولیت و کودکانه ای ادامه می دهد و بیش از حد به شما وابسته است، قادر نخواهید بود تا از ایفای نقش «والد» دست بکشید. 2- ممکن است بخواهید برای همسرتان نقش «والد» را بازی کنید. هنگامی که ده، بیست و یا سی سال بیشتر از همسرتان تجربه ی زندگی دارید، ممکن است تقریباً غیرممکن باشد که بتوانید از پند و اندرز دادن، موعظه کردن، اصلاح کردن و خط دادن به همسرتان چشم پوشی کنید. چرا که بالاخره شما تمامی اینها را از سر گذرانده اید و می دانید بهترین راه انجام هر چیز کدام است. نیت شما خوب است و به این معنی که فقط سعی دارید تا به او کمک کرده باشید اما این موضوع می تواند تأثیر مخربی بر رابطه تان بگذارد. چرا که مدام نقش «مامان» یا «بابا» را بازی خواهید کرد و با همسرتان به مانند «کودک» برخورد خواهید نمود. طبیعتاً همسرتان احساس خواهد کرد که به او بی اعتمادید و برایش احترام قائل نیستید و نهایتاً به مانند نوجوانی شورشی به شما پاسخ خواهد داد؛ بدین معنی که از شما منزجر و دلزده خواهد شد. در ضمن، این بازی «والد – کودک» سریعاً جاذبه ی جنسی بین شما و همسرتان را نابود خواهد کرد. در بعضی از موارد که همسرتان در جستجوی شخصیتی «والدی» برای خود می باشد، خواهید دید که بدون اینکه متوجه باشید، برای او در نقش «والد» ظاهر می شوید. گرچه خود مستأصل باشید و بخواهید که به این وضع خاتمه بدهید، اما مادامی که همسرتان به ماندن در چنین وضعیت بی مسئولیت و کودکانه ای ادامه می دهد و بیش از حد به شما وابسته است، قادر نخواهید بود تا از ایفای نقش «والد» دست بکشید. چنین روابطی می توانند بسیار مسموم باشند و معمولاً نیز با احساس شکست و سرخوردگی برای بزرگتر و احساس ترک شدگی برای فرد کوچکتر خاتمه می یابند. همسران 3- ممکن است از لحاظ اقتصادی بمراتب موفق تر از همسرتان باشید. اغلب، کسانی که بزرگتر از همسرشان می باشند، از ثبات اقتصادی بیشتری برخوردارند و نتیجتاً در رابطه شان احساس قدرت بیشتری می کنند. چرا که سالهای بیشتری وقت داشته اند تا درآمد خود را افزایش دهند، دارائی به هم بزنند و... این برتری مادی می تواند به طرق مختلف بین شما و همسرتان تنش ایجاد کند به عنوان مثال ، ممکن است به دلیل اینکه بیش از همسرتان پول در می آورید، نسبت به او احساس انزجار کنید؛ مخصوصاً اگر که یک زن هستید و بنابراین احساس کنید این شمائید که می بایست تصمیمهای مهم تر را بگیرید؛ (چقدر پول خرج کنید، کجا زندگی کنید، تعطیلات کجا بروید و...) . از طرفی ممکن است همسرتان احساس کند که این منصفانه نیست. ممکن است مجبور باشید تا سطح انتظارات خود را پائین بیاورید تا که با انتظارات همسر شما در تضاد نبوده و از سازگاری برخوردار باشند. 4- ممکن است به این خاطر که در رابطه قدرت بیشتری با شماست، وسوسه شوید و بخواهید که همسرتان را کنترل کنید. در چنین مواردی تمامی نشان های هشدار قبل به این یکی نیز اضافه می شود هنگامی که خیلی از همسرتان بزرگترید، بمراتب ساده تر است تا اعمال قدرت کنید و به همسری کنترلگر بدل شوید. چرا که پولتان بیشتر است، موفقیتهای بیشتری داشته اید و تجربیاتتان نیز بیشتر است؛ بنابراین وسوسه انگیز است که اعمال قدرت کنید. تبیان .tebyan.net پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 419]