واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: فرد- همشهري آنلاين- معصومه كيهاني: مرحله شكلگيري وجود مستقل يا "من" كودك در بخش آخر گفت و گو با خانم دكتر معين، روانپزشك، مورد بررسي قرار ميگيرد. اين مرحله (جداييطلبي كودك از مادر)، چگونه شروع ميشود و چه مدت طول ميكشد؟ بعد از طي مرحله همزيستي كه حدود سه تا چهار ماه است، از حدود شش ماهگي، آرام آرام پروسهاي آغاز مي شود كه در واقع كودك ميخواهد به تدريج به يك نوع فرديت جدا از مادر دست يابد. در حالي كه به نظرميرسد در اين شش ماه خيلي جدا از هم نبودهاند. علايم اين دوره چيست؟ علايم شايع اين نوع فردگرايي و تفردخواهي،براي مثال، امتناع بچه از خوابيدن، خوردن و ابراز تمايل به چيزي از اين آغوش به آن آغوش رفتن است. به اين گونه، يك وجود مستقل و "راي من" در حال شكلگيري است. اين "من" را شما آرام آرام ميتوانيد احساس كنيد. به عبارتي، به محض اينكه تحرك بچه آغاز ميشود؛ او ميخواهد به دلخواه خودش فاصله گرفتن از مادر را تجربه كند. در اين حالت، اگرچه او پس از طي مسافتي دوباره برميگردد و مادر را براي اطمينان، چك ميكند؛ ولي همين دورشدن فيزيكي نشان ميدهد او ميخواهد "من" خود را به صورت مستقل از من مادر، شكل دهد. در اين دوره، نكته مهم آن است كه مادر، در تمام مدت به صورت ثابت، استوار و پايدار سر جاي خودش قرار دارد.مادر از دورشدن كودك برآشفته نميشود و ستون پايدار و ركن محكم فضاي زندگي اوست. و همين حضور مادر است كه به كودك اجازه ميدهد"من" خود را كسترش دهد. در اين روند، كودك با چه رفتارهايي "من" قويتري را نشان ميدهد؟ ادامه اين رفتارها عموما در سال دوم، وقتي كه كودك كلام را به كار ميگيرد، ديده ميشود. او در اين زمان، "نه" گفتن را آغاز ميكند؛ حتي براي كارهايي كه دوست دارد آنها را انجام دهد. مادر به او ميگويد، غذا ميخواهي، ميگويد "نه" يا "ميآيي برويم بيرون" ،مي گويد،"نه". در حالي كه به دنبال آن "نه"، بلند ميشود و كفشهايش را ميپوشد. اين "نه"، همان داستان تفرد و جدايي است كه كودك بروز ميدهد. او در واقع اين گونه ميخواهد نشان دهد كه نظرش ميتواند با نظر مادر، متفاوت باشد. در اين زمان، بسيار مهم است كه به او اجازه اين جداسازي داده شود. ولي به نظر ميرسد اين داستان جداييطلبي، كمتر براي خانوادهها قابل درك است. به عبارتي براي آنها خيلي قابل پذيرش نيست كه كودك در فاصله شش تا دو سالگي به گونهاي ساز جدايي و استقلال بزند. بله، برخي از خانوادهها كه در مورد مسايل تربيتي سختگيرترند خيال ميكنند بحراني كه بايد در دوران نوجواني آغاز شود،حالا در شش ماهگي آغاز شده و بچه نافرمان است. اما بايد متوجه باشند كه اين علايم نشانه اظهار وجود و ابراز من است. يعني براي او اينكه به ماست وسط ميز چنگ بيندازد و آن را بريزد، يك فعل محسوب ميشود و او ميخواهد نقش يك فاعل را داشته باشد. به عبارت ديگر، كودك ميخواهد از آن وضعيتي كه فقط يك موجود آويزان و نيازمند بوده خارج شود و خود را تبديل به يك موجود فاعل كند. اين فاعليت براي او بسيار مهم و لذتبخش است. اين موضوع چه دورهاي از زندگي كودك را دربرميگيرد؟ اين مورد به سال اول و دوم زندگي كودك برميگردد و به معناي نافرماني، سركشي و عصيان نيست. در واقع،يك آدم تازه و درحال شكلگيري است. ولي براين نكته تاكيد دارم كه در سنين بالاتر موضوع فرق ميكند. براي مثال، در مورد يك بچه 4 ساله كه كار زشتي را انجام ميدهد، برخورد متفاوتي لازم است. ولي در آن ابتدا، براي نمونه، وقتي مادر ميخواهد به كودك سوپ دهد ولي او صورتش را به مفهوم اينكه نميخواهد آن را بخورد، برميگرداند؛ بايد به او اجازه داد كه نيم ساعت بعد، اين كار دنبال شود. نه اينكه همان جا دهان كودك را به زور بازكنيم و سوپ را به او بخورانيم. به اين ترتيب با برخوردهاي مناسب ميتوانيم به كودك كمك كنيم كه"من" او زودتر شكل بگيرد. آيا آن احساي ايمني كه مادر، در ماههاي اول تولد كودك به او ميدهد در شكل دهي اين "من" تاثيرگذار است؟ بله، دقيقا همين طور است. اساسا اگر آن بستر امنيت (secure base) براي كودك ايجاد نشود، ديگر نميتوانيد منتظر باشيد كه مراحل بعدي اتفاق بيافتد. مراحل رشد تقريبا درتمام نظريه ها مثل ساخته شدن يك ديوار از پايين به بالاست اگر شما رديف اول را درست پيريزي نكنيد نميتوانيد انتظار داشته باشيد كه قسمتهاي فوقانيتر به درستي ساخته شوند. "epigenetic principle"، يعني تشكيل "من" و توانايي برقراري رابطه با ديگران زماني مقدور است كه اين احساس ايمني به درستي ساخته شود. طبيعي است وقتي اين ديوار به شكل نادرستي بالا ميرود براساس همان ضربالمثل معروف، تا ثريا ميرود ديوار كج.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1480]