تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833149807
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم
سينمايايران- مهدي معزي:
قاسم جعفري كه اكنون در آستانه 40 سالگي است، فيلمسازي را در مركز آموزش فيلمسازي آموخته.
او در سال 73 اولين فيلم بلند سينمايي اش را با عنوان ماه مهربان ساخت و پس از ساخت دومين فيلم بلندش قاصدك، بيشتر براي تلويزيون سريال ساخت.
سريالهايي كه هم از حمايت نسبي مسئولان رده مياني سيما برخوردار بود و هم توانست بينندگان زيادي جلب كند. ولي در همان زمان انتقادهاي شديدي از ساختههاي او صورت گرفت. سريال خط قرمز اگرچه جوان پسند و پرمشتري بود اما فضاي فرهنگي جامعه نسبت به آن معترض بودند. اتفاقي كه براي ديگر سريالهاي او بهويژه كمكم كن تكرارشد.
جعفري كه بيشتر سريال هايش را همسرش صديقه صحت، تهيه كرده، 2 سال پيش گرگ و ميش را به سينما برد كه اين فيلم ويدئويي هم در گيشه شكست خورد و هم با واكنش تند منتقدان مواجه شد. از ابتداي امسال، مجنون ليلي كه در جشنواره فجر شركت نكرده بود، رقيب اكران نوروزي دايره زنگي شد. اگرچه فروش اين 2 فيلم ابتدا نزديك به هم پيش ميرفت اما آخرين آمار فروش حكايت از آن دارد كه پس از 33 روز، اولين ساخته پريسا بخت آور بيش از 660 ميليون تومان در گيشه اول است و آخرين فيلم جعفري با 500 ميليون تومان در جايگاه بعدي قرار دارد.
جعفري در اين گفتوگو هم مثل بيشتر اوقات ضمن تعريف و تمجيد از خود و كارش از بيمهريها شكايت كرده، اتفاقي كه در بيشتر مصاحبههاي او رخ ميدهد. با او به انگيزه روزهاي پاياني اكران فيلم مجنون ليلي به صحبت نشستيم.
* چه شد كه به فكر ساخت فيلم مجنون ليلي افتاديد؟
مجنون ليلي پنجمين فيلم سينمايي من است. موضوع مشتركي كه در كارهاي تلويزيوني و سينمايي من وجود داشته، عشق بوده. بعد از فيلم گرگ و ميش، تحقيقي كردم درباره عشق و ريشه آن در سنت خودمان. متوجه شدم كه در سنت ما، از ديرباز روزي بوده به نام اسپندارمرزگان يا اسپندگان. يعني ما در فرهنگ خودمان روزي به نام عشق و مهرورزي داشتيم. پيشينه آن هم برميگردد به 2 هزار سال قبل از ميلاد مسيح. يعني ما ايرانيها اصالتا آدمهاي عاشق پيشهاي بوديم. اما حالا جوانان ما روزي به اسم ولنتاين را ميشناسند كه فكر ميكنم در بهمن ماه است. حالا روزش را نميدانم.
* 14 فوريه، 26 بهمن.
بله. حالا شما هم خيلي خوب بلدي.(خنده) ولي اساسا اين روز مال ما بوده. مثلا ديالوگي كه آن پيرمرد در فيلم دارد هم بر اين اساس است؛ « مولوي و تخت جمشيد مون رو بردن، عشقمون رو هم بردن.» نشان ميدهد كه ما داشتههايمان را خيلي خوب حفظ نكرديم. موضوع اين فيلم هم عشق است و اينكه از داشتههاي ما بوده. قصه ما هم راجع به روز عشق و مهرورزي در فرهنگ خودمان است. نگاهي كه در طبقات مختلف جامعه به اين موضوع وجود دارد و جرياني كه از صبح تا شب طول ميكشد. اگر بخواهم كوتاه بگويم، تجليل از عشق است و اينكه شرقيها و بهخصوص ما ايرانيها آدمهاي عاشق پيشهاي هستيم.
* شايد شما خواسته باشيد كه به عشق اساطيري ايرانيها اشاره كنيد، ولي فيلم اين عشق را خيلي سطحي نشان ميدهد.
بله. درست ميگوييد. عشقي هم كه در فيلم هست اينگونه است. به فيلم من ربطي ندارد كه عشقهاي جامعه سطحي است. متأسفانه اين حرف شما در جامعه ما ديده ميشود. ديگر عشقهاي عميق و اسطورهاي كم شده. يكي از ديالوگهايي هم كه يوسف تيموري ميگويد همين است. «هفتصد، هشتصد ساله كه ديگه عاشق سرشناس نداريم. عشق هم بود، عشقاي قديم.»
اگر بخواهيم به دور و بر خودمان نگاه كنيم، چند نفر را پيدا ميكنيد كه عاشقانه همديگر را دوست داشته باشند؟ يعني اينكه از جانشان بگذرند. تصور شما هم در رابطه با فيلم درست است. چون اساسا نگاه به عشق در جامعه ما سطحي است. دختر و پسر با يك نگاه عاشق ميشوند و با اولين مشكل به نقطه قشنگي نميرسند.
* يكي از انتقادهايي كه مطرح است، اينكه فيلم شما نميفروشد، اين سوپراستارها هستند كه ميفروشند.
اصلا براي من اين حرفها مهم نيست. مهم اين است كه يك فيلم ميفروشد. خيال كنيد كه من آگاهانه به سمت محمدرضا گلزار كه يك سوپراستار هست، رفتم. اما همين تركيب گلزار شاكردوست در فيلمي بوده كه خوب نفروخته. ولي الان شك ندارم كه من براي شروع گيشه و تعيينكننده بودن گلزار، آگاهانه به سمت او رفتم. اما گلزار قابليتهايي بيشتر از اين دارد كه براي گيشه بخواهيم به سراغش برويم. چه عيبي دارد كه در سينماي ورشكستهاي مثل ايران، مردم به خاطر گلزار به سينما بروند. يك دورهاي بوده كه مردم به خاطر جمشيد هاشم پور سينما ميرفتند. بهنظر شما اين بد است؟ اينها هم ابزار همين سينما هستند. مثلا ديدم كه امسال خيليها آمده بودند تا سينما آزادي را ببينند. اين استفاده عيب نيست. چرا ما از داشتههاي مان در اين دورهاي كه قرار گرفتيم، استفاده نكنيم؟
* اما قبول داريد كه با اين كارتان به سينماي تجاري وارد شديد؟
اصلا قبول ندارم. مجنون ليلي اصلا يك فيلم تجاري نبوده. رگههاي هنري در اين فيلم ميچربد بر تجاري بودن كار. با ابزاري كه داشتم ميتوانستم يك فيلم كاملا تجاري بسازم. چون كه من بلدم فيلم تجاري بسازم. ولي فيلم تجاري نساختم. ميتوانستم 90 دقيقه گلزار را در فيلم نگه دارم. فيلمنامه اول ما هم به همين صورت بود. گلزار تا آخر فيلم دنبال جعبه بود. ولي ديدم كه قصه راه ميدهد، او را دقيقه 20 از فيلم خارج كرديم. پس من استفاده ابزاري از گلزار نكردم.
* بعضي گفته بودند كه اگر فيلم جعفري فروخت، به خاطر اين بوده كه در تلويزيون بوده.
بله شنيدم. ولي فيلم سينمايي دوم من يعني قاصدك، دومين فيلم پرفروش سال 75 بود. يا مثلا بازنده. اين فيلم يك و نيم ميليارد در كل ايران فروخت. يا گرگ وميش كه يك فيلم خاص بود، در مقايسه با فيلمهاي آن سال پرفروش بود. در نقدها بيشتر از آنكه بهخود فيلم توجه كنند، به سابقه آن فيلمساز ميپردازند. اساسا دوست دارم كه كارم نقد شود. ولي وقتي منتقد خوب باشد، ميتوانيم بگوييم كه فيلمساز خوب هم هست. بهنظر من مجنون ليلي فيلمي است كه ميشود جديتر به آن نگاه كرد. احساس ميكنم كه اين فيلم براي من شروعي دوباره است. چون كه سعي كردم كه يك تغيير مسير در كارم بدهم.
* تغيير مسير به چه سمتي؟
من يك دهه در تلويزيون كار كردم. وقتي در تلويزيون كار ميكني بايد به مخاطب عام فكر كني. عام هم يعني اينكه از سليقه خودت پايينتر بيايي و از معيار و ملاكهايت صرفنظر كني. بايد زباني كه استفاده ميكني مشترك باشد و براي عموم قابل فهم باشد. پس نميتواني حرفهايي كه ميزني ويژه باشد. ولي در سينما چون مخاطب انتخاب ميكند، احساس كردم كه ميتوانم فيلمي غيرمتعارف بسازم. مثلا يك جاهايي قصهها برش ميخورد و يك جاهايي هم ادامه نميدهيم. بيننده امروز عادت كرده كه يك سير خطي را در سينماي ما ببيند. دختر و پسري كه در آخر به يك نقطه مشترك ميرسند.
اما من ميخواستم اين قالب را بشكنم. همان طور كه ميبينيد، سوپراستار ايران در دقيقه 20 فيلم از داستان خارج ميشود. اگر ميخواستم كار تجاري بكنم، بلد بودم كه او را تا آخر نگه دارم.
به هر حال پول هم داده بودم. شما ميبينيد كه محور داستان ديگر روي يك شخصيت نيست. وابسته به يك شيء است. شيئي كه به هر زوجي ميرسد، يك اتفاقي ميافتد و ما شاهد يك درام هستيم. من آگاهانه خواستم تا از سينماي كليشه فاصله بگيرم. نميگويم كه موفق شدم، ولي يك كار متفاوت است. اين فيلم تا الان فروش خوبي داشته. اتفاقي كه نشان ميدهد، سينما روهاي ما به سطحي رسيدهاند كه قرار نيست فقط يك فيلم خطي به خوردشان داد.
* قبول داريد كه باورپذيري اين فيلمنامهاي كه بهاصطلاح شما يك خط سير ندارد، براي تماشاگر سخت است؟ گرهها و نقطه عطف فيلمنامه شبيه فيلمهاي هندي شده!
مثلا ؟
* جعبهاي كه از دست رضا گلزار افتاد و گم شد، در آخر فيلم به طرز عجيب و غريبي به دست الناز شاكردوست رسيد. طي شدن پروسهاي كه آخر سر، فقط يك علامت سؤال را براي بيننده باقي گذاشت!
اين قدرت عشق است. (خنده)
* اما هضم كردن آن، قبول كنيد كه سخت بود.
مي خواستيم قدرت عشق را نشان دهيم. با اين حال پس تعجب ندارد كه ببينيم يك شيء از صبح تا شب در اين تهران بزرگ، ميرود و برمي گردد. شايد خيليها بگويند كه اين داستان غيرواقعي است، ولي ميخواستيم بگوييم كه عشق ميتواند معجزه بكند. اين معجزه عشق است. شده است كه ما چيزهايي را در اين دنيا ديدهايم كه ميگوييم «آيا چنين چيزي ممكن است؟» ما در بحث عشق هم ميخواستيم اين اعجاز را نشان دهيم.
* مدت زيادي است كه از تلويزيون فاصله گرفتهايد. ميخواهيد اين روند را ادامه بدهيد يا نه ؟
بعضي جاها خواندم كه نوشته بودند، تلويزيون به جعفري روي خوش نشان نميدهد. اتفاقا الان امكان بيشتري براي كار كردن در تلويزيون دارم و رابطهام بهتر از قبل است. دستمزدي هم كه من ميگرفتم قابل قياس با سينما نيست. هم بيشتر ديده ميشود و هم منافع دارد. اما سوژه يا موضوعي كه بخواهد تاثيرگذار و خيلي خاص باشد هنوز به سراغ من نيامده. قصههايي كه احساس كنم ميتوانم با آنها موفق باشم. من هم احساس كردم كه اگر با يك كار خوب برنگردم، فايدهاي ندارد. الان هم قصدم كار كردن در سينماست.
* شما در تلويزيون يك مخاطب شناس خوب هستيد. كارنامهاي با سريالهاي خط قرمز كه كاملا جوان پسند بود. بعد سراغ يك كار ديني به اسم مسافري از هند رفتيد. كمكم كن هم يك كار ماورايي بود. سريالهايي كه بهترتيب90، 96 و94 درصد بيننده داشت. با اين كارنامه، حيف نيست كه قاسم جعفري از تلويزيون فاصله گرفته؟
من نبايد نگران اين موضوع باشم. آدمهايي كه در تلويزيون هستند بايد نگران باشند. من يك دهه در حكم يك سرباز بودم براي تلويزيون. ولي قبول كنيد كه بعد از اين همه مدت، يك انتظاراتي به وجود ميآيد كه ميخواهيد به شما اعتماد شود. بعد امكان كار كردن در آن ايده آل به وجود بيايد. ولي زماني ميشود كه عرصه تنگ ميشود. من يك مجموعه 26 قسمتي ميخواستم بسازم به اسم «هستم اگر ميروم». من بودم و تعدادي ديگر از عزيزان. قرار بود 26 فيلم باشد راجع به 26 شهيد كه به شكل مدرن به آنها نگاه شده بود.
فيلمهايي از شهيد همت، شهيد صيادشيرازي، شهيد تندگويان، شهيد بروجردي و تعدادي ديگر. چون من خودم يك بسيجي بودم، تعلق خاطري داشتم نسبت به اين موضوع. ولي اين قدر نگاهها در تلويزيون محدود شده كه شدهاند وكيل و وصي شهدا. من براي اين كار يك سال عمر گذاشتم. اما به خاطر اعمال سليقههايي كه شده بود از ساخت اين كار منصرف شدم. چون به آن سلايقي كه خود من داشتم و بيننده داشت نميتوانستم نزديك شوم و تبديل ميشد به يك سري كار شعاري. بعد نتيجه گرفتم كه اگر ساخته شود، دوستان شما ميگويند كه جعفري هم تمام شد. ولي من هم در حسرت كار خوب در تلويزيون هستم. عرصه يك زماني تنگ ميشود. وقتي نشود كه كار دلخواهم را بكنم، پس آن تصوير خوب را در ذهنم نگه ميدارم. دوست ندارم كه كار قبلي خودم را تكرار كنم. دوست دارم اگر برميگردم با يك كار خوب برگردم.
* پيشنهاد جديدي در تلويزيون نشده؟
چرا. الان يك فيلمنامهاي روي ميز من هست كه اتفاقا پول خيلي خوبي ميدهند. اما احساس ميكنم كه چيزي به من و مخاطب اضافه نميكند. اگر من اين را بسازم، بيننده ميگويد كه جعفري چه پيشرفتي كرده. نمونه اين را كه 5 سال پيش داشته. مثلا نمونهاي را براي شما بگويم. در عيد امسال سريالي پخش شد. سوژهاي كه در 15 قسمت طول كشيد، من در يك قسمت از مسافري از هند استفاده كرده بودم. پيچيدگيهاي مسافري از هند كجا و اين سريال كجا! اين را من نميگويم، افراد خود تلويزيون به آن اشاره كرده بودند. ولي كسي كه مجبور ميشود، 3 سريال را در يك سال بسازد، نميتواند خلاقيتي از خودش نشان دهد. ميخواهم بگويم كه وقتي كار محدود و بسته شود، كار نو و متفاوت نميتواند در تلويزيون برود. پس نشخوار كارهاي قبلي يك امر طبيعي است. به آدمي مثل من در تلويزيون ظلم شد. وقتي كه بعد از آن همه سال آن اعتماد نيست، چرا بايد كاري كنم كه با علايقم فاصله دارد. اگر در سينما هم محدود بشوم، ميروم تئاتر.
* تئاتر هم نشد، تشريف ميبريد آن ور آب!
-(خنده) نه اين جور نيست. بعد تئاتر ميروم سراغ رمان.
* الان در سينما به ايده آل هايتان ميرسيد؟
آره. دارم سعي ميكنم كه برسم. درست است كه چرخه اقتصادي سينما خيلي ضعيفتر از تلويزيون است؛ اما حداقلاش اين است كه نقد ميشود و ميتواني نقاط ضعف و قدرتات را بشناسي. ولي اگر در تلويزيون بهترين سريال را هم بسازي، هيچ اتفاقي نميافتد. توي اين همه سال يك بار نشد كه به من بگويند خسته نباشي. نه اينكه انتظار داشته باشم. ولي يك كارگر هم كه كارش تمام ميشود، خسته نباشيد و خدا قوت بهاش ميگويند. يك خدا قوت به ما نگفتند.
* درباره موسيقي مجنون ليلي هم صحبت كنيد. ازكاركردن با احسان خواجه اميري، محمد نوري و آقاي ايكس تا مازيار فلاحي.
هميشه موسيقي يكي از ابزار تعيينكننده فيلمهاي من است. خيلي از سريالهاي من هم با ترانههايش به خاطر مانده. من از موسيقي استفاده خيلي خوبي ميكنم. خب، احسان از دوستان خوب من است و با كار من هم معرفي شد. ولي كاري كه براي مجنون ليلي ساخت، احساس كردم كه موفقيت گذشته را ندارد و صدايش زياد از تلويزيون و جاهاي ديگر شنيده شده. ولي احساس كردم كه براي مجنون ليلي خوب و مناسب نيست و به درد فيلم من نميخورد. اگر بهعنوان كار مستقل شنيده شود، اتفاقا خيلي خوب است. بعد از احسان هم يك خواننده ديگر خواند كه ديدم اين هم خوب نيست و به يك تكرار افتاده. بعد تصميم گرفتم كه از خير ترانه و موسيقي بگذرم.
* ماجراي محمد نوري چي بود؟
از كجا ميدانيد؟ در حد صحبت بين خودمان بود. يكي از دوستان به من گفت كه ايشان بخواند ولي بعد تصميم گرفتيم كه نه. خيليها راي مرا در اين مورد زدند. به همين خاطر اصلا صحبتي هم با ايشان نكرديم.
كار با مازيار فلاحي هم جالب شروع شد. در يك ختم بودم كه آقاي محمود شهرياري خوانندهاي را به من معرفي كرد. بعد از تست گيري، ديدم كه خوب نيست. همان فرد گفت كه من دوستي دارم كه ترانه سراست. آمد و يك كار كوتاه به من داد. گفتم كه همين را براي من بخوان و بياور. خواند و ديدم كه صدايش در اين فيلم مينشيند. بهنظر من مازيار فلاحي خواننده خوش آتيهاي است. ما در اين فيلم از گروهي به اسم گپ هم استفاده كرديم. حامد بهداد هم كار ديگري خوانده كه البته براي خودش خوانده بود. دو دكلمه هم هست از فروغ فرخزاد و سهراب سپهري.
تاريخ درج: 6 خرداد 1387 ساعت 12:07 تاريخ تاييد: 6 خرداد 1387 ساعت 15:21 تاريخ به روز رساني: 6 خرداد 1387 ساعت 15:17
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 736]
صفحات پیشنهادی
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم سينمايايران- مهدي معزي: قاسم جعفري كه اكنون در آستانه 40 سالگي است، فيلمسازي را در مركز آموزش فيلمسازي آموخته. او در سال 73 ...
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم سينمايايران- مهدي معزي: قاسم جعفري كه اكنون در آستانه 40 سالگي است، فيلمسازي را در مركز آموزش فيلمسازي آموخته. او در سال 73 ...
بلد نيستم فيلم تجاري بسازم
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم ... سينماي غيرمتعارف را دوست دارم فيلم كه با تحسين منتقدان داخلي و بينالمللي روبهرو شده، در چند جشنواره بينالمللي جوايزي ...
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم ... سينماي غيرمتعارف را دوست دارم فيلم كه با تحسين منتقدان داخلي و بينالمللي روبهرو شده، در چند جشنواره بينالمللي جوايزي ...
یه قالب ساختم ولی یک کم اشکال دارم -
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم او در سال 73 اولين فيلم بلند سينمايي اش را با عنوان ماه مهربان ساخت و پس از ساخت دومين فيلم بلندش قاصدك، ... ديگر عشقهاي عميق و ...
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم او در سال 73 اولين فيلم بلند سينمايي اش را با عنوان ماه مهربان ساخت و پس از ساخت دومين فيلم بلندش قاصدك، ... ديگر عشقهاي عميق و ...
دوست ندارم به هر قیمتی فیلم بسازم
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم اگرچه فروش اين 2 فيلم ابتدا نزديك به هم پيش ميرفت اما آخرين آمار فروش حكايت از آن دارد كه ... اگر بخواهيم به دور و بر خودمان نگاه ...
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم اگرچه فروش اين 2 فيلم ابتدا نزديك به هم پيش ميرفت اما آخرين آمار فروش حكايت از آن دارد كه ... اگر بخواهيم به دور و بر خودمان نگاه ...
سينماي غيرمتعارف را دوست دارم
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم ميتوانستم 90 دقيقه گلزار را در فيلم نگه دارم. ... اساسا دوست دارم كه كارم نقد شود. ... ولي در سينما چون مخاطب انتخاب ميكند، احساس ...
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم ميتوانستم 90 دقيقه گلزار را در فيلم نگه دارم. ... اساسا دوست دارم كه كارم نقد شود. ... ولي در سينما چون مخاطب انتخاب ميكند، احساس ...
از هند تا كانادا
هرچند قاسم جعفري مجنون ليلي را يك فيلم هنري ميداند، اما عناصر سازنده پنجمين فيلم اين ... مجنون ليلي اصلا يك فيلم تجاري نبود. .... بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم ...
هرچند قاسم جعفري مجنون ليلي را يك فيلم هنري ميداند، اما عناصر سازنده پنجمين فيلم اين ... مجنون ليلي اصلا يك فيلم تجاري نبود. .... بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم ...
اولین میلیون خود را بساز
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم او در سال 73 اولين فيلم بلند سينمايي اش را با عنوان ماه مهربان ساخت و پس از ساخت ... پس از 33 روز، اولين ساخته پريسا بخت آور ...
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم او در سال 73 اولين فيلم بلند سينمايي اش را با عنوان ماه مهربان ساخت و پس از ساخت ... پس از 33 روز، اولين ساخته پريسا بخت آور ...
چطوری دکمه شیشه ای بسازم؟ -
چطوری دکمه شیشه ای بسازم؟ rayanehkhabar 20 فروردين 1387, 20:10سلام. یه عکس پیوست کردم ببینید: من خودم ساخت دکمه را بلدم ولی چطوری مثل عکس پیوستی ...
چطوری دکمه شیشه ای بسازم؟ rayanehkhabar 20 فروردين 1387, 20:10سلام. یه عکس پیوست کردم ببینید: من خودم ساخت دکمه را بلدم ولی چطوری مثل عکس پیوستی ...
کمک در خصوص ساخت فروشگاه الکترونیکی -
کمک در خصوص ساخت فروشگاه الکترونیکی --کمک در خصوص ساخت فروشگاه ... با هر برنامه تحت وبی می شه این رو نوشت و همگی بستگی به هنر برنامه نویس داره . ... به دوستان عزیز من می خواستم یک فروشگاه اینترنتی بسازم ولی چیزی بلد نیستم . ... (197964) آموزش ساخت فروشگاه اینترنتی و تجارت الکترونیکی فقط در این تاپیک !
کمک در خصوص ساخت فروشگاه الکترونیکی --کمک در خصوص ساخت فروشگاه ... با هر برنامه تحت وبی می شه این رو نوشت و همگی بستگی به هنر برنامه نویس داره . ... به دوستان عزیز من می خواستم یک فروشگاه اینترنتی بسازم ولی چیزی بلد نیستم . ... (197964) آموزش ساخت فروشگاه اینترنتی و تجارت الکترونیکی فقط در این تاپیک !
اصلا هم «هنری» نیست؛ به خدا!
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم - اضافه به علاقمنديها اگرچه فروش اين 2 فيلم ابتدا نزديك به هم پيش ميرفت اما آخرين آمار فروش حكايت از آن دارد كه پس از 33 .
بلدم تجاري بسازم ولي هنري ساختم - اضافه به علاقمنديها اگرچه فروش اين 2 فيلم ابتدا نزديك به هم پيش ميرفت اما آخرين آمار فروش حكايت از آن دارد كه پس از 33 .
-
گوناگون
پربازدیدترینها