تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):تو را سفارش مى‏كنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دينى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816695574




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يک شبي خفاش گفت از هيچ باب


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يک شبي خفاش گفت از هيچ باب
يک شبي خفاش گفت از هيچ بابشاعر : عطار يک دمم چون نيست چشم آفتابيک شبي خفاش گفت از هيچ بابتا بباشم گم درو يک بارگيمي‌شوم عمري به صد بيچارگيعاقبت آخر رسم آن جايگاهچشم بسته مي‌روم در سال و ماهره ترا تا او هزاران سال هستتيز چشمي گفت اي مغرور مستمور در چه مانده بر مه کي رسدبر چو تو سرگشته اين ره کي رسدتا ازين کارم چه نقش آيد پديدگفت باکي نيست، مي‌خواهم پريدتا نه قوت ماندش نه بال و پرسالها مي‌رفت مست و بي خبربي‌پرو بي‌بال، عاجز مانده بازعاقبت جان سوخته، تن در گدازگفت از خورشيد بگذشتم مگرچون نمي‌آمد ز خورشيدش خبرره نمي بيني که گامي رفته‌ايعاقلي گفتش که تو بس خفته‌ايزان چنان بي‌بال و پر سرگشته‌اموانگهي گويي کزو بگذشته‌امآنچ ازو آن مانده بود، آن نيز شدزين سخن خفاش بس ناچيز شدکرد حالي از زفان جان خطاباز سر عجزي بسوي آفتابپاره‌اي به دورتر بر شو دگرگفت مرغي يافتي بس ديده ورچون بود گر امر مي‌آرم بجايديگري پرسيد ازو کاي رهنمايمي‌کنم فرمان او را انتظارمن ندارم با قبول و رد کارگر ز فرمان سرکشم تاوان کنمهرچ فرمايد به جان فرمان کنممرد را زين بيشتر نبود کمالگفت نيکو کردي اي مرغ اين سالاز همه دشواريي آسان برستهرک فرمان کرد، از خذلان برستبهتر از بي‌امر عمري طاعتتطاعتي بر امر در يک ساعتتسگ بود در کوي اين کس نه کسيهرک بي‌فرمان کشد سختي بسيجز زيان نبود چو بر فرمان نبودسگ بسي سختي کشيد و زان چه سوداز ثوابش پر برآيد عالميوانک بر فرمان کشد سختي دميبنده‌ي تو، در تصرف برمخيزکار فرمان راست در فرمان گريز
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن