تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827974775




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ده برادر قحطشان کرده نفور


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ده برادر قحطشان کرده نفور
ده برادر قحطشان کرده نفورشاعر : عطار پيش يوسف آمدند از راه دورده برادر قحطشان کرده نفورچاره‌اي مي‌خواستند از تنگ حالاز سر بي‌چارگي گفتند حالپيش يوسف بود طاسي آن زمانروي يوسف بود در برقع نهانطاسش اندر ناله آمد زار زاردست زد بر طاس يوسف آشکارهيچ مي‌دانيد کين آواز طاسگفت حالي يوسف حکمت شناسپيش يوسف از سر عجزي زفانده برادر برگشادند آن زمانکس چه داند بانگ آيد ز طاسجمله گفتند اي عزير حق شناسکو چه گويد با شما اي جمله سستيوسف آنگه گفت من دانم درستيک برادر بود حسنش بيش ازينگفت مي‌گويد شما را پيش ازيندر نکويي گوي بر بود از شمانام يوسف داشت، که بود از شماگفت برگويد بدين آواز دردست زد بر طاس از سر باز درپس بياورديد گرگي بي‌گناهجمله افکنديد يوسف را به چاهتا دل يعقوب از آن خون گشت خونپيرهن در خون کشيديد از فسونطاس را آورد در کاري دگردست زد بر طاس يک باري دگريوسف مه روي را بفروختيدگفت مي‌گويد پدر را سوختيدشرم تان باد از خدا اي حاضرانبا برادر کي کنند اين ، کافرانآب گشتند، از پي نان آمدهزان سخن آن قوم حيران آمدهبرخود آن ساعت جهان بفروختندگرچه يوسف را چنان بفروختندجمله در چاه بلا ماندند بازچون به چاه افکندنش کردند سازبشنود زين برنگيرد حصه اوکور چشمي باشد آن کين قصه اوقصه‌ي تست اين همه، اي بي خبرتو مکن چندين در آن قصه نظرني به نور آشنايي کرده‌ايآنچ تو از بي‌وفايي کرده‌ايکار ناشايست تو زان بيش هستگر کسي عمري زند بر طاس دستدر نهاد خود گرفتارت کنندباش تا از خواب بيدارت کنندکافريهاي و خطاهاي تراباش تا فردا جفاهاي ترايک به يک برتو شمارند آن همهپيش رويت عرضه دارند آن همهمي‌ندانم تا بماند عقل و هوشچون بسي آواز طاس آيد به گوشدر بن طاسي گرفتارآمدهاي چو موري لنگ در کار آمدهدر گذر کين هست طشت غرق خونچند گرد طاس گردي سرنگونهر دم آوازي دگر آيد ترادر ميان طاس ماني مبتلاورنه رسوا گردي از آوازطاسپر برآر و درگذراي حق شناسهست گستاخي در آن حضرت رواديگري پرسيد ازو کاي پيشوابعد از آنش از پي درآيد هيچ بيمگر کسي گستاخيي يابد عظيمدر معني برفشان و رازگويچون بود گستاخي آنجا، بازگويمحرم سر الوهيت بودگفت هر کس را که اهليت بودزانک دايم رازدار پادشاستگر کند گستاخيي او را رواستکي کند گستاخيي گستاخ‌وارليک مردي رازدان و رازداريک نفس گستاخيي از وي رواستچون ز چپ باشد ادب حرمت زراستکي تواند بود شه را رازدارمرد اشتروان که باشد برکنارماند از ايمان وز جان نيز بازگر کند گستاخيي چون اهل راززهره‌ي گستاخيي در پيش شاهکي تواند داشت رندي در سپاههست گستاخي او از خرميگر به راه آيد وشاق اعجميگر کند گستاخيي از فرط حبجمله رب داند نه رب داند نه ربمي‌رود بر روي آب از زور عشقاو چه ديوانه بود از شور عشقزانک آن ديوانه چون آتش بودخوش بود گستاخي او، خوش بودمرد مجنون را ملامت کي بوددر ره آتش سلامت کي بودهرچ تو گويي ز تو بتوان شنيدچون ترا ديوانگي آيد پديد
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن