واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خشونتهاي فوتبال از کجا ميآيد؟ گفتگو با دکتر مجيد صادقي همين چند وقت پيش بود که يکي از مربيان ليگ برتر، دست روي بازيکن تيم خود بلند کرد و گفت قصد داشته است به او شوک وارد کند. پيش از اين نيز همين مربي سابقه برخورد فيزيکي با يک بازيکن داشته و عنوان کرده بود که قصد تنبيه وي را داشته است. حتي ماجراي ضرب و شتم يک خبرنگار توسط خداداد عزيزي هنوز سر زبانها است و مردم رفتار وي را فراموش نکردهاند اما واقعا اين خشونتهاي فيزيکي در ورزش چه منشايي دارد؟ براي دريافت پاسخ اين سوال، گفتگوي ما را با دکتر مجيد صادقي، روانپزشک و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران بخوانيد. آقاي دکتر! آيا خشونتهاي فيزيکي در ورزش ريشههاي رواني دارد؟ البته خشونت جزو غرايز بشري است که در نهاد همه انسانها وجود دارد و اين خود افراد هستند که فرم نامطلوب خشونت را به نوع منضبط و اجتماعي آن مبدل ميکنند. گاهي اين خشونت نقش سازندهاي دارد. مثلا وقتي براي دفاع از خود به خشونت متوسل ميشويد و البته تنها تفاوت انسان و حيوان در اين زمينه، مهار خشونت است. بسياري از ورزشها مثل کشتي کج، شمشيربازي، ورزشهاي رزمي، راگبي، بسکتبال، بوکس و... به نوعي با خشونت عجين شدهاند و در واقع اين خشونت جزو جدانشدني آنها است و البته در تاريخ نيز اين ورزشهاي خشن بسيار پرطرفدار بودهاند. پس ميتوان نتيجه گرفت که حس خشونت در نهاد انسانها است و فقط بايد پالايش شود و صحيح مورد استفاده قرار بگيرد. سلامت : حالا اين خشونتهاي (مثلا فيزيکي در فوتبال) منشأ رواني دارند يا خير؟ متاسفانه يا خوشبختانه فوتبال در ايران بسيار حايز اهميت است و برد و باخت تيمها گاهي به قيمت گزافي تمام ميشود. اين حساسيت و اهميت ويژه شرايط را براي بازيکنان و مربيان سخت ميکند. همه به دنبال پيروزي هستند اما وقتي دچار مشکلي ميشوند که قابل حل نيست و خود را شکست خورده ميبينند و در عين حال اين شکست را حق خود نميدانند، دست به خشونت ميزنند. مثلا يک مربي ورزشي آن قدر تحت فشار مالي و رواني قرار ميگيرد که خالق يک جنجال فوتبالي ميشود. پس اين خشونتها جنبه رواني هم دارند و اگر مکرر اتفاق بيفتد و فرد در صورت قرارگيري در شرايط نامطلوب دست به خشونت بزند، بايد به سراغ درمان برود. سلامت : چرا گاهي اين خشونتها قابل کنترل نيستند؟ گاهي شرايطي فراهم ميشود که فرد کنترل خود را از دست ميدهد و چارهاي جز ابراز خشونت ندارد و در واقع خشونت پالايش نشدهاي را از خود بروز ميدهد و نميتواند آن را تحت کنترل خود درآورد. البته مهار اين خشونتها نياز به تمرين و تکرار دارد و اين وظيفه روانشناس يا روانپزشک تيم است که شرايط مطلوبي را براي اعضاي تيم فراهم کند. متاسفانه ما در ايران رشته روانشناسي ورزش نداريم و کمتر تيم ورزشي را سراغ داريم که از يک مشاور باتجربه بهره ببرد. وجود يک رواندرمانگر در تيم علاوه بر افزايش بازدهي روحي و رواني ورزشکار، مربي و اعضاي تيم بهطور کلي بهداشت روان جامعه را نيز به همراه دارد. سلامت : و اين قضيه چه تاثيري بر رفتار طرفداران اين جماعت ورزشکار خواهد داشت؟ بديهي است چون فوتباليستها افراد شناختهشدهاي در جامعه هستند، الگوي بسياري از نوجوانان و جوانان قرار ميگيرند و تکتک رفتارهاي آنها توسط اين افراد الگوبرداري ميشود. مثلا هنگامي که يک فوتباليست خشونتي از خود نشان ميدهد به دنبال آن هواداران اين فرد يا تيم وي، از اين الگو تبعيت ميکنند و اين موضوع در جامعه گسترش مييابد و اگر يک مشاور جلوي وقوع اين خشونت را بگيرد، مانع گسترش آن در جامعه و حفظ سلامت روان جامعه ميشود. سلامت : اصولا چه افرادي براي رسيدن به هدف خود دست به خشونت فيزيکي ميزنند؟ افرادي که نتوانستهاند حس خشونت خود را هدفمند کنند به سراغ درگيري و کتککاري و ضرب و شتم و فحش و ناسزا ميروند تا به هدف خود برسند. البته خشونت همان هدف نهايي نيست بلکه با اين کار تنها فشار رواني خود را تخليه ميکنند وگرنه مشکل اصلي همچنان پابرجا است. نبايد اين نکته را فراموش کرد که مهار خشونت نيازمند آموزش در شرايط مختلف است. متاسفانه بسياري از فوتباليستها و مربيان ما به جايگاه خود در جامعه واقف نيستند و توجهي به زير ذرهبين بودن خود ندارند اما اگر براي اين خشونتها فکري جدي نشود، اين مشکل به مرور زمان در جامعه شيوع پيدا ميکند. مثلا طرفداران فوتبال در انگلستان خشنترين طرفداران در دنيا محسوب ميشوند و شايد يکي از دلايل آن، بروز خشونت توسط فوتباليستها و نشر آن در بين طرفداران باشد. همانطور که گفتم وقتي فرد معروفي خشونتي را انجام ميدهد ناخودآگاه الگوبرداران از وي تمايل به تکرار اين رفتار پيدا ميکنند و اين بسيار خطرناک است. سلامت : حرف آخر؟ فردي که رفتار خشونتآميزي را انجام ميدهد، قبل از هر محاکمه بايد بررسي رواني شود تا منشأ اين رفتار او مورد بررسي قرار گيرد اما اگر تکرار اين رفتارها جدي گرفته نشود و مجازاتي را در پي نداشته باشد، مسلما نتايج خطرناکي را به دنبال دارد و جامعه به اين نتيجه ميرسد که با رفتار خشونتآميز ميتواند به هدف خود برسد.
5 سکانس از خشونتهاي فوتبالي خداداد عزيزي - خبرنگار: ماه گذشته، خداداد عزيزي بالاخره از فوتبال محروم شد. بازيکن جنجالي فوتبال ايران که اغلب به خاطر زبان تندش و حاشيههايي که حرفهايش به راه ميانداخت معروف بود، اين بار به اتهام ضرب و شتم يک خبرنگار (اتهامي که هنوز ثابت نشده است) يک سال از هر نوع فعاليت فوتبالي محروم شد. قبل از اين اتفاق هم خداداد در بازي با فولاد خوزستان به ليدر تماشاچيهاي اين تيم حمله کرده بود و او را مورد ضرب و شتم قرار داده بود. غزال تيزپاي ايران اين روزها زياد اعصاب ندارد. ميثاقيان- دغاغله: اکبر ميثاقيان از آن دست مربيهايي است که هنوز تبليغ «چوب معلم گل است» را ميکند. او مدعي است لگد و توسري زدنش به بازيکن سابق راهآهن موجب شده تا اين بازيکن الان آقاي گل آذربايجان باشد. چند هفته قبل هم او با يک کشيده محکم به گوش دغاغله بازيکن جوان تيمش، خبرساز شد اما مدعي شد اين کار را به توصيه پزشک تيم انجام داده است. بازيکنان ايراني به کتک خوردن از ميثاقيان عادت کردهاند اما انگار ناصر شکرون مهاجم عراقي تيم استقلال اهواز زياد از لگدکاريهاي آقاي مربي راضي نبود و مدتي از تيم قهر کرد. رحمان رضايي- بداوي: در جريان مسابقات آسيايي دوره گذشته، فوتبال ايران شاهد يکي ديگر از صحنههاي آموزشي خاص خود بود. رحمان رضايي که از حرکت اشتباه بداوي در دفاع تيم و بعد از جوابهاي سربالاي او خوشش نيامده بود جلوي دوربينهاي تلويزيوني سعي کرد با يک کشيده و توسري، بداوي را تنبيه کند که اين حرکت موجب محروم شدن هر دو شد. شيشههاي شکسته اتوبوسها و صندليهاي کنده شده استاديوم آزادي، بهترين شاهد براي اين ادعا هستند که چه آسان خشونت بين دو بازيکن حرفهاي در وسط زمين ميتواند پسلرزههاي ويرانکنندهتري در بين تماشاچيها و حتي بعد از پايان بازي داشته باشد. گتوزو - مارچلو ليپي: تيم ملي ايتاليا در بازيهاي جام جهاني 2002 گل ميزند و همه بازيکنان خوشحاليشان را به نوعي نشان ميدهند اما گناره گتوزو هافبک خشن ايتاليا روش عجيبي را براي ابراز خوشحالياش انتخاب ميکند که نشاندهنده روحيه خشن اوست. او به سمت مارچلو ليپي مربي پير ايتاليا ميرود و با دست گلوي او را ميفشارد. خشونت گتوزو در فوتبال اروپا معروف است و بسياري از اوقات تماشاچيها هم تحت تاثير او قرار ميگيرند. بعد از انواع اتفاقات و درگيريهاي مختلف بين بازيکنان و تماشاگران ديگر تقريبا همه کارشناسان به اين نتيجه رسيدهاند که خشونت و درگيريهاي داخل زمين به سرعت به تماشاچيها و حاشيه بازي منتقل ميشود و اثر تحريکي شديدي دارد. به غير از نمونههاي خارجي در فوتبال ايران هم ميتوان از اين جور حوادث ناخوشايند پيداکرد. پايان رافت ـ پرويز برومند: داور کرهاي که چيزي از زبان فارسي نميدانست و هنوز بقيه بازيکنان و تماشاچيها هم نميدانند که در دقايق آخر داربي سال 79 پايان رافت به پرويز برومند چه گفت که باعث شد برومند با مشت به صورت وي بکوبد. درگيري حتي بعد از اخراج برومند هم ادامه پيدا کرد و شب بازي برومند، استيلي و نوازي در بازداشت به سر بردند. منبع:http://www.salamat.com
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 665]