تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صداي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805444243




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ويژگي‌هاي رشد انسان در ابتداي چرخه زندگي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : ويژگي‌هاي رشد انسان در ابتداي چرخه زندگي zebelak18th September 2008, 03:43 PMويژگي‌هاي رشد انسان در ابتداي چرخه زندگي (۱)کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند جان بالبي (John Balby)، روانكاو بريتانيايي (1990-1907) در نظريه خود، وابستگي بهنجار را در مرحله اول زندگي كودك، براي رشد سالم بسيار مهم عنوان مي‌كند. وي مي‌گويد اين نوع وابستگي كه در واقع باعث ايجاد احساس ايمني دركودك مي‌شود، زماني به وجود مي‌آيد كه "رابطه‌اي گرم، صميمي و پايدار بين كودك و مادر كه براي هردو رضايت‌بخش و مايه لذت است" وجود داشته باشد. بالبي معتقد است كه جدايي از مادر يا فرد مراقب، با توجه به اينكه كودك در چه مرحله‌اي از وابستگي قرار دارد، باعث ايجاد اضطراب جدايي در او مي‌شود. اين اضطراب معمولا در 10 تا 18 ماهگي شايع‌تر از ساير دوره‌هاست. نكته اينجاست كه توانايي مادر براي رفع اضطراب يا ترس كودك كه به افزايش وابستگي كودك يا نوزاد در اين دوره اوليه، منجر مي‌شود اهميت اساسي دارد.[تئوريهاي رشد كودك و سلامت روان] هري هارلو(Harry Harlow)،پس از انجام آزمايشي بر روي ميمونها به اين نتيجه رسيد كه آثار هيجاني و رفتاري در ميمون‌هايي كه از بدو تولد جدا‌شده و از برقراري وابستگي در آنها جلوگيري شده، قابل توجه است. اين ميمون ها گوشه‌گير، ناتوان از برقراري ارتباط با ساير ميمون‌ها و ناتوان در مراقبت از بچه‌هاي خود هستند. مري اينزورث (Mary Ainsworth ) كه مشاهدات بالبي را گسترش داد تاكيد مي‌كند كه اين وابستگي اوليه در كاهش اضطراب موثر است و كودك را توانا مي‌سازد كه از حضور نماد وابستگي خود دور شده و محيط را جستجو كند. [تاثير سلامت عاطفي بر احساس، افكار و رفتار ما] وي بر اين باور است كه تماس جسمي نزديك مادر و كودك وقتي كه كودك درخواست كمك مي‌كند مثل در آغوش گرفتن او هنگامي كه گريه مي‌كند، بيشتر از آن كه رفتار وابستگي شديد را تثبيت كند، با پيشرفت رشد كودك، اعتماد‌به نفس او را تقويت مي‌كند. بنا‌بر اين، مادراني كه در واكنش‌هاي خود كند هستند، كودكان مضطرب‌تري خواهند داشت. بنابراين ملاحظه مي‌كنيد كه رشد رواني نوزاد از لحظه‌اي كه ضربه تولد را تجربه مي‌كند آغاز مي‌شود. چرا كه از اين زمان به بعد او علاوه بر تنفس و تغذيه، به فضاي امن نيز نياز دارد. احساس امنيتي كه در واقع زمينه‌ساز اصلي اعتماد‌به‌نفس در دوران حساس زندگي آينده اوست. براساس نظريه بالبي، رفتار"وابستگي‌گونه" در سراسر عمر، ز گهواره تا گور ادامه مي‌يابد. مطالعات باليني نشان مي‌دهد براي مثال، دانشجويان دانشگاه كه براي نخستين بار خانه را ترك مي‌كند در صورتي به روابط اجتماعي متعادل د‌ست مي‌يابند كه دوره وابستگي اوليه آنها نسبت به مراقبين خود با احساس ايمني همراه بوده است. [ارتباط مثبت‌انديشي و اعتماد به نفس] مري اينزورث معتقد است احترام به نفس ضعيف و آسيب‌پذيري هيجاني در برابر استرس از جمله آثار بسيار مهم فقدان احساس ايمني لازم و كافي در سال اول زندگي كودك است كه در رفتار و آينده كودك نمود جدي خواهد داشت. zebelak18th September 2008, 03:44 PMويژگي‌هاي رشد انسان در ابتداي چرخه زندگي (۲)کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) در بخش اول، اشاره كرديم كه دو سال نخست زندگي كودك نقش مهمي در پي‌ريزي شخصيت آينده او دارد. در اين بخش، گفت و گو با خانم دكتر معين را پيرامون اين موضوع دنبال مي‌كنيم. خانم دكتر، اساسا رشد رواني كودك از چه زماني آغاز مي‌شود؟ رشد روانشناختي كودكان براساس ديدگاه نظريه‌پردازان رابطه با ابژه، از بدو تولد آغاز مي‌شود و آنها برخلاف نظريه روانكاوي كلاسيك كه انسان را موجودي در جستجوي لذت (pleasure seeking) مي‌دانست، انسان را موجودي در جستجوي رابطه مي‌دانند و فكر مي‌كنند تمام ساختار شخصيتي كودك براساس رابطه با مادر استوار مي‌شود. ممكن است اين مادر، مادر بيولوژيك او نباشد و كسي باشد كه نقش مادر را ايفا مي‌كند. نوزاد در هنگام تولد از درون رحم، يعني از يك فضاي خيلي امن و راحت و بدون استرس كه تمام نيازهاي بيولوژيكش به راحتي و بدون درخواست، توسط بند ناف از طريق مادر تامين مي‌شده به بيرون پرتاب مي‌شود و درواقع، ضربه تولد را تجربه مي‌كند(Rank-Birth Trauma) و حالا پس از اين ضربه، نياز به فضاي امني دارد براي اينكه بتواند زنده بماند و رشد كند. كردارشناسان در اين زمينه آزمايش‌هاي جالبي را روي بچه ميمون‌هايي كه در دو نوع مختلف تغذيه مي‌شوند؛ يكي از طريق تماس با مادر بيولوژيك‌شان و ديگري از طريق يك جسم سفت و سخت، انجام دادند.نتيجه اين آزمايش‌ها، تفاوت جدي را در رفتار اجتماعي بعدي اين بچه ميمون‌ها نشان داد. بنابراين، بعد از تولد نوزاد، تنها تامين نيازهاي فيزيولوژيكي او مهم نيست؟ بله، در بررسي‌هاي انساني، نظريه پردازان "Object Relation" نيز اين موضوع را مورد توجه قرار داده و بر اين نكته تاكيد كردند كه آنچه اهميت دارد آن فردي است كه نيازهاي فيزيولوژيك نوزاد و سپس فضاي امن را براي كودك تامين مي‌كند. يعني اگر قرار بود نوزاد را فقط در جستجوي بقا بدانيم، مهم نبود كه نيازهايش را چه كسي تامين مي‌كند.اما اين تامين‌كننده نيازها، نقش ديگري هم دارد و آن، حلقه اتصال و ارتباط نوزاد با جهان خارج است. از طريق او(مادر) و در رابطه با اوست كه نوزاد به سوي جهان خارج هم مي‌تواند برود و براي اينكه بتواند به اين اعتماد دست پيدا كند، يك سال تولدش اهميت حياتي دارد. نوزاد علاوه بر تامين نيازهايش،آغوش گرم و نوازش كلامي و فيزيكي مي‌خواهد. اين آغوش و نوازش مداوم در كنار همه كارهاي ريز و درشتي كه نوزاد براي مراقبت‌كننده‌اش بوجود مي‌آورد از كسي برنمي‌آيد مگر اينكه مادر باشد! آن هم مادري پخته، مهربان و مسئوليت‌پذير. آيا افراد ديگري مي‌توانند جاي مادر را در واقع پركنند؟ بله، مادرانه بودن اين سرويس‌ها مهم است. حالا ممكن است اين نيازها توسط مادر بيولوژيك نوزاد برآورده نشود. يك پرستار، مادربزرگ يا پدربزرگ هم مي‌توانند اين كار را انجام دهند. مهم اين است كه نوزاد از اين طريق با دنيا ارتباط برقرار مي‌كند. نوزاد در يك سال اول زندگي، چه مراحلي را مي‌گذراند؟ در ماه اول، گفته مي‌شود كه كودكان در يك وضعيت "خود‌اندر" و "اوتيستيك" هستند؛ با نگاه تقريبا مات. به گونه‌اي كه به طور مستقيم نگاه نمي‌كنند و مستقيما لبخندي از آنها ديده نمي‌شود. اما در يك ماه و نيم بعد از تولد، كم‌كم با اولين لبخند‌هايش با مادر ارتباط برقرار مي‌كند. بنابراين به نظرمي‌رسد بسيار زودتر از آنچه در كتابها، در مورد زمان بروز دلبستگي مطرح شده، اين رابطه عاطفي پيش مي‌آيد و علايمي مثل "اضطراب جدايي" و "اضطراب غريبه" كه مربوط به شش تا ده ماهگي كودك است ديده مي‌شود. يعني بچه كم‌كم نسبت به غريبه‌ها و دوري از مادر واكنش منفي نشان مي‌دهد. چون به محض اينكه مادر از اتاق خارج مي‌شود، بچه گريه مي‌كند. قبلا اشاره كرديد كه نوزاد علاوه‌بر تامين نيازهايش، به آغوش گرم و نوازش كلامي و فيزيكي نياز دارد، آيا تاكيد بر اهميت شير مادر هم در اين رابطه است؟ بله، شير مادر جدا از جنبه‌هاي ورود آنتي‌بادي به بدن بچه و افزايش مقاومت او، بيشتر جنبه‌هاي عاطفي دارد. پزشكان تاكيد مي‌كنند كه اگر قرار است بچه‌ها را به صورت مصنوعي و با شير خشك تغذيه كنيد، او را در آغوش بگيريد كه اين تماس پوستي برقرار‌شود. رعايت اين نكته به ساخته‌شدن چيزي كه اريكسون به آن مي‌گويد"basic trust" اعتماد بنيادين كمك مي‌كند. اعتماد بنيادين، اصلي‌ترين مسئله رشد رواني كودك در سال اول است. آيا اين اعتماد بنيادين با آن اعتماد به نفسي كه كودك در آينده نياز دارد، ارتباط دارد؟ بله، افراد براي اينكه بتوانند بعدها اعتماد به نفس خوبي داشته‌ باشند، ضروري است كه اعتماد بنيادين را تجربه كرده باشند. كودك بايد دنياي خارج را براي ارتباط برقرار‌كردن، دنياي امني بداند. بنابراين بايد با مادر يك رابطه مستمر و پايدار داشته باشد. يكي از مواردي كه در سال اول زندگي، به شدت آسيب‌زاست غيبت مادر است. علت جدايي كودك از مادر، تفاوتي در اين آسيب‌زايي به وجود نمي‌آورد. اينكه مادر به علت يك بيماري سخت، چند ماه بستري بوده و يا اينكه به دليل افسردگي از كودك جدا‌ ‌شده مسئله را عوض نمي‌كند. زماني كه ضرورتي ايجاب مي‌كند كه مادر براي مدتي از كودك جدا شود، چه راه‌حلي را پيشنهاد مي‌كنيد؟ اگر قرار باشد بچه را زماني كه "اضطراب غريبه" و "اضطراب جدايي" كاملا شكل گرفته از مادر جدا كنيم، اين جدايي مشكل‌زاست. در اين شرايط بايد به او زمان بدهيم در كنار مادر، با چهره‌هاي جديد خو بگيرد و احساس امنيت پيدا كند و بعد، اين جدايي ايجاد شود. به عبارت ديگر براي اين جدايي بايد به شرايط رواني كودك به ويژه در سنين شش ماه تا دو سال توجه شود. چون اين احتمال وجود دارد كه بچه ديگر جرات نكند روي كسي سرمايه‌گذاري كند. زيرا در واقع وقتي رابطه عاطفي شكل مي‌گيرد، معنايش سرمايه‌گذاري بخشي از انرژي رواني كودك بر مادر است و اگر اين سرمايه بسوزد يا بر اثر جدايي به هدر رود، در آن صورت ممكن است در سرمايه‌گذاري‌هاي بعدي دچار مشكل جدي شود. zebelak18th September 2008, 03:45 PMويژگي‌هاي رشد در ابتداي چرخه زندگي(۳)کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند مرحله شكل‌گيري وجود مستقل يا "من" كودك در بخش آخر گفت و گو با خانم دكتر معين، روانپزشك، مورد بررسي قرار مي‌گيرد. اين مرحله (جدايي‌‌طلبي كودك از مادر)، چگونه شروع مي‌شود و چه مدت طول مي‌كشد؟ بعد از طي مرحله همزيستي كه حدود سه تا چهار ماه است، از حدود شش ماهگي، آرام آرام پروسه‌اي آغاز مي شود كه در واقع كودك مي‌خواهد به تدريج به يك نوع فرديت جدا از مادر دست يابد. در حالي كه به نظر‌مي‌رسد در اين شش ماه خيلي جدا از هم نبوده‌اند. علايم اين دوره چيست؟ علايم شايع اين نوع فردگرايي و تفرد‌خواهي،براي مثال، امتناع بچه از خوابيدن، خوردن و ابراز تمايل به چيزي از اين آغوش به آن آغوش رفتن است. به اين گونه، يك وجود مستقل و "راي من" در حال شكل‌گيري است. اين "من" را شما آرام آرام مي‌توانيد احساس كنيد. به عبارتي، به محض اينكه تحرك بچه آغاز مي‌شود؛ او مي‌خواهد به دلخواه خودش فاصله گرفتن از مادر را تجربه كند. در اين حالت، اگر‌چه او پس از طي مسافتي دوباره برمي‌گردد و مادر را براي اطمينان، چك مي‌كند؛ ولي همين دور‌شدن فيزيكي نشان مي‌دهد او مي‌خواهد "من" خود را به صورت مستقل از من مادر، شكل دهد. در اين دوره، نكته مهم آن است كه مادر، در تمام مدت به صورت ثابت، استوار و پايدار سر جاي خودش قرار دارد.مادر از دور‌شدن كودك بر‌آشفته نمي‌شود و ستون پايدار و ركن محكم فضاي زندگي اوست. و همين حضور مادر است كه به كودك اجازه مي‌دهد"من" خود را كسترش دهد. در اين روند، كودك با چه رفتارهايي "من" قوي‌تري را نشان مي‌دهد؟ ادامه اين رفتارها عموما در سال دوم، وقتي كه كودك كلام را به كار مي‌گيرد، ديده مي‌شود. او در اين زمان، "نه" گفتن را آغاز مي‌كند؛ حتي براي كارهايي كه دوست دارد آنها را انجام دهد. مادر به او مي‌گويد، غذا مي‌خواهي، مي‌گويد "نه" يا "مي‌آيي برويم بيرون" ،مي گويد،"نه". در حالي كه به دنبال آن "نه"، بلند مي‌شود و كفش‌هايش را مي‌پوشد. اين "نه"، همان داستان تفرد و جدايي است كه كودك بروز مي‌دهد. او در واقع اين گونه مي‌خواهد نشان دهد كه نظرش مي‌تواند با نظر مادر، متفاوت باشد. در اين زمان، بسيار مهم است كه به او اجازه اين جداسازي داده شود. ولي به نظر مي‌رسد اين داستان جدايي‌طلبي، كمتر براي خانواده‌ها قابل درك است. به عبارتي براي آنها خيلي قابل پذيرش نيست كه كودك در فاصله شش تا دو سالگي به گونه‌اي ساز جدايي و استقلال بزند. بله، برخي از خانواده‌ها كه در مورد مسايل تربيتي سخت‌گيرترند خيال مي‌كنند بحراني كه بايد در دوران نوجواني آغاز شود،حالا در شش ماهگي آغاز شده و بچه نافرمان است. اما بايد متوجه باشند كه اين علايم نشانه اظهار وجود و ابراز من است. يعني براي او اينكه به ماست وسط ميز چنگ بيندازد و آن را بريزد، يك فعل محسوب مي‌شود و او مي‌خواهد نقش يك فاعل را داشته باشد. به عبارت ديگر، كودك مي‌خواهد از آن وضعيتي كه فقط يك موجود آويزان و نيازمند بوده خارج شود و خود را تبديل به يك موجود فاعل كند. اين فاعليت براي او بسيار مهم و لذت‌بخش است. اين موضوع چه دوره‌اي از زندگي كودك را دربر‌مي‌گيرد؟ اين مورد به سال اول و دوم زندگي كودك برمي‌گردد و به معناي نافرماني، سركشي و عصيان نيست. در واقع،يك آدم تازه و در‌حال شكل‌گيري است. ولي براين نكته تاكيد دارم كه در سنين بالاتر موضوع فرق مي‌كند. براي مثال، در مورد يك بچه 4 ساله كه كار زشتي را انجام مي‌دهد، برخورد متفاوتي لازم است. ولي در آن ابتدا، براي نمونه، وقتي مادر مي‌خواهد به كودك سوپ دهد ولي او صورتش را به مفهوم اينكه نمي‌خواهد آن را بخورد، برمي‌گرداند؛ بايد به او اجازه داد كه نيم ساعت بعد، اين كار دنبال شود. نه اينكه همان جا دهان كودك را به زور بازكنيم و سوپ را به او بخورانيم. به اين ترتيب با برخوردهاي مناسب مي‌توانيم به كودك كمك كنيم كه"من" او زودتر شكل بگيرد. آيا آن احساي ايمني كه مادر، در ماه‌هاي اول تولد كودك به او مي‌دهد در شكل دهي اين "من" تاثير‌گذار است؟ بله، دقيقا همين طور است. اساسا اگر آن بستر امنيت (secure base) براي كودك ايجاد نشود، ديگر نمي‌توانيد منتظر باشيد كه مراحل بعدي اتفاق بيافتد. مراحل رشد تقريبا درتمام نظريه ها مثل ساخته‌‌ ‌شدن يك ديوار از پايين به بالاست اگر شما رديف اول را درست پي‌ريزي نكنيد نمي‌توانيد انتظار داشته باشيد كه قسمت‌هاي فوقاني‌تر به درستي ساخته شوند. "epigenetic principle"، يعني تشكيل "من" و توانايي برقراري رابطه با ديگران زماني مقدور است كه اين احساس ايمني به درستي ساخته شود. طبيعي است وقتي اين ديوار به شكل نادرستي بالا مي‌رود بر‌اساس همان ضرب‌المثل معروف، تا ثريا مي‌رود ديوار كج. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن